eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
669 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡💫 یاد ایام خودم و ماجراهای افتادم 🌐اواخر دهه‌ ۵۰ کاشت برای عرضه به بازار اصفهان در روستا مرسوم شد 🔆چند روز بعداز اولین مزارع کشت خیار 👇ابتدا جوانه‌ خیار از خاک بیرون می‌آمد و پس‌از گذشت یک روز 🌱 دو برگ از یک‌سمت راست می‌کرد قبل از بیرون آمدن آن دوبرگ و پرنده‌های کوچک آن را می‌زدند و با خودشان می‌بردند 🌴اینجا بود که قبل از طلوع خورشید تا بعداز غروب 🧍اطراف خیارکاری با مشتی پر از ریز بودند و به‌محض رسیدن پرنده‌ها 🕊به‌صورت یا با ایجاد و سنگ‌ها به طرفشان ❌مانع پرندگان در مزرعه‌ی خیارکاری می‌شدند 🔴به‌این روش از محصولات کشاورزی (paboni) می‌گفتند 🔆ایام پابونی هر مزرعه ۴ الی ۵ روز بود تا تمامی خیار سر از خاک درآورده و اندکی قوی شوند پابونی از مزرعه ادامه داشت ✍ القصه... 👇دقائقی نگذشته بود فهمیدم رهاشده توسط اداره محیط زیست بخاطر عدم غذای مناسب بیچاره‌ها شده‌اند 🌾و در این ايام از سال با گندم، جو و خصوصا شکم شان را سیر می‌کنند 🌝همچنین متوجه شدم که و فریادهای ناموزون این زبان‌بسته در نیمه‌شب‌ها 👈بخاطر ناشی از می‌باشد (این قسمت مزاح بود) 📡 @paborjemalvajerd
📡🌟 گذرے بر عالِمِ عامِلِ مالواجردی 💠 ✍ نوشته‌ی: حجت‌اله صادقی 🎙به‌روایت: حاج‌یحیی‌عبدالجباری 6⃣ ✍یکی از مشاغل شریف و پر زحمت روزگار قدیم (deshtebani) یا همان دشتبونی بود 💫کشاورزان روستا برداشت گندم، جو و ارزن را دِروکردن (deroukardan) می‌گفتند که تا حدود سه دهه‌ی پیش با دست و بوسیله‌ی (oraghi) یا همان داس انجام می‌شد ✍آنان پس از دروکردن، 🌾بافه های گندم و جو را بوسیله طناب ‌و با الاغ به مکانی دیگر به نام (jakharman) منتقل می‌کردند 🌾 : زمین‌های ناهموار و بلند در حاشیه اراضی زراعی قابل کشت نبود که به مرور زمان سفت و سخت شده بودند مردمان روزگار قدیم برای تبدیل گندم و جو به 👈از این زمین‌ها استفاده می‌کردند و به آن زمین‌ها می‌گفتند ✍رعایا پس‌ از انتقال سفال‌ها به جاخرمن 👈در اولین فرصت بوسیله چُن (chon) آن را به کاه تبديل می‌کردند سپس برای جداکردن دانه از کاه می‌کردند 🟡زمین‌های ضلع شمالی چشمه آب‌سه‌ئر و اطراف چشمه محله‌ده به‌ خصوص ضلع شمالی ارگ تاریخی مالواجرد همگی بودند 🔴 (deshteboon) : روزگار قدیم به شخصی که کارهای ذیل را انجام می‌داد می‌گفتند 1⃣ طی سال فقط حدود یکی دو ماه از جاخرمن استفاده می‌شد به‌همین دلیل در آن زمین‌ها خار و خاشاک می‌روئید و لازم بود قبل از انتقال بافه های گندم و جو به جاخرمن را خبر کنند تا جاخرمن را از خار و خاشاک پاکسازی کرده و آنجا را کند 2⃣یکی دیگر از وظایف دِشتِبون سقائی بود در روزگار قدیم می‌بایست آب‌گرم چشمه را به روشی خنک کرده و به تشنگان آب خنک بدهد ☀️در ظلّ گرما کشاورزان روستا با وسایل آن روزی مثل چُن (chon) سفال‌های گندم و جو را خرد کرده سپس با اَچّون(achchon) حاصل را به باد می‌دادند تا دانه از کاه جدا شود ☀️گرمای هوا از یک طرف و کار سخت و طاقت‌فرسا از سوی دیگر را تشنه می‌کرد و دشتبون‌ها که کوزه‌ی آب خنک در دست داشتند در محل کار آنان (جاخرمن‌ها) به یاری کشاورزان می‌رفتند و با دادن یک (sele) آب خنک به رعیت تشنه خسته جان تازه‌ای گرفته به کار و تلاش خود ادامه می‌داد 3⃣ از وظایف دیگر دشتبونها پابُنی (paboni) یا همان شبانه در اطراف جاخرمن ها بود تا حیوانی وارد مردم نشود ✍از جمله کارهائى که در طول فصل گرما ⚜مرحوم شادروان 💠 به‌همراه همسرش ⚜مرحومه مغفوره جهت امرار معاش خانواده‌اش انجام می‌داد 👈کار دشتبونی بود 👈ادامه‌ے مطلب فرداشب ✅ 💯 📡 شبکه‌پابرج در اینستاگرام https://instagram.com/shabakepaborj پابرج‌مالواجرد در تلگرام https://t.me/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در ایتا eitaa.com/paborjemalvajerd پابرج‌مالواجرد در بله https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡✍مطلب کوتاهی پیرامون شهید حسن‌نیکبخت 🔴به‌مناسبت سی‌وهفتمین سالروز پرواز ملکوتی این شهید والامقام 🌹 👈نام‌پدر : نصراله ⚜مرحوم‌حاج‌نصراله فتح‌اله محمد محمدعلی فتح‌اله 👈نام‌مادر : صدیقه ⚜مرحومه‌حاجیه‌صدیقه حاج‌غلامرضا اسماعیل‌زینل 🌼 متولد : ۱۳۴۷ 🌹 شهادت : ۲۷ فروردین‌ ۱۳۶۷ (مفقودالاثر) 💠 بازگشت پیکر پاکش و تشییع سراسری در تهران چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۰ برابر با ۲۹ صفرالمظفر ۱۴۲۲ تشییع درب حسینیه تهران با حضور مالواجردی‌ها و خاک‌سپاری یک‌شنبه ۶ خردادماه ۱۳۸۰ در بهشت‌زهرا(س) 💫 شهید حسن نیکبخت در سال ۱۳۴۷ در تهران دیده به جهان گشود. قبل از پیروزی انقلاب با وجود سن کمی که داشت در مسجد خداداد مشغول به فعالیت شد و پس از پیروزی انقلاب با آغاز جنگ تحميلی جهت خنثی کردن فضای ناامنی که اوایل جنگ توسط منافقان در پايتخت به وجود آمده بود شب‌ها جلوی درب مسجدخداد با دوستانش می‌دادند حسن‌نیکبخت هنگامی که به سن ۱۸ سالگی رسید آماده‌ی رفتن به سربازی و جبهه شد که پدر بزرگوارش حاج‌نصراله به او گفت : بیا سربازیت را در همین تهران انجام بده و مسجد خداداد باش. عرض کرد : پدرجان اگر می‌خواهی من به سربازی بروم فقط در جبهه و خط مقدم می‌روم تا از خاڪ و ناموسم دفاع کنم وگرنه اصلا سربازی نمی‌روم 👈 دیگر جای حرف و بحثی نبود و با رضایت کامل پدر مردادماه ۱۳۶۵ به سربازی اعزام شد ✳️ دوره سه‌ماهه را در پادگان‌ حمید اهواز سپری کرد و بعد از مرخصی کوتاهی به منطقه عملیاتی جنوب اعزام شد 👈پس از به‌دست نیروها و اسلام به آن منطقه اعزام گردید. ماموریت در منطقه که خط‌مقدم جبهه به‌حساب می‌آمد بنا به خودش بود 👈 البته به‌ همراه شهید حسن نیکبخت دوتن از دوستانش : 🔸رضانیکبخت (پسرعمویش آقارضاحاج‌علی‌فتح‌اله‌) 🔸اصغرصادقی (اصغرآقاحاج‌برات) با شهید حسن حاج نصراله بودند 🌹 طی مدت دو سال دوران سربازی کمتر به می‌آمد آن شهید والامقام در یکی از این مرخصی‌ها که به تهران آمده بود از مادرش خواست تا برای او به بروند 👈هرچند مادرش با درخواست او مخالفت می‌کرد و آن هم به این دليل که هنوز سربازی‌اش به اتمام نرسیده اما با اصرار فرزند این امر انجام شد و مراسم کوچڪ برای ایشان گرفتند 🌹شهیدحسن‌نیکبخت نوروز ۱۳۶۷ در آخرین مرخصی‌اش به همراه خانواده‌ی به مالواجرد آمدند و پس از اتمام مرخصی به جبهه رفت. 🌐شامگاه ۲۷ فروردین‌ماه ۱۳۶۷ این خبر از تلویزیون اعلام شد : 🛫 رژیم عراق در پی شکست‌های اخیر که در جبهه‌های حق علیه باطل شدند ❌ منطقه فاو را با بمب‌های مورد حمله قرار دادند 👈مدتے از آن حمله‌ی ناجوانمردانه گذشت اما هیچ نشان و از حسن نیکبخت نبود 👈اوایل اردیبهشت‌ماه ۱۳۶۷ آقارضاحاج‌علی فتح‌اله (پسرعموےحسن) می‌گفت : من حسن را در حالی‌که مجروح شده بود به بیمارستان رساندم و بنابه گفته‌ او حاج‌نصراله همان موقع به رفت و تمام بیمارستان‌های شهر را در چند نوبت یکایک زیرپا گذاشت اما هیچ از پسرش نبود. سرانجام توسط ستاد اعلام شد که : آقای‌حسن‌نیکبخت در منطقه‌ی عملیاتی فاو به درجه‌ی رفیع شهادت نائل و شهید (جاویدالاثر) است. 👇ادامه‌ی مطلب... 📡 @paborjemalvajerd