@parastohae_ashegh313🕊
گفتــــم: محسن جان!دیر میای بچهها نگرانتن.😢
لبخندی زد و حرف ازصمیم قلبش بیرون آمد؛ حرفی که زبانم را قفل زد. غیرتمند گفت: هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم.😊
#شهید_محـــسن_فخری_زاده🌱
#سالـــروز_شهادت
#شهدا_رو_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات🦋
کانال شهدای گمنام رو به دوستانتون معرفی کنید🦋
#شبتـــــون_مملوء_از_یاد_خدا✨
#شهــداے_گمنام🕊
#زندگی_به_سبک_شهادت💫
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_ایران🇮🇷
بِســـمِ الله الرّحمـــنِ الرّحیـــم
أُوْلَئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهـمْ لِلتَّقـوَی
آنها کســانیاند که خدا قلبهاشان را برای تقـــوا امتحان کرده.
@parastohae_ashegh313🕊
سلام بر آنهایی که
رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند
تا مانند مادرشان #گمنام و #بی_مزار بمانند مدیونیم
ــــــــــــــــــ
با #صلواتی هدیه به ارواح طیبه ے #شهدا فعالیت کانال رو شروع میکنیم
🦋سلام رفـقاے جــــــــان صبحتون شهدایی🦋
@parastohae_ashegh313🕊
#بوقت_سلام_بر_ابراهیــم🕊
#قسمت 154
#ابو_جعفر
حسين الله كرم، فرج الله مراديان
اسير عراقي كه توقع اين برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفي كرد وگفت: من ابوجعفر، شــيعه و ساكن كربا هســتم. اصاً فكر نمي كردم كه شما اينگونه باشــيد و...خاصه كلي حرف زد كه ما فقط بعضي از كلماتش را مي فهميديم. هنوز هوا روشن نشــده بود که به غار«بان سيران» در همان نزديكي رفتيم و استراحت كرديم. رضا گوديني براي آوردن کمک به سمت نيروها رفت.
.★★★ـــــــــ★★★
ســاعتي بعد رضا با وســيله و نيروي كمكي برگشت و بچه ها را صدا كرد. پرســيدم: رضا چه خبر!؟ گفت: وقتي به ســمت غار برمي گشــتم يكدفعه جا خوردم! جلوي غار يك نفر مسلح نشسته بود. اول فكر كردم يكي از شماست. ولي وقتي جلو آمدم باتعجب ديدم ابوجعفر، همان اســير عراقي در حالي كه اسلحه در دست دارد مشغول نگهباني است! به محض اينكه او را ديدم رنگم پريد. اما ابوجعفر سام كرد و اسلحه را به من داد.
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهید_گمنــــام_سلام
#گمنام_مثل_مادر 🕊
🌱یادشون کنیــــــــم با ذکـــــــر صلوات 🌱
★★★★★★★★
@parastohae_ashegh313🦋
#دمـــی_با_شهــــــدا🕊
#شهید_مصطفی_چمران
#نماز_اول_وقت🌱
@parastohae_ashegh313🥀
به شوخی به یکی از دوستانم گفتم:
من ٢٢ ساعت متوالی خوابیده ام !
گفت: بدون غذا ؟!😳
همین سخن را به دوست دیگرم گفتم ،
گفت: بدون نـــــــــماز ؟!😰
و این گونه #خدای هر کس را شناختم .
📝 #مصطفی_چـمران
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
#لبیک_یا_خامنه_ای #نماز_اول_وقت
#برای_ایران #شهید_گمنام🕊
#حجاب #زندگی_به_سبک_شهدا🕊
#شهیدانه
ادامه وصیتنامه شهید:👇
به درگاه رحمت و عظمت الهی روی آورده و به ریسمان محکم قرآن و اهل بیت عصمت علیهم السلام چنگ بزنید.
از خدمت به بندگان خدا دریغ نورزید و از نیاز دیگران به شما به عنوان یکی از بزرگترین نعمت های الهی قدر دانی کنید و بدانید که خداوند متعال قدرت و ثروت و موقعیت اجتماعی و دیگر ظواهر دنیوی را جهت امتحان در اختیار بندگانش قرار داده و ساحت قدس او از هر نیازی مبراست.
پس پیش از اینکه نعماتش را از شما بگیرد از آن ها استفاده کنید. مسئلهی دیگری که سفارش به آن را لازم میدانم، تکلیفی است که همه در قبال اجتماع مسلمین و تحکیم و تقویت نظام اسلامی، این میراث گرانقدر امام راحل و شهدای گرانقدر دارند
امروز عزت و اقتدار اسلام در گرو پاسداری از ارزش های انقلاب اسلامی و استحکام پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است.
مراقب باشید که این نعمت بزرگ الهی را به ثمن بخس راحت طلبی و بی تفاوتی نفروشید و هر گونه مشکلی را امتحانی برای صبر و پایداری و هر کم و کاستی را آزمونی برای تلاش خود در جهت رفع نقایص موجود تلقی کنید.
در پایان از همه ی دوستان و آشنایان التماس دعا و طلب مغفرت دارم و از همهی کسانی که حقی بر گردن حقیر داشته و یا در معاشرت با آن ها کوتاهی کرده و موجبات زحمت و اذیتشان را فراهم نمودهام و یا در حضور و غیابشان سخن ناشایست بر زبان جاری کرده ام حلالیت میطلبم و امیدوارم که با عفو و گذشت در حق این بنده ی خاطی، خداوند متعال بابی از عفو و رحمت بی انتهایش برویشان بگشاید.
ربنا اغفرلنا ذونوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار.
@parastohae_ashegh313
✨خاطرات شهـــــدا✨
#خودمانمیسازیم...🌱
رفته بودیم برای بازدید از موشکهای فوق پیشرفتهی روسی، وقتی بازدیدمان تمام شد، حسن رو کرد به کارشناس موشکی روسیه و گفت:"اگه میشه فنآوری این موشک رو در اختیار ما قرار بدید" ژنرالها و کارشناسان روسی خندیدند و گفتند: "امکان نداره، این فنآوری فقط در اختیار کشور ماست".
حسن خیلی جدی و محکم گفت: "ولی ما خودمون این موشک رو می سازیم." و دوباره صدای خندهی آنان بلند شد. وقتی برگشتیم ایران، خیلی تلاش کردیم نمونهاش را بسازیم، ولی نشد. وقتی از ساختنش ناامید شدیم، حسن راهی مشهد شد.
خودش تعریف میکرد: "به امام رضا(ع) متوسل شدم و سه روز توی حرم موندم. روز سوم که عنایت امام رضا (ع) را حس کردم و حلقهی مفقودهی کار به ذهنم خطور کرد.
وقتی زیارتم تمام شد؛ دفتر نقاشی دخترم را برداشتم و طرحی را که به ذهنم رسیده بود، کشیدم تا وقتی رسیدم تهران عملیاتی شود.
وقتی حسن از مشهد برگشت، سریع دست به کار شدیم و موشکی ساختیم که به مراتب از مدل روسی، بهتر و پیشرفتهتر بود.
#شهیدتهرانیمقدم🌱
🖇|@parastohae_ashegh313
#معـــرفی_کتاب
#عزیز_خانوم🦋
#بریده_کتــــــاب ✂️
حاج خانوم خیلی در همی چیزی شده خدایی نکرده؟؟؟😢
گفتم آره دیشب حاجی خواب جواد رو دیده من دلم شور میزنه ...نگران شدم نکنه براش اتفاقی افتاده باشه نکنه بچم طوری شده باشه؟؟😞
گفت غصه نخور جواد هیچ وقت دعای کمیلش ترک نمیشه الان حتما رفته دعا😇 من تماس میگیرم میگم زنگ بزنه با شما صحبت کنه
🌌 شب بود که آمدم خانه میخواستم وضو بگیرم نماز بخوانم🌱 که دیدم تلفن زنگ میخورهگوشی رو برداشتم تا صدای جواد را از پشت خطی شنیدم گریه ام گرفت با بغض گفتم الهی برات بمیرم مادر🥺 خوبی سالمی ؟؟؟؟
😳با تعجب گفت مادر چند ساله من میام جبهه و میرم چطور شد که شما الان انقدر دلواپس شدین؟؟
گفتم دیشب بابا خوابی دیده از وقتی برام تعریف کرد من دلم برات پر میزنه 💔 مادر گفتم نکنه خدایی نکرده اتفاقی برات افتاده؟؟؟ خندید و گفت مادر خیالت راحت کسی من را جلو نمی برد😄 گفتن تو برادر شهیدی و جانباز....
باید فقط توی قسمت تعاون کار کنی🚶🏻♂️ مادر تو هنوز خمس بچه هاتو ندادی....دلواپس نباش❣️
اما من همچنان دلم .......💔
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#عزیــــزخانوم🥰
طرحی از زندگی #مادر_چهار_شهید
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐مولودی حضرت زینب کبری سلام الله علیها
🎙حاج محمود کریمی
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
🔴 عملی پیش از خواب برای بخشش گناهان
🔵 پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:
🌕 هر کس هنگامی که برای خوابیدن به بستر می رود، سه مرتبه بگوید:
🔺 أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذی لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَیُّ الْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ
🔹 خداوند همه گناهان او را می بخشد، اگر چه گناهانش مثل کف دریا، به تعداد برگ درختان و ریگ های انباشته بیابان و به عدد روزهای دنیا باشد.
#شبتون_امام_زمانی
@parastohae_ashegh313
یا مهدی (عج )♥️
صبحی نو سر زد و زندگی
به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد
و این نهایت امیدواری است
که در هوای یادتان، نفس می کشیم
و در عطر نرگس بارانِ نامتان،
دم می زنیم ...
شکر خدا که در پناه شماییم
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@parastohae_ashegh313
#نمازاول وقت
سفارش #شهــــــدا
#تلنگرِ_شهید: بینمازها از شفاعت محرومند!
یکی از آشنایان، خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد ، شهید پلارک بهشگفت: "من نمیتونم شما رو شفاعت کنم... فقط وقتی میتونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبانتان را نگه دارید ، در غیر این صورت هیچکاری از من بر نمیاد..."
#شهید_سید_احمد_پلارک🕊
@parastohae_ashegh313🕊
#کارگردانخداست🌱
-----┅•═༅𖣔✾🥀✾𖣔༅═•┅-----
[@parastohae_ashegh313]
#معرفی_کتاب
#من_میترا_نیستم
زینب در وصیت نامه اولش از من خواسته بود که در مرگش گریه نکنم و حتما در آبادان دفنش کنم. اما از قرار معلوم, بعد از نوشتن وصیت نامه خوابی می بیند که باعث می شود وصیتش را تغییر دهد:”دیشب خواب دیدم که با چند نفر از خواهران داریم به جبهه می رویم... اما آنجا جبهه واقعی من نبود. من در خواب درک کردم که جبهه من, شهر من و کار من, دشمنی با دشمنان خداست.” بعد از این خواب, زینب وصیت نامه جدید را نوشت. دیگر برای او دفن شدن در آبادان مهم نبود.
🔸 زینب وصیت نامه دومش را خیلی عاشقانه نوشته است. او طوری از شهادت حرف زده, مثل اینکه منتظر رفتن است. زینب وصیت نامه دومش را در تاریخ 13/12/1360 یعنی هجده روز قبل از شهادتش نوشته بود.
🔸 زینب یک دفتر به اسم “دفتر پند و نصیحت” داشت. اول دفتر, اسم هجده نفر از دوستانش را نوشته بود و برای هرکدام از آن ها یک صفحه گذاشته بود که در آن صفحه هر انتقادی از زینب دارند بنویسند.
🔸 زینب در دفتر خود سازی خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت؛ از نماز به موقع و یاد مرگ و همیشه وضو داشتن و خواندن نماز شب و نمازغفیله و نماز امام زمان(عج) , تا ورزش صبحگاهی و قرآن خواندن بعد از نماز صبح و دعا کردن و کمتر گناه کردن کم خوردن صبحانه و ناهار و شام.
— — — — — — — — — — —
— — — — — — — — — — — —
@parastohae_ashegh313🦋
شهید اسماعیل آقا پور :
از شما می خواهم دست از وحدت بر نداشته و با این وحدت و همبستگی که دارید، منافقین را یک به یک شناسایی کرده و از جامعه اسلامی بزدایید.
@parastohae_ashegh313
1474371_786.mp3
5.37M
ټٰایـمِـ⏰#مولودی✨🌸
؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞🥀
#ولادت حضرت زینب سلام الله علیها
🌿🌺✨🍃🌿🌺✨🍃🌿🌺✨🍃
#بانوای سیدمهدی میرداماد
#عقیلة العرب (یا زینب)
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
@parastohae_ashegh313
─┅═ೋ❅❄️❅ೋ═┅─
عالم ربّانی آیت الله تحــریری:
خداوند خطاب به شیطان فرموده
است هر کس بر من #توکل کند تو
به او تسلط نخواهی داشت!!
و #استغفار نوعی توکل است.
#شبتون_پرازنگاه_خدا
@parastohae_ashegh313
✍ خودســــازیباشهدا🌹
#شهید_هادی_ذوالفقاری
⚠ در ڪوچه و خیابان سرتان
را بالا نگیرید و با صدای بلند
در جلوی نامحرم صحبت نڪنید.
🚫سعی ڪنید سر به زیر باشید.
🔥با نامحرم زیاد و بیدلیل حرف نزنید،
ڪه حیا و عفت از دست میرود.
🌷 #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری
#صبحتون_شهدایی
@parastohae_ashegh313
#قسمت155
ابوجعفر
حسين الله كرم، فرج الله مراديان
بعد به عربي گفت: رفقاي شما خواب بودند. من متوجه يك گشتي عراقي شدم كه از اين جا رد مي شد. براي همين آمدم مواظب باشم كه اگر نزديك شدند آن ها را بزنم! با بچه ها بــه مقر رفتيم. ابوجعفر را چند روزي پيش خودمان نگه داشــتيم. .
.🌸🌸🌸🌸
ابراهيم به خاطر فشــاري كه در مسير به او وارد شده بود راهي بيمارستان شد. چند روز بعد ابراهيم برگشت. همه بچه ها از ديدنش خوشحال شدند. .
ابراهيم را صدا زدم و گفتم: بچه هاي سپاه غرب آمده اند از شما تشكر كنند! باتعجب گفت: چطور مگه، چي شده؟! گفتم: تو بيا متوجه مي شي! با ابراهيم رفتيم مقر ســپاه، مسئول مربوطه شروع به صحبت كرد: ابوجعفر، اسير عراقي كه شما با خودتان آورديد، بيسيم چي قرارگاه لشکر چهارم عراق بــوده.
اطاعاتي كه او به ما از آرايش نيروها، مقر تيپ ها، فرماندهان، راه هاي نفوذ و... داده بسيار بسيار ارزشمند است.
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨جنگ ما با شیطان از محراب نماز آغاز میگردد✨
#شهیدجستجوگرنورحسینصابری🌱
#نمازاولوقت
🌼•@parastohae_ashegh313•🌼
[خاطراتشهیـــد🌱]
دوری از شهادت حتی با یک نگاه به نامحرم
همرزم شهید:
یک روز برای تهیه مواد غذایی به دمشق محله ی زینبیه رفتیم .آنجا بر خلاف اسمش خانم های بی حجابی زیادی دارد، وقتی حسین این وضعیت را دید گفت من نمیام، خودت خرید کن بعد بیا باهم می بریم داخل ماشین. وقتی خرید کردم و برگشتم دیدم حسین داخل ماشین نیست. تعجب کردم، قراربود داخل ماشین باشد تا من برگردم، چند ساعت همان محل را گشتم ولی اثری از حسین نبود. تصمیم گرفتم خودم تنها بروم، به دلیل مسائل امنیتی نباید خیلی در آن منطقه صبر کنیم. داخل ماشین که شدم دیدم حسین کف ماشین نشسته و سر خود را روی صندلی های ماشین گذاشته، تعجب کردم، گفتم چرا اینطور نشسته ای؟ گفت: رفت و آمد خانم های بدحجاب زیاد است، ترسیدم چشمم بیفتد و از شهادت دور شوم.
#شهیدمدافعحرمحسینمحرابی🌱
#سالروزوصال🕊
-----┅•═༅𖣔✾🥀✾𖣔༅═•┅-----
@parastohae_ashegh313