May 11
May 11
پندهای سعادت
📷 | #عکس_نوشت 🔰توصیه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله" به مبلغین: تبليغ اگر براي خدا باشد ماندگار ميش
🔰توصیه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله" به مبلغین:
تبليغ اگر براي خدا باشد ماندگار ميشود، بالا ميرود. اما اگر خداي نكرده قصدش اين باشد كه مطلبش بگيرد، مردم بپسندند، زندگي خودش رونق پيدا بكند، اينها تمام ميشود، چيزي براي خودش نميماند.
#تبلیغ
@pand_saadat
پندهای سعادت
📷 | #عکس_نوشت 🔰توصیه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله" به مبلغین: آنچه که در تبلیغ خیلی مهم است اخلاص
🔰توصیه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله" به مبلغین:
آنچه كه در تبليغ خيلي مهم است اخلاص است. بايد كوشش كرد مهما امكن اخلاص در كار باشد. اين اخلاص باعث ميشود كه هم به نفع مردم باشد، هم به نفع خود انسان باشد وحرفش در دلها تاثيرگذار باشد.
#تبلیغ
@pand_saadat
01.mp3
1.73M
🔈 | #صوت
🔰توصیه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله" به استفاده وبهره برداری از تعطیلات تابستان.
📆تاریخ: 97/02/23
#تعطیلات_تابستان
@pand_saadat
💠پندهای سعادت💠
🔰کانالی در محضر حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله"
🔷شامل مطالب اخلاقی، علمی، تربیتی، توصیه ها و اخبار 🔷
📷تصویر|🎥فیلم|🔈صوت|🖼لوح|📝متن
🌐در پیام رسان #ایتا و #سروش با آدرس:
@pand_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|#فیلم
🔰شرح حدیث
🔸موضوع: «تبلیغ و آثار آن»
در کلام حضرت استاد شب زنده دار دام ظله
🌐 @pand_saadat
@pand_saadat.mp3
2.85M
🔈 | #صوت
🔰داستان تشرف آشیخ محمد کوفی(رحمه الله علیه) به محضر مبارک امام رمان (عج) در بیان حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله"
📆تاریخ بیانات: 96/10/26
#درس_اخلاق
@pand_saadat
🔰حکایتی از زندگی امام حسن مجتبی «علیه السلام»
در احوالات امام حسن مجتبی «علیه السلام» که به حسب نقل و تاریخ زندگی حضرت امام حسن«علیه السلام» با سیدالشهدا «علیه السلام» در همان زمان معاصرتشان هم که با هم زندگی میکردند، تفاوت داشت. معلوم است که این تفاوتها بر اساس حکمتها و مصالحی بوده است، والّا نگاه آن دو بزرگوار به دنیا و آخرت با هم هیچ فرقی نمیکند. آنها هر دو تربیت شدهی یک مکتب و مَثَل أعلای یک مکتباند. حضرت امام حسن«علیه السلام» همینطور که در این نقل هست، زندگی چشمنواز و جالبی هم از نظر لباس و هم از نظر منزل و هم از نظر جهات دیگر مثل میهمانداری داشتند.
یک روز که خیلی با شکوه و جلالت از منزل بیرون آمده بودند، تعبیر روایت این است:
«وَ نُقِلَ أَنَّهُ علیه السلام اغْتَسَلَ وَ خَرَجَ مِنْ دَارِهِ فِي حُلَّةٍ فَاخِرَةٍ وَ بِزَّةٍ طَاهِرَةٍ وَ مَحَاسِنَ سَافِرَةٍ وَ قَسِمَاتٍ ظَاهِرَةٍ وَ نَفَخَاتٍ نَاشِرَةٍ وَ وَجْهَةٍ يُشْرِقُ حُسْناً وَ شَكْلَةٍ قَدْ كَمَلَ صُورَةً وَ مَعْنًى إلی آخر».
«فَعَرَضَ لَهُ فِي طَرِيقِهِ مِنْ مَحَاوِيجِ الْيَهُودِ هِمٌّ فِي هِدْمٍ قَدْ أَنْهَكَتْهُ الْعِلَّةُ وَ ارْتَكَبَتْهُ الذِّلَّةُ وَ أَهْلَكَتْهُ الْقِلَّةُ وَ جِلْدُهُ يَسْتُرُ عِظَامَهُ وَ ضَعْفُهُ يُقَيِّدُ أَقْدَامَهُ...».
یکی از مساکین و مستمندان یهودی در حالی که در نهایت مسکنت و ذلّت بود، لباس و بدنش و ظاهرش آشفته بود، در راه با حضرت«علیه السلام» ملاقات کرد.
«فَاسْتَوْقَفَ الْحَسَنَ علیه السلام وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْصِفْنِي»؛
عرض کرد که انصاف بده به من که میخواهم مطلبی را از شما سؤال کنم.
«فَقَالَ علیه السلام فِي أَيِّ شَيْءٍ»؛
حضرت پرسیدند: درباره چه مطلبی؟
«فَقَالَ جَدُّكَ يَقُولُ الدُّنْيَا سِجْنُ الْمُؤْمِنِ وَ جَنَّةُ الْكَافِرِ».
این مطلب به حدی از رسول خدا «صلی الله علیه و آله وسلم» مشهور بود که یهودیها هم میدانستند. عرض کرد که این را جدّ بزرگوارت فرموده است:
«وَ أَنْتَ مُؤْمِنٌ وَ أَنَا كَافِرٌ فَمَا أَرَى الدُّنْيَا إِلَّا جَنَّةً تَتَنَعَّمُ بِهَا وَ تَسْتَلِذُّ بِهَا وَ مَا أَرَاهَا إِلَّا سِجْناً لِي قَدْ أَهْلَكَنِي ضُرُّهَا وَ أَتْلَفَنِي فَقْرُهَا».
شما مؤمن هستید و من هم کافرم. شمایی که مؤمن هستید، میبینم که این دنیا بهشت شماست و از آن لذت میبرید و من که کافرم، این دنیا زندان من است و مشکلاتش من را کشته و فقرش مرا از بین برده است. این چه جوری میشود؟
حضرت«علیه السلام» جواب دادند:
«فَلَمَّا سَمِعَ الْحَسَنُ علیه السلام كَلَامَهُ أَشْرَقَ عَلَيْهِ نُورُ التَّأْيِيدِ وَ اسْتَخْرَجَ الْجَوَابَ بِفَهْمِهِ مِنْ خِزَانَةِ عِلْمِهِ وَ أَوْضَحَ لِلْيَهُودِيِّ خَطَاءَ ظَنِّهِ وَ خَطَلَ زَعْمِهِ وَ قَالَ يَا شَيْخُ لَوْ نَظَرْتَ إِلَى مَا أَعَدَّ اللَّهُ لِي وَ لِلْمُؤْمِنِينَ فِي الدَّارِ الْآخِرَةِ مِمَّا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَاأُذُنٌ سَمِعَتْ لَعَلِمْتَ أَنِّي قَبْلَ انْتِقَالِي إِلَيْهِ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا فِي سِجْنٍ ضَنْكٍ وَ لَوْ نَظَرْتَ إِلَى مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَكَ وَ لِكُلِّ كَافِرٍ فِي الدَّارِ الْآخِرَةِ مِنْ سَعِيرِ نَارِ الْجَحِيمِ وَ نَكَالِ الْعَذَابِ الْمُقِيمِ لَرَأَيْتَ أَنَّكَ قَبْلَ مَصِيرِكَ إِلَيْهِ الْآنَ فِي جَنَّةٍ وَاسِعَةٍ وَ نِعْمَةٍ جَامِعَةٍ».
به طور خلاصه، حضرت علیه السلام فرمودند که مراد از کلام رسول الله «صلی الله علیه و آله وسلم» این است که آنچه خداوند برای مؤمنان در قیامت مهیا کرده است، قابل مقایسه با آنچه که در دنیا نصیب آنها میکند، نیست.
خدای متعال به همهی ما به فضل و کرمش توفیق عمل به این دستورات انسانساز را عنایت فرماید و قبل از اینکه دیر شود، ما را به این آموزههای ارزنده تربیت فرماید.
📚منبع: بحارالأنوار، ج 43، ص 34
🔻برگرفته شده از کتاب پندهای سعادت «سلسله درس های اخلاق آیت الله محمد مهدی شب زنده دار دام ظله»
🌐 @pand_saadat
📷 | #عکس_نوشت
◾️شهادت حضرت امیرالمومنین علیه السلام
🔰 حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله":
نهج البلاغه حضرت کفایت می کند که بر تارک عالم بدرخشد و همه انسان ها در برابر عظمت آن سر فرود پایین بیاورند، سزاوارتر ترین فرد بعد از رسول الله(ص) برای تبعیت و برای این که امام باشد امیرمؤمنان علی(ع) است.
@pand_saadat
◾️بمناسبت سالگرد حضرت آیت الله حاج شیخ حسین شب زنده دار جهرمی رضوان الله علیه◾️
در قرآن شریف، علاوه بر الگوهای معصوم الگوهای دیگر هم معرفی شدهاند. در مورد حضرت ابراهیم در سوره مبارکه ممتحنه فرموده است "قد کانت لکم أسوة حسنة فی إبراهیم والذین معه" یعنی گروندگان به آن بزرگوار و سلوک و مشی آنها برای شما اسوه است. بنابراین ما از این رهنمودها استفاده میکنیم که یک راه بسیار هموار این است که ما الگوهای مطمئن و کسانی که تربیتشده مکتب هستند را فرا راه خودمان قرار بدهیم و زندگی خودمان را در تمام جوانب و مراحلش با آنها تطبیق بدهیم. یکی از کسانی که میتوانند الگوی ما باشند علمای ربانی هستند که در مکتب اهلبیت (ع) تربیت شدند. والد معظم مرحوم آیةالله حاج شیخ حسین شبزندهدار رضواناللهعلیه انصافاً یکی از تربیت شدههای نمونه مکتب اهلبیت (ع) بود.
من به مقتضای اینکه حدود شصت و اندی سال در سایه آن بزرگوار زندگی کردم، از افرادی هستم که بیشتر سلوک و معاشرت و مصاحبت را با آن بزرگوار داشتم.یک سیره عملی که از جوانی و نوجوانی در ایشان بود و خیلی دوست داشتند که فرزندانشان نیز بر همین منهاج باشند، مسئله اهتمام به حضور در مسجد بود. گویی مسجد برای ایشان از دوران بچگی و نوجوانی مانند یک استخر بوده برای یک ماهی. اگر یک ماهی را بیرون استخر قرار بدهید، وقتی آن را وارد استخر و آب میکنید آرامش پیدا میکند. مسجد برای مؤمن اینجور باید باشد. وقتی وارد مسجد میشود، وارد مکانی میشود که یک ارتباط ویژه و خاص با خدای متعال پیدا میکند. از بچگی یادمان هست، وقتی در اولین منزلمان در چهار راه غفاری مینشستیم، آقا به شرکت در نماز مرحوم آیةالله حایری رضواناللهعلیه در مسجد امام مقید بودند. همچنین لذت نماز جمعه از کودکی تا آخر در ایشان بود. لذت حضور در نماز جماعت و جمعه، از همان کودکی در اثر سلوک والدین و عمو در ایشان نهادینه شده بود.
اینکه انسان در اقتدا و حضور در جماعت، فقط مسئله الهی را رعایت بکند که تقوا و عدالت باشد هم یک سلوک عملی است. همسن و سال بودن، همردیف بودن و این چیزها اصلاً در محاسبات ایشان نبود. یادم میآید با پدر برای وفات مرحوم عموی ایشان به جهرم رفتیم. من ایستاده بودم نماز ظهر و عصر میخواندم که آقاً آمد به من اقتدا کرد. حالا آن موقع سن من چقدر بود؟! حتی در حوزه ایشان معروف بود به اینکه حتی در امام جماعت خیلی خفیفالمؤونه هست. یعنی بر اساس آن صفایی که خودشان داشتند و بیغل و غشی که در ایشان وجود داشت، واقعاً افراد را عادل و سالم و درست میدیدند الا اینکه خلافش ثابت بشود.
🔰بیانات حضرت استاد شب زنده دار "مدظله العالی"
🌐 منبع: سایت shabzendedar.ir
@pand_saadat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥|#فیلم
🔰حضور رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی در منزل آیتالله شبزندهدار رضوان الله علیه
📆سال: 1389
@pand_saadat
🔰فساد فی الارض
بحث دربارهی موعظهی قرآنی در آیهی 77 سورهی مبارکهی قصص بود و به این بخش آیه میرسیم.
«وَ لاتَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لايُحِبُّ الْمُفْسِدينَ».
این موعظه، به ویژه برای آقایان روحانی و عالم دین بسیار مهم است. ترجمهی آزاد این موعظهی قرآنی این است که دنبال فساد بر روی زمین نباشید، زیرا خدای متعال، مفسدین را دوست ندارد. آنچه که ابتدا در این آیهی شریفه مورد نهی واقع شده «وَ لاتَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ» است، اما مطلق مفسدین را خدای متعال دوست ندارد؛ چه مفسد فی الارض باشند و چه نباشند. مثلا ممکن است کسی سرمایه و عمر خودش را تباه میکند، با این که مفسد فی الارض بر او صادق نیست، ولی جز مفسدین شمرده میشود.
فساد فی الارض مظاهر بسیار زیادی دارد. فرض کنید در امور اقتصادی کسانی که پول دارند و میبینند زمینه آماده است، اقدام به خرید اجناسی به قصد احتکار می کنند، که از مصادیق مفسدین فی الارض شمرده می شوند؛ یا مثلا کسانی که زمین و طلا و سکه میخرند و با قیمتهای چند برابر میفروشند و نمیگذارند که فقرا و کسانی که زندگی و درآمد متوسطی دارند، به طور راحت زندگی کنند و توان خرید داشته باشند همچنین اگر یک روحانی سخنی بگوید که در دلهای مردم شک و تردید ایجاد شود و روحانیت و علما زیر سؤال بروند، از مصادیق این آیهی شریفه است.
🔻برگرفته شده از کتاب پندهای سعادت «سلسله درس های اخلاق آیت الله محمد مهدی شب زنده دار دام ظله»
🌐 @pand_saadat
🔰بیانات حضرت استاد شب زنده دار دام ظله در ابتدای درس خارج فقه.
📆تاریخ: 97/06/03
🔸ماه ذی الحجه الحرام یکی از بزرگ ترین ماههای سال حساب می شود از باب اینکه ماه اکمال دین و اتمام نعمت است.
علما و مراجع همه قنبرها حضرت علی علیه السلام و خدام ائمه علیهم السلام هستند، اگر کاستی هایی می بینیم که حتما کاستی وجود دارد باید انتقاد پذیر باشیم چون انتقاد صحیح راه ترقی را به انسان نشان می دهد و انسان را به معایب خود آگاه می کند اگر کسی تذکر مشفقانه می دهد باید پذیرفت چرا که دستور اسلام است.
اما باید مطالب و سخنان را به گونه ای بیان کنیم که از صدر تا ذیل حوزه ها و مراجع را در چشم دیگران و دشمنان دین به عنوان انسان های هوا پرست، ریاست طلب و غیر متوجه به وظایف جلوه ندهیم، این که گفته شود همه حوزه و علما توجه و سواد ندارند درست نیست.
وقتی زندگی مراجع معاصر و قبل را بررسی می کنیم می بینیم که چگونه گریزان از مطرح شدن و مرجعیت هستند، مرحوم امام کارهای اجتهادی را انجام داده بودند و مسائل فقهی را نگاشته بودند و با وجود این که حاشیه بر کتاب های مهم فقهی بزرگان زده بودند آن در اختیار دیگران قرار نمی دادند تا مطرح نشوند. حضرت امام را با هزار جبر و زور وادار کردند که رساله بدهد و خود ایشان هم رساله فارسی ندادند، همین حواشی عروه را فضلا گرفتند و بر رساله آقای بروجردی حاشیه زدند و بعد ایشان نگاه کردند و تصحیح کردند ، امام و بزرگان اینگونه از شهرت و مطرح شدن فرار می کردند اما زمانی هم که تشخیص می دادند باید برای خدا وارد میدان شوند با قدرت وارد عمل می شدند. دانستن احوالات علمای بزرگ فواید بسیاری برای انسان به ویژه طلاب دارد.
وقتی به شیخ انصاری با آن مقام زهد و علم برای مرجعیت مراجعه شد فرمود سعید العلما اقوی است و ایشان باید قبول مسؤولیت کنند، شیخ انصاری که از دنیا رفت شاگردان شیخ به فکر معرفی مرجع بعدی بودند که میرزای شیرازی مطرح شد اما ایشان چون امر را متعین دید قبول کرد.
بحمدالله سلف ما بزرگانی این چنین هستند، امروز معاندان و کسانی که دلشان برای اسلام نسوخته با استفاده از برخی سخنان در گوشه و کنار می خواهند به اسلام، روحانیت، نظام و رهبری ضربه بزنند، گاهی یک حرف کوچک را که کسی شاید سهوا گفته یا در آن حالی که گفته توجه نداشته چه آثاری دارد، مورد سوء استفاده قرار می دهند.
برخی مواضع خوبی دارند و حرف های خوبی می زنند که باید از این مواضع درست و روشنگری ها تقدیر شود اما از این افراد توقع نیست سخنانی بگویند که سبب سوء استفاده دشمن شود، این که گفته می شود هفتصد هشتصد رساله وجود دارد کجاست؟ اگر واقعا این تعداد فاضل بزرگ در حوزه داشته باشیم که باید شکر خدا کرد چرا که اصل اجتهاد خوب است، رساله دادن و در معرض قرار دادن باید با توجه به شرایط و وظایف باشد.
علمای بزرگی داشتیم که با وجود برخورداری از صلاحیت های لازم وارد بحث فتوا دادن و مرجعیت نشدند، ممکن است در هر جمعیتی کسی پیدا شود که سزاوار نباشد اما نباید به چنین افرادی نگاه و آن را علم کرد، بلکه باید روش علمای بزرگ و افتخارات حوزه را هم دید.
آیت الله مشکینی در حد خیلی از مراجع بود اما تا آخر عمر رساله نداد با وجود این که از مقام علمی و زهد بسیاری برخوردار بودند.
از کسانی که مواضع خوبی در تبیین و روشنگری مسائل دارند تقاضا داریم دقت بیشتری در سخنان داشته باشند تا مطالبی گفته نشود که به ضرر جامعه روحانیت و خدام اهل بیت(علیهم السلام) باشد و تلقی و قضاوت دیگران به ویژه جوانان قضاوت نادرستی باشد.
از نظر بحث دروس حوزه ما باید بین درس های کلاسیک و شاگرد پروری حوزه و بحث های غیر کلاسیک تفکیک قائل شویم چرا که دو ملاک متفاوت دارند، یکی از شرایط درس هایی که انسان باید شرکت کند از نظر موضوع بحث این است که بار علمی مناسب داشته باشد که انسان بعد از مدتی خودکفا شود و قوای علمی و استنباطی که معنای اجتهاد است شکوفا شود بنابراین مباحثی را باید انتخاب کرد که این چنین باشد.
مباحثی هم وجود دارد که گاهی چون پختگی کامل را پیدا نکرده و باید چکش کاری شود تا وزن علمی پیدا کند باید در کمیته های علمی و پژوهشکده ها مورد تحقیق و بررسی شود تا پخته شده و وزن علمی پیدا کند، بعد از برخورداری از بار علمی می تواند در درس ها مورد استفاده واقع شود و بسیاری از مسائلی که آقایان مثال می زنند این گونه است.
علمای بزرگ درباره این مسائل بحث کرده و پاسخ استفتا می دهند اما اگر در دروس خارج مطرح نمی کنند چون شاگرد پروری ندارد، آیا می توانیم حضرت امام را متهم کنیم که توجه به مسائل مسلمین نداشتند و مجاهد فی سبیل الله نبودند؟ ایشان که سرآمد در این امور است در بحبوبه انقلاب اسلامی دماء ثلاثه را تدریس می کردند،
ایشان مباحثی را انتخاب می کردند که قوت افزایی علمی برای شاگردان داشته باشد.
آیت الله مؤمن حفظه الله نقل می کند که حضرت امام می فرمود اگر می خواهید درس خارج بروید در بیع و طهارت شرکت کنید چون این دو کتاب قاعده و مباحث عمیق دارد و وقتی طلبه آن را بگذراند قوت اجتهادی فرد را شکوفا می کند، آیا می توانیم بگوییم ایشان توجه نداشتند؟ اگر این گونه بود باید جهاد را تدریس می کردند.
مباحث دیگر هم باید مورد تحقیق و پژوهش واقع شوند تا وقتی وزن علمی آن ها افزایش پیدا کند به عنوان ماده درسی در دروس خارج مطرح شود، در مسائل مستحدثه مقالات، آثار و مباحث فراوانی داریم.
دو سال است که حوزه مبارکه درباره مباحث جدید تصمیم گرفته و دفتر فقه معاصری تشکیل شده و در حال کار کردن بر مباحث فقهی معاصر و اصول است که جای آن در کتب درسی سطح خالی است و چون یک منبع وثیق کار شده ای وجود ندارد ممکن است کمتر در دروس خارج مطرح شود اما این دفتر تشکیل شده و علما و فضلای بزرگی از حوزه مثل آیت الله شهیدی، آیت الله قائنی،آیت الله مدرسی، آیت الله شوپایی، آیت الله عندلیب که اینها از فضلای واقعا بنام حوزه و معتمد هستند در حال فعالیت هستند.
در حال حاضر یک جلد از آن بنام "الفائق فی الاصول" می تواند محور درس باشد وجود دارد، از طلاب و فضلا تقاضا می کنیم برای این که در حوزه رایج شود فعال باشند، در مبحث فقه این گروه از علما موضوعات شخصیت حقوقی، پول وبانک ها مطرح است که این موارد به شکل جزوه و کتب در می آید.
به قصد خدمت به حوزه و این که تصور نشود حوزه در این زمینه ها بیکار است بعد از محرم ساعت یازده مان را تا مدتی یکی از بحث ها را همین کتاب ها قرار می دهیم و اینجا مطرح کنیم که کار جمعی و همگانی انجام شود تا گامی در مسیر اصلاح مباحث درسی داشته باشیم و مباحث مهمی که جای آن ها خالی است جا پیدا کند.
بزرگان شأن خودشان را دارند قافله علم را راه انداختند، شاگردان تربیت کرده اند، در طول این زمان بزرگانی آمده است، افکار مهمی آمده است، تبدیل شده اند، بهتر شده اند، ارتقاء پیدا کرده اند، اما این معنی ندارد ما همینطور خودمان را
به این استدلال ها و مطالب گذشته فقط پایبند کنیم. کاروان علم که جلو میرود کتابهای ما هم بر اساس این پیشرفت ها باید پیشرفت داشته باشد ان شاءالله.
#بیانات
#خبر
🌐 @pand_saadat
🔰اخلاق و تقوای روحانیت عامل مهم جذب مردم به مسایل دینی است.
🔸حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله":
به نظر من عامل مهمی که باعث جذب هر چه بیشتر مردم و نسل جوان به معارف دینی می شود، التزام و پایبندی خود روحانیت به ورع و تقوا و نیز تخلق به اخلاق نبوی و علوی است.
#بیانات
🌐 @pand_saadat
🔸حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله":
فرمایشات حضرت رضا سلام الله علیه به جناب ابن شبیب، ممزوجی از عقلانیت و عاطفه است؛ هم پشتوانه عقلانی و برهان و استدلالی وهم پشتوانه عاطفه و احساسی دارد و با جمع بین دو امر، این واقعه هیچگاه خاموش و فراموش نمی شود و همیشه در اذهان زنده می ماند و درب این دانشگاه همیشه باز است و شاگردان آن تعلیم می بینند.
📚برگرفته شده از کتاب پندهای سعادت ج2
#بیانات
#محرم
🌐 @pand_saadat
01.mp3
1.42M
🔈 | #صوت
🔰توصیه به مبلغان | قصد قربت
در بیان حضرت استاد شب زنده دار "دام ظله"
📆تاریخ بیانات: 97/06/13
@pand_saadat
May 11
🔰 شخصیت حضرت عباس علیه السلام
🔸حضرت استاد شب زنده دار دام ظله:
یکی از عناصر مهم و برجستهی این حماسهی عجیب، از صدر عالم تا پایان عالم، جناب عباس بن علی بن ابیطالب علیه السلام هست.
امام صادق علیه السلام در مقام معرفی این بزرگوار، به حسب نقلی، پنج خصوصیت برای ایشان برشمردند که اگر ما آن بخشی را که امکان تحقق دارد، در خودمان پیاده کنیم، قهراً منازلی از منازل آن بزرگوار را بهدست خواهیم آورد. اگرچه آنها در اوج و در قلههایی هستند که برای دیگران شاید میسور نباشد، اما منازلی از منازل رحمت آنها برای دیگران قابل درک هست.
امام صادق علیه السلام حسب این نقل فرمودند:
«کان عمّنا عباس بن علی بن ابی طالب صلب الایمان، نافذ البصیرة، جاهد مع الحسین و ابلا بلائاً حسنا و مضی شهیدا»
هر یکی از این جملات، درسآموز است و پیام دارد و راه درست رسیدن به مدارج عالیه را نشان میدهد.
«کان صلب الایمان»؛
دارای ایمان صلب بود.
برای این که چیزی صلب بشود، دو امر لازم دارد. یکی این که پایههای آن باید محکم باشد. اگر شما مثلاً یک میلهی فولادین را همین طوری دو یا سه سانتی متر در زمین فرو کنید، با این که بدنهی این قائمه از فولاد است، اما وقتی پایههایش محکم نباشد، به مجرد این که چیزی به آن برخورد کند، واژگون میشود. علاوه بر این که پایهها باید محکم و عمیق باشد، شاکلهی آن امر هم باید نفوذناپذیر باشد. حالا مثلاً شما چوبی را با پایههای عمیقی در زمین فرو کنید، اما موریانه میتواند به این چوب نفوذ و آن را از درون پودر و تهیکند. وقتی اینگونه شد، به مجرد یک باد، چوب واژگون میشود.
بنابراین، برای این که چیزی بخواهد صلب بشود دو امر لازم دارد: اولاً بدنهی مستحکمی که چیزی نتواند در آن نفوذ کند و ثانیاً پایههای مستحکمی که بتواند مقاومت کند.
اکنون برگردیم به ادامهی کلام، بعد امام صادق علیه السلام در تعریف از عموی خویش فرمودند: «نافذالبصیرة».
بصیرت داشتن یک چیز است و نافذ البصیره بودن یک چیز دیگر است. داشتن بصیرت، یک نعمت بزرگ است. این که انسان بتواند مسائل را بفهمد و امر بر او مشتبه نشود، یا مشتبه نکنند، این بصیرت است.
به ما دستور داده شده در هر مغرب و صبحگاه، بعد از نماز از درگاه خدای متعال این را بخواهیم: «اللهم اجعل النور فی بصری و البصیرة فی دینی.»
نفوذ بصیرت، این است که بصیرت آنچنان قوی شود که لایههای زیرین را هم بفهمد. گاهی برخی امور پیچ در پیچ است. ممکن است کسی سطح ظاهری امور را درک کند و کلاه سرش نرود، اما لایهی دوم را متوجه نمیشود.
نافذ البصیرة؛ یعنی انسان با فهم و درک خویش، تا نهایت عمل را ببیند، که این یک نعمت بسیار بزرگ الهی است. یکی از خصوصیات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام همین نفوذ بصیرتش بود که در آن ماجراهای زمان امیرالمؤمنین علیه السلام و بعد از آن حضرت که بیشتر مردم منحرف شدند، ایشان محکم ماندند و هرگز نلغزیدند. این، همان نفوذ بصیرت است.
🔻برگرفته شده از کتاب پندهای سعادت «سلسله درس های اخلاق آیت الله محمد مهدی شب زنده دار دام ظله»
🌐 @pand_saadat
🔰 عامل تداوم عاشورا
🔸حضرت استاد شب زنده دار دام ظله:
اگر هدایتهای الهی نباشد، تذکر نباشد، توجه دادن نباشد، همین است که پیش میآید. اینها نزدیک عصر به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بودند و آن معجزات و واقعیتها را به چشم خودشان دیدند، اما در عین حال میبینید که چگونه انحراف پیدا کردند.
حضرت رضا(علیهالسلام) عناصری را بیان میکند که اینها ممزوجی از عقلانیت و عاطفه است؛ و هم پشتوانهی عقلانی و برهانی و استدلالی و هم پشتوانهی عاطفی و احساسی دارد و با جمع بین دو امر، این واقعه هیچگاه خاموش و فراموش نمیشود و همیشه در اذهان زنده میماند و درب این دانشگاه همیشه باز است و شاگردان آن تعلیم میبینند.
سپس حضرت رضا علیه السلام دربارهی حماسهی عاشورای حضرت سیدالشهدا و اولاد و اصحاب و بازماندگان آن بزرگوار که این حماسهی عجیب را بهوجود آوردند سه امر را فرمودهاند:
«یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَیءٍ»؛
اگر اشکت جاری شد، فوراً این گریه را به مسألهی سیدالشهدا منصرف کن.
قهراً مراد از «بَاكِیاً لِشَیءٍ»؛ یعنی امور دنیایی، نه گریه از خوف خدا.
«إِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَیءٍ فَابْكِ لِلْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِیطَالِبٍ(علیهالسلام) فَإِنَّهُ ذُبِحَ كَمَا یذْبَحُ الْكَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْأَهْلِبَیتِهِ ثَمَانِیةَعَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَكَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَی الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِكَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنُصْرِتهِ فَوَجَدُوهُ قَدْ قُتِلَ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَی أَنْ یقُومَ الْقَائِمُصلواتاللهعلیه فَیكُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یا لَثَارَاتِ الْحُسَینِ»؛
اگر خواستی گریه كنی، بر حسین بن علی بن ابیطالب(علیهم السّلام) گریه كن، كه همانند سر بریدن گوسفند او را سر بریدند و هجده مرد از خاندان او، همراه ایشان كشته شدند كه هیچكس در زمین با آنها برابری نمیكرد و همهی آسمآنها و زمینها برای شهادت او گریستند و چهار هزار فرشته از آسمان به زمین فرود آمدند تا ایشان را یاری كنند، ولی بعد از شهادت او به زمین رسیدند. از اینرو، تا روز قیام حضرت قائم (عج)، ژولیده و غبارآلود در كنار قبر او اقامت دارند و هنگام قیام آن حضرت، از یاوران او خواهند بود و شعار آنان این است: «یا لثارات الحسین».
انسان وقتی که در اوج امر عاطفی قرار میگیرد، برای چیزی آنقدر متأثر میشود که میخواهد گریه کند. – مثلاً کسی فرزندی را از دست داده یا مشکلی برایش پیش آمده است و آنقدر متأثر میشود که به گریه میافتد - حضرت رضا علیهالسلام میفرمایند که همهی این موارد را برگردان و گریهات را متوجه به مسألهی سید الشهدا علیهالسلام بکن.
این یعنی همیشه این مطلب را در ذهن خود نگاه داریم و هیچوقت نگذاریم غیبت پیدا کند و غروب برای آن پیدا شود و همیشه این داستان عجیب در ذهن ما طالع باشد.
«یا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّی الْحُسَینُ امَطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ»؛
ای پسر شبیب، پدرم به نقل از پدرش و او به نقل از جدّش برای من بازگو نمود كه وقتی جدّم امام حسین علیهالسلام به شهادت رسید، از آسمان خون و خاك سرخ بارید.
این اثر تکوینی در عالم گذاشته شد، که آسمان خون بارید و خاک سرخ و خونین شد.
🔻برگرفته شده از کتاب پندهای سعادت «سلسله درس های اخلاق آیت الله محمد مهدی شب زنده دار دام ظله»
🌐 @pand_saadat
🔰 شیعه ی واقعی درکلام امام سجاد علیه السلام
🔸حضرت استاد شب زنده دار دام ظله:
روایت دیگر در این زمینه [شیعهی واقعی]، ازحضرت سجاد علیه السلام نقل شده است.
«كَانَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ سلاماللهعلیهما قَاعِداً فِی بَیتِهِ إِذْ قَرَعَ قَوْمٌ عَلَیهِمُ الْبَابَ»؛
حضرت در منزل نشسته بودند، درب منزل زده شد.
«فَقَالَ یا جَارِیةُ انْظُرِی مَنْ بِالْبَابِ»؛
حضرت کنیزی را که در منزل داشتند، صدا زدندکه ببینند چه کسی در را میزند.
«فَقَالُوا قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِكَ فَوَثَبَ عَجْلَانَ حَتَّی كَادَ أَنْ یقَعَ»؛
پس گفتند ما گروهی از شیعیان شما هستیم. حضرت شتابان حرکت کردند که به درب منزل بروند؛ چنان که نزدیک بود به زمین بخورند.
«فَلَمَّا فَتَحَ الْبَابَ وَ نَظَرَ إِلَیهِمْ رَجَعَ»؛
وقتی که حضرت در را باز کردند و نگاهشان به این افراد افتاد، برگشتند.
«وَ قَالَ كَذَبُوا فَأَینَ السَّمْتُ فِی الْوُجُوهِ»
حضرت فرموند اینها دروغ میگویند که از شیعیان ما هستند. آن علامتی که باید در چهرهشان باشد در چهرهی ایشان نبود.
«أَینَ أَثَرُ الْعِبَادَةِ أَینَ سِیمَاءُ السُّجُودِ إِنَّمَا شِیعَتُنَا یعْرَفُونَ بِعِبَادَتِهِمْ وَ شَعَثِهِمْ قَدْ قَرَحَتِ الْعِبَادَةُ مِنْهُمُ الْآنَافَ»؛
آن علامت و نشانهی عبودیت در چهرههای آنان كجاست؟ شیعیان ما به عبادتشان شناخته میشوند، و به تغییر رنگ صورت، بینیهای آنان در اثر سجده و اشك قرحهدار شده است.
«وَ دَثَّرَتِ الْجِبَاهَ وَ الْمَسَاجِدَ خُمْصُ الْبُطُونِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ قَدْ هَیجَتِ الْعِبَادَةُ وُجُوهَهُمْ وَ أَخْلَقَ سَهَرُ اللَّیالِی وَ قَطْعُ الْهَوَاجِرِجُثَثَهُمْ الْمُسَبِّحُونَ إِذَا سَكَتَ النَّاسُ وَ الْمُصَلُّونَ إِذَا نَامَ النَّاسُ وَ الْمَحْزُونُونَ إِذَا فَرِحَ النَّاسُ»؛
و پیشانیهای آنها نیز از حال و وضع اصلی خارج شده، شكمهای آنان به پشت چسبیده، لبانشان خشكیده، آثار عبادت صورتهای آنها را متغیر كرده، و آثار كهنگی و فتور بدن در اثر شبزندهداری و پیمودن روزهای گرم (به روزهداری و عبادت) در آنان پدیدار گشته، آنها مشغول تسبیحاند در زمانی كه مردم ساكت باشند، و نمازگزارند در وقتی كه مردم درخواب باشند، و در دل غم و غصه دارند در وقتی كه مردم خوشحال هستند.
🔹منبع روایت: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج4، ص469
🔻برگرفته شده از کتاب پندهای سعادت «سلسله درس های اخلاق آیت الله محمد مهدی شب زنده دار دام ظله»
🌐 @pand_saadat
97_07_02.mp3
2.3M
🔈 | #صوت
▪️صوت مراسم روضه
ابتدای درس خارج فقه حضرت استاد شب زنده دار"دام ظله"
📆تاریخ : 97/07/02
@pand_saadat
📢 اطلاعیه
با سلام؛
#درس_اخلاق حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» امشب سه شنبه مورخ 97/07/03 برگزار نمی شود.
#اطلاعیه