7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📡👇اجرای #نمادین مراسم #شبجیرجیرنی در روستا
🙏بههمت تعدادی از #اهالی روستا
🌒 #شبگذشته همزمان با
🌒 #شببیستوهفتم رمضانالمبارک ۱۴۴۴
💫مراسم #جیرجیرنی توسط چند گروه از #بچهها بهصورت نمادین برگزار گردید
🙏ضمن تشکر از همراهان ارجمند
🌺 #آقایحمیدحاجسیفاله و
🌸 #سرکارخانمصادقی
👈بابت ارسال گزارش تصویری از این آئین
🎞 #پیشنهاد دانلود ویدئوی بالا شامل تصاویر ارسالی
⏰بهمدت ۵۰ ثانیه باکیفیت مناسب HD
📀بهحجم ۶/۸ مگابیت ۱۳۸۰×۷۲۰
✅ #باماهمراهباشید
📡 #پابرجمالواجرد
پیج ما در اینستاگرام
https://instagram.com/shabakepaborj
لینڪ کانال ما در تلگرام
https://t.me/paborjemalvajerd
لینڪ ما در ایتا
eitaa.com/paborjemalvajerd
لینڪ ما در بله
https://ble.ir/paborjemalvajerd
📡💫 یاد ایام #نوجوانی خودم و ماجراهای #پابونی افتادم
🌐اواخر دهه ۵۰ کاشت #خیار برای عرضه به بازار اصفهان در روستا مرسوم شد
🔆چند روز بعداز اولین #آبیاری مزارع کشت خیار
👇ابتدا #ساقه جوانه خیار از خاک بیرون میآمد و پساز گذشت یک روز
🌱 دو برگ از یکسمت #کمر راست میکرد
قبل از بیرون آمدن آن دوبرگ #گنجشکها و پرندههای کوچک آن #ساقه را میزدند و با خودشان میبردند
🌴اینجا بود که #بچهها قبل از طلوع خورشید تا بعداز غروب
🧍اطراف #مزارع خیارکاری با مشتی پر از #سنگهای ریز #آمادهباش بودند و بهمحض رسیدن پرندهها
🕊بهصورت #دستهجمعی یا #تکتکی
با ایجاد #سروصدا و #پرتاب سنگها به طرفشان
❌مانع #نشستن پرندگان در مزرعهی خیارکاری میشدند
🔴بهاین روش #نگهبانی از محصولات کشاورزی
#پابونی (paboni) میگفتند
🔆ایام پابونی هر مزرعه ۴ الی ۵ روز بود تا تمامی #جوانههای خیار سر از خاک درآورده و اندکی قوی شوند پابونی از مزرعه ادامه داشت
✍ القصه...
👇دقائقی نگذشته بود فهمیدم #شغالهای رهاشده توسط اداره محیط زیست بخاطر عدم غذای مناسب بیچارهها #علفخوار شدهاند
🌾و در این ايام از سال با گندم، جو و خصوصا #یونجه شکم شان را سیر میکنند
🌝همچنین متوجه شدم که #جیغ و فریادهای ناموزون این #حیوانات زبانبسته در نیمهشبها
👈بخاطر #گرسنگی ناشی از #گیاهخواری میباشد
(این قسمت مزاح بود)
📡 #پابرجمالواجرد
@paborjemalvajerd
📡🌟 عالِمِ عامِلِ مالواجردی #او یڪ #روحانی بود
💠حاجملاعباس #طبابت هم میکرد
✍نوشتهی : حجتالهصادقی
#قسمتشانزدهم
✍اینجانب حجتاله صادقی از #کودکی مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاجشیخعباسعبدالجباری را دیده بودم
👈و آن هم زمانی بود که #خاله رقیهام مرا با خودش به منزل ایشان در
#محلهی تخت سلیمان یا همان #گاریچه میبرد
درب #منزل حاجیآخوند در قسمت ضلع غربی بنا بود و ضلع شمالی آن خانه
کوچه و دو طرف دیگر همسایهای نداشت و صحرا بود
🌴چند درخت #انار و درخت توتی در #باغچهی وسط حیاط منزل شان سایهسار آن فضا بود
🌾جلوی درب منزل حاج ملاعباس زمین کشاورزی بود و بارها دیده بودم که ایشان
#بیل به دست و گاهی
#دستخاله در دست
مشغول کار و تلاش در آن زمین بودند
🔹ایام ماه محرم و صفر اوائل دههی پنجاه در
#فصل تابستان بود و آن روزگار من هنوز
#مدرسه نرفته بودم
💫پدرم که همیشه صحرا میرفت و در آن ایام
#مادرم نیز بیشتر مواقع به #صحرا میرفت
و من و برادرم آقای #کربلائیمهدی و خواهرم که خیلی کوچک بود
👈در خانه #پدربزرگم مرحوم حاجحسین یوسف بودیم
پدر بزرگم #ظهرها مرا با خودش به #مسجد میبرد و بعد از ظهر هم در #حسینیه حضور داشت که #تعزیه اجرا میشد
💠 #خدام حسینیه هنگام اجرای تعزیه
#نظم و
#انضباط حسینیه را کنترل میکردند و
💫هر شخصی #وارد حسینیه میشد
مخصوصا #بچهها باید تا انتهای مجلس
👈در
#ایوان یا
#سکوها بنشینند و حق جابجا شدن و همچنین
#آویزان کردن پاهایشان از لبهی #سکوها را نداشتند
🌐وقتی با پدر بزرگم مرحوم حاجحسین یوسف وارد حسینیه میشدیم
👈 ایشان گوشهای مینشست اما من دائما در حسینیه از این
#سکو به آن
#سکو
👈 از این
#ایوان به آن ایوان
در رفت و آمد بودم
💫گاهی کنار تعزیهخوانان که روی تخت نشسته بودند
رفته و مینشستم
🔰 کاملا #آزاد بودم و #خدام به من کاری نداشتند
❇️ نمیدانم مرا #نمیدیدند یا کسی سفارش مرا به آنها کرده بود؟
💫بچههای تعزیه خوانان همسن و سال من در حسینیه حضور داشتند
اما تقریبا فقط من بودم که آزادانه در زمان اجرای تعزیه
هر طرف میرفتم و #خادمین حسینیه چیزی نمیگفتند
شبها داخل #مسجد و زمان #روضهخوانی و #سینهزنی نیز چنین بود
👈رفت و آمد اینجانب از نزد پدر بزرگم قسمت مردانه و
#خاله و مادر بزرگم در پشت پرده
کاملا #آزاد و بدون #مزاحمت خادم مسجد
مرحوم #قدمعلی انجام میشد
👇ادامه فرداشب تقدیم خواهد شد
✅ #باماهمراهباشید
📡 #مجموعهفرهنگیهنریپابرج
@paborjemalvajerd