شعر در شأن تو؟ شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که میخواهم نیست...
I سیدحمیدرضا #برقعی I
-
#امیرالمومنین
هر کدام از ما که نزدیک تو شد مبهوت گشت
کعبه از ما، ذوالفقار از او دهانش بازتر
#محسن_قاسمی_غریب
@sherashoor
بعدِ عمری لبفروبستن، فقط یکمرتبه
کعبه لب وا کرد و از آن بوتراب آمد برون
#محسن_قاسمی_غریب
@ghasemi_gharib
@sherashoor
دهن چشم که از دیدن تو آب افتاد
رستمی بود که در ورطه ی سهراب افتاد
خواستم روی تو را ماه بخوانم اما
اشک در حوض به جان دل مهتاب افتاد
قاب دل بود به دیواره ی سینه لرزان
آتش از عکس تو برخاست و بر قاب افتاد
کاشکی دست دهد در شب بیداری نیز
اتفاقی که مرا در وسط خواب افتاد
برّه ی دل که ز بیم دهن گرگ نخفت
کارش آخر به لب خنجر قصاب افتاد
خلق احوال مرا دیده و با خود گفتند
ماهی چشمه ی خورشید به مرداب افتاد
شیشه ی می که نهان زیر عبا بود غریب
پیش چشم همه در سجده به محراب افتاد
#محسن_قاسمی_غریب
@sherashoor
من از خدا کــــه تـــو را آفرید ، ممنونم
از آن که روح به جسمت دمید، ممنونم
از آن که مثل بت کوچکی تراشت داد
از آن که طــرح تنت را کشید ممنونم
تو راه میروی اندام شهر می لرزد
من از تمــام درختان بیـــد ممنونم
در این غروب ، در این روزهای تنهایـی
از اینکه عشق به دادم رسید، ممنونم
من از کسی که عزیز مرا به چاه انداخت
و آن کـــه آمد و او را خریـد ، ممنونــــم
من از نگاه پریشان آن زلیخـــایی
که خواب پیرهنم را درید، ممنونم
چقدر خوب و قشنگی! چقدر زیبایی!
من از خدا کـــه تـــو را آفرید، ممنونم
فرامرز عرب عامری
@sherashoor