eitaa logo
پرتو اشراق
847 دنبال‌کننده
26.7هزار عکس
15.2هزار ویدیو
63 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
📗 قرآن مراسم تحلیف!! ⚠️ لایحه بودجه سال ۹۹ کشور در حالی به مجلس ارائه شد که بودجه تخصیص یافته به فعالیتهای قرانی ۸۰٪ کاهش یافته است. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید 😂 برای روحیت خوبه!! 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌ #طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👴🏻 آدم به سرعت پیر می‌شود، آنهم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد. 🎭 وقتی بدون اراده به بدبختی‌ات عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آنوقت متوجه قضیه می‌شوی. 🌊 طبیعت از تو قوی‌تر است. تو را در قالبی امتحان می‌کند و آنوقت دیگر نمی‌توانی از آن بیرون بیایی. ⏳ نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی کم کمک جدی می‌گیری و بعد وقتی سر بر می گردانی، می‌بینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست. 💓 سر تا پا دلشوره شده‌ای و برای همیشه به همین شکل ثابت مانده‌ای. ✍🏻 لویی فردینان سلین 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌ ☕ #نوش_خوان
102724464(2).mp3
7.07M
🕛 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 🔥 مردان جهنمی!! 🎙️حجت الاسلام 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕑 💠🌹💠 ⚠ لزوم پرسیدن مسائل و شبهات از اهل آن ⚜ حضرت (قدس سره): 🎙اگر در امور دینی و یا عقیدتی اشکالی داری، برو از اهلش بپرس تا اشکالت بر طرف شود. انسان گاهی در امر دین اشکالی به نظرش می‌رسد و یا شبهه‌ای به او القا می‌شود، گمان می‌کند که آن اشکال لایَنحَل است و دیگر جوابی ندارد و پیشِ خود و بدون مراجعه به اهل آن قضاوت می‌کند و می‌گوید: ❌ پس دین باطل است و ایراد دارد. ⁉ چگونه از اهل دین و اهل علم می‌ترسی و نزد آنها نمی‌روی و از آنها سؤال نمی‌کنی، ولی از خود شبهه و اشکال نمی‌ترسی که چه‌ بسا موجب نابودی و هلاک دائمی تو گردد؟! 📚 در محضر بهجت، ج ۱، ص ۶۸. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🕓 💠🚻💠 👌🏻مسؤولیت «اشتباه» خود را بپذیرید تا فرزندتان از شما یاد بگیرد! ✅ مثلا بگویید: ✋🏻 «درست است، تو حق داری. من اشتباه کردم. اجازه بده تا خطای خود را جبران کنم». ⚽ گاهی پیش می آید مثلا در بازی، توپ از دست شما می افتد، این گونه خطاها این فرصت را به شما می دهد تا مسائلی همچون «پذیرفتن» کارهای خود و «درست کردن شرایط» را به کودک خود بیاموزید. این کار، «اعتماد به نفس» کودک را نیز افزایش می دهد. 👦🏻👧🏻 والدین با این کار احساس «خویشتن پذیری» را به کودک القا می کنند. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕕 💠🌷💠 🏳️🏴🚩 با دوستاش رفته بود راهیان نور «دیار شهدا» مناطقی که به گفته خودش غریب بود. 🚌 موقع برگشت از سفر، اتوبوس رفت ولی رسول نرفت گفت: جا موندم!! ⛏️ بعدا فهمیدیم داستان از این قراره که تیم تفحص مستقر شده بوده و «رسول» هم با خبر شد و دلش می خواست یه مدتی رو باهاشون باشه... 🗓️ اون یه مدت شد ١٠ روز! و از همان جا بود که با شهید محمدخانی آشنا شد. ⛏️با آمدن «رسول» به منطقه شرهانی، بعد از مدت ها یک «شهید» پیدا شد! 👌🏻چه ذوق و شوقی داشت موقع تعریف کردن ماجرای پیدا شدن شهید! 🎙️راوی: مادر شهید 🌷 🌷 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
Misaq-Haftegi980905[02].mp3
18M
🎧 | دلنشین 🎶 خوشا پایان راه بسیجی های تو... 🎤 حاج 📆 سه شنبه ۹۸/۰۹/۰۵ 🔻 متن : MeysamMotiee.ir/post/2062 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
💞 صریحاً می‌گوید کسی که با ، قلبش به خدا گره می‌خورد این گره دیگر تا قیامت باز نمی‌شود. 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
💚 ایثار پیرزن و عکس العمل (علیه السلام) 🌴روزی و برادرش (علیهم السلام) به همراهی شوهر خواهرشان - عبداللّه بن جعفر - به قصد مکّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدینه خارج شدند. 🏜️ در مسیر راه آذوقه خوراکی آن ها پایان یافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همین طور به راه خویش ادامه دادند تا به سیاه چادری نزدیک شدند، پیرزنی را در کنار آن مشاهده کردند، به او گفتند: ❓ما تشنه ایم، آیا نوشیدنی داری؟ ⛺ پیرزن عرضه داشت: بلی! 🐑 بعد از آن هر سه نفر از مَرکب های خود پیاده شدند؛ و پیرزن بُزی را که جلوی سیاه چادر خود بسته بود، به میهمانان نشان داد و گفت: خودتان شیر آن را بدوشید و استفاده نمائید. 👥👤 میهمانان گفتند: آیا خوراکی داری که ما را از گرسنگی نجات دهی؟ ✋🏼 پاسخ داد: من فقط همین حیوان را دارم، یکی از خودتان آن را ذبح نماید و آماده کند تا برایتان کباب نمایم؛ و آن را میل کنید. 🐑🔪 لذا یکی از آن سه نفر گوسفند را سر برید و پوست آن را کَنْدْ؛ و پس از آماده شدن تحویل پیرزن داد؛ و او هم آن را طبخ نمود و جلوی میهمانان عزیز نهاد؛ و آن ها تناول نمودند. 👥👤 و هنگامی که خواستند خداحافظی نمایند و بروند گفتند: ما از خانواده هستیم؛ و اکنون قصد مکّه داریم، چنانچه از این مسیر بازگشتیم، حتماً جبران لطف تو را خواهیم کرد. 👳🏽‍♂️ پس از رفتن میهمانان ناخوانده، شوهر پیرزن آمد؛ و چون از جریان آگاه شد، همسر خود را مورد سرزنش و توبیخ قرار داد که چرا از کسانی که نمی شناختی، پذیرائی کردی؟! 🌴و این جریان گذشت، تا آن که سخت در مضیقه قرار گرفتند؛ و به شهر رفتند، پیرزن از کوچه حرکت می کرد، امام حسن مجتبی (علیه السلام) جلوی خانه اش روی سکّوئی نشسته بود، پیرزن را شناخت. 💚 حضرت مجتبی (علیه السلام) فوراً غلام خود را به دنبال آن پیرزن فرستاد، وقتی پیرزن نزد حضرت آمد فرمود: ❓آیا مرا می شناسی؟ ✋🏼 عرضه داشت: خیر! 💚 امام (علیه السلام) اظهار نمود: من آن میهمان تو هستم که در فلان روز به همراه دو نفر دیگر بر تو وارد شدیم؛ و تو به ما خدمت کردی و ما را از گرسنگی و تشنگی نجات دادی. ✋🏼 پیرزن عرضه داشت: پدر و مادرم فدای تو باد! من به جهت خوشنودی خدا به شما خدمت کردم؛ و انتظار چیزی نداشتم. 🐑🐑🐑 حضرت دستور داد تا تعدادی گوسفند و یک هزار دینار به پاس ایثار پیرزن تحویلش گردد و سپس او را به برادر خود - حسین (علیه السلام) - و شوهر خواهرش - عبداللّه - معرّفی نمود؛ و آن ها هم به همان مقدار به پیرزن کمک نمودند. 📚 بحارالأنوار، ج ۴٣، ص ۳۴۱، ح ۱۵، و ص ۳۴۸. 📚 أعیان الشّیعة، ج ۱، ص ۵۶۵. 📕 چهل داستان و چهل حدیث از إمام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq