eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
167 دنبال‌کننده
729 عکس
549 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🌷 به دریا رسیدم پس از جستجوها به دریای پهناور آرزوها به دریای محضی که این خاک سوزان گرفته از امواج او آبروها سلام ای که لطف کریمانهٔ تو کشانده دلم را به این سمت و سوها سلام ای که گشته شب بارگاهت به لطف نگاهت شب آرزوها شراب طهور است و تسنیم نور است که در این حرم می‌چکد از سبوها چه شعری چه شوری چه عطری چه نوری به جانم بتابان از این رنگ و بوها هیاهوی اشک است و آه و تبسم مرا غوطه‌ور کن در این های و هوها به مدح تو گفتند و گفتیم اما تو هستی فراتر از این گفتگوها که موسی بن جعفر به وصف تو فرمود: فداها ابوها فداها ابوها به شوق مدینه به اینجا رسیدم به زهرا رسیدم پس از جستجوها
🌷 شب گذشته من و او چه خواب خوبی بود در آن سیاهی شب آفتاب خوبی بود همیشه موقع دیدار او دلم می ریخت اگر چه ترس نبود اضطراب خوبی بود گناه نیمه شب ما کلام حافظ شد گناه نیمه شب ما ثواب خوبی بود تفالی نزد و یک غزل برایم خواند ولی عجب غزلی انتخاب خوبی بود "چه مستی است ندانم که رو به ما آورد" جهان به رقص در آمد...شراب خوبی بود سوال کردم از او عشق چیست؟چشمانش سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود تمام شب تن او را ورق ورق خواندم غزل ،سپید ،ترانه ،کتاب خوبی بود ✍
💠 برپایی محفل شعر قرار فاطمی در حرم کریمه اهل‌بیت(س) 🔺 محفل شعر قرار فاطمی با حضور شاعران کشوری امشب در حرم مطهر حضرت معصومه سلام‌الله علیها برگزار شد. 📎 news.amfm.ir/?p=99681 🔷🔸💠🔸🔷 کانال رسمی آستان مقدس "حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها" 🆔 @astanqom
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم اگر تو دلخوری از من، من از خودم سیرم
درمیان سایه ها تنهای تنها با خودش... هی قدم زد زیر باران نیمه شبها با خودش مثل طفل بی کس و کاری که بازی میکند در میان بچه های کوچه اما با خودش کنج کافه روی میزش باز فنجان ها دوتاست درد را سر میکشد هر روز اینجا با خودش هیچ کس هم صحبت تنهایی دریا نشد موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا باخودش...!! . . . رفته اما خانه هر لحظه مرورش میکند برده حتی خاطر آیینه ها را با خودش!! @denj_tanhaii
شاید شبی قسمت کنم دارایی ام را تنهایی ام تنهایی ام تنهایی ام را آیینه ی نقش و نگار دیگرانم اما نمیبیند کسی زیبایی ام را چون موج رفتی از کنارم؛نه ندیدی... اشک غروب غربت دریایی ام را با رفتنت دنیای بی تصویرم انگار می ریخت از چشمان من بینایی ام را هرگز نفهمیدی برایت شعر گفتم.. من مادری لالم که تو لالایی ام را....!! @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️انتشار به‌مناسبت سالگرد درگذشت قیصر امین پور 🎥شعرخوانی مرحوم قیصر امین‌پور شاعر معاصر در حضور رهبرانقلاب ٧٩/٠٩/٢٢ @irinn_channel www.irinn.ir
درمیان سایه ها تنهای تنها با خودش... هی قدم زد زیر باران نیمه شبها با خودش مثل طفل بی کس و کاری که بازی میکند در میان بچه های کوچه اما با خودش کنج کافه روی میزش باز فنجان ها دوتاست درد را سر میکشد هر روز اینجا با خودش هیچ کس هم صحبت تنهایی دریا نشد موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا باخودش...!! . . . رفته اما خانه هر لحظه مرورش میکند برده حتی خاطر آیینه ها را با خودش!! @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خورشید هم در آسمان رؤیت نمی‌شد دیگر کسی با ماه، هم‌صحبت نمی‌شد چشم ستاره لحظه‌ای سوسو نمی‌زد رنگین‌کمان در محفلی دعوت نمی‌شد خاک از وجود تیرۀ خود دست می‌شست باد از سکون خویش بی‌طاقت نمی‌شد آتش مجال شعله‌ور بودن نمی‌یافت رود از نبود موج ناراحت نمی‌شد غنچه به خواب مرگ می‌رفت و پس از آن از خلوت خود وارد جَلوَت نمی‌شد ارکان هستی را خدا میزان نمی‌کرد دار و ندار ما به جز ظلمت نمی‌شد منظومه‌ای در کهکشان باقی نمی‌ماند اصلا خدا آمادۀ خلقت نمی‌شد این سرنوشت شوم ارکان جهان بود عالم اگر که صاحب حُجّت نمی‌شد :: ای کاش در هر محفل اُنسی که داریم از هیچ‌کس غیر از شما صحبت نمی‌شد احمد حسین‌پور علوی
قدر یک کاسه آب هم حتی... احتیاجت نداشتیم ببخش
کرونا با تمام کشتارش، کشته اش کمتر از یمن بوده ست! یمن، آری یمن، که این همه سال گور گل های بی کفن بوده ست کرونا با تمام خونخواریش هیچ کاری نداشت با طفلان آل نحس سعود تا امروز، گرم کشتار طفل و زن بوده ست سال ها رفت و هیچ وجدانی از سر اعتراض لب نگشود کاین همه قحطی، این همه کشتار، کار این سفله، این لجن بوده ست! کرونا آمده ست تا با مرگ یک به یک جنگ تن به تن بکنیم پیش از این نیز هر کجای جهان شاهد جنگ تن به تن بوده ست حال، روز بخور بخور شده است، بخورید ای جماعت طماع اندکی از عذاب او بچشد، هر که اهل بزن بزن بوده ست کرونا آمده ست تا که ترامپ! روسری را به پوزه اش بندد نیست مرد این مخنث شیطان، این نه مرد است، این نه زن بوده ست! با همه کوچکی و ویروسیش، کرونا را قبول دارم من! شاید این ذره همچنان ذره ست، شاید این فکر، فکر من بوده ست هر که اهل یقین و آخرت است، بنشیند درون کشتی نوح مثل اخدودیان هلاک شود هر که از دودمان ظن بوده ست کرونا آمده ست تا دنیا لحظه ای در خدا وقوف کند کرونا دست انتقام خداست، غربت غزه و یمن بوده ست!
هنوز ماتم زن‌های خون‌جگر شده را هنوز داغ پدرهای بی‌پسر شده را کسی نبرده ز خاطر کسی نخواهد برد ز یاد، خاطرۀ باغ شعله‌ور شده را کسی نبرده ز خاطر، نه صبح رفتن را نه عصرهای به دلواپسی به سر شده را نه آهِ مانده بر آیینه‌های کهنۀ شهر نه داغ‌های هر آیینه تازه‌تر شده را جنازه‌ها که می‌آمد هنوز یادم هست جنازه‌های جوان، کوچه‌های تر شده را... نه، این درخت پر از زخم، خم نخواهد شد خبر برید، دو سه شاخۀ تبر شده را! محمدمهدی سیار
حس می کنم خود را همیشه در هوایت پر می زنم با گریه در صحن و سرایت پر می زنم گاهی به سقاخانه ، گاهی_ هم می نشینم در رواق دلربایت حال و هوایت می کشاند مرغ دل را لحظه به لحظه سمت آب و دانه هایت اینجا فقط دارالشفای عاشقان نیست عالم شفا می گیرد اینجا از دعایت پیچیده در موسیقی نقاره ها " عشق " پیچیده در پژواک آن موج صدایت گفتی سه جا قطعا میایی تو سراغم افتاده جای فرش ، چشمم زیر پایت وقتی که رود اشک ها جاریست یعنی داری نگاهم می کنی تو با رضایت قربان لطفت ، آفتاب مهربانم! تنها نه من ، ذرات عالم جان فدایت من دوستت دارم رضا جان تا همیشه من دوستت دارم رضاجان بی نهایت # ای کاش می شد تا مرا هم از سر لطف روزی بخوانی شاعرت ... یانه!..گدایت...
با اینکه دل آیینه ی حسرت بودم لب تشنه ی یک جرعه زیارت بودم جاماندم از این قافله،ای کاش ای کاش با پای پیاده ...آه... دعوت بودم
یک روح میان جمعی از تن هایم تنها شده ام، با همه ی من هایم گریه... گریه... دوباره گریه... گریه... من عاشق ویژه گریه کردن هایم @denj_tanhaii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکه را صبح شهادت نیست شام مرگ هست... بی شهادت مرگ با خسران چه فرقی می‌کند....
شکسته ام به خدا حال روبه راه ندارم و شام زار و نزارم که صبحگاه ندارم اسیر و مات سیاهی ، شدم کبوتر چاهی که غیر آه پر و غیر سینه چاه ندارم نشسته ام به چه امید و آرزوی محالی منی که بین سیاهی نظر به ماه ندارم به این گناه اسیرم ، که با گناه رفیقم در این گناه بمیرم ، که با گناه ندارم به کوه خضر رسیده ست ، بانگ آه بلندم که گریه های سحر گاه گاه گاه ندارم شکسته آمده ام سوی آستان تو بانو! که جز حریم حرم در جهان پناه ندارم اگر سرم به سر شانه ی ضریح تو باشد چنین که هست ، نیازی به تکیه گاه ندارم پناه داده مرا اشفعی لنای ضریحت شفیعه ای و پناهی جز این گواه ندارم به پای غیر ، به جز اهل بیت می شکنم؟ نه به دست هیچ کسی جز شما نگاه ندارم قسم به جاه و جلال و قسم به شأن رفیعت که با تو یک نفس افسوس مال و جاه ندارم # همیشه از در ساعت شنیده می شود این بانگ که گفته فرصت جبران اشتباه نداری؟...
در باغچه غنچه های زیبا را کُشت آن شب زده آرزوی فردا را کُشت خون...دلهره...گوشواره...دختر...فریاد... این صحنه دوباره کل دنیا را کُشت...
تنها نه دل شکسته با گریه و شور یا ندبه کنان باد صبا وقت عبور برداشته رو به آسمان دست دعا گلدسته ی جمکران به منظور ظهور
نخست دامن ما را گرفت عسس به دو دست ز شوق حد زدنم مست شد سپس به دو دست چه خرده عقل من مست را،که هست چنان سگی که خفته به هنگامه ی حرس به دو دست از آن دهان که دهد بوی می ملک تا عرش برای عرض ارادت کشد نفس به دو دست امین میکده یک شب سبو شکست و گریخت چو مختَلِس که برد مال مختلَس به دو دست کجا به آب وضو پاک میشود خاطر نمی رود ز زبان طعم تلخ گس به دو دست به ذکر،دل چه سپاری در آن مقام که بود سقوط دانه ی تسبیح هر نفس به دو دست به قلب پاره ی تسبیح مانده ایم ای دوست به بیح ذکر بگوییم یا به تس به دو دست فریب گندم جنت مخور که چون آدم نکرد خانه ی خود را خراب کس به دو دست ز ریسمان الهی اگر بریدی دست زمانه سخت ببندد تو را مرس به دو دست اگر ز دار جهان نیت گذر داری طناب دار بیافکن سر هوس به دو دست به کودکی چه زنی دم ز پیر راه شدن که زود چیده شود سیب زود رس به دو دست میان مهلکه ديگر نمیکند سودی حساب گرد و غبار شب طبس به دو دست از آبشار ریا جان نمی بری ای شیخ اگر چه سخت بچسبد تو را ارس به دو دست به گریه خنده چرا میکنی بیا که انار فشرده گشت از آن مزه ی ملس به دو دست نچسب ای دو جهان در تو ، این جهان را که برون جهد چو بگیری دلا عدس به دو دست بر این محیط بزن دل مکن شنا بر موج چو.دود دفع نگردد هوای پس به دو دست شرار آه رحیل از زمانه برخیزد گرفتم اینکه گرفتی لب جرس به دو دست بیا که نیم نظر از دو چشم یک نظر است چو باغبان که کند باغ را هرس به دو دست سواره رفتن لیلا نظر طلبکار است چه غم اگر شکند سر زما فرس به دو دست شکست چوب تعلق اگر که پای تو را به وصل حضرت جانان بیا برس به دو دست ز قربِ بیشتر از حد فراق شد، که نبود چنان که ناخن ما بود دسترس به دو دست اگر توان دویدن نمانده اشکی هست بدون پا بکشد باز شیهه اسب دو دست شکست میله ی زندان و گفت آزادی دوباره ساختم از نو خودم قفس به دو دست نسیم از ادب آرام میوزد بر دشت مکوفت بر در شاهانه هیچکس به دو دست بگیر اشک ز چشمان باغبان نحیف مگیر چیده ی گلچین بوالهوس به دو دست سکوت کن که نگاهت سخن کند سالک چو ملتمِس که زند حرف ملتمس به دو دست چو من ببین و بیاموز عرض حاجت را کسی مثال گدایان نداشت چسب دو دست به حسن ظن منگر نامه ی جهان را که گرفت آبرو از خلق بازرس به دو دست به عمق معرفت ذات پی نخواهد برد اگرچه دامن دریا گرفت خس به دو دست به آسمان مرسان ناله را چه سود بود به تير غیب چو گیریم پیش و پس به دو دست سزای آیه ی تبت یدا شود در عشق کسی که چهره ی خود را کند عبس به دو دست............ دو دست پر ز شراب آورد به ما بدهد کسی که ذات خدا را نموده مس به دو دست در آسمان دل سیمرغ را چه غم باشد گرفت تکه زمینی چو خرمگس به دو دست رطب ز طعم محبت بود سیه چرده گرفت کیسه ی خرما علی ز بس به دو دست به جز علی که برای ز ریشه کندن رفت گرفت حلقه ی در را دگر چه کس به دو دست ز نوع لطف چه نالم که بر نبی حتی ز درب کنده شود گاه دادرس به دو دست {غریب} را به جنان میبرد ولای علی که جز عصا نبود هیچ همنفس به دو دست مکن به خشم نظر با دوچشم بر دل زار که سهل پاره شود رخت مندرس به دو دست من و ولایت تو کامی از خیالات است کجا توان که برد قند را مگس به دو دست
ای روزگار! جنگ من و تو تمام شد... موی سپید، پرچم صلح است بر سرم @nooghtezaaf
🕯 🇮🇷 به مناسبت بزرگداشت هفته بسیج کانون نخبگان مرکزبسیج اساتید، مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم برگزار میکند. 🗓 شنبه ششم آذرماه ⏰ ساعت ۱۹ 🏢 بلوار امین، حوزه علمیه معصومیه، سالن همایش های شهدای گمنام مدرسه علمیه معصومیه (برادران و خواهران) 🌐 بسیج اساتید، مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم https://eitaa.com/joinchat/8585328C9df04db308 ✊بسیج مدرسه معصومیه قم: @basij_masoumieh