eitaa logo
پابـــــ📡ــــــرج‌مالواجرد
2هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
670 ویدیو
1 فایل
☆مجموعه پابرج☆ تاسیس نوروز ۱۳۷۶ ●شبکه‌پابرج ●سایت مالواجرد ●جشنواره ۹۰ ●رادیوپابرج ●پوشش شبکه‌های رسانه‌ملی ●کانال‌ پابرج‌ مالواجرد در : تلگرام، واتساپ، اینستاگرام، بله و ایتا ⚫حسینیه‌پابرج #09123728749 #09916735248 @Hsadeghi48 @Hsadeghi1348
مشاهده در ایتا
دانلود
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 🟣مخاطبان گرامی ضمن تشکر از همراهی‌تان و توصیه به مصرف بهینه از آب شما را به خواندن پست‌های قبلی درباره آب‌شرب اهالی‌ دارالمومنین مالواجرد یادآور می‌شوم آنچه پیرامون آب‌آشامیدنی مردمان زادگاهم تا اواخر دهه‌ی شصت نوشته‌ام ✅دقیقا از مشاهدات شخصی خودم بوده و تمام موارد آب‌شرب را با تمام وجود درک کرده و چشیده‌ام 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 5⃣ روستای تاریخی مالواجرد در دامنه رشته‌کوه دملاح واقع شده به‌همین دلیل مسطح نبوده و از جهات مختلف دارای شيب ملایمی هست 🌾اراضی زراعی و زمین‌های کشاورزی آبادی هم به‌جز بخشی از صحرای محله‌ده ناهموار و دارای زهکش هست 🥀 : ابتدا اطراف زمین کشاورزی را به عرض حدود ۵۰ سانت و به عمق حدود یک‌ونیم‌متر گودبرداری می‌کنند تا در فاصله ذکر شده به خاک سفت و سخت برسند بطوریکه کندن آن براحتی انجام نشده بوسیله‌ی کلنگ کنده شود 👈سپس دیواره کانال را با سنگ‌هائی که از شمال روستا می‌آوردند در ابعاد ۳۰ سانت دوطرف و روی آن را سنگ‌چین می‌کردند. این کانال‌ها در اطراف زمین به همدیگر وصل می‌شد و در ادامه به کانال‌ زمین‌های بعدی و همینطور به‌ سمت حاشيه‌ی زمین‌های کشاورزی با شیبی که دارند، می‌رفت 👈روے را تا سطح زمین خاکریزی می‌کردند بطوریکه در ظاهر اثری از کانال دیده نمی‌شد و جزو زمین کشاورزی به‌حساب می‌آمد ✍ کانال‌ها و رطوب زمین را پس‌از آبیاری را و به خارج از زمین‌های کشاورزی هدایت می‌کرد. 👈 به آب‌هائی که توسط زهکش‌ها از زمین زراعی خارج می‌شد "پضاب" یا فضاب می‌گفتند. کشاورزان پضاب‌ها را در مکان‌هائی که به‌صورت استخر بود و به آنها "سلخ" می‌گفتند برای آبیاری زمین‌های حاشيه‌ی صحراها که از آب‌چشمه‌ بهره‌مند نبوده و به آن خرابه می‌گفتند جمع‌آوری کرده و در خرابه‌ها کشت و کار می‌کردند. 👈 ادامه مطلب شنبه هفته‌ آینده 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 🟣همراهان ارجمندی که طی هفته‌ گذشته مشغله کاری داشته‌اند و پست‌های این بخش را نخوانده‌اند پیشنهاد می‌کنیم پنج قسمت قبلی که شب‌های گذشته در کانال جانمائی شده است را بخوانند. 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 6⃣ 🌾در مسیر " کوچه خرابلر " چند فضاب وجود داشت که در زمان آبسالی (سالی که بارندگی خوب و به‌اندازه باشد) دائما ً جاری بودند معروف‌ترین آن‌ها فضاب " گمیچی‌حیدر " بود که به جوق اندی‌بالا ریخته و از آنجا با فضاب بخشی از زمین‌های کشاورزی غرب صحرای اندی‌بالا جمع می‌شد و نهایتا سر از صحرای "بوسنجر" در می‌آورد بخشی از زمین‌های بی‌آب صحرای اندی‌پائین را "بوسنجر" گویند اضافه‌ی فضاب کل صحراهای مالورد در انتهای صحرای اندی‌پائین جاری بود و از آنجا به‌طرف شرق و نهایتا به معدن نمڪ می‌رفت در جادّه قدیم "پیراسماعیل" به معروف بود فضابها بخاطر جاری بودن در عمق زمین نسبت به آب چشمه‌ شورتر اما خنڪ بودند بیان این مطالب به‌این دلیل است که : در دهه‌ی پنجاه جای شما خالی بود بعضی وقت‌ها نداشتن کوزه‌ی ‌آب و عدم دسترسی به خمره آب گمبه‌ها تشنگی در فصل گرما امثال بنده و دیگران را ناچار به خوردن آب همین فضابها می‌کرد پاچه‌ی شلوار را بالا زده و وارد جوی یا ناکش می‌شدیم و با دوکف دست آب‌ جاری از را پُر کرده و بالا می‌آوردیم آب سرد و گوارا که شور و گاهی مزه‌ی تلخی داشت نوش جان می‌کردیم شوری آب فضاب عطش و تشنگی را زیاد می‌کرد که با خوردن چند کف دست سيراب می‌شدیم و آن آب شور چقدر گوارا بود و می‌چسبید گاهی اوقات برای چاشتونه ماست چکيده با خود به‌صحرا می‌بردیم و با آب فضاب خنڪ دوغ درست می‌کردیم که البته خوشمزه هم می‌شد از فضاب گمیچی‌حیدر بگذریم و دوباره برگردیم به خانه‌ها ... 👈ادامه مطلب فرداشب... 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 🙏ضمن تشكر از همراهی‌تان و دوستانی که با خواندن مطالب این بخش که يادآور خاطرات گذشته‌ ایشان می‌باشد و برای ما ارسال می‌کنند 🔴در اینجا یادوخاطره‌ی تمامی درگذشتگانی که 💫روزگاری در مسیر صحرای اندی‌پائین با خوردن آب بر حضرت سیدالشهدا اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام می‌دادند‌ و بر قاتلان اهل‌بیت خصوصا یزید ملعون می‌کردند 💫را گرامی می‌داریم و نثارشان فاتحه‌ای قرائت می‌کنیم اللهم‌صل‌علی‌محمدوآل‌محمد وعجل‌فرجهم 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 7⃣ 👇وارد دالونچی خونه‌ی پدر بزرگم ⚜مرحوم که شدم 👇دیدم خاله‌ام ⚜مرحومه با دست عاجز و ناتوانش نشسته و درب سبو درست می‌کند خاله‌ام در کودکی تشنج کرده بود و دست چپ و پای چپش از مچّ لمس (فلج) شده‌ بود بطوریکه راه می‌رفت و با دست راست کارهایش را انجام می‌داد. 👈 و بعد از تشنج از همان دوران کودکی بعضی وقت‌ها هم می‌کرد 🔰خاله‌ام اغلب اوقات و با بود مشکلات جسمی حاصل از تشنج باعث شده بود تا کارهای روزمره‌ی او با دیگران متفاوت باشد. 💠آن مرحومه جهت و گرفتن وضو به‌ صورت ارتماسی به حوض مرحوم‌حاج‌قاسم که در نزدیکی خانه‌شان (خانه‌ی پدربزرگم) واقع بود می‌رفت. 🌐سرانجام‌ اوایل اردیبهشت‌ سال ۱۳۷۲ خورشیدی 👈که برای طهارت و وضوگرفتن به حوض حاج‌قاسم رفته بود 😢ناگهان و درون حوض می‌افتد و لحظاتی بعد داخل آب کم‌عمق حوض غرق شده 💠مادر بزرگم مرحومه‌مغفوره سکینه‌محمدعلی‌ملاحسن متوجه‌ی غیبت طولانی خاله‌ام می‌شود او که می‌دانست برای تجدید وضو به حوض حاج‌قاسم رفته‌ است بلافاصله به آنجا می‌رود و 😢 بی‌جان خاله‌ام را در وسط حوض می‌بیند که شده‌ بود. 💠 🙏از شما همراهان ارجمند درخواست می‌کنم ارواح اموات خودتان و ارواح خانواده‌ی‌ پدربزرگم فاتحه‌ای قرائت فرمائید 💠اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 👈بگذریم... ساعت دو بعداز ظهر بود درب خانه‌ی پدر بزرگم زیر دالان نسبتا بزرگے بود 👈که یک‌سر آن جلوی خانه‌ی مرحوم و مرحوم و سر دیگر دالان جلوی درب خانه‌ی مرحوم و مرحوم بود. از این خانه‌ها تنها اثری از خانه حسن‌شمر در کنار عمارت امیرصدرا باقی‌مانده است. 💫مسیر آن دالان را هر روز و سپس می‌کردند تا موقع ظهر یکی و دو نوبت این کار را هر کدام از همسایه‌ها انجام‌ می‌دادند 🌺آب‌پاشی باعث می‌شد زمانی‌که همسایه‌ها در سکوهای دوطرف دالان می‌نشستند : ۱. از بوی خوش کاهگل و هوای خنڪ آنجا لذت ببرند ۲. جریان نسیم خنک به‌دلیل نداشتن گرد و غبار لذت‌بخش بود ✍خلاصه به خاله‌ام که در حال دوختن درب سبو با پارچه‌های اضافه بود سلام کردم و گوشه دالونچی شون نشستم، دیدم که داخل پاشنه‌ی درب مابین دالونچی و اتاق‌شون دوسه‌تا گذاشته‌اند. 👈 به این بخش از خانه‌های‌قدیمی می‌گفتند جنس سبو یا کوزه از سفال (سله‌) است آب کوزه از سله عبور کرده و به‌سطح بیرونی آن نفوذ می‌کند و تا تمام شدن آب 👈سطح خارجی کوزه نمناڪ است آب روی کوزه تبخیر می‌شود و برای تبخیر شدن نیاز به جذب گرما دارد و گرما را از آب داخل کوزه می‌گیرد بدین‌ترتیب آب کوزه خنڪ می‌شود جریان هوا به تبخیر شدن آب کمک می‌کند 👈روزگار قدیم را در مکان‌هائی می‌گذاشتند که جریان هوا آب کوزه‌ها را سریعتر خنڪ کند 👈ادامه فرداشب 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 🔴همراهان ارجمند و همشهریان گرامی با توجه به عدم بارش‌ کافی نزولات آسمانی طی سال زراعی که نه تنها در منطقه ما بلکه در غالب مناطق کشور داشتیم و تماشای عکس‌ها و تصاویر سدها گویای این واقعیت است لطفا در مصرف بهینه از منابع انرژی به‌خصوص آب و برق کوشا باشیم ✅ 💯 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 8⃣ 👈... یادش بخیر دهه‌های پنجاه و شصت👇 🍁پائیز و زمستان آن‌ روزگار که در پی هم از راه می‌رسید ⛈ بارش‌های باران و برف خوبی به همراه داشتند و حاصل آن بارش‌ها بود که نصیب ما بچّه‌ها می‌شد 🌧معمولا جاهائی که زمین سفت و محکمی داشت مثل؛ بخش شمالی ارگ تاریخی روستا 👈که درحال‌حاضر اکثرا خانه‌های مسکونی مالواجردی‌های مقیم تهران در آن جاخرمن‌ها بنا شده‌ است یا زمین‌های اطراف که آنجا هم به منازل مسکونی تبدیل شده مثل : خانه‌ی‌ خانه‌ی خانه‌ی‌ 🌧آب‌ باران در قسمت‌های ناهموار آن زمین‌ها جمع می‌شد 🌏 آن روزگار شرایط آب و هوا و اکو سیستم منطقه‌ی ما نسبت به سال‌های اخیر متفاوت بود و بلاد جرقویه از بارندگی‌های قابل توجه‌ای در فصل سرما برخوردار بود و معمولا تا چند روز در ناهمواری‌های زمین وجود داشت 💫ما بچّه‌ها کف‌ دست‌های مان را زمین می‌گذاشتیم و دهانمان را به سطح آب نزدیڪ کرده مانند چارپایان آب می‌خوردیم که البته آب‌شیرین و خنڪ گوارای وجودمان می‌شد 🌧 هم طعم و مزه‌ی خاص خودش را داشت آه.آه... یادش بخیر در همین خانه‌ی سرچشمه و صبح زمستانی با صدای مادرم که می‌گفت : بچه‌ها ! وخیزی ببینی چه برفی اومده...(vakhizi): از جا بلند شوید ✍وقتی سرم را از زیر لحاف بیرون می‌آوردم و از پشت پنجره‌ی بخار گرفته‌ی ناشی از بخاری که از دهانه‌ی کتری متوسطی که روی چراغ علاءالدین بيرون می‌زد حیاط‌ خانه را تماشا می‌کردم که پُر از برف شده بود؛ نمی‌دانی چه لذتی می‌بردم و البته این خوشحالی برای تمام اهالی روستا در چنین شرایطی بوجود می‌آمد ❄️زمستان‌های آن دوران بارش نسبتا خوب برف در چند نوبت سهم روستای مالواجرد از سامانه‌های بارشی فصل سرما در آن روزگار بود اهالی به اولین بارش برف برای درست کردن چای‌برفی اعتنائی نمی‌کردند و معتقد بودند هر کسی از برف‌اول هر سال به هر نحوی بخورد مریض می‌شود بارش نوبت دوم برف به بعد مادرم کتری بزرگی که داشتیم از برف‌سفید کنار دیوار حیاط پُر می‌کرد و کنار منقل کرسی یا شومینه گلی اتاق می‌گذاشت تا برف داخل کتری آب می‌شد و پس از جوش‌آمدن در قوری چای دم می‌کرد. ✍نمی‌دانی چه لذتی داشت و از 👈ادامه فرداشب... 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 🟣همراهان ارجمند در این قسمت به آب‌انبار که یکی از منابع آب‌آشامیدنی اهالی آبادی در روزگار قدیم بوده مختصرا به آن می‌پردازیم لازم به ذکر است که آب‌انبار آبادی جزو آثار ارزشمند تاريخی روستای مالواجرد و اهمیت آن بخاطر داشتن شناسنامه‌ی و سند این بنا که کتیبه‌ی سنگی است که هم‌اکنون در مجموعه تاریخی مذهبی مسجد جامع وجود دارد و قبلا پیرامون آن کتیبه‌ی ارزشمند در همین کانال مطالبی را آوردیم و استادمحمدجعفری نیز فرمایشاتی داشتند که در قالب رادیوپابرج بارگذاری کرديم 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 9⃣ 💫از دیگر منابع آب‌ آشامیدنی اهالے زادگاهم آبادی مالواجرد 👈آب‌شیرین حاصل از ذخیره‌شدن واقع در است که با قدمتی بیش از چهار قرن همچنان . این بنای ارزشمند متاسفانه بسیار مهجور واقع شده بطوریکه علیرغم بودجه‌ای که مدیرکل گردشگری و میراث فرهنگی استان بعد از حضور در جشنواره نوروزی ۱۳۹۰ و بازدیدی که ایشان از آب‌انبار داشتند و به مرمت آب‌‌انبار اختصاص داده شد اما متاسفانه مسئولین روستا صرف جای دیگری کردند. کتیبه‌ی سنگی ارزشمندی واقع در مجموعه تاریخی مذهبی مسجد جامع مالواجرد تاریخ بنای آب‌انبار را به دوره حکومت صفویان همزمان با تغییر پایتخت از قزوین به اصفهان و سه‌چار سال بعد از ورود شاه عباس صفوی به اصفهان ذکر کرده است. بنای آب‌انبار ظاهرا بمنظور تامین آب آشامیدنی سربازان حکومتی در برج‌وباروئی که مقر نظامیان در آن روزگار بوده توسط امیزاده‌علی‌مراد در سنه ۱۰۲۴ قمری ساخته شده است. 👈دریچه‌هائی در بخش شمالی آن وجود دارد که سیلاب جاری شده از دامنه را به داخل آب‌انبار هدایت می‌کرد 💫کف آب‌انبار سفت و سخت بود تا مانع نفوذ آب به‌زمین شود 💫این بنا به‌ شکل زیبائی مسقف شده تا تبخیر آب را به حداقل برساند و تنها دریچه‌ی کوچکی در سقف آب‌انبار وجود داشت که هوای داخل را تهویه کند 🔷 تا اواسط بهار آب شیرین، خنڪ و گوارائی داشت اینجانب و بسیاری از اهالی تا حدود نیم‌قرن پیش از آب‌ باران جمع‌شده در مخزن کرده‌ایم. 👇ادامه مطلب شنبه هفته‌ی آینده... 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار همراهان ارجمند همانطور که قبلا خدمتتان عرض کردم آنچه پیرامون آب‌آشامیدنی اهالی زادگاهم روستای مالواجرد نوشته‌ام و تا این قسمت که در این رسانه بارگذاری شده را درک کرده‌ و با تمام وجود آن را چشیده‌ام نه آنکه از دیگران شنیده و روایت کرده باشم. 📡 @paborjemalvajerd
📡🚰سرگذشت‌ اهالی روستای تاریخی مالواجرد ✍ نوشته‌ی : حجت‌اله‌حاج‌مختار 0⃣1⃣ 👇در ادامه دو مطلب عرض می‌شود؛ اول اینکه دوستانی که مایلند ما را در این بخش همراهی کنند قسمت‌های قبلی که چند روز اخیر در کانال آمده است را جستجو و مطالعه کنند. مطلب دیگر اینکه قبل از پرداختن به موارد دیگر آب‌آشامیدنی اهالی جا دارد از بانیان بنای آب‌‌انبارهای خارج از آبادی که روزگاری برای رفاه حال مردم کارج خداپسندانه و خیرخواهانه انجام داده‌اند یادی کنیم. تا حدود چهار دهه‌ی پيش مسافران در مسیرهای شمال و جنوب روستا که تردد داشتند مسافت ۳۰ دقیقه‌ای امروزه‌ را یک روز طی می‌کردند آن‌ها آب‌آشامیدنی خود و مرکب‌شان که الاغی اسبی یا شتری بود از آب‌انبارهای مسیر استفاده می‌کردند. در مسیر جنوبی آبادی به منطقه رامشه دو آب‌انبار قدیمی به نام‌های آب‌انبار شاه‌علی‌ اب‌انبار حاج‌علی و در جاده‌ میان‌کوه مسیر شمالی مالواجرد آب‌انبار جابر که خوشبختانه مرور زمان موجب تخريب کامل بناها نشده و همچنان پابرجا هستند ارواح بانیان بناها و کسانی که از آب آب‌انبارها نوشیدند شاد و قرین رحمت الهی باشند. 👇و اما ادامه‌ی مطلب👇 🌛غروب که می‌شد می‌دیدم ایشان در حالی‌که خستگی از چهره‌اش هویدا بود 👈از جلوی خانه‌ی ما در کوچه‌چی حاج‌احمد عبور می‌کرد و 👈کمے آن طرف وارد دالونچی خانه‌شان می‌شد 🌟به او سلام می‌کردم و خدابیامرز هم با لحنی دلنشین جواب سلامم را می‌داد و رَد می‌شد 💠خدابیامرزتش زنده‌یاد ⚜ مرحوم‌حاج‌حسین‌صادقی حاج‌حسین‌حمومے را می‌گویم 🔰او به‌همراه دوتن دیگر که یکی از آن‌ها ⚜مرحوم‌حاج‌محمداسماعیل بود بیشتر وقت‌ها صبح زود با ماشین خدابیامرز برای جمع‌کردن نمڪ از حوضچه‌ها و بارگیری کامیون به معدن نمڪ مالورد می‌رفتند 👈نزدیڪ غروب طول می‌کشید تا با کامیون از راه می‌رسیدند 👨 آقای‌اسماعیل‌نیکبخت فرزند حاج‌ابراهیم‌قلی که تقریبا هم‌سن و سال من هست ✍آن‌زمان هشت نه ساله بود 🌟و گاهی وقت‌ها ما را به خانه‌شان دعوت می‌کرد و با آب‌شیرین از ما پذیرائی می‌کرد 👈اصلا رفتن ما بچه‌ها به منزل مرحوم حاج‌ابراهیم‌قلی به نیّت خوردن آب‌شیرین بود 🔰داستان آب‌شیرین خانه‌ی مرحوم حاج‌ابراهیم‌‌کلاحسین از این قرار بود : 🌟 آقای‌حاج‌امان‌اله‌نیکبخت حاج‌ابراهیم‌قلی ۲۰۰ لیتری زیر کامیون شان بسته بود این همان ماشینی بود که آن‌زمان بیشتر وقت‌ها از معدن، نمڪ بارگیری می‌کرد 👈حاج‌امان‌اله نمک‌ها را برای یڪ گاوداری در حوالی نطنز می‌برد و در مسیر برگشت 💫تانکر بسته شده زیر کامیون را برای خانواده‌شان از آب‌شیرین پر می‌کرد که هرازگاهی یڪ لیوان از آن آب‌ شیرین نصیب من و بعضی‌‌ از من می‌شد 👇ادامه فرداشب... 📡 @paborjemalvajerd