eitaa logo
پرتو اشراق
847 دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
65 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
⏳تمام عمر بگیر، تمام عمر باش و تمام عمر هر روز کن! 🌙 اهمیت وصل کردن روزه به 🌴روزى (صلی الله علیه و آله و سلم) به اصحابش فرمود: ❓كدام شما همه عمر روزه مي دارد؟ 👳🏼 عرض كرد: من يا رسول اللَّه! ❓رسول خدا فرمود: كدام شما شب زنده دار است؟ 👳🏼 سلمان گفت: من يا رسول اللَّه!! ❓فرمود: كدام شما هر شب قرآن را ختم مي كند؟ 👳🏼 سلمان گفت: من يا رسول اللَّه!! 👤 يكى از اصحاب آن حضرت خشم كرد و گفت: يا رسول اللَّه سلمان مردى است و مي خواهد به ما ببالد فرمودى: كدام شما همه عمرش روزه مي دارد گفت: من، با اينكه بيشتر روزها را غذا مي خورد و فرمودى: كدام شما همه شب بيدار است؟ گفت: من با اينكه بيشتر شبها خواب است و فرمودى: كدام شما هر روز يك ختم قرآن مي خواند؟ گفت: من با اينكه بيشتر روزها خاموش است!! 🌹پيغمبر فرمود: خاموش باش اى فلانى تو كجا و لقمان حكيم؟ از او بپرس تا به تو خبر دهد. 👤 آن مرد به سلمان گفت: اى اباعبداللَّه تو نگفتى همه روز روزه اى؟! 👳🏼 گفت: چرا!! 👤گفت: من ديدم بيشتر روزها غذا مي خورى!! 👳🏼 گفت: چنان هست كه تو گمان بردى، من در هر ماه سه روز روزه مي دارم و خداى عزوجل فرمايد: هر که يك آرد ده برابر آن دارد و روزه شعبان را به وصل مي كنم و اين روزه عمرانه مى شود. 👤گفت تو گمان نكردى كه همه شب بيدارى؟ 👳🏼 گفت: چرا! 👤گفت: تو بيشتر شب‌ها در خوابى!! 👳🏼 گفت: چنان نيست كه گمان بردى ولى من از حبیبم رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) شنيدم مي فرمود: 🔅هر كه با بخوابد گويا همه شب را احياء كرده است و من هميشه با وضوء مي خوابم. 👤 گفت: گمان نكردى كه هر روز همه قرآن را مي خوانى؟ 👳🏼 گفت: چرا! 👤گفت تو بيشتر روز را خاموشى!! 👳🏼 گفت: چنان نيست كه تو فهميدى ولى من از حبیبم رسول خدا شنيدم به (علیه السلام) مي فرمود: 🔅اى اباالحسن مَثل تو در امتم مثل قُلْ هُوَ اللَّهُ است هر كه يك بار آن را بخواند ثلث قرآن را خوانده و هر كه دو بار آن را بخواند دو ثلث قرآن را خوانده و هر كه سه بار آن را بخواند همه قرآن را خوانده (اى على) هر كه تو را به زبانش دوست دارد ثلث ايمان را دارد و هر كه به زبان و دلش دوستت دارد دو ثلث ايمان دارد و هر كه به زبان و دل دوستت دارد و با دست خود ياريت كند ايمانش كامل است. 🔅سوگند بدان كه مرا به حق فرستاده، اى على اگر همه اهل زمين تو را دوست داشتند چنان كه اهل آسمانت دوست دارند خدا احدى را به عذاب نمي كرد... من هر روز سه بار قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ مي خوانم. 👣 آن مرد معترض برخاست و گويا سنگى در دهانش افكنده بود. 📗الامالی للصدوق المجلس التاسع، ح ۵. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💚 ایثار پیرزن و عکس العمل (علیه السلام) 🌴روزی و برادرش (علیهم السلام) به همراهی شوهر خواهرشان - عبداللّه بن جعفر - به قصد مکّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدینه خارج شدند. 🏜️ در مسیر راه آذوقه خوراکی آن ها پایان یافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همین طور به راه خویش ادامه دادند تا به سیاه چادری نزدیک شدند، پیرزنی را در کنار آن مشاهده کردند، به او گفتند: ❓ما تشنه ایم، آیا نوشیدنی داری؟ ⛺ پیرزن عرضه داشت: بلی! 🐑 بعد از آن هر سه نفر از مَرکب های خود پیاده شدند؛ و پیرزن بُزی را که جلوی سیاه چادر خود بسته بود، به میهمانان نشان داد و گفت: خودتان شیر آن را بدوشید و استفاده نمائید. 👥👤 میهمانان گفتند: آیا خوراکی داری که ما را از گرسنگی نجات دهی؟ ✋🏼 پاسخ داد: من فقط همین حیوان را دارم، یکی از خودتان آن را ذبح نماید و آماده کند تا برایتان کباب نمایم؛ و آن را میل کنید. 🐑🔪 لذا یکی از آن سه نفر گوسفند را سر برید و پوست آن را کَنْدْ؛ و پس از آماده شدن تحویل پیرزن داد؛ و او هم آن را طبخ نمود و جلوی میهمانان عزیز نهاد؛ و آن ها تناول نمودند. 👥👤 و هنگامی که خواستند خداحافظی نمایند و بروند گفتند: ما از خانواده هستیم؛ و اکنون قصد مکّه داریم، چنانچه از این مسیر بازگشتیم، حتماً جبران لطف تو را خواهیم کرد. 👳🏽‍♂️ پس از رفتن میهمانان ناخوانده، شوهر پیرزن آمد؛ و چون از جریان آگاه شد، همسر خود را مورد سرزنش و توبیخ قرار داد که چرا از کسانی که نمی شناختی، پذیرائی کردی؟! 🌴و این جریان گذشت، تا آن که سخت در مضیقه قرار گرفتند؛ و به شهر رفتند، پیرزن از کوچه حرکت می کرد، امام حسن مجتبی (علیه السلام) جلوی خانه اش روی سکّوئی نشسته بود، پیرزن را شناخت. 💚 حضرت مجتبی (علیه السلام) فوراً غلام خود را به دنبال آن پیرزن فرستاد، وقتی پیرزن نزد حضرت آمد فرمود: ❓آیا مرا می شناسی؟ ✋🏼 عرضه داشت: خیر! 💚 امام (علیه السلام) اظهار نمود: من آن میهمان تو هستم که در فلان روز به همراه دو نفر دیگر بر تو وارد شدیم؛ و تو به ما خدمت کردی و ما را از گرسنگی و تشنگی نجات دادی. ✋🏼 پیرزن عرضه داشت: پدر و مادرم فدای تو باد! من به جهت خوشنودی خدا به شما خدمت کردم؛ و انتظار چیزی نداشتم. 🐑🐑🐑 حضرت دستور داد تا تعدادی گوسفند و یک هزار دینار به پاس ایثار پیرزن تحویلش گردد و سپس او را به برادر خود - حسین (علیه السلام) - و شوهر خواهرش - عبداللّه - معرّفی نمود؛ و آن ها هم به همان مقدار به پیرزن کمک نمودند. 📚 بحارالأنوار، ج ۴٣، ص ۳۴۱، ح ۱۵، و ص ۳۴۸. 📚 أعیان الشّیعة، ج ۱، ص ۵۶۵. 📕 چهل داستان و چهل حدیث از إمام حسن مجتبی (علیه السلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌟 معجزه ای از پیامبر (ص) در راه هجرت به مدینه ⛺ هنگامی که (ص) ناگزیر شد و از مکه به سوی مدینه، کرد، در مسیر راه، به چادری از چادرنشینان که صاحبش «ام معبد خزاعی» بود رسید. 🏜️ خواست از او مقداری گوشت یا شیر خریداری کند، ولی بر اثر خشکسالی نه گوشتی بود نه شیری!! 🐑 پیامبر (ص) به یک گوسفند نگاه کرد، و از اجازه خواست تا از شیران آن بهره مند شود. 🧕🏽 ام معبد، اجازه داد و گفت: اگر آن گوسفند شیر می داشت، هم ما از آن بهره مند می شدیم و هم شما، ولی متأسفانه شیر ندارد. 🤲🏻 پیامبر (ص) به پستان گوسفند دست کشید و کرد که خداوند آن را پر از شیر کند، ناگهان شیر از پستان آن گوسفند جاری شد، به طوری که پیامبر (ص) و همه خانواده ام معبد از آن خوردند و سیر شدند، سپس پیامبر (ص) از آن شیر دوشید و ظرفها را پر کرد، و به این ترتیب از پیامبر (ص) یک آشکار در آنجا سرزد و سپس آن حضرت از آنجا رفت. 👳🏽‍♂️ ابو معبد (شوهر ام معبد) از بیابان آمد، در ظرفها شیر فراوان دید، بسیار تعجب کرد و پرسید: ⁉️ این همه شیر از کجا آمده؟! با توجه به اینکه حتی یک قطره شیر برای پسرانش وجود نداشت. 🧕🏽ام معبد گفت: مردی شریف و مبارک و بلند مقام و زیبا چهره از اینجا عبور کرد و این برکات از او است!! 👳🏽‍♂️ ابومعبد گفت: این مرد، حتماً بزرگترین مرد است، و سوگند یاد کرد که اگر او را ببیند، به او ایمان بیاورد، و از پیروان نزدیک او گردد. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. کحل البصر، چاپ بیروت، ص ۷۸. 📕 داستانهای شنیدنی از چهارده معصوم (علیهم السلام)، محمد محمدی اشتهاردی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🌴  وضع مدينه پس از شهادت (س) و تحقق پيشگويي هاي آن حضرت 🏴 بعد از حضرت زهرا(س)، دستگاه خلافت، براي مقابله با آنان که در خارج از مدينه باابوبکر بيعت نکرده بودند و گروهي از ايشان نيز از قبايل مرتّد بودند، سپاهياني فرستاد. ⚔️ در آن لشکرکشي هايي کسي از انصار را سرکرده سپاه قرار ندادند و دستگاه حکومت، يکسره، قريشي شد. 🏰 را در همه چيز بر غير قريش مقدّم مي داشتند. در شهرهايي که فتح کردند، اُمراي لشکر و واليان شهرها را همه از قريش گماشتند. 🌴 بدين سبب، فقير شدند و عقب افتادند تاجايي که نان شب نداشتند. اينکه در سيره حضرت سجّاد(ع) و حضرت باقر(ع) و حضرت صادق(ع) مي خوانيم که شبانه به در خانه فقراي مدينه مي رفتند و به آنان نان و پول مي رساندند، آن فقرا فرزندان همان انصار بودند. 👳🏻‍♂️ مُعَلَّي بن خُنَيس يکي از اصحاب (ع) مي گويد: 🌌 امام را ديدم که در شب تاريک از خانه بيرون آمد و بر دوش خود باري داشت. 👳🏻‍♂️✋🏻 گفتم: اي پسر رسول خدا، اجازه دهيد به شما کمک کنم. فرمود: 🌹 اين بار را بايد خود بردارم. و به راه افتاد. من هم به دنبال آن حضرت رفتم. چيزي از آن بار بر زمين افتاد. حضرت خم شد و گفت: ▪️«خدايا اين را به دستم برسان». 🌴 آن را پيدا کرد و در توبره اي که بر دوشش بود انداخت و به سقيفه بني ساعده رفت و بالاي سر هر يک از آنان که خوابيده بودند دو قرصه نان گذاشت. وقتي که باز مي گشت، مُعَلَّي بن خُنَيس از آن حضرت پرسيد: 👳🏻‍♂️ اي پسر رسول خدا، آيا اينان حقّ (امامت) را مي شناسند؟ 🌹 فرمود: اگر اينان حق رإ مي دانستند، ما نمک سائيده خانه مان را هم با آنان قسمت مي کرديم؛ نه، اينها حق را نمي شناسند. 🌷 حضرت سجاد(ع) نيز غذا به درِ خانه ها مي برد. اهل آن خانه ها در کنارِ درِ خانه هايشان در انتظار آن کس که شب به آنجا مي آمد مي ايستادند و غذا را از وي مي گرفتند. در وقتِ غسل دادن پيکر آن حضرت، ديدند که پشت وي پينه بسته است. از حضرت باقر(ع) علّت را پرسيدند. فرمود: ▪️از بارهايي است که شبها بر دوش مي کشيد. 🏴 چون حضرت سجّاد(ع) وفات کرد کمک هايي که شبانه به مردم مي شد قطع گرديد. در آن هنگام بود که دريافتند آن کسي که به درِ خانه هايشان غذا مي آورد حضرت سجاد (ع) بوده است. 💰 تمام اين فقرا از انصار بودند. امّا قريش، صاحبان ثروت و جاه و کنيزان و در عيش و طرب بودند. عبدالرّحمن بن عوف وقتي که مُرد (در زمان عثمان) طلاهايش را آوردند تا عثمان در ميان وارثان او قسمت کند. آنقدر طلا در مجلس خلافت به روي هم انباشته شد که فاصله بين دو طرف مجلس را پُر کرد و دو طرف مجلس همديگر را نمي ديدند! 🦋 اينها از مواردي بود که حضرت زهرا (س) به زنان انصار پيشگويي فرمود که کارشان به اينجا مي رسد. ⚔️ کارشان به بالاتر از آن هم رسيد. وقتي که لشکر يزيد در وقعَه حَرَّه آمدند به مدينه و قتل عام کردند، يزيد دستور داده بود که لشکريان، سه روز، آنچه مي خواهند بکنند. 🩸انصار را قتل عام کردند، به طوري که در مسجد پيامبر (ص) خون به راه افتادند؛ آنچه در خانه هابود به يغما بردند؛ هزار دختر بي شوهر بعد از اين واقعه باردار شدند. 📓 منبع: کتاب سقیفه، علامه عسکری (ره) 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
پرتو اشراق
🦋 سخنی که به ابوطالب نیرو داد! 🌹 بدون آنكه اهمیتی به پیشامدها بدهد با سرسختی عجیبی در مقابل قریش مقاومت می كرد و راه خویش را به سوی هدفهایی كه داشت طی می كرد؛ از تحقیر و اهانت به بت ها و كوتاه خواندن عقل بت پرستان و نسبت گمراهی و ضلالت دادن به پدران و اجداد آنها دریغ نمی كرد. 🕋🌴 اكابر به تنگ آمدند، مطلب را با در میان گذاشتند و از او خواهش كردند یا شخصا جلو برادرزاده اش را بگیرد یا آنكه بگذارد قریش مستقیماً از جلو او بیرون آیند. 🦋 ابوطالب با زبان نرم هر طور بود قریش را ساكت كرد. تا كار تدریجا بالا گرفت و برای قرشیان دیگر قابل تحمل نبود. 🌴 در هر خانه ای سخن از (صلی اللّه علیه و آله) بود و هر دو نفر كه به هم می رسیدند، با نگرانی و ناراحتی سخنان و رفتار او را و اینكه از گوشه و كنار یكی یكی و یا گروه گروه به پیروان او ملحق می شوند ذكر می كردند. جای معطلی نبود. همه متفق القول شدند كه هر طور هست باید این غائله كوتاه شود. تصمیم گرفتند بار دیگر با ابوطالب در این موضوع صحبت كنند و این مرتبه جدی تر و مصمم تر با او سخن بگویند. 👥👥 رؤسا و اكابر قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: ⚔️ «ما از تو خواهش كردیم كه جلو برادرزاده ات را بگیری و نگرفتی. ما به خاطر پیرمردی و احترام تو قبل از آنكه مطلب را با تو در میان بگذاریم متعرض او نشدیم، ولی دیگر تحمل نخواهیم كرد كه او برخدایان ما عیب بگیرد و بر عقلهای ما بخندد و به پدران ما نسبت ضلالت و گمراهی بدهد. این دفعه برای اتمام حجت آمده ایم، اگر جلو برادرزاده ات را نگیری ما دیگر بیش از این رعایت احترام و پیرمردی تو را نمی كنیم و با تو و او هر دو وارد جنگ می شویم تا یك طرف از پا درآید». 🦋 این اولتیماتوم صریح، ابوطالب را بسی ناراحت كرد. هیچ وقت تا آن روز همچو سخنان درشتی از قریش نشنیده بود. معلوم بود كه ابوطالب تاب مقاومت و مبارزه ی با قریش را ندارد و اگر بنا شود كار به جای خطرناك بكشد، خودش و برادرزاده اش و همه ی فامیل و بستگانش تباه خواهند شد. 👌🏻این بود كه كسی نزد رسول اكرم فرستاد و موضوع را با او در میان گذاشت و گفت: «حالا كه كار به اینجا كشیده، سكوت كن كه من و تو هر دو در خطر هستیم». 🌹رسول اكرم احساس كرد اولتیماتوم قریش در ابوطالب تأثیر كرده؛ در جواب ابوطالب جمله ای گفت كه همه ی سخنان قریش را از یاد ابوطالب برد، فرمود: ▪️«عمو جان! همین قدر بگویم كه اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند كه دست از دعوت و فعالیت خود بردارم هرگز برنخواهم داشت، تا خداوند دین خود را آشكار كند یا آنكه خودم جان بر سر این كار بگذارم». 🌹 این جمله را گفت و اشك هایش ریخت و از پیش ابوطالب حركت كرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود كه به دستور ابوطالب برگشت! 🦋 ابوطالب گفت: «حالا كه این طور است، پس هر طور كه خودت می دانی عمل كن. به خدا قسم تا آخرین نفس از تو دفاع خواهم كرد». [۱] 📚 پی نوشت: ۱. سیره ی ابن هشام، ج ۱، ص ۲۶۵. 📚 منبع: ، شهید مطهری، جلد اول. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
✋🏻 فقط حیدر امیرالمؤمنین است. 👳🏼‍♂️ ابن عباس می گوید: به پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) خبر رسید که برخی از عنوان « » را برای علی (علیه السلام) انکار می کنند!! 🌹 حضرتش بر فراز منبر رفت و در سخنرانی خود فرمود: 🔅«ای مردم! خداوند مرا بر شما پیامبر قرارداده و دستور فرموده که علی را به عنوان امیر شما پس از خودم معرفی کنم. پس آگاه باشید! هر کس من پیامبر او هستم علی امیر اوست امری را که خدا فرمان داده و به من دستور فرموده که شما را از آن آگاه کنم، تا سخن او را به گوش جان بخرید؛ اگر دستور داد اطاعت کنید و اگر نهی کرد بر حذر باشید. 🔅آگاه باشید! کسی از شما حق ندارد بر علی امیر باشد نه در زمان حیات من و نه پس از مرگ من زیرا که خداوند او را بر شما امیر کرده و به عنوان «امیرالمومنین» لقب داده و هیچ کس پیش از او به آن نام نامیده نشده است. 🔅من آنچه دستور داشتم درباره علی گفتم، هر که در این دستور مرا اطاعت کند خدا را اطاعت کرده و آن که نپذیرد معصیت خدا نموده است و بداند نزد خدا عذری ندارد و سرانجامش همان است که خداوند در قرآن فرموده: 🔅{هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند و از حدودش تجاوز نماید او را در آتشی وارد می کند که در آن خواهد ماند}. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. سورة النساء، الآیة ۱۴. 📗 امالی صدوق، مجلس ۶۳، حدیث ۱۱، ص ۴۹۲. 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq