eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
364 دنبال‌کننده
622 عکس
446 ویدیو
8 فایل
وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ. با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/51307188512 سینمای کوچک من: فعلا در دسترس نمی‌باشد. خزانه‌ی کتاب‌خانه: ble.ir/join/8m922r43dM
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
خداکند که از این ورطه زود برگردی! سلامت از مه سرد و کبود، برگردی... #علی‌اکبر_عرب #سبزینه_های_خیا
علی‌اکبر جدی جدی دوماد شد. آقای شاعر عاشق پیشه، بعد از سه سال عاشقی، امشب در حرم علی‌ابن موسی با بانو، عقد کردند. به حدی شاد شدم که با هیچ لغتی توصیف نمی‌شه. ان شاءالله در پناه آقای امیرالمؤمنین، خوشبخت باشن. ـــــــــ پای من خسته‌ی راه است، کمی راه بیا! جاده‌ها گرچه بلندند تو کوتاه بیا...
ببخشید عزیزم ما همه‌امون یه دونه زندگی داریم.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ🇮🇷
دیروز یا پریروز بود رو درست یادم نیست ولی یادمه که گفتم حتما درباره‌اش بنویسم و بگم. اون لحظه با این پیام مواجه شدم که نوشته بود:« +خب کی می‌خوای تصمیم قطعی بگیری؟ کی دیگه؟ -نمی‌دونم. راستش هیچ‌چیز در زندگیم قطعی نیست. یک‌سری هدف مشخص دارم که حتی اگر در آینده تغییر کنن هم اوکیه. سعی می‌کنم منعطف باشم. اگر منعطف نباشم، زندگی باعث می‌شه بشکنم.» و همین‌جور که منتظر اتوبوس بودم، داشتم فکر می‌کردم شاید از یه جایی به بعد، فهمیدیم که این اصلا درباره‌ی هدف داشتن نبوده؛ بلکه درباره‌‌ی این بوده که توی این مسیر، به یه سری از اهداف دست پیدا کنیم. می‌دونین منظورم چیه؟؟ یه مثال ساده‌اش اینه که من در 15 سالگی، تصمیم گرفتم که مسیر زندگی‌ام با هر هدفی که قراره در آینده برای خودم تعریف کنم و ممکنه حتی متغیر هم باشه، ولی در راستای رشته‌ی ریاضی باشه. من یک مسیر معلوم داشتم که متناسب با هر بازه‌ی زمانی مشخص، مبتنی بر اون مسیر، تصمیم گیرهام رو پیش بردم؛ و حتی اگر در این مسیر از هدفی غافل بشم و چیزی رو عوض کنم و یا بدونم که باید هدف دیگری رو برای خودم تعریف کنم، منعطف باشم و بازهم هدفی رو در همین مسیر دوست داشتنی پیش ببرم. این که به ما میگن از مسیر لذت ببر، شاید همین باشه. شاید همین باشه که از این مسیر لذت ببر و منعطف باش. هدف دیگری رو در راستای این مسیر معلوم کن؛ چیزی تموم نشده، چون بی‌نهایت تصمیم در این مسیر هستن که ممکنه یکی از اون‌ها همونی باشه که سندش به اسم تو خورده. من اون صبح بازهم فهمیدم که این فعالیت کنونی، همه در یه مسیر لذت بخشه که قراره به هدفی که اون هم در این مسیر هست، منتهی بشه. شاید الان هدف درستی رو انتخاب نکرده باشم، ولی لااقلش مطمئنم که دارم توی مسیری درستی دنبال هدف می‌گردم و بنابراین باید منعطف باشم.
حنجره ای که در لحظه خطر بسته نشد و فریاد زد... زینب‌وار در میانه میدان، رجز خواند و در مقابل ظالم سکوت نکرد. این صدایی است که از ایران مخابره می‌شود. این تصویر را در کدام کشور دیگر می‌توانید پیدا کنید؟ کدام هدف، کدام آرمان به شما چنین جرئتی می‌دهد؟ فقط مکتب زینب(س).
با چه فاصله‌یِ تاریخی‌ای در حال نزدیک شدن به تو هستیم علی‌جان، بر ما ببخش و از ما راضی باش...