فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا... کربلا...
آقا جان....
🎙روایتگری زیبای استاد #جلالیان
اگه دلتون شکست برای ما هم دعا کنید💔
#روایتگری
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄
🌸🍃
📝 کوتاه از زندگینامه شهید #محمدهادی_ذوالفقاری
مسجد موسیبن جعفر(علیه السلام) مسجدی است حوالی میدان خراسان.
جایی که «هادی ذوالفقاری» بیشتر وقتش را در آن میگذراند. اتاق بسیج مسجد در همان نگاه اول یک اتاق ساده است و در اتاقی ساده شاید چیزی برای جلب توجه وجود نداشته باشد جز دیوارهای پوشیده شده از بنرهای نام ِ اهل بیت(علیه السلام) که خود هادی ذوالفقاری آنها را طراحی کرده است. شاید هیچکس فکرش را نمیکرد اتاق بسیجی که به نگاه و انتخابهای او طراحی و آراسته شده است روزی محلی برای مصاحبه با خانوادهاش باشد. مصاحبهای با محوریت شهادت فرزندشان.
شهید هادی ذوالفقاری متولد سال 1367 است. به تعبیر آنها زندگی هادی از جایی به صورت جدیتر شروع میشود که دنیای ساده طلبگی را به همه زرق و برقهای دنیای جوانیاش ترجیح میدهد.
به گفته مادرش «مراقبهها درموردهادی پیش از تولدش آغاز شد. از همان کودکی راهش مشخص بود. نماز شب میخواند در قنوتش شهدا را دعا میکرد». خانوادهاش میگویند کسی که همهاش زمزمه یا حسین(علیه السلام) روی لب دارد عشقش به اهل بیت مشخص میشود.
کمدش پر بود از عکسهای حاج #همت، شهید #دین_شعاری و #ابراهیم_هادی .
میگفتند بیشتر وقتش برای بسیج و کار فرهنگی برای #شهدا بود.
و آخر عشقش به طلبگی ختم شد. نجف را انتخاب کرد و از این راه به شهادت رسید..
#شهدای_مدافع_حرم
#سادگی
#کار_فرهنگی
#جوان_مومن_انقلابی
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
1_71921146.mp3
4.78M
🍀 #مداحی_زیبا🍀
🍂کی میگه عشق و عاشقی من🍂
🍃منطق میخواست 🍃
🎤 #سیدرضانریمانی
🍀 #پیشنهاد_دانلود
#مدافع_حریم_عشق_
#حضرت_عشق_خامنه_ای_
#سردار_دلها_
#قاسم_سلیمانی_
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
✅امام خامنه ای؛
◀️ جمهوری اسلامی ایران در قضیه فلسطین با هیچ کشوری در دنیا رودربایستی ندارد
◀️ ما، همواره دیدگاه خود را درباره فلسطین بهطور صریح و شفاف اعلام کرده ایم و حتی در عرصه بین المللی کشورهای دوست ما که در این زمینه با آنها اختلاف نظر داریم می دانند که جمهوری اسلامی در قضیه فلسطین کاملاً جدی است.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
✅✅آرزو نیست / رجز نیست...
تو دهه شصت موشک میخوردیم و ناو نابود میکردیم،
تو دهه هفتاد مزارامون رو امن کردیم،
دهه هشتاد کماندوهای غربی رو اسیر کردیم،
تو دهه نود پهپاد زدیم نفتکش توقیف کردیم...
۱۴۰۰ رو رد کنیم حرم #امام_حسن_علیه السلام، هم تو بقیع میسازیم....💚
#جاااااااانم_حسن(علیه السلام) 🍃
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
دلتنگى هاى آخرِ شــبِ هر كس ، هيچ شعبه ى ديگرى ندارد..
يكى عكس می بيند ،
يكى آهنگ گوش می دهد ،
ديگرى خاطرات را مرور می كند ...
یکی هم دلش را سر مزار دلبندش بند می کند ،
تا شــب آرام گیرد..
#شهید_محمد_غفاری🌷
#شبتـــــون_آرام_بایاد_شھـــــدا🌹
@parastohae_ashegh313
🌸🍃
ای #صبح من از طعم کلامت ، شیرین
هر لحظه به اعتبار نامت ، شیرین😍
#لبخند بزن...
بخند
از قند لبت
هر #صبح_بخیر و هر سلامت ، شیرین
#صبحتون_شهدایی🌺
@parastohae_ashegh313
♥️شہید حمید رضا اسدالهے♥️
شہــــــداے گمنـــــ🌹ـــامـــ
@parastohae_ashegh313
❣بسـم ربـِ الشہــدا❣
🌸مادر شهید حمیدرضا اسدالهی
دسته گلی بود که به حضرت زینب(س) دادم ..
پسر خوبی بود ولی بعد از شهادتش تازه فهمیدم چه پسری داشتم.
الان حسرت میخورم که کاش بیشتر کنارش بودم.
به همه گفته ام دسته گلی بود که به حضرت زینب(س) دادم.
انشالله که دلش را شاد کرده باشم و امام زمان از ما راضی باشد.
ازش میخواستم کمی مرا نصیحت کند میگفت" این حرفا چیه میزنی مادر؟!
هر وقت درد و دلی داشتم با حمیدرضا میکردم.
اگر حرفهایم به سمت غیبت و گله میرفت.
می گفت: مادر اگر از کسی ناراحتی برایش دعا کن.
شہــــــداے گمنـــــ🌹ـــامـــ
@parastohae_ashegh313
خاکریز خاطرات 33
✍️ هر کس با اموالِ بیت المال سر و کار دارد ، حتماً این خاطره را بخواند
#متن_خاطره :
نسبت به اموالِ بیت المال خیلی دقیق بود. حتی حاضر نبود با تلفنِ پادگان به خونه زنگ بزنه. وقتی علت رو ازش پرسیدند ، گفته بود: شما حاضر میشی به خاطر یک تلفن ، آتش جهنم رو بخرم؟!!!
🌷خاطره ای از سردار شهید حسن غازی
📚 منبع: کتاب ستاره های آسمانی ، صفحه 37
#بیت_المال #تقوا #شهیدحسن_غازی #شهدای_اصفهان #جاویدالاثر
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠
#خاطرات_شهيد_چمران به روایت غاده جابر همسر شهید
#قسمت_بیست_نهم
🍃می گفت : هر چیزی از عشق زیبا است. تو به ملکیت توجه می کنی. من مال خدا هستم ، همه این وجود مال خدا هست.
برایش نوشتم : کاش یکدفعه پیر بشوی من منتظر پیرشدنت هستم که نه کلاشینکف تو را از من بگیرد و نه جنگ.
او جواب داد : این خودخواهی است.
اما من خودخواهی تو را دوست دارم.
این فطری است. اما چطور مشکلات حیات را تحمل نمی کنی؟ من تو را میخواهم محکم مثل یک کوه ، سیال و وسیع مثل یک دریا ابدیت، تو می گویی ملک؟ ملکیت؟ تو بالاتر از ملکی.
من از شما انتظار بیشتر دارم. من میبینم در وجود تو کمال و جلال و جمال را.
تو باید در این خط الهی راه بروی. تو روحی، تو باید به معراج بروی، تو باید پرواز کنی. چطور تصور کنم افتادی در زندان شب. تو طائر قدسی. می توانی از فراز همه حاجز ها عبور کنی. می توانی در تاریکی پرواز کنی.
🍃هر چند تا روزی که مصطفی شهید شد، تا شبی که از من خواست به شهادتش راضی باشم، نمیخواستم شهید بشود. آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند. گفته بود روز بعد بر می گردد. عصر بود و من در ستاد نشسته بودم، در اتاق عملیات.
آنجا در واقع اتاق مصطفی بود و وقتی خودش آنجا نبود کسی آن جا نمی آمد ولی ناگهان در اتاق باز شد، من ترسیدم، فکر کردم چه کسی است، که مصطفی وارد شد. تعجب کردم ، قرار نبود برگردد. او مرا نگاه کرد گفت: مثل این که خوشحال نشدی دیدی من برگشتم؟ من امشب برای شما برگشتم.
🍃گفتم: نه مصطفی تو هیچ وقت برای من برنگشتی. برای کارت آمدی. مصطفی با همان مهربانی گفت: امشب برگشتم بخاطر شما. از احمد سعیدی بپرس. من امشب اصرار داشتم به اهواز برگردم، هواپیما نبود. تو میدانی من در همه عمرم از هواپیمای خصوصی استفاده نکردهام ، ولی امشب اصرار داشتم برگردم، با هواپیمای خصوصی آمدم که این جا باشم. من خیلی حالم منقلب بود.
گفتم: مصطفی من عصر که داشتم کنار کارون قدم می زدم احساس کردم آنقدر دلم پر است که می خواهم فریاد بزنم. خیلی گرفته بودم. احساس کردم هر چه در این رودخانه فریاد بزنم ، باز نمی توانم خودم را خالی کنم. مصطفی گوش می داد.
گفتم: آنقدر در وجودم عشق بود که حتی اگر تو می آمدی نمی توانستی مرا تسلی دهی. او خندید و گفت: تو به عشق بزرگتر از من نیاز داری و آن عشق خداوند است.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌹بسم رب الشهداء و المدافعین🌹
☑️حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی):
➖ما مدت ۸ سال از حیثیت،ناموس،دین،تمامیت ارضی،مردم،انقلاب،حکومت،نظام اسلامی و قرآن دفاع کردیم و چنین دفاعی،مقدس است.
✅پنجشنبه ها و یاد شهدا با صلوات + وعجل فرجهم
➖🌹➖🌹➖🌹➖
☑️شادی روح شهدای خانواده
✅شهدای محل زندگی
☑️شهدای شهر
✅شهدای استان
☑️شهدای کشور
✅شهدای بسیجی
☑️شهدای امنیت
✅شهدای اطلاعات
☑️شهدای حزب الله
✅شهدای گمنام
☑️شهدای مرزی و وطنی
✅شهدای امر به معروف و نهی از منکر
☑️شهدای فتنه
✅شهدای تفحص
☑️شهدای دفاع مقدس
✅شهدای مدافعین حرم
☑️شهدای هسته ای
✅شهدای غواص
☑️شهدای فاطمیون و زینبیون و حیدریون
✅و شهدای آتش نشان و.....
🌹صلوات +وعجل فرجهم
✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم✨
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
🌹بسم رب الشهداء و المدافعین🌹 ☑️حضرت امام خامنه ای (حفظه الله تعالی): ➖ما مدت ۸ سال از حیثیت،ناموس
💐زیارت نامه شهدا📜
❇️اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم❇️
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
💠 جانباز شهید مصطفی الموسوی، مسئول مخابرات لشکر31 عاشورا و همرزم شهید مهدی باکری:
⚪️ متن زیر، خاطرۀ تأمل برانگیز شهید الموسوی از شهید مهدی باکری است ... و قابل توجه برای مسئولین و مدیران ... 👇
🔹 به سمیناري در مشهد دعوت شده بودم. از لشکر اجازه گرفته و عازم شدم. رفت و برگشتمان با هواپيما بود. آنجا هم ما را به يك هتل چهار ستاره بردند كه امکانات خوبی هم داشت. برای من كه مدت زيادی در منطقه بودم، سفر لذتبخشي بود. چند روزی آنجا بوديم و برگشتيم.
🔸آقا مهدي، اولين حقوق سپاهش را گرفته بود. به ما گفت: امروز همه مهمان من، میخواهم همه را جگر مهمان كنم.
▫️خيلی سر حال بود. همينطور كه مشغول خوردن بوديم، گفت: خُب، آقای الموسوی، تعريف كن ببينم، از سمينار مشهد چه خبر؟
▪️من با آب و تاب گفتم: آقا مهدی، سمينار نگو، بگو دومينار !! عجب سميناري بود. با هواپيما بردنمون و رفتيم هتل چهار ستاره و خلاصه همه چيز به راه بود.
تا اين ها را گفتم، قيافهاش در هم رفت.
حرفهايم كه تمام شد، همينطور كه سيخها دستش بود، گفت: آقای الموسوي! اين سيخها رو میبينی؟ روز قيامت اينها رو توی بدنت فرو ميكنن. شما میتوانستی با اتوبوس بری، با اتوبوس هم برگردی.
گفتم: من كه هواپيما نگرفتم، برامون گرفته بودن.
سعي كردم خودم را تبرئه كنم، اما او با ناراحتي گفت: شما یک انسان بالغ هستی، وقتی یک جایی را می توانیم با اتوبوس برویم، چرا از هواپيما و پول ملت خرج کنیم؟ وقتی میتوانيم توی هتل معمولی بخوابيم، چرا برويم هتل چهار ستاره؟
میگفت: چون مأموريت بوده و از بيتالمال خرج شده، نبايد ميرفتی!
@parastohae_ashegh313
" امام خامنه ای"؛
✅در توصیهای به #جوانان چنین فرمودند که:
«عزیزان با نهجالبلاغه انس پیدا کنید. نهجالبلاغه، خیلی بیدار کننده و هوشیار کننده و خیلی قابل تدبر است.
در جلساتتان، با نهج البلاغه و کلمات امیرالمؤمنین(ع) انس پیدا کنید. اگر خدای متعال توفیق داد و یک قدم جلو رفتید، آن وقت با
"صحیفهی سجادیه"
- که علیالظاهر فقط کتاب دعاست؛ اما آن هم مثل نهجالبلاغه، کتاب درس و کتاب حکمت و کتاب عبرت و کتاب راهنمای زندگی سعادتمندانهی انسان است - انس بگیرید.»
🔸اگر بپذیریم نقطهی آغازین "انحراف" یا "سقوط" انسانها، از انحراف یا التقاط فکری و معرفتی آنان سرچشمه میگیرد، نهجالبلاغه، "نظام باورها" و "ریشههای فکری" انسان را ترمیم و تصحیح میکند.
👈 با نهجالبلاغه اُنس پیدا کنید، نهجالبلاغه خیلی خوب است.
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
#حسین_جان
حڪ ڪرده ایم ؛
در دلمان ذڪر " یاحســین "
در سینه مهرِ حضرتِ خوبان نوشتهایم . . .
#شهید_محمدتقی_سالخورده
#شبتون_شهدایی
💜°| @parastohae_ashegh313 |°💜
#سلام_امام_زمانم
صبحم شروع می شود آقا بـه نامتان
روزے من همـه جـا ذڪـر نـامتـان
صبح علی الطلوع «سَلامٌ عَلی یابن الحسن»
مـن دلخـوشـم بـه جـواب سلامتـان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
#صبحتون_مهدوی
♥️°| @parastohae_ashegh313 |°♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلا ... کربلا....
آقا جان به گوشی ...
🎙روایتگری زیبای استاد #جلالیان
اگه دلتون شکست برای ما هم دعا کنید💔
#روایتگری
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄
@parastohae_ashegh313
┄┅┅✿❀🌹❀✿┅┅┄
خاکریز خاطرات 34
✍️ گذشت در اوجِ نیاز ... بخوانید و لذت ببرید از این همه مردانگی
#متن_خاطره :
نشسته بودم و تماشایش میکردم
لبهاش بدجوری از تشنگی تَرَک خورده بود . هر کسی از آب ، یه سهم داشت. سهمِ آبِ خودش رو گرفت و اومد توی سایه نشست. یهو دید یه اسیر عراقی داره نگاهش میکنه. بلند شد و سهمِ آبِ خودش رو داد به اسیر عراقی...
📚منبع: مجموعه روزگاران ، جلد 9 (کتاب غواصان لشکر14) ، صفحه 94
#ایثار #گذشت #فداکاری
╔══════•••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○•••••••••══════╝
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
پیرو درخواست مکرر کاربران کانال، خاطرات شهید دکتر #مصطفی_چمران از نگاه #غاده_جابر همسر لبنانی شهید چ
💠بِسم ِ رب الشهداءِ والصِّدیقین💠
#خاطرات_شهيد_چمران به روایت غاده جابر همسر شهید
#قسمت_سی
🍃او خندید و گفت : تو به عشق بزرگتر از من نیاز داری و آن عشق خداوند است. باید به این مرحله از تکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هیچ چیز راضی نکند.
حالا من با اطمینان خاطر میتوانم بروم. من در آن لحظه متوجه این کلامش نشدم. شب رفتم بالا... وارد اتاق که شدم
دیدم که مصطفی روی تخت دراز کشیده ، فکر کردم خواب است.
آمدم جلو و او را بوسیدم. مصطفی روی بعضی چیزها حساسیت داشت.
یک روز که اومدم دمپایی هایش را بگذارم جلوی پایش، خیلی ناراحت شد، دوید، دو زانو شد و دست مرا بوسید گفت: تو برای من دمپایی میآوری!
🍃آن شب تعجب کردم که حتی وقتی پایش را بوسیدم تکان نخورد. احساس کردم او بیدار است، اما چیزی نمیگوید ، چشمهایش را بسته و همین طور بود.
مصطفیگفت: من فردا شهید می شوم. خیال می کردم شوخی می کند. گفتم: مگر شهادت دست شماست؟
گفت: نه ، من از خدا خواستم و میدانم خدا به خواست من جواب میدهد. ولی من میخواهم شما رضایت بدهید. اگر رضایت ندهید من شهید نمیشوم. خیلی این حرف برای من تعجب آور بود.
گفتم: مصطفی، من رضایت نمی دهم و این دست شما نیست. خوب هر وقت خداوند ارادهاش تعلق بگیرد من راضیم به رضای خدا و منتظر این روزم، ولی چرا فردا؟ او اصرار می کرد که: من فردا از این جا می روم. میخواهم با رضایت کامل تو باشد و آخر رضایتم را گرفت.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
🌸 به نقل از همسر شهید :
📲 بعضی از روزهای #جمعه تلفن همراهش خاموش بود .
وقتی دلیلش رو میپرسیدم میگفت : ارتباطم را با دنیا کمتر میکنم تا کمی زمانم را برای امام زمانم اختصاص بدم .♥️
اینکه چطوری میتونم برای ایشان مفید باشم..
#شهیدمحسن_ححجی 🌸
✨ اللهم عجل لولیک الفرج...✨
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
صدای اذان 📢
❤️شنيده بودم نــمــاز اول وقت برايش اهميت دارد،
ولی فكر نمی كردم انقدر مصمم باشد!
صدای اذان کہ بلند شد همه را بلند كرد؛
انگار نه انگار عروسی است،
آن هم عروسی خـــودش!
يكی را فرستاد جلو بقيہ هم پشت سرش،
نماز جـــماعتی شد بہ یاد ماندنی!!❤️
🌷شهید محمدعلی رهنمون
#نماز_اول_وقت
#التماس_دعا
شہــــــداے گمنـــــ🌹ـــامـــ
💕°| @parastohae_ashegh313 |°💕
💐🌹💐یه نوجوان 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران ...
چون بابا نداشت خیلی بد تربیت شده بود
خودش میگفت: گناهی نشد که من انجام ندم،.....
تا اینکه یه نوار روضه حضرت زهرا سلام الله علیها زیر و رویش کرد ...
بلند شد اومد جبهه.....
یه روز به فرمانده مون گفت: من از بچگی حرم امام رضا علیه السلام نرفتم
می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم
یک 48ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا علیه السلام زیارت کنم و برگردم ... اجازه گرفت و رفت مشهد...
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا علیه السلام ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم
آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... ...یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبر ...
گریه می کرد و می گفت: یا امام رضا علیه السلام منتظر وعده ام
آقا جان چشم به راهم نذار... ... توی وصیت نامه اش ساعت و روز و مکان شهادتش رو نوشته بود
می گفت امام رضا ع بهم گفته کی و کجا شهید میشم!
حتی مکانی هم که امام رضا ع فرموده بود شهید میشی تا حالا ندیده بود... ... روز موعود خبر رسید ضد انقلاب توی یه منطقه است باید بریم سراغشون
فرمانده گفت: چند تا نیرو بیشتر نمی خوایم
همه ی بچه ها شروع کردند التماس کردن که آقا ما رو ببرید
دیدم حمید یه گوشه نشسته و نگاه می کنه
ازش سوال کردند: مگه تو دوست نداری بری به این عملیات؟
حمید خندید و گفت: شما برا اومدن التماس هاتون رو بکنید ، اونی که باید منو ببره خودش می بره... خود فرمانده اومد و گفت : حمید تو هم بلند شو بریم ... ... بچه ها میگن وقتی وارد روستایی که ضد انقلاب بودند شدیم
حمید دستاش رو به سمت ما بلند کرد و گفت : خداحافظ
کسی اون لحظه نفهمید حمید چی میگه!
اما وقتی شهید شد و وصیت نامه اش رو باز کردیم دیدیم
دقیقا توی همون روز ، ساعت و مکانی شهیـد شده که تو وصیت نامه اش نوشته بود... اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا عَلیِّ ابنِ مُوسَی الرِّضا(علیه السّلام)
🌹خاطره ای از زندگی شهید حمید محمودی
✅ راوی : حاج مهدی سلحشور، همرزم شهید
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
جمعه های فراق.mp3
7.44M
جمعه های انتظار
((آقا تو را به شهیدان ظهور کن))
😭😭😭😭😭
🌷 تقدیم به حضرت نرجس خاتون
💔💔💔💔💔
#التماس_دعا
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝
#زندگی_بدون_امام_زمان_ارواحنافداه_هرگز
⚜توجه به حضرت بقیه الله العظم ارواحنا له الفداه همراه با محبت⚜
🌟امام زمان ارواحنا له الفداه در توقيع شريفی خطاب به شيعيان می فرمايند: «توجه خود را همراه با محبت و دوستی به سوی ما قرار دهيد و در مسير دستورات روشن و قطعی دين حرکت کنيد که همانا من برای شما خيرخواهي می کنم و خداوند گواه است بر من و شما و اگر نبود علاقه ما به نيکو بودن شما و رحمت و مهربانيمان بر شما، به سخن گفتن با شما نمی پرداختيم.»
📚بحارالانوار ، ج53، ص179
╔══════••••••••••○○✿❤️╗
@parastohae_ashegh313
╚❤️✿○○••••••••••══════╝