🔺این #سلبریتی های میلیونر خارجی رو می بینید که چقدر جلوی دوربین خوشحالن؟
😐 همشون از شدت افسردگی خودکشی کردن...!!!
🌐 @partoweshraq
#باطن_زندگی_غرب
پرتو اشراق
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار #جان_شیعه_اهل_سنت؛ 💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان ✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد 🔗
🕠 📚 #داستان_دنباله_دار
#جان_شیعه_اهل_سنت؛
💚 ☪ عاشقانه ای برای مسلمانان
✒ نویسنده: فاطمه ولینژاد
🔗 قسمت دویست و هشتادم
👁 مجید محو چشمان عاشقم شده و بیآنکه پلکی بزند، تنها نگاهم میکرد که پا به پای من، همه این روزها را به چشم دیده و میفهمید چه میگویم و من حوریه را در این فصل از رساله رنجهایم از دست داده بودم که بغض کهنهام شکست و ناله زدم:
🏻ولی وقتی به من خبر دادن، خیلی ترسیدم، هول کردم، بچهام از بین رفت، دخترم از دستم رفت...
🔥و شعله مصیبت از دست دادن حوریه چنان آتشی به دلم زد که چشمانم را از داغ دوریاش در هم کشیدم و بعد از مدتها بار دیگر از اعماق قلبم ضجه زدم.
🏻مجید مثل اینکه دوباره جراحت جانش سر باز کرده باشد، چشمانش از خونابه اشک پُر شده و نمیتوانست برای دل بیقرارم کاری کند که تنها عاشقانه نگاهم میکرد.
💞مامان خدیجه با هر دو دست در آغوشم کشیده و هر چه ناز و نوازشم میکرد، آرام نمیشدم و هنوز میخواستم لکه ننگ وهابیت را از دامنم پاک کنم که میان هق هق گریه، صادقانه گواهی میدادم:
🏻من وهابی نیستم، من سُنیام! من خودم به خاطر حمایت از شوهر شیعهام اینهمه عذاب کشیدم! من به خاطر اینکه پشت مجید وایسادم، بچهام رو از دست دادم! به خدا من وهابی نیستم...
💞مامان خدیجه به سر و صورتم دست میکشید و چقدر بوی مادرم را میداد که در میان دستان مهربانش، همه مصیبتهای این مدت را زار میزدم و او مدام زیر گوشم نجوا میکرد:
- آروم باش دخترم! آروم باش عزیز دلم! آروم باش مادر جون!
👳🏻 تا سرانجام پرنده دل بیقرارم دست از پر و بال زدن کشید و در آرامش آغوش مادرانهاش اندکی آرام شدم که آسید احمد صدایم کرد:
✋🏻 دخترم! اگه تا امروز رو تخم چشم من و حاج خانم جا داشتی، از امشب جات رو سرِ ماست!
🏻با گوشه چادرم، صورتم را از جای پای اشکهایم خشک کردم و دیدم همانطور که نگاهش به زمین است، صورتش غرق عطوفت شد و حرفی زد که دلم لرزید:
👳🏻مگه نشنیدی آیت الله سیستانی، مرجع بزرگوار شیعیان عراق چی گفته؟ ایشون خطاب به شیعیان فرمودن:
💚 «نگید برادران ما، اهل سنت! بلکه بگید جان ما اهل سنت!»
- چون یه وقت برادر با برادرش یه اختلافی پیدا میکنه، ولی آدم با جون خودش که مشکلی نداره! اهل سنت نفس ما هستن که با هم هیچ مشکلی نداریم!
☝🏻حتی ایشون سفارش کردن که شیعیان باید از حقوق سیاسی و اجتماعی اهل سنت، قبل از حقوق خودشون دفاع کنن.
🇮🇷 مقام معظم رهبری هم همیشه تأکید میکنن شیعه و سُنی با هم مهربونند و مشکلی هم ندارن.
👳🏻سپس لبخندی زد و نه تنها از سرِ محبت که از روی عقیده، به دفاع از من قد کشید:
- پس از امشب من باید از شما قبل از دختر خودم حمایت کنم، چون شما به عنوان یه عزیزِ اهل سنت، جان من هستی!
💞و مامان خدیجه همانطور که دستانم را میان دستان با محبتش گرفته بود، پیام عاشقیاش را به گوشم رساند:
- عزیز بودی، عزیزتر شدی!
👁 سپس به چشمانم دقیق شد و با لحنی عارفانه مقاومت عاشقانهام را ستایش کرد:
☝🏻تو به خاطر خدا و به حمایت از همسر و زندگیات، اینهمه سختی کشیدی! خوش به سعادتت!
📖 و باز آسید احمد سرِ سخن را به دست گرفت و صفحات قرآن را نشانم داد تا دلم به کلام زیبای الهی آرامش بگیرد:
- تو قرآن دهها آیه فقط درمورد مهاجرت در راه خدا اومده! بلاخره شما هم به یه شکلی برای خدا مهاجرت کردید و این مدت اینهمه سختی رو به خاطر خدا تحمل کردید! شک نکنید اجرتون با خداست!
💓 و دلش از قیام غیرتمندانه مجید، حال آمده بود که نگاهش کرد و گفت:
👳🏻شما میتونستی اون شب هیچی نگی تا زندگیات حفظ شه! ولی به خاطر خدا و اهل بیت(علیه السلام) سکوت نکردی و اینهمه مصیبت رو به جون خریدی! حتماً شنیدی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودن بالاترين جهاد، کلمه حقي است که در برابر يک سلطان ستمگر گفته بشه. پس شما زن و شوهر هم مجاهدت کردید، هم مهاجرت!
👳🏻و دوباره رو به من کرد:
- شما هم به حمایت از این جهاد، زحمت این مهاجرت سخت رو تحمل کردی! بچهات هم در راه خدا دادی!
👌و حقیقتاً به این جانبازی من و مجید غبطه میخورد که چشمان پیر و پُر چین و چروکش از اشک پُر شد و به پای دلدادگیمان حسرت کشید:
👳🏻شاید کاری که شما دو نفر تو این مدت انجام دادید، من تو این عمر شصت سالهام نتونستم انجام بدم! خوش به حالتون!
🚨🔰 لینک #قسمت_اول برای دوستانی که تازه وارد کانال شدند:
🔗 eitaa.com/partoweshraq/8
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 برای خواندن داستان های دنباله دار، به ما بپیوندید...
▶🆔: @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜🇮🇷⚜
✍ کمیل خط زیبایی داشت!
💌 به هرمناسبتی بود شعر عاشقانه ای پیدا می کرد و برام می نوشت.
🌹بعد هم تزئینش می کرد و بهم هدیه می داد.
🚪یه روز که به اتاقش رفتم دست نوشته هایی از کمیل دیدم، همه ی اون ابیات و شعرهارو به امام زمان (روحی لک الفداه) تقدیم کرده بود...!
💚 به این همه عشق کمیل نسبت به امام زمان غبطه میخوردم.
🎙راوی همسر شهید.
🌷 شهید مدافع حرم کمیل قربانی.
🌐 @partoweshraq
قطره قطره رودیم و بی قراریم.mp3
7.28M
🎧 #بشنوید | #زمینه دلنشین
🎼 قطره قطره رودیم و بی قراریم...
🎤 حاج #مهدی_رسولی
👣 ویژه پیاده روی #اربعین
🌷تقديم به ارواح پرفتوح شهیدان انقلاب اسلامی و مدافع حرم
🌐 @partoweshraq
#حب_الحسین_یجمعنا
حرارت نفسهام.mp3
2.74M
🎧 #بشنوید | #شور زیبا
🎼 حرارت نفس هام میخورد به دل جاده...
🎤 حاج #امیر_کرمانشاهی
👣 ویژه پیاده روی #اربعین
🌷تقديم به ارواح پرفتوح شهیدان انقلاب اسلامی و مدافع حرم
🌐 @partoweshraq
#حب_الحسین_یجمعنا
🔰 #سخن_نگاشت | مدافعان حرم اباعبدالله (علیهالسلام)
🇮🇷 #رهبر_انقلاب روز دوشنبه در دیدار خانواده #شهدای_مدافع_حرم:
🎙یک روزی بود که خلفای بنیعبّاس همّت گماشته بودند که قبر مطهّر حضرت اباعبدالله و لابد به تبعِ آن، بقیّهی قبور مطهّره را از بین ببرند؛ یک عدّهای با جانِ خودشان نگذاشتند؛ یعنی [آنها] گفتند اگر بیایید، دستتان را قطع میکنیم، پایتان را قطع میکنیم، شما را به قتل میرسانیم؛ در عین حال [اینها] رفتند.
▪همان رفتنها بود که حالا رسیده به بیست میلیون زائر پیادهی #اربعین
▪اگر آنجا کسانی فداکاری نمیکردند، امروز شوکت و هیمنهی محبّت اباعبدالله الحسین (علیهالسّلام) این جور دنیا را فرا نمیگرفت؛ که شما میبینید در راهپیمایی اربعین از کشورهای مختلف -از فارس و ترک و اردو و کشورهای اروپایی و حتّی از آمریکا- افرادی بلند میشوند میآیند آنجا؛ این [کار] را چهکسی کرد؟ این خشت اوّل و اصلیِ این کار را همان کسانی گذاشتند که در واقع جانشان را برای زیارت قبر اباعبدالله (علیهالسّلام) فدا کردند.
🌷 این بچّههای شما هم همین جور.
۹۷/۷/۳۰ 🗓
🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
⚰ حضور #امام_حسين(ع) در لحظه جان دادن!
🕌 زمانى كه در شهر مقدس قم مشغول تحصيل علوم اسلامى و معارف اهل بيت(ع) بودم، گاهى براى دیدار با والدین به تهران مى آمدم.
🌷 در اين میان با يكى از دوستان شهيد، مجاهد فى سبيل اللّه، #نواب_صفوى آشنا شدم و به وسيله او به گروهى پيوستم كه تعدادى از آنان، از اولياى خدا و بندگان خاص حق بودند. پيوستن به آن گروه براى بنده كه در سنين جوانى بودم، بركات معنوى فراوانی داشت و در تربيت و رشد معنوى و حالاتم بسيار مؤثر بود.
💚 آن گروه، انسان هایی با كمال، مؤمن، دانا، عاشق اهل بيت(ع) بوده و در گريه و سوز و گداز براى مصائب آل محمّد(ص) كم نظير بودند.
👤 يكى از آنان انسان با كرامت و بزرگوارى به نام #حاج_غلام_على_قندى بود.
🚪روزى مرا به خانه اش دعوت كرد، اتاقى را به من نشان داد و گفت:
☝🏻اين اتاق را مدت ها در اختيار « #نظام_رشتى» كه از منبرى هاى والاقدر و داراى سوز و حال كم نظير بود، قرار داده بودم. نظام كه پس از فوت همسرش با تنها دخترش مى زيست، در اين اتاق زندگى مى كرد. او وقتى منبر مى رفت و براى مردم ذكر مصيبت مى نمود، هیچ کس مثل خودش گريه نمى كرد و ناله نمى زد.
🛌 روز آخر عمرش در همين جا وضو گرفت، دخترش را صدا زد و گفت: دخترم كنار من بنشين و دست در دست من بگذار، هنگامى كه دستت را فشردم به سرعت مرا بلند كن، زيرا ارباب باوفايم حضرت امام حسين(ع) به بالينم مى آيد و من مى خواهم نسبت به آن بزرگوار اظهار ادب كنم!
🛌 دختر مى گويد: كنار پدر نشستم و دست در دستش گذاشتم، چون دستم را فشرد به سرعت او را از ميان رختخواب بلند كردم، مشاهده كردم که مودّبانه می گفت:
✋🏻«السلام عليك يا ابا عبداللّه!» و سپس با حالتى خوش جان داد و از دنيا رفت.
📗بر گرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#کرامات
#تکیه
#داستان_کوتاه
#حـلقـہ_عشـاق
👣 #منم_اربعین_کربلام
💔 #اربعین_کرب_و_بلایم_نبری_میمیرم
▪ دل به عشق یوسف زهرا نهاده میرویم
▪ از نجف تا کربلا پای پیاده میرویم
🌐 @partoweshraq
#شعر
#اربعین
#حب_الحسین_یجمعنا
🕥 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
⚜ ارزش وجودی انسان؟
🎙حجت الاسلام دکتر #رفیعی
🌐 @partoweshraq