eitaa logo
عشـ∞ـق‌ یـعـنے یـه‌ پـلاڪ
8.7هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
7.6هزار ویدیو
149 فایل
آسمونی شدن نه بال میخواد و نه پر. دلی میخواد به وسعت خود آسمون. مردان آسمونی بال پرواز نداشتن، تنها به ندای دلشون لبیک گفتندوپریدن تبلیغ وتبادل👇 https://eitaa.com/joinchat/2836856857C847106613b 🤝
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 چهار دختر و سه پسر داشتم ،اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشتم . دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ایی گذاشتم ،همان شب خواب دیدم بیرون خانه همهمه و شلوغ است ، درب خانه را هم کسی می زند . در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد . نوزادی در آغوش داشت ، رو به من کرد و گفت : این بچه را قبول می کنی ؟ گفتم : نه، من خودم بچه زیاد دارم ! آن آقا فرمود : حتی اگر علی اصغر امام حسین باشد؟! بعد هم نوزاد رادر آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت . صدا زدم : آقا شما که هستید ؟ فرمود : علی ابن الحسین ، امام سجاد! هراسان از خواب پریدم و رفتم سراغ داروها، دیدم ظرف دارو خالی است ! صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم آقا فرمود : شما صاحب پسری می شوید که بین شانه هایش نشانه ای است ، آن رانگه دار . آخرین پسرم روز میلاد امام سجاد (ع ) به دنیا آمد، نامش را علی اصغر گذاشتم ، در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود !! علی اصغرم بزرگ شد و در عملیات محرم در روز شهادت امام سجاد(ع)، در تیپ امام سجاد (ع) شهید شد... راوی : 🆔Eitaa.com/pelak_shohadaa
🌴🥀🕊🌹🕊🥀🌴 نخبه علمی بود به قدری باهوش بود که در۱۳سالگی به راحتی انگلیسی حرف می‌زد در جبهه آموزش زبان میداد والفجر۸ شیمیایی شد و در۱۷سالگی به رسید معلم کوچک جبهه‌ها 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 🌹 🌹 اسحاق در سال 1350 در دهستانی محروم و دور افتاده به نام سیه بنوئیه چشم به عالم هستی گشود . پس از طی دوران طفولیت در آغوش گرم و با صفای والدین در سن هفت سالگی راهی مدرسه شد و تحصیلات خویش را با وجود مشکلات متعدد تا مقطع پنجم ابتدایی به پایان رسانید . فقر و محرومیت مالی حاکم بر خانواده از طرفی و عدم امکانات اقتصادی و رفاهی از سوی دیگر مانع تحصیل شدند . به ناچار مدرسه را رها کرد و پس از آن تمام تلاش خویش را مصروف همکاری و مساعدت با دیگر اعضای خانواده در تهیه و تأمین مخارج زندگی نمود . چند سال پس از شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به عضویت نیروهای خوش نام و همیشه دلاور جهاد در آمد . جهادی که با تمام هم و غمش و بدون هیچگونه انتظار و چشم داشتی بسیج گشت . تا سختیهای دوران دفاع مقدس را با آرمان خواهی خود برکام ملت شریف ایران شیرین سازد و اسحاق پرماس هم یکی از دلاورمردان و رزمندگان پرتلاش و فعال این نیروی مخلص و قهرمان بود که جهت حراست از نظام مقدس جمهوری اسلامی رهسپار میادین نبرد شد تا سینه خویش را سپر گلوله های فریب خوردگان ابلیس قرار دهد . سرانجام به تاریخ 1368/02/29 ، شربت نوشید و در گلزار محل تولدش آرمید . 🌹 🕊 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ، ١٢ ساله ای است که به گفته سید صالح موسوی : " هر وقت اصلحه ژ_3 ، روی می انداخت نوک اسلحه روی زمین می شد.. در تمام روزهای از ٣١ شهریور تا ٢٨ مهر ۵٩ در ماند و به قول تمام بچه‌های باعث دلگرمی رزمنده‌ها بود . شب‌ها که روی پشت بام می‌خوابیدم از من در مورد و می‌پرسید! هر بار او را به بهانه‌ای از بیرون می‌بردیم تا سالم بماند باز غافل که می‌شدیم می‌دیدیم به برگشته و در مشغول کمک است ... آن نوجوان ١٢_١٣ ساله آن روز به وظیفه‌اش عمل کرد .. وظیفه‌اش بود که و را رها کند و از شهرش کند . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ، ١٢ ساله ای است که به گفته سید صالح موسوی : " هر وقت اصلحه ژ_3 ، روی می انداخت نوک اسلحه روی زمین می شد.. در تمام روزهای از ٣١ شهریور تا ٢٨ مهر ۵٩ در ماند و به قول تمام بچه‌های باعث دلگرمی رزمنده‌ها بود . شب‌ها که روی پشت بام می‌خوابیدم از من در مورد و می‌پرسید! هر بار او را به بهانه‌ای از بیرون می‌بردیم تا سالم بماند باز غافل که می‌شدیم می‌دیدیم به برگشته و در مشغول کمک است ... آن نوجوان ١٢_١٣ ساله آن روز به وظیفه‌اش عمل کرد .. وظیفه‌اش بود که و را رها کند و از شهرش کند . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 ‍ یکی از رزمندگان لشکر ۸ نجف اشرف نقل می‌کند که بعد از عملیات کربلای پنج با به پشت خط بر می‌گشتیم. پشت فرمان نشسته بود و با هم صحبت می‌کردیم. در بین صحبت‌ها گفت: این شعار مرگ بر آمریکا که به ما هدیه داد ما را حیات داد و ما را سربلند کرد، سپس سه بار دست خود را به فرمان ماشین زد و گفت: فلانی به هفتاد پشتت (نسل بعد از خودت) بسپار که با پوتین بخوابند چرا که حفظ کردن این سربلندی بسیار سخت است. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀🕊🌴🌹🌴🕊🥀 پیامم به و ملتی که نائب آنان را ملت معجزه اسای قران میداند. بر خلقی ست که از جان و مال در راه خدا می گذرند... راه ما چیزی جز از به نیست! چشم و گوش به فرمان باشید! و از آن کنید و گفته های حضرت عزیز را با جان و دل گوش کنید و به آن عمل کنید که اگر در این قرار بگیرید به سعادتمند و روسفید خواهید شد . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 انقلابی بودن مهم نیست بلکه انقلابی ماندن همراه با سختی‌ها و رنج ها مهم است. از ولایت و روحانیت مبارز و متعهد به اسلام دست بر ندارید تا مجلس شما تضعیف نشود. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🌴🕊🥀🕊🌴🌹 خدایا مرا به خاطر گناهانی که در طول روز با هزاران قدرت عقل توجیهشان می‌کنم ببخش . آنان که به من بدی کردند، مرا هشیار کردند آنان که از من انتقاد کردند، به من راه و رسم زندگی آموختند آنان که به من بی اعتنایی کردند ، به من صبر وتحمل آموختند آنان که به من خوبی کردند ، به من مهر و وفا ودوستی آموختند پس خدایا: به همه ی آنانی که باعث تعالی دنیوی واخروی من شدند ، خیر ونیکی دنیا وآخرت عطا بفرما . 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 ماه محرم در راه بود، قرار شده بود که با عملیات‌هایی اطراف حرم بی‌بی(سلام الله علیها) از اشغال تروریست‌های تکفیری، پاک‌سازی شده تا مردم محرم امسال بتوانند به‌راحتی و در امنیت کامل، در ایام شهادت سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری کنند. محمودرضا نیز مانند بقیه برای شروع عملیات لحظه شماری می‌کرد، خیلی خوشحال به نظر می‌رسید. با شادی فوق‌العاده‌ای از حضورش بر بالای گلدسته‌های حرم جهت شناسایی دشمن تعریف می‌کرد و از عکس‌های نابی می‌گفت که از حرم مطهر و گنبد و بارگاه حضرت زینب(س) برای خود تهیه کرده بود. راوی : 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🌹🕊🏴🌴🏴🕊🌹 محمد از بنیان گذاران بسیج مسجد حضرت امیرالمومنین جی بود ، از نیروهای خبره وفعال بسیج ،اولین کسی بود که بیرق مراسم عزاداری ایام ماه محرم را اوایل انقلاب درمنطقه ای که زندگی می کردیم ، افراشت. دسته جات سینه زنی وزنجیر زنی راه انداخت، و غذا نذری می داد . قبل از اعزام به جبهه به عنوان جهاد گر مقداری ازمایحتاج رزمندگان راجمع آوری کرد و به جبهه رفت و عاقبت در سیزدهم خرداد ماه 1361 در عملیات بیت المقدس به دلیل اصابت ترکش به سر ، به فیض شهادت نائل آمد ... راوی : 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 پیکرش را با دو دیگر، تحویل بنیاد داده و گذاشته بودند سردخانه. نگهبان سردخانه می گفت: یکی شان آمد به خوابم و گفت : جنازه ی من رو فعلاً تحویل خانواده ام ندید ! از خواب بیدار شدم. هر چه فکر می کردم کدام یک از این دو نفر بوده ، نفهمیدم ؛ گفتم ولش کن ، خواب بوده . فردا قرار بود پیکرها رو تحویل بدیم که شب دوباره خواب رو دیدم. دوباره همون جمله رو بهم گفت . این بار فوراً اسمش رو پرسیدم. گفت: . از خواب پریدم ، رفتم سراغ جنازه ها روی سینه یکی شان نوشته بود: بعدها متوجه شدم توی اون تاریخ، خانواده اش در تدارک مراسم ازدوج پسرشان بوده اند ؛ خواسته بود مراسم برادرش بهم نخورد. 🔻عشق‌ یعنی‌ یه‌ پلاک 🔻 🆔 @pelak_shohadaa