eitaa logo
پرتو اشراق
851 دنبال‌کننده
26.9هزار عکس
15.5هزار ویدیو
65 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
5.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | زیبا 🇮🇷 : 🎙ما از دور نگاه می‌کنیم و غبطه می‌خوریم به حال کسانی که راهپیمایی انجام می‌دهند... 🏴 ویژه اربعین 🌐 @partoweshraq
💚 🌹 نفس مرا گوشه ی چشمی کافیست 💔 با پر و بال شکسته به شفا محتاجم 💔 شوق پرواز بده روح زمین گیر مرا 🌹 به جنون سر ایوان طلا محتاجم 🌐 @partoweshraq
پرتو اشراق
💚 #حسین_جانم 🌹 #فطرس نفس مرا گوشه ی چشمی کافیست 💔 با پر و بال شکسته به شفا محتاجم 💔 شوق پرواز بده
⚜ شفا گرفتن بال توسط (ع) 💚 به مناسبت ، شب زیارتی ارباب بی کفن 🌴 روزی ، به محضر مبارك (ع) مشرّف شد و به حضرت عرض كرد: 👁 مدّتي است نور چشمانم از بين رفته و نمي توانم اطراف خود را به خوبي ببينم، به پزشك هم مراجعه كردم، امّا فايده اي نداشت! 📜امام رضا(ع) نامه اي به فرزند گرامي شان به اين مضمون نوشتند: 🔅ای جوادم! محمّد بن سنان مشكل بينايي دارد، تو از خداوند بخواه تا سلامتي چشمانش را به دست آورد. 📜حضرت اين نامه را به خادم دادند و فرمودند: 🔅به همراه محمّد بن سنان نزد (ع) برو. 📜در آن زمان امام جواد(ع) طفل خردسالي بود. وقتي ايشان نامه پدر را مشاهده كرد، بلافاصله به درگاه الهي دعا كرد. 👳🏼در همان لحظه، نور چشم محمّدبن سنان بازگشت و او مي توانست به راحتي اطراف خود را مشاهده كند، سپس براي امام جواد(ع) اين گونه دعا كرد: ✋🏻«خداوند متعال شما را در آينده، سرور و مولاي اين امّت قرار دهد، همان گونه که عیسی(ع) را سرور قرار داد». 👳🏼سپس خطاب به حضرت عرض كرد: ☝🏻«يا شبيه صاحب فطرس!!» ⏳مدّتي از اين واقعه گذشت، روزی خادم حضرت امام رضا(ع) نزد محمّد بن سنان آمد و گفت: ⁉منظور از صاحب فطرس چه كسي بود؟ 👳🏼 محمّد بن سنان گفت: 🔅يكي از فرشتگان الهي به نام فطرس، مورد غضب پروردگار قرار گرفت. 🏝 خداوند بال هاي او را بريد و او را به جزيره اي دوردست تبعيد كرد. او در اين جزيره، ششصد سال به عبادت پروردگار پرداخت تا اشتباهش را جبران كند. 🌷 زماني كه حضرت سيدالشهدا(ع) به دنيا آمد خداوند به فرمود: 🔅از طرف من نزد (ص) برو و ولادت اين مولود را به ايشان تبریک و تهنيت بگو. 🏝 وقتي جبرئيل خواست پيام الهي را به رسول خاتم(ص) برساند، از آن جزيره عبور كرد، ناگهان متوجه فطرس شد؛ فطرس در عالم ملكوت با جبرئيل آشنا بود. ⚜ وقتي جبرئيل حكايت فطرس را فهميد، به او گفت: 🔅اگر مي خواهي بال هایت را بدست آوري، همراه من بيا، من كسي را مي شناسم كه مي تواند تو را از اين حالت خارج كند. ⚜ فطرس گفت: 🔅من بالی براي همراهي با تو ندارم. ⚜ جبرئيل گفت: 🔅بر پشت من سوار شو تا نزد رسول خاتم(ص) برويم. ⚜⚜ اين دو فرشته نزد پيامبراسلام(ص) آمدند. ✨ابتدا جبرئيل پيام تهنيت پروردگار را به ايشان بازگو كرد، سپس مشكل فطرس را با پيامبر خاتم(ص) در ميان گذاشت. 🌹 پيامبر(ص) به فطرس فرمود: 🔅خودت را به گهواره مولود جديد، حضرت سيّدالشهدا(ع) نزدیک و بدن ايشان را لمس كن. ⚜ در همان هنگام، بال هاي فطرس سالم شدند و با همان بال ها تا عالم ملكوت پرواز كرد.» 🌷 اين ماجرا نيز مقام رفيع حضرت سيّدالشهدا(ع) را نزد پروردگار بيان مي كند. با وجود آن كه ايشان طفل شيرخواره اي بودند، امّا آن چنان نزد پروردگار، عزيز و گرامي بودند كه به واسطه ايشان، فطرس از غضب الهي رهايي يافت. 🖥 منبع: پایگاه عرفان. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
💔 خوردم به درِ بسته، چرا راه ندادند؟ 👣 ای وای مرا «کرب و بلا» راه ندادند 👣 زائر شده «زهرا» « » است ببینید 💔 صد قافله آنجاست مرا راه ندادند 🌐 @partoweshraq
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 💔 دردِ دل با (علیه السلام) 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
4_5931383546974307260.mp3
4.26M
🕥 💠📢💠 ؛ رسـانـہ شیعـہ 🎧 | 💔 دردِ دل با (علیه السلام) 🎙حجت الاسلام 🌐 @partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚜ امام حسین (علیه السلام): 🔅کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود. 🔅«مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ». 📙تحف العقول، صفحه ٢۴٨. 🌐 @partoweshraq #حدیث
🌹 🙎 اکثر ما موضوع را وارونه فهمیده ایم؛ ⛑ ما یاد گرفته ایم اگر شغلمان را دوست نداریم، باید عوضش کنیم. 💘 اگر با همسرمان مشکل داریم باید جدا شویم. 💔 اگر با فامیل مشکل داریم قطع رابطه کنیم. 🔧در صورتيكه قبل از هر چيزي بايد تلاش كرد تا بتوانيم ارتباطاتمان را تعمير كنيم نه تعويض. 💭 اگر همزمان تفکر خود را تغییر ندهیم، بعد از تعويض روابط کم و بیش همان شرایط برایمان تکرار خواهد شد. 🙋 ابتدا باید درونمان را تغییر بدهیم. 🌐 @partoweshraq
💠🌹💠 ٺشـــرفــــــ👣ــــــاٺ 🌙 یکی از معجزات (عج) که در سال‌های اخیر اتفاق افتاده، معجزه‌ای است که برای همسر آقای « » رخ داده است، وی می‌گوید: 🎙روز دوشنبه هجدهم سال ۱۳۹۷ قمری، همسر اینجانب، محمد متقی همدانی بر اثر دو سال اندوه و گریه و زاری به‌ خاطر داغ دو جوان خود که در یک لحظه در گروه‌های شمیران جان سپردند؛ مبتلا به سکته ناقص شد. 💉 طبق دستور پزشکان مشغول معالجه و مداوا شدیم، ولی نتیجه‌ای به‌ دست نیامد. 🌌 بیست ‌و دوم ماه صفر، یعنی چهار روز پس از این حادثه، حاج ‌مهدی کاظمی که از تجار و محترمین تهران به‌ شمار می‌رود، به ‌اتفاق خواهرزاده‌اش از تهران آمده بودند که ایشان (خواهرش) را به ‌وسیله ماشین سواری برای معالجه به تهران ببرند، ساعت یازده شب بود که با خاطری خسته و دلی شکسته به اتاقم رفتم که بخوابم، ناگهان متوجه شدم که شب جمعه است، شب دعا و نیایش، شب توسل و توجه. 📖 آن شب پس از قرائت چند آیه از قرآن مجید و نیز خواندن دعای مختصری از دعاهای شب جمعه، به حضرت بقیة‌الله (عجل الله تعالی فرجه) متوسل شدم و با دلی پر از اندوه به خواب رفتم. 🕔 ساعت چهار بامداد طبق معمول بیدار شدم. 🏣 ناگاه احساس کردم که از اتاق پایین که همسرم آنجا بود سر و صدا و همهمه بلند است، سر و صدا قدری بیشتر شد و سپس ساکت شدند!! 💬 من گمان کردم میهمان از همدان یا تهران آمده، اعتنایی نکردم، تا اینکه صدای اذان صبح شنیده شد،‌ برای وضو گرفتن پایین رفتم، دیدم چراغ‌ های حیاط روشن است و دختر بزرگم که پس از مرگ برادرهایش خنده به لبش نیامده بود، خوش ‌حال و متبسم قدم می‌زد! ⁉ از او پرسیدم: چرا نمی‌خوابی؟ ✋🏻 گفت: پدرجان! خواب از سرم رفت! ⁉ گفتم: چرا؟! ✋🏻 گفت: به‌خاطر آنکه مادرم را ساعت چهار بعد از نیمه ‌شب شفا دادند!! ⏳من منتظر بودم که بیایید و به شما مژده بدهم. ⁉ گفتم: چه کسی شفا داد؟! 🛌 گفت: مادر ساعت چهار بعد از نیمه ‌شب با شدت اضطراب ما را بیدار کرد که برخیزید، آقا را بدرقه کنید!‌ 🚪همگی بیدار شدیم، ناگهان دیدیم مادرم با آنکه قدرت نداشت از جا حرکت کند، از اتاق بیرون آمد. من که همراه مادرم بودم، به ‌دنبال ایشان رفتم. 👣 نزدیک درب حیاط به او رسیدم. ⁉ گفتم: مادرجان! کجا می‌روی؟ آقا کجا بود؟ ☝🏻مادرم گفت: «آقایی، سید جلیل‌القدری در لباس اهل علم به بالینم آمد و فرمود: برخیز...!! ‼گفتم: نمی‌توانم!! 🌹با لحن تندتری گفت: برخیز!‌ دیگر گریه نکن و دوا هم نخور! 👣 من از هیبت آن بزرگوار برخاستم. 🌹فرمود: دیگر گریه نکن، دوا هم نخور... 🚪همین‌ که رو کرد به طرف در اتاق، من شما را بیدار کردم و گفتم: 👈 از آقا تجلیل کنید و ایشان را بدرقه نمایید، لیکن شما دیر جنبیدید، خودم ایشان را بدرقه کردم!» ⁉ مادرم هنگامی‌که متوجه شد، نزدیک درب حیاط ایستاده، گفت: زهرا! من خواب می‌بینم یا بیدارم؟! من خودم تا اینجا آمدم؟! ☝🏻گفتم: مادرجان: شما را شفا دادند، سپس مادرم را به اتاق آوردم. 💔 آری؛ با گفتن یک کلمه «گریه نکن» آن ‌همه اندوه و غم از دل بیرون رفت!» 📕 منبع: شیفتگان حضرت مهدی (عج)، ص ۱۷۲. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
🌼 دل هوای روی ماه یار دارد جمعه‌ها 🌼 دل هوای دیدن دلدار دارد جمعه‌ها 🌼 صبح جمعه چشم در راهیم ما ای عاشقان 🌼 یار با ما وعده دیدار دارد جمعه‌ها ☀ سلام، صبحتون بخیر و نیکی 🌐 @partoweshraq #شعر_انتظار