eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.9هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
7.1هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏ بہ تــو از دور ســلام✋💔 بہ سلیــمان جهـان از طـرف مـور ســلام🥀 🌸 هرڪسےدلبرجانادارد؛ من‌تورا یاحسین:) @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
°•{❤🌿}•° •○°|🕊🥀|°○• 🌹هشت روز مانده بود بہ اربعین ۱۳۹۳٫ شب ساعت یازده بود ڪہ مجید سراسیمہ آمد خانہ. گفت وسایلم را جمع ڪن ڪہ عازم ڪربلا هستم. گفتم: زودتر مے گفتے ڪہ بہ چند تا از فامیل و آشنا خبر مے دادیم. عجلہ داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. چہ رفقایے و چہ سفر اربعینے. تا برسند مرز مہران صداے آهنگ شان و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا ڪارناوال شادے راه انداخته بودند. مجید اولین بار ڪہ رفت داخل حرم حضرت علے (ع)، ڪمے تغییر ڪرد و ڪم حرف شد. هر بار هم ڪہ مے رفت حرم دیر بر مے گشت آن هم با چشم هاے خون. رفقا مانده بودند ڪہ خود مجید است یا نقش جدید. پیاده روے ڪہ شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نہ مے گفت و نه مے خندید، پایش ڪہ رسید بین الحرمین، از درون شڪست. دیگر دست خودش نبود. ذڪر یا حسین یا حسین بود و اشڪ و نالہ. وقتے مے خواستند برگردند، بہ صمیمے ترین دوستش گفت: توے این چند روز از امام حسین خواستم ڪہ آدمم ڪند. اگر آدمم ڪند دیگر هیچ چیز نمے خواهم.💗 او حرّے دیگر شده بود. فاصلہ بین توبہ و شہادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود.🥀 💚 {ولادت|۳۰مرداد۱۳۶۹} @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
°•|🦋💓|•° ❣🕊: هر گاه در شب جمعہ را یاد ڪنید؛ آنہا شما را نزد اباعبدالله یاد مےڪنند! در هر شب جمعہ یادشان ڪنیم، حتے با یڪ صلوات!💗 《اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ》 🌹در این شب جمعہ میہمان گلزارشہداے کرمان هستیم❤ 🌸گزارش تصویرے مزار شہدایے ڪہ بہ نیابت از شما بزرگواران زیارت و زیارت عاشورا قرائت شد👇👇 🌹🍃 🖤🥀
یڪ جمعہ تلخ را ورق مےزد باد اے داد از این ‌جنون و این استبداد❤🌿 🕊 🥀🖤 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
شہید یوسف الہے همیشہ مےگفت: «من پدرم را خیلے دوست دارم، چون اسم حسین را برایم انتخاب ڪرده است.» اسم پدرش هم غلامحسین بود و مےگفت: «من حسین پسر غلامحسین هستم.»❤🌿 🕊 🥀🖤 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
بوسہ‌برانگشترت‌زدماه،اے‌خورشیدعشق! مےڪشدآیینہ‌ازدل،آه،اےخورشیدعشق!❤🌿 🕊 🥀🖤 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 #رمان #طعم_سیب #قسمت_33 من_علی،هانیه کوش؟؟؟؟ علی_دکترا گفتن ح
🍂🍁🍂🍁 🍁🍂🍁 ﴾﷽﴿ 🍂🍁 🍁 دود یک هفته هست که از چهلم هانیه میگذره... عقد منو علی بخاطر این قضیه خیلی عقب افتاد قرار بود یک ماه بعد از عقد عروسی کنیم اما خب همه چیز عوض شد... روزهای سختی رو در پیش داشتیم مادر هانیه هم خیلی داغ دید... یه بازی بچگانه بود... شایدم برای هانیه این قضیه سنگین بود... ولی واقعا سرنوشت عجیبی بود... روز سوم و هفتم و روز ختم هم خیلی خاطره های بدی بود... خاک سرده... خداروشکر از بار غمش از دوش همه برداشته شده ولی بازم کسی نمیتونه فراموش کنه... علی توی این مدت بخاطر من خیلی اذیت شد... همینطور نیلوفر ... ولی به هرحال گذشت... همه مشکی هاشونو در آورده بودن! و کمی جو عوض شده بود... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 تقریبا دوماه میشه که منو علی نامزدیم... توی این هفته قرارشد هفته اول عقد باشه و هفته ی بعد عروسی... توی این روزها خیلی درگیر بودیم برای قضیه ی تالار و خرید وسایلو... لباس عروس و اینجور چیزا... به هرحال تموم سختی هاش گذشت... صدای بوق ماشین ها همه جارو پر کرده بود علی خیلی خوشحال بود... خانم ها کل می کشیدن... مامان روی سرم گل می ریخت... بابا خوشحال بود و همش اینور و اونور برای کار ها بود... امیر حسینم که عین جنتل من ها بغل علی راه می رفت... نیلوفر_ای جان ببین چقدر خوشگل شده... من میخندیدم و اونام هی ازم تعریف می کردن... +خدایا شکرت بالاخره تموم کابوس ها تموم شدن... دیگه هیچ چیز نگران کننده ای وجود نداره... علی در ماشین رو باز کرد برام نشستم و بعد هم خودش نشست و راهی شدیم به طرف تالار و ماشین هاهم پشتمون به حرکت... یک شب به یاد موندنی... صبح حدود ساعت پنج بلند شدم علی زود تر از من از خواب بلند شده بود و مشغول انجام دادن کار های سفر بود... به نوعی داشتیم می رفتیم ماه عسل😄 روی تخت نشستم کش و قوسی به بدنم دادم... علی_به به خانم پاشدی از خواب سلام! -سلام.چقدر سرو صدا میکنی؟؟؟ علی خندیدو گفت: -إ ؟!بلند شدم دارم کارهای خانممو میکنم سرو صدا هم میکنم؟؟بلند شو خانمی دیرمون میشه... خندیدم و با موهای بهم ریخته و خسته بلند شدم دستو صورتمو شستم و بعد هم موهامو شونه کردم... باهم مشغول نماز خوندن شدیم... و بعد از خوردن صبحونه آماده شدیم و راهی شدیم... وسایل هارو جمع و جور کردیم و با علی گذاشتیم داخل ماشین... علی_زود باش خانمی امام رضا منتظرمونه... در ماشین رو برام باز کرد و من هم سوار شدم بعد هم خودش سوار شدو حرکت کردیم... تموم کابوس های من تموم شد حالا علی برای من و من برای علی هستم و هیچ مانعی هم سر راهمون نیست نفس عمیقی کشیدم و خدارو شکر کردم... علی لبخندی زدو گفت: -خیلی سخت به دستت آوردم...ولی یه چیزی فهمیدم...میدونی چی؟؟؟ خندیدم و گفتم: -چی؟؟؟ -که چیزهای با ارزش خیلی سخت به دست میان... تو برای من شبیه قشنگ ترین سیب در بالاترین نقطه ی درخت بودی... که همیشه دلم میخواست بچینمش ولی چیدنش تلاش میخواست... وقتی تونستم بچینمش... تازه فهمیدم طعم سیب🍎یعنی چی... نویسنده این متن👆🏻: 👉🏻 💠 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
سلام علیکم🌹 💠امشب راس ساعت ۲۱ ⏰ در ڪانال هیئت مجازے داریم منتظر حضور گرمتون هستیم 😊👇 🔹️@pelak_shohadaa سخنران:🎤 💠با موضوع:
581.3K
🏴🍂🏴🍂🏴 اغـاز محـرم باز شـدن یـک نمایشگاهی اسـت کہ در ان کرامـت،شهـادت،اخـلاص،ایثـار،فـداکاری پیـدا میشود.براے هـر سلیقه اے درایـن نمایشـگاه کـالا و مـتاع وجـود دارد.ایـن نمایشـگاه بسیـار متنـوع است.
704K
🏴🍂🏴🍂🏴 دلـیل تـکریـم و تـجلیل دو مـاهہ مـراسم عـزادارے ان هـم با ایـن گستـرش چیـست؟ اول: انبیا و رسول خدا و ائمه همه سفـارش بہ کـربـلا کردنـد و حـساب ویـژه اے روے امـام حسـین بـاز کـرده اند دوم: هـمہ ائمہ معصـومین نور واحدنـد و...
724.1K
🏴🍂🏴🍂🏴 هـر جـریـانی در تاریـخ دچـار افت و اسـیب شـده اسـت.ایـن اسیب در دو نـاحیـہ وارد مےشود اول:‌ دشـمن مثلا عده اے بـا جعـل احـادیث سـعی در لـطمہ زدن بہ احـادیث صحیح را داشتنـد و چـون بہ قران نتـوانستند لطمہ بزننـد تفسیـر قران را جعل کردند در قصـہ عاشـورا هم چـند اسـیب اسـاسے وارد شـده کہ اولـین اسـیب...
1.14M
🏴🍂🏴🍂🏴 اهـل کوفـہ همہ پیـمان شکـنند خـود نمک خوارو نمـکدان شکـنند صـبح بـا مـن هـمگـی پـے بستـند امـا امشـب در خـانہ بہ رویـم بستـند😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 💓 فڪر ڪنید یہو شبڪہ خبراعلام ڪنہ ڪرونا ازجہان رفت....😍🌸 چمدون هاتون روجمع ڪنید براے پیاده روے :)🤩 همین😔 :) 💔 🖤 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
✨والسلام علیکم والرحمه الله و برکاته✨ 💢همسنگریان عزیز جهت گفتن پیشنهادات نظرات و انتقادهای خود به ایدی زیر پیام بفرستید👇 🆔 @Gh1456 🌹منتظر همراهے شما عزیزان هستیم😊
🕊بنام پروردگار هستی بخش🕊 📦💌 🖇درخواست از نیکوکاران و خیرین برای کمک رسانی فوری، آگاهانه و مستقیم 📩 📌در راستای پیشرفت و گسترش مجموعه و برنامه های فرهنگی نیـازبه تبلیغ بزرگ‌و گسترده هست 🚺 لذا از همراهان عزیز درخواست دارم بـه نیت چهارده معصوم وبرآورده شـدن حوائج کمکهای نقدی خود را به شماره حساب زیر پراخت نمایند⤵️ 💳 ‏6037997291276690 💌 ❣. 🌷 اَللهُ یُبٰارِڪُ فیــِڪ❣ ❤️🌺🌸💕⚜✨
1_39056467.mp3
9.55M
🥀🏴🥀🏴🥀 زمان(عج ) : مـا یـاد شـما را فرامـوش نمے ڪنیم 🎙 ⛅️ 🖤 🥀🏴🥀🏴🥀 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
@shahed_sticker۱۱۰۸.attheme
155.8K
🥀🏴🥀🏴🥀 امـام _حسینے _کـن👌 🖤 ملـت امـام حسیـنیم🥀 🥀🏴🥀🏴🥀 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆
نظرات شما عزیزان نسبت بہ برگزارے زیارت نیابتے شہدا در هر شب جمعہ ڪہ این هفتہ مہمان شہداے بزرگوار ڪرمان بودیم❤🌿 . ممنون از همراهے شما🌸🙏 @ebrahim_navid_delha @pelak_shohadaa @shohadaa_sticker ═══°✦ ❃ ✦°═══ ❀.👆