eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5.4هزار عکس
701 ویدیو
2 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡▪️ گمنام حضرت سیدالشهدا امام‌حسین‌ عليه‌السلام ✍ نوشته‌ے : حجت‌اله صادقے 5⃣ 🔰از خادمین دستگاه حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام ⚜مرحوم شادروان حسن‌ اسماعیل‌ حاج‌زین‌العابدین 👈معروف به می‌باشد 🌐اواخر قرن ۱۳ تا اواسط قرن ۱۴ خورشیدے ⚜ در قسمت دستگاه حضرت سیدالشهدا (ع) خدمت می‌کرد 🔥تهیه‌ے و فراهم‌کردن براے پذیرائے شرکت‌کنندگان مجالس در مجموعه تاریخے مذهبے مسجدجامع روستا ✨ یا در منازل بزم عزاے حسینے طےمدت دوماه محرم و صفر با و انجام‌ می‌شد آماده‌کردن چاے آن‌زمان نسبت به امروز که هاے : مساجد، حسینیه‌ها وتکایا مجهز به لوله‌کشے آب‌آشاميدن، لوله‌کشے گازطبیعے و وسایل ديگر مثل اجاق‌گاز و سماورهاے برقے و ... قابل مقایسه نیست 💫براے فراهم‌کردن چاے که امروزه پذیرائے از مهمان است در آبدارخانه دستگاه عزاے سیدالشهدا (ع) موارد ذیل را شامل می‌شد : 1⃣ : براے تهیه‌ے چاے و همچنین شستشوے کتری، قورے و استکان و نعلبکے از سرچشمه بوسیله‌ے سبو، کوزه و تنگے به محل آبدارخانه منتقل‌ می‌شد و لوله‌کشے آب وجود نداشت 2⃣ : فراهم‌کردن هیزم از بیابان‌هاے اطراف روستا یا چوب خشکیده درختان 👈 در بخش جنوبے روستا را فراگرفته بود 🔰از جمله آب‌دارخانه در تهیه و چاے براے از عزاداران بود 💠 در دوران جوانے ابتدا به‌صورت و اوایل دهه‌ ۲۰ تا دهه‌ے ۵۰ آبدارخانه عزاے حسینے بودند و سائر خادمین مثل مرحومان : حاج یوسفعلی حاج محمدباقرمیرزا حاج‌محمد (حاج دایچی) حاج اسماعیل حاج حسین 👇و 👈همچنین جناب آقای کربلائے رضا کوچیکجان از حسن‌آقا و به ایشان کمڪ می‌کردند 👈ادامه‌ے مطلب فرداشب... 💠 💠 💠 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔹مستمع و روضه‌ حضرت سیدالشهدا(ع) 🎙روایت : حاج‌یحیی‌عبدالجباری ✍نوشته‌ی : حجت‌اله صادقی 5⃣ 🌐روزگار قدیم و بعضی از مردان روستا برای انجام کار 👈و کسب روزی حلال و معیشت زندگی به روستاهای اطراف اصفهان می‌رفتند و در آنجا به‌ صورت دستمزد کشاورزشی می‌کردند 💐 از دوران جوانی خود چنین نقل کرده‌اند : یکے از سال‌های دهه‌ی ۴۰ که با والدینم به مشهدمقدس مشرف شده‌ بودیم در صف نماز جماعت پسربچه‌ای کتابچه‌های ادعیه و نوحه‌های مذهبی می‌فروخت من از او کتابچه‌ای به مبلغ ۱۰ ريال خریدم و پس‌ از بازگشت به روستا همیشه آن‌ را در جانمازی همراه داشتم و ايام محرم و صفر از اشعار آن پامنبری می‌خواندم 💫دوسه ماهی از نوروز گذشته بود و من به‌ همراه تعدادی از همشهریان در یکی از روستاهای منطقه‌ی برآآن اصفهان و نزدیڪ زیار کشاورزشی می‌کرديم ⚫️ایام محرم و صفر بود و یکی از روزها که می‌خواستیم به‌ صحرا برویم مرحوم رضامسلم به من گفت : فلانی حالا که داری میای صحرا، اون کتابِت را بیار و از حضرت قاسم علیه‌السلام برا من بوخون 🔰من هم آنچه گفت انجام دادم آنزمان (حاج‌یحیی‌عبدالجباری) بودم و شروع به خواندن کردم حالا شما کیست؟ من که مبتدی بودم و انگار انشاء می‌خواندم کجاست؟ کیست؟ فقط مرحوم رضامسلم 🔰دقایقی از خواندن ابیات آن کتابچه گذشته، اشعار آن به روضه‌خوانی تبدیل شده بود 👈همانطور که می‌خواندم کردم : دیدم به صورت مرحوم رضا مسلم 💎 سراریز است و بی‌صدا می‌کند و مثل اشڪ از چشمان او می‌بارید 💠 💠 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🌟 گذرے بر عالِمِ عامِلِ مالواجردی 💠 ✍ نوشته‌ی: حجت‌اله صادقی 🎙به‌روایت: حاج‌یحیی‌عبدالجباری 5⃣ ✳️مدتے بعد از اقامت ملاعباس در روستای مالواجرد نگذشته بود 🔰 که حجت‌الاسلام و المسلمین حاج آقای روحانی برجسته‌ای که از اصفهان به منطقه جرقویه علیا و سفلی می‌آمد و روستا به روستا چند روزی می‌ماند 👈 به مالواجرد می‌رسد و گزارش ورود یا همان عباس حسینعلی را به ایشان می‌دهد ✍ حاج آقای شیخ‌العراقین به منزل رفته و پس از ساعت‌ها گفتگو و مباحثه (در اصل راست آزمائی و تست از ایشان) معلومات، علم و دانش ملاعباس در امور و اسلامی می‌شود ✍به منزل کدخدا برگشته و به او می‌گوید : عباس‌مرشد یا ملاعباس شما بسیار باهوش مسلط به امور دین و فقه اسلامی است و ایشان می‌توانند به لباس شده و در نماز بخوانند و لازم است که شما و اهالی روستا از حضور ایشان در روستا کسب فيض کنید و مسائل دینی خود را از بپرسید ✅ به دستور 👑 مردم در مسجد جامع حضور یافته و حاج آقای شیخ العراقین جناب آقای عباس حسینعلی را کرده و او را مزین به لباس نموده و می‌نماید 👈سپس بر منبر به اهالی روستا می‌گوید : ایشان از این پس در نماز می‌خوانند و شما به ایشان کنید ✍ و خودش در اولین نمازی که مرحوم در مسجدجامع می‌خواند به وی می‌کند 🌐 و از آن زمان مرحوم زنده‌یاد حجت‌الاسلام و المسلمین حدود چهل سال در تمام فصول گرما و سرما محرم و صفر و ماه مبارک رمضان در سه نوبت صبح و ظهر و شب در محراب مسجدجامع روستای مالواجرد نمازهای یومیه را اقامه کرد و جماعتی به ایشان نمودند و حداقل در یک نوبت پس از اقامه‌ نماز بر منبر مسجد جامع سخنرانی پیرامون شرعی ۱۴ معصوم و اسلام و خوانی داشتند 💠 در آن زمان مرحوم حاجی‌آخوند علاوه بر در و حضور در مسجد جامع برای اقامه‌ی نماز و سخنرانی 👈برای امرار خانواده‌اش هم می‌کرد 🌵و با زحمت فراوان زمین‌های و که در روستا به معروف است را با استفاده از آب‌های کشت کرده و آن‌ها را آباد می‌کرد 👈لطفا ادامه‌ے مطلب را شنبه‌ آینده بخوانید ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡💠ائمه‌جماعت مسجد جامع مالواجرد بعداز ⚜وفات ✍نوشته‌ : حجت‌اله‌صادقی 💫همراهان ارجمند قبل از پرداختن به اقدامات‌ مرحوم‌شادروان حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌شیخ‌محمدشریفی که اوایل دهه‌ی شصت حدود دو سال در روستا می‌باشد ✍در این قسمت مطلبی کوتاه پیرامون مساجد تاریخی جامع و عبدل دارالمومنین مالواجرد تقدیم حضورتان می‌شود 📜مطابق اسنادی معتبر که در اخیرا به آن دست یافته‌ایم 🕌بنای اصلی مسجدعبدل (شبستان) به دوره صفویان با قدمتی بیش‌از ۵۰۰ سال و بنای مسجد جامع به‌ حدود ۴ قرن می‌رسد 📣درحال‌حاضر بخاطر مسائل و از رونمائی این اسناد معذوریم 🔷اما بخاطر اهمیت موضوع و 🔶برای اطلاع و آگاهی شما مخاطبان محترم 👈از قدمت این دو بنای ارزشمند مذهبی 👇به یکی‌دو سند اشاره‌ای می‌کنیم👇 🪦از جمله‌ اسناد معتبر مربوط به مجموعه تاریخی مذهبی مالواجرد سنگی هست که هم‌اکنون بر دیوار داخلی مسجدعبدل نصب شده است. این سند ارزشمند شامل دو وقفنامه از موقوفات مرحوم حاج‌محمدقاسم ولد ملاحسن مالواجردی می‌باشد که محترم هشت قفیز ملک از املاک خود را برای و مسجدجامع و مسجد شبستان تعیین کرده است. 📜این وقفنامه در سنه ۱۲۸۹ قمری (۱۵۷ سال پیش) بر سنگ سیاه مرمری حجاری شده‌است. 🪦 سنگی دیگری که بر دیوار داخلی مسجدعبدل نصب شده چهار قفیس باغ مشهور به و واقف آن هست که در سنه ۱۰۱۸ قمری (۴۲۸ سال‌پيش) موقوفه را صرف روشنائی و اضافه آن را برای تعمیر بوریای مسجد(فرش‌مسجد) تعیین کرده است ✍این وقفنامه نشان می‌دهد به حدود ۴ قرن می‌رسد و آن روزگار ساخته نشده بود 👈ادامه مطلب فرداشب... 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴گذری کوتاه بر زندگی عالم ربّانی مالواجردی رحمت‌الله‌علیه 5⃣ 💫حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌شیخ‌رضاجعفری با عنایت به اینکه 👈در محراب مسجد جامع روستا👇 پدر(ملااسماعیل) پدربزرگ(ملاحسن) جدّ(ملاجعفر) برادران(ملامحمد،ملاعلی) خواهرزاده(ملاعباس) 👈و برخی از اوتاد دیگر را می‌دید که به امامت ایستاده‌اند، 👇نهایتاً اساتید و دوستان خود را در شهرری و تهران رها کردند تا به فرمایش خودشان : آخر عمری را در گوشه‌ای به تهجد و فراغت از روز مرگی دنیا، چون نیای بزرگ خویش و در خدمت به مردم با صفا و صمیمی مالواجرد بگذرانند ✍ ایشان باتفاق همسرش راهی مالواجرد شدند ❤️ زهد و عرفان و علم را یک‌جا جمع کرده بود و با خوشروئی و چهره گشاده با مردم زیست. مردمان دارالمومنین مالواجرد ایشان را "مومن" واقعی می‌شناختند و به همین عنوان هم خطاب می‌کردند. 💠تا اینکه بامداد ۱۹ مردادماه ۱۳۸۲ که حضرت ملک الموت نیز او را به همین نام خواند و او مشتاقانه دعوت حق را لبیک گفت و بنا به وصیت خودشان، پیکرش در جوار آرامگاه پدر بزرگوارشان مرحوم حاج‌ملااسماعیل به خاک سپرده شد و روحش به اعلا علیین پرواز کرد. ✍همانطور که بیان شد مرحوم حاج‌ملااسماعیل حسن جعفر مالواجردی دارای ۵ فرزند ذکور بوده، که سه تن از ایشان یعنی : محمد و علی و رضا روحانی و اهل علم شدند. و ملاعلی و ملارضا برادر تنی و از مادری به نام "شهربانو" زاده شدند. ملامحمد از مادری دیگر و حسن حاج‌اسماعیل و حسین حاج‌اسماعیل هم، مادر دیگری داشته‌اند. این شهربانو "بانوئی" دانا و هوشمند و خدمتگزار، و در آن دوران مامای زنان روستا و روستاهای همجوار بوده است 💠 💠 📡 @paborjemalvajerd
17.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📡🎥گزارش تصویری بخش‌های جنبی جشنواره نوروزی ۱۳۹۰ ⏰ به‌مدت ۲ دقیقه و ۲۳ ثانیه 📀 باکیفیت خوب و مناسب HD 💽 به‌حجم ۱۷ مگابایت ۹۸۰×۷۲۰ 👇ادامه‌ی‌گزارش‌‌ 🔆 ...👇 ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡💫مطالب کوتاهی پیرامون زندگی شخصیت اما و ناشناخته مالواجردی ✍نوشته : حجت‌اله صادقی 🎙به‌روایت : حمیدرضا نیکبخت فرزند مرحوم حاج‌رمضان 5⃣ 💫شرایط سنی مرحوم شادروان آقای حاج‌رمضانعلی نیکبخت موجب شد تا پس از گذشت چند سال از ادامه تجارت کناره گیری کنند ✍ لازم به ذکر است در آن سال‌ها دیپلم را گرفته بودند و پس‌از ✍ابتدا از طرف منتخب شورای حل اختلاف شدند و همزمان به تحصیلات خود ادامه داده به مدارج دادگستری ارتقا یافتند و با حکم تعزیرات سراسری چندسال باقی‌مانده از عمر شریفشان را در خدمت کسبه بازار و اصناف بودند ایشان با تمام وجود پیرو حضرت امام‌خمینی(ره) بوده و هرگز برای و کار نمی‌کردند 👈و هیچ‌وقت کاسب جماعت را برای جریمه نکردند بلکه با سعی می‌کردند آنان‌ را به حلال خوری تشويق نمایند و گاها تحقیقات در باره تخلفات اعلام‌شده کاسبان را، انجام می‌دادند آقای حاج‌رمضانعلی نیکبخت در سال ۱۳۵۱ خورشیدی با دختر سیده‌ی طباطبائی که در همسایگی مادرشان مرحومه زندگی می‌کردند 🌸 کرد که حاصل زندگی مشترک ایشان 👈 یک‌دختر و دوپسر می‌باشد 🌟در امورات خیریه مرحوم حاج‌رمضان می‌شود به : صندوق‌ قرض‌الحسنه مجمع امور صنفی و همچنین صندوق قرض‌الحسنه فدک در حسینیه مالواجردی‌های تهران اشاره کرد 👈ناگفته نماند از دیگر امورات خیر دادن وام‌های بلاعوض جهت تهیه جهیزیه عروس‌ها در سائر صندق‌های قرض‌الحسنه بود که آن مرحوم به‌صورت‌ مخفیانه انجام می‌دادند. شادروان‌حاج‌رمضان‌نیکبخت سال ۱۳۵۶ خورشیدی به‌همراه همسر و والده‌شان مرحومه‌سکینه‌علی برای اولین بار به حج عمره مشرف شدند. سال ۱۳۶۰ جهت آموزش و خرید تجهیزات لنت‌سازی به ایتالیا رفتند که در همان سفر نصیب‌الحج‌واجب شدند. و در مناسک حج تمتّع شرکت کردند. 💠 💠 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 5⃣ روستای تاریخی مالواجرد در دامنه رشته‌کوه دملاح واقع شده به‌همین دلیل مسطح نبوده و از جهات مختلف دارای شيب ملایمی هست 🌾اراضی زراعی و زمین‌های کشاورزی آبادی هم به‌جز بخشی از صحرای محله‌ده ناهموار و دارای زهکش هست 🥀 : ابتدا اطراف زمین کشاورزی را به عرض حدود ۵۰ سانت و به عمق حدود یک‌ونیم‌متر گودبرداری می‌کنند تا در فاصله ذکر شده به خاک سفت و سخت برسند بطوریکه کندن آن براحتی انجام نشده بوسیله‌ی کلنگ کنده شود 👈سپس دیواره کانال را با سنگ‌هائی که از شمال روستا می‌آوردند در ابعاد ۳۰ سانت دوطرف و روی آن را سنگ‌چین می‌کردند. این کانال‌ها در اطراف زمین به همدیگر وصل می‌شد و در ادامه به کانال‌ زمین‌های بعدی و همینطور به‌ سمت حاشيه‌ی زمین‌های کشاورزی با شیبی که دارند، می‌رفت 👈روے را تا سطح زمین خاکریزی می‌کردند بطوریکه در ظاهر اثری از کانال دیده نمی‌شد و جزو زمین کشاورزی به‌حساب می‌آمد ✍ کانال‌ها و رطوب زمین را پس‌از آبیاری را و به خارج از زمین‌های کشاورزی هدایت می‌کرد. 👈 به آب‌هائی که توسط زهکش‌ها از زمین زراعی خارج می‌شد "پضاب" یا فضاب می‌گفتند. کشاورزان پضاب‌ها را در مکان‌هائی که به‌صورت استخر بود و به آنها "سلخ" می‌گفتند برای آبیاری زمین‌های حاشيه‌ی صحراها که از آب‌چشمه‌ بهره‌مند نبوده و به آن خرابه می‌گفتند جمع‌آوری کرده و در خرابه‌ها کشت و کار می‌کردند. 👈 ادامه مطلب شنبه هفته‌ آینده 📡 @paborjemalvajerd
📡🔰گذری بر زندگی جانباز شیمیائی دفاع‌مقدس 🌹 5⃣ 💫حاج‌حسین‌آقا در آن‌ زمان که دانش‌آموز ۱۲ ساله‌ای بود در مدرسه نیز دست از شبکه‌ سازی انقلابی و فعالیت‌ دینی بر نمی‌دارد و مدیر مدرسه از او ۳ بار تعهد گرفت و دفعه‌ی چهارم او را اخراج می‌کند و سال بعد پس‌ از پیروزی انقلاب به مدرسه باز می‌گردد. بعد از انقلاب روزها در جهاد منطقه و بعدها در حزب جمهوری مشغول بود و شبها در مسجد نگهبانی می‌داد. ✅در حادثه‌ی هفتم تیر که منجربه شهادت شهید مظلوم بهشتی و ۷۲ تن از یارانش شد حضور نداشت و از فیض شهادت محروم می‌شود 👈علت آن‌را مادر ایشان این‌طور نقل می‌کنند : در روز ۶ تیر حسین‌آقا به‌سختی مریض شده و دوستانش او را به مطب می‌برند حسین‌آقا از فرط بیماری نمی‌تواند در روز ۷ تیر به‌ دفتر حزب جمهوری برود شب شد من با نگرانی به مسجد رفتم و از عباس آقای سکندرپور (از مسئولین اوائل جنگ در بسیج بودند) پرسیدم : گویا سرچشمه بمب‌گذاری شده از حسین من خبری ندارید؟ ... ایشان در جواب گفتند : حسین‌آقا مریض بودند و در حال استراحتند و ... با افتخار از انقلاب و راه امام و شهدا دفاع می‌کرد علیرغم انتقادات به نحوه‌ی مدیریت در سطوح مختلف جامعه سیار حامی انقلاب و خاصه رهبر معظم انقلاب بودند. 🔴حضور در دفاع‌مقدس و مجروحیت : از ابتدای جنگ مشتاق رفتن بود اما پدرش مخالفت کرد بعد از شهادت دائی‌اش 🌹 در عملیات والفجر مقدماتی (فکه) او بسیار بی‌قرار شد و می‌گفت : باید بروم جای دائی را پر کنم‌ و بالاخره راهی شد 🌹بسیجی تازه‌ جوان ۱۷ ساله‌ی ما با بدرقه‌ی دعای والدینش راهی جبهه‌ها شد حسین‌آقا ۳۲ ماه جبهه بود و مرخصی کم می‌آمد کمتر از جبهه و مناطق عملیاتی صحبت و تعریف می‌کرد. : در سانحه‌ی جاده‌ای در مناطق عملیاتی دست و پایش آسیب جدی دید و مجروح شد. او با نامه ارتباط خود را با خانواده حفظ کرد و به‌ خانه نیامد تا اجرش کم نشود. : در مناطق عملیاتی دچار موج انفجار می‌شود و از ناحیه سر و گوش آسیب جدی می‌بیند به‌ نحوی که با عمل جراحی گوش‌ میانی تا پایان عمر شریفش با مشکل شنوائی و عوارض ناشی از انفجار برخوردار بود علیرغم ازدست دادان ۷۰ درصد شنوائی از ناحیه گوش راست و ۳۰ درصد گوش چپ اما هیچ‌گاه به‌ دنبال اخذ درصدی برای جانبازی‌اش نبود. کلاً از رفتن به بنیاد جانبازان و پی‌گیری امور جانبازی‌اش منزجر بود. : شیمیائی شدن حسین‌آقا در منطقه فاو بود. 🔴در تمام موارد ذکر شده خانواده‌اش بی‌اطلاع بودند و بعدها به نقل از دیگران یا مشاهده‌ی داروها و عوارض و اثرات آن داروها از ایثارگری او اطلاع یافتند. 🕊 : ایشان برای پیاده‌روی به منطقه دارآباد می‌روند که در همان ابتدای مسیر احساس نفس تنگی کرده بلافاصله به بیمارستان مسیح‌دانشوری مراجعه می‌کنند و تعلل پرسنل بیمارستان دچار حمله قلبی شده و ملکوتی می‌شود 👈ادامه فرداشب... ✅ 💯 📡 پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴آشنائی و معرفی بنای دارالمومنین مالواجرد ✍🏾نوشته‌ی:حجت‌اله‌حاج‌مختار 5⃣ ✍یکی دو روز قبل از شروع کار بنائی یکی از گوسفندان گله‌‌اش را به مالواجرد می‌آورد و آن گوسفند را می‌کند و برای نگهداری را در یخچال‌ خانه‌ی خود.. 👇ادامه ✅ 💯 📡 پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴آشنائی و معرفی بنای دارالمومنین مالواجرد ✍🏾نوشته‌ی:حجت‌اله‌حاج‌مختار 5⃣ ✍یکی دو روز قبل از شروع کار بنائی یکی از گوسفندان گله‌‌اش را به مالواجرد می‌آورد و آن گوسفند را می‌کند و برای نگهداری را در یخچال‌ خانه‌ی خود که آن زمان آویزان شده از سقف پستوی اندرونی خانه بوده که چارچوبی به آن‌ طناب‌ها بسته شده بود و اهالی‌ مواد غذائی را داخل چارچوب می‌گذاشتند قصاب بعد از کشتار ساعتی لاشه را در معرض هوای آزاد گذاشته سپس‌ گوشت‌ها را به پستوی اندرونی می‌برد. 🔹محمدکاظم‌مالواجردی همچنين‌ پی‌گیر جوال گندمی که قبلا به فرستاده بود می‌شود تا آن را از آسیاب به خانه‌اش بياورند. 🔆روز موعود فرا می‌رسد و بانوی خانه بعد از نماز صبح از کیسه‌ آرد چند پیمانه بر می‌دارد 👈و داخل قدحی می‌کند تا آماده شدن خمیر به پستو می‌رود و با چاقو مقداری از شاقه‌ی آویزان شده می‌برد و با محتویات دیگری داخل دیزی بزرگی آماده می‌کند 👈همزمان با طبخ نان دیزی را گوشه‌ تنور می‌گذارد تا با آتش‌ هیزم تنور محتویات داخل آن خوب پخته شود 🔆نزدیکی‌های ظهر از خانه سمت سرچشمه راهی گورستان می‌شود 👇که اوسا و کارگر امامزاده بوده‌ و طی حدود دو ماه این برنامه هر روز در خانه‌ی محمدکاظم 👈تا اتمام پروژه ادامه داشته و 👇آن‌چه از که روز اول سر بریده و در پستو آویزان کرده‌ بودن 👈برای تدارک آبگوشت با می‌بریده و پیمانه‌های آردی که از کیسه آرد بر می‌داشته 👇تا اینکه 👇و 👇در بنای با عظمت امامزادگان مالواجرد و تمام می‌شود 👇ادامه مطلب فرداشب... ✅ 💯 📡 پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡🔴مطالبی پیرامون و حکایت اسماعیل 5⃣ 👇نوشته‌ی ✍ 🔹قسمت قبلی گفتیم که تقریبا همه اهالی برای استقبال از حاج‌ارباب‌مالواجردی که بعد از حدود یک‌سال‌ونیم از زیارت خانه‌ی خدا در مکه‌‌ی‌مکرمه و زیارت اهل‌بیت در مدینه‌ی‌منوره به آبادی باز می‌گشت از خانه‌های خود بيرون آمده در مسیر ورود کاروان حجاج راهی بخش جنوبی آبادی شدند ✍ حدود سه کیلومتری از روستا بیرون آمده بودند که کاروان حجاج منطقه از راه می‌رسد و حاج‌ارباب از مرکبش پياده می‌شود 👈از طرفی خدمه‌ی منزل حاج‌ارباب برای پذیرائی اهالی که به استقبال آمده بودند از قبل وسائل پذیرائی تهیه کرده و در مسیر به مردم خدمات رسانی می‌کردند یکی‌یکی حاج‌آقا را بغل می‌کردند و می‌بوسیدند و زیارت قبول می‌گفتند ✨حاج‌ارباب‌مالواجردی دورادور نگاهش به اسماعیل می‌افتد که مشغول پذیرائی مردم از است. 🔻داخل پرانتز بگویم : ظاهرا حاج‌ارباب ضمن اینکه در آن روزگار خان آبادی بوده احتمالا به علوم و معارف اسلامی نیز آگاه بوده‌ و مرشد و راهنمای مردمان مالواجرد که آن زمان به ایشان "پیر" می‌گفتند بوده است🔻 ✨حاج‌ارباب‌مالواجردی ناگاه با صدای بلند به مردم می‌گوید: چرا آمده‌اید به استقبال من! چرا از من تبرک می‌جویید‌! من که "پیر" شما نیستم! من حاجی نیستم! "پیر" شما و حاجی این شخص هست. (و اشاره می‌کند به اسماعیل) او (اسماعیل) کسی هست که راه چند ماهه را در عرض چند دقیقه از اینجا به مکه آمد و برگشت. این (اسماعیل) بنده‌ی مومن و با اخلاص پروردگار را دریابید و از او تبرک بجوئید و او را ببوسید و به او التماس دعا بگوئید. ✍ تا نگاه جماعت را سمت خود می‌بیند با خودش می‌گوید: ای دل غافل ! اسماعیل! با خودت چکار کردی! آن روز که همسر ارباب گفت ای کاش حاجی اینجا بود و از این طعام می‌خورد! چرا قضيه‌ی را که همیشه از دیگران مخفی می‌کردی با آن کاری که کردی دادی 👈و حالا دیگر همه فهمیدند! 👇دیگر جای تو بین این مردمی که باطن تو را می‌شناسند! نیست! ✍ "اسماعیل" در فکر بود که ناگاه سیل جمعیت را اطراف خودش مشاهده می‌کند ⚡️بلافاصله همانند آنچه اصحاب‌کهف یا بهتر بگویم همان قضيه‌ی مردان آنجلس که از درگاه حق تعالی خواستند 🤲اسماعیل از خدا می‌خواهد که از دید مردمان آبادی پنهان شود تا او را نبینند ⚡️و در این فضائی که هم اکنون بنا شده ✍بعضی نقل‌ها اینگونه بوده که مردم در آبادی بوده‌اند که حاج‌ارباب قضيه‌ی "اسماعیل" را به اهالی می‌گوید و اسماعیل که مردم را متوجه‌ خود می‌بیند فرار می‌کند و آنان او را تا این جایگاه دنبال می‌کنند تا غیب می‌شود. که این نقل کمتر بیان شده‌ است 👇علی‌ایحال بعد از این جریان به دستور حاج‌ارباب‌مالواجردی نشانی در محل غیب شدن "اسماعیل" بنا می‌کنند و با اضافه کردن پسوند "پیر" که بالاترین مقام و رتبه‌ای بوده که آن روزگار یک شخصیت روحانی می‌توانست پس طی سال‌ها تلاش و تهجد کسب کند به ایشان داده و "پیراسماعیل" ناميده می‌شود و تا اواسط دهه‌ی هشتاد اغلب‌ اینجا را "پیر" می‌گفتند 👇ادامه مطلب فرداشب ✅ 💯 📡 پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd