💟 ویژگیهای شاخص #شهیدحاجقاسمسلیمانی
4⃣1⃣ علاقهبهفرهنگوهنر
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#هر_روز_با_شهدا
#مثل_محسن_وزوایی
🥇رتبه اول کنکور ریاضی تو سال ۱۳۵۵ بود. تو دانشگاه شریف و رشته شیمی قبول شده بود. شاگرد اول دانشگاه بود و بارها از دانشگاههای معتبر براش دعوتنامه اومده بود. با اینکه کاملا به انگلیسی مسلط بود اما دلش میخواست تو همین ایـــــــــران بمونه.... میتونست مثل خیلیها یه زندگی خیلی خوب و مرفه داشته باشه و قطعاً استحقاقش رو هم داشت اما نه تنها تو کشورش موند، بلکه....
🏆 بلکه کلاس درس جبههها رو به کلاس دانشگاه ترجیح داد. روز قبل شهادت جلوی آینه محاسنش رو شانه میکرد و آماده نماز میشد، مکثی کرد و خودش رو تو آینه دید و به همرزمش گفت: «داداشی رفتنی شدم، یقین دارم ساعتهای آخره.» اونایی که پرواز کردند و رفتند بهترین جوونای این مملکت بودند. باهوشترین بودند. نابغه بودند و البته عاشق.... مثلِ محسن وزوایی
🌹خاطره ای به یاد علمدار رشید اسلام، فرمانده #شهید_محسن_وزوایی
شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر #صلوات
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
یڪجاسوساسراییلۍ
اجیر شدشهیدچمرانروترورڪنہ
بعدازیہهفتہتعقیبومراقبت
عاشقرفتاروڪردارچمرانشد
انصافاًیڪهفتہمراقبماباشنچطورمیشہ!
عاشقدینومذهبمامیشنیا . . ؟!
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#درمحضرشهدا
🎙#شهیدمحمودرادمهر
💔 آخرین گفتگوی شهید مدافع حرم ، #شهید_محمود_رادمهر و مادرش در شب اعزام ایشان به سوریه ...
♥️ خدا خدا از زبونش نمیفته ...
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#عارف_شهدا
#شهید_حاج_عبدالمهدی_مغفوری
🔰 این شهید بزرگوار #مستجاب_دعوه هست و سریع حاجت میده.
مادر خانم حاج عبدالمهدی میگفت:
✨وقتی خواستم چهره مطهر و نورانی شهید را برای وداع آخر ببوسم،
🌸 با کمال تعجب مشاهده کردم که لبان ذکرگوی آن شهید سعید به تلاوت سوره مبارکه #کوثر مترنم است.
#شهید_مغفوری
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🇮🇷 شهید ایرانی دارنده ی جایزه یونسکو
📕 احتمالا شما هم اطلاع نداشتید که #شهید_مطهری در سال 1344 به خاطر کتاب بی نظیر #داستان_راستان ، برنده ی جایزه ی جهانی یونسکو شده بوده است...
#لبیک_یا_خامنه_ای
#أللهم_عجل_لولیک_الفرج
@parastohae_ashegh313
#نماز_اول_وقت #سیره_شهدا
🍀 نمازش را بسیار با آرامش و خشوع می خواند. در بعضی وقتها که فراغت بیشتری داشت
🌱 آیه « ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» را هفت بار با چشمانی اشکبار تکرار می کرد.
او همیشه نمازش را در اول وقت می خواند و ما را نیز به نماز اول وقت تشویق می کرد.
#شهید_عباس_بابایی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#قسمت81
ماشــین ها عوض شــده بودنــد، چنــد نفــر از بچه هــای حــزب الله لبنــان بــا یک تویوتای دیگر، پشــت ســر ما می آمدند. مســیر هم عوض شــده بود، ماشــین از یــک راه فرعــی و از کنــار دیوارهــای بتنــی بــه ســمت زینبیــه حرکــت می کرد که یک مرتبه چند نفر با چهره هایی نیمه آشنا و لباس هایی نیمه نظامی جلویمان را گرفتند. ابوحاتم پیاده شد و به عربی چیزهایی به او گفتند. فوراً سوار ماشین شد و درجا دور زد که صدای تیر آمد. پرسیدم: «چرا برگشتید؟! اتفاقی افتاده؟» باشتاب و پرهیجان گفت: «اطراف حرم درگیریه، نمی شه جلوتر رفت.» عجــب حــال و اوضاعــی شــده بــود. انــدوه رفتــن از ســوریه و دوری حســین را می خواســتیم بــا زیــارت جبــران کنیــم کــه حالا با بســته شــدن راه حــرم، آن هم امکان پذیر نبود.سکوتی غم بار ماشین را پر کرده بود. ابوحاتم به دلداری و برای تلطیف فضا گفــت: «تــا حــالا چنــد بــار تا نزدیک حرم اومدن امّا نتونســتن هیــچ غلطی بکنن، این بار هم مثل دفعات قبل.»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت82
حرف های ابوحاتم تمام شــده و نشــده، بغض زهرا شکســت. با اینکه وجودم پر شده بود از درد، اما ناخودآگاه کلماتی بر زبانم جاری شد. قرص و محکم و مطمئــن گفتــم: «دختــرم! مطمئــن باش دفعۀ بعد که بیاییم، دســتمون به ضریح خانم می رسه، گریه نکن.» ازد مشقد ورش دیم.س اراو ز هرا،ه رازگاهیس رم ی چرخاندندو م انندف رزندانی که به زور از مادر جداشان کرده باشند، نگاهی پرحسرت به پشت سر می انداختند. امین که در همین حضور چند روزه اش خیلی بیشتر از ما در متن حوادث قرار گرفته بود و این شــرایط برایش بســیار معمولی تر از ما جلوه می کرد، با ابوحاتم گرم تعریف شد. من هم به قصد زیارت، آهسته و زیر لب دعای توسل را زمزمه کردم. گاهی هم نگاهی به بیرون و اطراف جاده می انداختم. مثل بار قبل مردم آواره، به مشقّت، با هر وسیله ای به طرف بیروت می گریختند. اذان که شد صبر کردیــم تــا بــه محــل مناســبی برای خواندن نماز برســیم. نمازمان را که خواندیم دوباره راه افتادیم و دنبال ماشین بچه های حزب الله به مسیرمان ادامه دادیم تا به بیروت رسیدیم.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
پیله عشق۳.mp3
25.79M
#کتاب_صوتی 🎧
📕 پیله_عشق ❸
🎞 خاطرات شیرزنان ایرانی در نقش پرستار و امدادگر در جبههی رزم یا پشت جبهه
#اللهمعجللولیکالفرج
࿐༅❃📻❃༅࿐
@parastohae_ashegh313
مادرانی هستند که برای نگه داشتن امانت حضرت زهرا (س) ،
فرزندان خود را فدا میکنند .
#حجاب
@parastohae_ashegh313
پیامبراکرمفرمودن:
هیچکسنزدخدایبلندمرتبه
دوستداشتنیترازجوانِتوبهکنندهنیست
+شایدزمانشرسیده،بلندشورفیقدریاب..
🌷🌷
#شبتون_بخیر
@parastohae_ashegh313
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه۱۱
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
011-baghare-ar-parhizgar.mp3
1.17M
ترتیل
قاری:استاد پرهیزکار
#صفحه_۱۱ #بقره
#سوره_۲ #جزء_1
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
#زیارتنامه_شهدا
🕊بِسمِ اللّٰہِ الرحمن الرَّحیم🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم
#شهیدمحمدحسینفهمیده
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
💟 ویژگیهای شاخص #شهیدحاجقاسمسلیمانی
5⃣1⃣ روحیه انقلابی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#درمحضرشهدا
🎙#شهیدسلیمانی
🟤 مدیریت و تاثیر گذاری از نگاه فرمانده شهید حاج قاسم سلیمانی
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
برنامه دانشگاه مجازی شهادت
#ویژه_بانوان
شنبه : استادرحمانی تفسیر قرآن
یکشنبه : استادجلالیان شهید وشهادت
دوشنبه : استادمنصوری قصص انبيا
سه شنبه: استاد جلالیان مسائل روز
چهارشنبه:استادمنصوری اخلاق درخانواده
پنجشنبه:استادرضایی
اندیشه شهیدمطهری
شنبه تاپنجشنبه حوالی ساعت ۲۱ تا۲۲
جهت عضویت خواهران علاقمند میتوانند به نشانی های زیر مراجعه نمایید
@khomool2
@Helma865050
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313
#قسمت83
محــل اســکانمان نزدیــک جــای قبلــی بود. با همان قطع بــرق نیم روزه و هوای گرم دم کرده که تقریباً به آن عادت کرده بودیم و این عادت باعث می شــد تا زودتر با این خانه به دوشی کنار بیاییم. ابوحاتم بلافاصله پس از استقرار ما، مقداری مواد غذایی برایمان تهیّه کرد و به دمشق برگشت. باز هم ما ماندیم و خودمان، البته این بار حضور امین کمی از حس غربتمان می کاست. برای اینکه روزگار زودتر و بهتر بگذرد، دستی به سر و روی اتاق و آشپزخانه کشیدیم. آن روز از ســر بی میلی و خســتگی، افطار فقط نان و هندوانه خوردیم. بعد از افطار هم دوباره رفتیم سراغ همسایه های ایرانی را گرفتیم و تا چند شب با آمدن یــا رفتــن بــه میهمانــی افطــار، خودمان را مشــغول کردیم. زندگی در بیروت روال ساکن و یک نواختی داشت. نه مثل زندگی در تهران بود که کارهای خانه آن قدر مشــغولم می کرد که گذر زمان را متوجه نمی شــدم و نه مانند زندگی در دمشــق بود که هر لحظه اش خبری بود و حادثه ای. از این فراغت و سکون زندگی در بیروت استفاده کردم و چند روزی را که آنجا بودیم ثبت خاطراتم را به صورت جــدی آغــاز کــردم، تقریباً هرروز به صورت مداوم یادداشــت هایی می نوشــتم. ماه رمضان که تمام شــد، حســین از دمشــق آمد پیش ما. دخترها از شــادی در پوســت خود نمی گنجیدند، مثل پرندگان رهاشــده از قفس، بال بال می زدند. حسین هم به وجد آمده بود و نمی توانست شور و شوق درونی اش را پنهان کند.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313