📗 قرآن مراسم تحلیف!!
⚠️ لایحه بودجه سال ۹۹ کشور در حالی به مجلس ارائه شد که بودجه تخصیص یافته به فعالیتهای قرانی ۸۰٪ کاهش یافته است.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#روحانی
#سرطان_اصلاحات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید
😂 برای روحیت خوبه!!
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
#طنز
👴🏻 آدم به سرعت پیر میشود، آنهم بدون اینکه بازگشتی در کار باشد.
🎭 وقتی بدون اراده به بدبختیات عادت کردی و حتی دوستش داشتی، آنوقت متوجه قضیه میشوی.
🌊 طبیعت از تو قویتر است. تو را در قالبی امتحان میکند و آنوقت دیگر نمیتوانی از آن بیرون بیایی.
⏳ نقشت و سرنوشتت را بدون اینکه بفهمی کم کمک جدی میگیری و بعد وقتی سر بر می گردانی، میبینی که دیگر برای تغییر وقتی نیست.
💓 سر تا پا دلشوره شدهای و برای همیشه به همین شکل ثابت ماندهای.
✍🏻 لویی فردینان سلین
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
☕ #نوش_خوان
102724464(2).mp3
7.07M
🕛 💠📢💠 #منـبر؛ رسـانـہ شیعـہ
🎧 #بشنوید | #موعظه
🔥 مردان جهنمی!!
🎙️حجت الاسلام #دانشمند
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🕑 💠🌹💠 #بـہـجٺ_خـــوبـان
⚠ لزوم پرسیدن مسائل و شبهات از اهل آن
⚜ حضرت #آیت_الله_بهجت (قدس سره):
🎙اگر در امور دینی و یا عقیدتی اشکالی داری، برو از اهلش بپرس تا اشکالت بر طرف شود. انسان گاهی در امر دین اشکالی به نظرش میرسد و یا شبههای به او القا میشود، گمان میکند که آن اشکال لایَنحَل است و دیگر جوابی ندارد و پیشِ خود و بدون مراجعه به اهل آن قضاوت میکند و میگوید:
❌ پس دین باطل است و ایراد دارد.
⁉ چگونه از اهل دین و اهل علم میترسی و نزد آنها نمیروی و از آنها سؤال نمیکنی، ولی از خود شبهه و اشکال نمیترسی که چه بسا موجب نابودی و هلاک دائمی تو گردد؟!
📚 در محضر بهجت، ج ۱، ص ۶۸.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🕓 💠🚻💠 #مشاوره_خانواده
👌🏻مسؤولیت «اشتباه» خود را بپذیرید تا فرزندتان از شما یاد بگیرد!
✅ مثلا بگویید:
✋🏻 «درست است، تو حق داری. من اشتباه کردم. اجازه بده تا خطای خود را جبران کنم».
⚽ گاهی پیش می آید مثلا در بازی، توپ از دست شما می افتد، این گونه خطاها این فرصت را به شما می دهد تا مسائلی همچون «پذیرفتن» کارهای خود و «درست کردن شرایط» را به کودک خود بیاموزید. این کار، «اعتماد به نفس» کودک را نیز افزایش می دهد.
👦🏻👧🏻 والدین با این کار احساس «خویشتن پذیری» را به کودک القا می کنند.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🕕 💠🌷💠 #سـیـره_شـہـداء
🏳️🏴🚩 با دوستاش رفته بود راهیان نور «دیار شهدا» مناطقی که به گفته خودش غریب بود.
🚌 موقع برگشت از سفر، اتوبوس رفت ولی رسول نرفت گفت: جا موندم!!
⛏️ بعدا فهمیدیم داستان از این قراره که تیم تفحص مستقر شده بوده و «رسول» هم با خبر شد و دلش می خواست یه مدتی رو باهاشون باشه...
🗓️ اون یه مدت شد ١٠ روز! و از همان جا بود که با شهید محمدخانی آشنا شد.
⛏️با آمدن «رسول» به منطقه شرهانی، بعد از مدت ها یک «شهید» پیدا شد!
👌🏻چه ذوق و شوقی داشت موقع تعریف کردن ماجرای پیدا شدن شهید!
🎙️راوی: مادر شهید
🌷 #شهید_مدافع_حرم_رسول_خلیلی
🌷 #شهید_مدافع_حرم_محمد_حسین_محمد_خانی
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
Misaq-Haftegi980905[02].mp3
18M
🎧 #بشنوید | #زمینه دلنشین
🎶 خوشا پایان راه بسیجی های تو...
🎤 حاج #میثم_مطیعی
📆 سه شنبه ۹۸/۰۹/۰۵
🔻 متن #شعر: MeysamMotiee.ir/post/2062
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
💞 #قرآن صریحاً میگوید کسی که با #معرفت، قلبش به خدا گره میخورد این گره دیگر تا قیامت باز نمیشود.
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
💚 ایثار پیرزن و عکس العمل #امام_حسن (علیه السلام)
🌴روزی #امام_حسن_مجتبی و برادرش #حسین (علیهم السلام) به همراهی شوهر خواهرشان - عبداللّه بن جعفر - به قصد مکّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدینه خارج شدند.
🏜️ در مسیر راه آذوقه خوراکی آن ها پایان یافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همین طور به راه خویش ادامه دادند تا به سیاه چادری نزدیک شدند، پیرزنی را در کنار آن مشاهده کردند، به او گفتند:
❓ما تشنه ایم، آیا نوشیدنی داری؟
⛺ پیرزن عرضه داشت: بلی!
🐑 بعد از آن هر سه نفر از مَرکب های خود پیاده شدند؛ و پیرزن بُزی را که جلوی سیاه چادر خود بسته بود، به میهمانان نشان داد و گفت: خودتان شیر آن را بدوشید و استفاده نمائید.
👥👤 میهمانان گفتند: آیا خوراکی داری که ما را از گرسنگی نجات دهی؟
✋🏼 پاسخ داد: من فقط همین حیوان را دارم، یکی از خودتان آن را ذبح نماید و آماده کند تا برایتان کباب نمایم؛ و آن را میل کنید.
🐑🔪 لذا یکی از آن سه نفر گوسفند را سر برید و پوست آن را کَنْدْ؛ و پس از آماده شدن تحویل پیرزن داد؛ و او هم آن را طبخ نمود و جلوی میهمانان عزیز نهاد؛ و آن ها تناول نمودند.
👥👤 و هنگامی که خواستند خداحافظی نمایند و بروند گفتند: ما از خانواده #قریش هستیم؛ و اکنون قصد مکّه داریم، چنانچه از این مسیر بازگشتیم، حتماً جبران لطف تو را خواهیم کرد.
👳🏽♂️ پس از رفتن میهمانان ناخوانده، شوهر پیرزن آمد؛ و چون از جریان آگاه شد، همسر خود را مورد سرزنش و توبیخ قرار داد که چرا از کسانی که نمی شناختی، پذیرائی کردی؟!
🌴و این جریان گذشت، تا آن که سخت در مضیقه قرار گرفتند؛ و به شهر #مدینه رفتند، پیرزن از کوچه #بنی_هاشم حرکت می کرد، امام حسن مجتبی (علیه السلام) جلوی خانه اش روی سکّوئی نشسته بود، پیرزن را شناخت.
💚 حضرت مجتبی (علیه السلام) فوراً غلام خود را به دنبال آن پیرزن فرستاد، وقتی پیرزن نزد حضرت آمد فرمود:
❓آیا مرا می شناسی؟
✋🏼 عرضه داشت: خیر!
💚 امام (علیه السلام) اظهار نمود: من آن میهمان تو هستم که در فلان روز به همراه دو نفر دیگر بر تو وارد شدیم؛ و تو به ما خدمت کردی و ما را از گرسنگی و تشنگی نجات دادی.
✋🏼 پیرزن عرضه داشت: پدر و مادرم فدای تو باد! من به جهت خوشنودی خدا به شما خدمت کردم؛ و انتظار چیزی نداشتم.
🐑🐑🐑 حضرت دستور داد تا تعدادی گوسفند و یک هزار دینار به پاس ایثار پیرزن تحویلش گردد و سپس او را به برادر خود - حسین (علیه السلام) - و شوهر خواهرش - عبداللّه - معرّفی نمود؛ و آن ها هم به همان مقدار به پیرزن کمک نمودند.
📚 بحارالأنوار، ج ۴٣، ص ۳۴۱، ح ۱۵، و ص ۳۴۸.
📚 أعیان الشّیعة، ج ۱، ص ۵۶۵.
📕 چهل داستان و چهل حدیث از إمام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ