eitaa logo
《راز پلاک سوخته》
131 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
89 فایل
■کانال #راز_پلاک_سوخته صحیفه #شهید_مدافع_حرم_مهدی_طهماسبی است برگرفته از خاطرات،سبک زندگی و... فرهنگنامه ای از #مربی_شهید که در آسمان دمشق،مشق شهادت کرد ودر دفاع از حریم آل الله #پیکرش_سوخت و با #پلاکی_سوخته برگشت.
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 در وصف فرمودند: چمران در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد. شماها چند سال دیگر نیستید در این عالم، چمران هم نیست؛ چمران با عزت و عظمت و با تعهد به اسلام جان خودش را فدا کرد و  در این دنیا شرف را بیمه کرد و در آن دنیا هم رحمت خدا را بیمه کرد ؛ ما و شما هم خواهیم رفت. مثل چمران بمیرید. یکم تیرماه ۶۰ 💠 معجونی به نام و الگوئی برای همه دوران ها و برای همه ی قشرها "خصوصا مسئولین" 👈 یک نفر را فرض کنید با سابقه علمی بسیار عالی که در ایالات متحده آمریکا مشغول به تحصیل در سطوح عالی بوده و یک دانشمند فیزیک پلاسمای هسته‌ای به شمار می‌رود. یک شخص دیگر را فرض کنید که گروهبان تعلیم دهنده‌ی عملیات های نظامی است؛ در لبنان کار با آر‌پی‌جی را یاد گرفته و در جنگ، به رزمندگان خودمان آموزش می‌دهد. این دو شخصیت را با هم ترکیب کنید؛ احساسات رقیق و ایمان قوی را به آن اضافه کنید. معجونی به دست می‌آید به نام ... معجونی که با وجود او تضاد بین سنت و مدرنیته می‌شود حرف مُفت؛ تضاد بین ایمان و علم می‌شود حرف خنده‌دار. معجونی که این تضادهای قلابی را که تحت عنوان نظریه مطرح است باطل می‌کند و می‌شود نمونه‌ی بارز یک استاد و . 💥قسمتی از نیایش شهید چمران: من دنیا را طلاق دادم. خدای بزرگ مرا در آتش عشق و محبت سوزاند. مقیاس ها و معیارهای جدید بر دلم گذاشت و خواسته های عادی و مادی و شخصی در نظرم حذف شد. روزگاری گذشت که دنیا و مافیها را سه طلاقه کردم و ازهمه چیز خود گذشتم. از همه چیز گذشتم و با آغوش باز به استقبال مرگ رفتم و این شاید مهمترین و اساسی ترین پایه پیروزی من در این امتحان سخت باشد. ✳️اولین هدیه ی به همسرش👈  من در آن هنگام حجاب مناسبی نداشتم و این باعث شده بود تا برخی از بچه‌ها نسبت به من احساس دوری و بیگانگی داشته باشند ولی دکتر چمران همواره کوشش می‌کرد تا ارتباط مرا به بچه‌ها نزدیک نماید. من در به روستاهای جنوب لبنان، با دکتر چمران همراه می‌شدم، البته در آن هنگام هنوز ازدواج نکرده بودیم. یادم هست روزی در حالی که در یک روستا درون خودرویی نشسته بودیم، دکتر چمران هدیه‌ای به من داد و آن هدیه یک روسری گلدار بود. چمران لبخند زیبایی زد و به من گفت: بچه‌ها دوست دارند شما را با روسری ببینند. من از همان جا روسری را روی سرم گذاشتم. راوی: ، همسر شهید چمران 💐نمازهایت را عاشقانه بخوان ، حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری . قبلش فکر کن چراداری نماز میخوانی وبا چه کسی قرار ملاقات داری. آن وقت کم کم لذت می بری از کلماتی که در تمام عمر داری تکرارشان می کنی ولی از تکرارشان لذت می‌بری. تکرار هیچ چیز در این دنیا جز نماز قشنگ نیست. 💥به قول چمران؛ بیزارم از چیزهایی که دیگران صبح تا شب بخاطر آن می دوند! وقتی سقف تلاش و طلب آدم ها می شود، بزک کردن قیافه و لباس و خانه و ماشین شان. وقتی بازی دنیا را آنقدر جدی گرفته اند که به خاطرش آرامش ندارند و در راهش دروغ می گویند و سر هم کلاه می گذارند. جایی که فکر به آسمان نشود، پرواز هم معنا ندارد و من دلم نمی خواهد دنیا "اکبرُ هَمِّنا" باشد. خدا نکند دنیا بزرگترین هم و غم ما قرار گیرد. می خواهم عاشق باشم و بسوزم و نور دهم و بزرگترین نعمتم خدمت در راه خدا باشد 🌷ابتکار وقتی کنسروها را پخش می کرد، گفت: "دکتر گفته قوطی ها شو سالم نگه دارین." بعد خودش پیداش شد، با کلی شمع. توی هر قوطی یک شمع گذاشتیم و محکمش کردیم که نیفتد. شب قوطی ها را فرستادیم روی اروند. عراقی ها فکر کرده بودند غواص است، تا صبح آتش می ریختند! 🌷خدای بچه ها که بیدار است ✨شهید چمران وقتی یتیم خانه ای رادر لبنان دایر می کند در آن فضا به خانمش می گوید ما از این به بعد غذایی را می خوریم که این یتیم ها می خورند. همسر لبنانی شهید چمران تعریف می کند که یک روز مادرم غذای گرم و لذیذی را برای من و مصطفی پخته بود... مصطفی آن شب دیروقت به خانه آمد. وقتی به او گفتم بیا این غذا را بخور، همین که خواست بخورد از من پرسید که آیا بچه ها هم از همین غذا خوردند؟ گفتم نه بچه ها غذای یتیم خانه را خوردند و این غذا را مادرم برای شما پخته، چمران با تمام گرسنگی و ولعی که برای خوردن غذا داشت، این غذا را کنار گذاشت و گفت ما قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه ها بخورند. به او گفتم حالا که بچه ها خوابند و شما هم که همیشه رعایت می کنید این دفعه این غذارا بخورید. دیدم چمران شروع کرد اشک ریختن وگفت بچه ها خوابند خدای بچه ها که بیدار است... یک جاذبه خدایی در دکتر بود که همه را به سوی خود جذب می‌کرد... ادامه خاطرات👇 https://naserkaveh.ir/2023/05/04/chamran0/
🔹پیکر شهید نوذر عالی پور اینگونه برای مادرش فرستاده شد😔 🌷گرمای ۶۰ در بیداد می کرد بچه ها هنوز هم در شوک شهادت و فاجعه هفتم تیر بودند. آتش بازی دشمن همچون روزهای گذشته ادامه داشت. 🌷جوانی معصوم مظلوم متواضع و دوست داشتنی به نام نوذر عالی پور در پشت خاکریز ایستاده بود وسایلش را تمیز می کرد . 🌷 در مقابل چشمان حیرت زده ما در آن پایین دست صدای انفجاری برخاست و زمانی که سر از روی خاک داغ برداشتیم دیدیم که از نوذر خبری نیست اما بعد از فرو نشستن گرود و غبار تکه هایی از گوشت و استخوان را که هنوز گرم بودندو جان داشتند مشاهده کردیم که همچون مرغی سر بریده به هوا می پریدند و پایین می آمدند . 🌷مات و مبهوت سرجایمان ایستاده بودیم که با فریاد یکی از همرزمان که می گفت : ای وای نوذر خاکستر شد به سمت نقطه انفجار رفتیم . از قدو قامت نوذر جوان و برومند ما که خمپاره ۶۰ مستقیما به بدنش اصابت نمود و تنها چند کیلو گوشت و استخوان جزغاله شده باقی ماند که بچه ها توانستند بعد از چند ساعت جست و جو در خاکریز پیدا کنند و در کیسه ای بگذارند تا برای مادرش بفرستند. 📚 کتاب مردان فراموش شده ✍ نویسنده سید حیدر موسوی ⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
5.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥خاطره گویی جالب رهبرمعظم انقلاب از تلاش های شهید چمران در آزادسازی سوسنگرد ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد گرامی باد🌷 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
🔹پیکر شهید نوذر عالی پور اینگونه برای مادرش فرستاده شد😔 🌷گرمای ۶۰ در بیداد می کرد بچه ها هنوز هم در شوک شهادت و فاجعه هفتم تیر بودند. آتش بازی دشمن همچون روزهای گذشته ادامه داشت. 🌷جوانی معصوم مظلوم متواضع و دوست داشتنی به نام نوذر عالی پور در پشت خاکریز ایستاده بود وسایلش را تمیز می کرد . 🌷 در مقابل چشمان حیرت زده ما در آن پایین دست صدای انفجاری برخاست و زمانی که سر از روی خاک داغ برداشتیم دیدیم که از نوذر خبری نیست اما بعد از فرو نشستن گرود و غبار تکه هایی از گوشت و استخوان را که هنوز گرم بودندو جان داشتند مشاهده کردیم که همچون مرغی سر بریده به هوا می پریدند و پایین می آمدند . 🌷مات و مبهوت سرجایمان ایستاده بودیم که با فریاد یکی از همرزمان که می گفت : ای وای نوذر خاکستر شد به سمت نقطه انفجار رفتیم . از قدو قامت نوذر جوان و برومند ما که خمپاره ۶۰ مستقیما به بدنش اصابت نمود و تنها چند کیلو گوشت و استخوان جزغاله شده باقی ماند که بچه ها توانستند بعد از چند ساعت جست و جو در خاکریز پیدا کنند و در کیسه ای بگذارند تا برای مادرش بفرستند. 📚 کتاب مردان فراموش شده ✍ نویسنده سید حیدر موسوی ⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️⚘️ 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
🖤 در روز عاشورا یادی کنیم از کبوتر عاشقی از مسجدسلیمان که در روز عاشورا به دیدار مولایش شتافت🖤 🕊 معاون عملیاتی درجنگ های نا منظم که پس از ۴۸ ساعت نبردش در کنار یاران حسین (ع) عصر عاشورا درتاریخ۱۳۵۹/۸/۲۸ در کربلای سوسنگرد به شهادت رسید. ⚘️روحش شاد و یادش گرامی و راهش پررهرو باد . 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
🔴 باید سریعا با تغییر، مقدمات ظهور را فراهم کنیم 🌹 : 🔹 از این جنایت ها و خیانت ها و ظلم ها و خونریزی ها که در دنیای ما جریان دارد امام زمان رنج می برد . او آرزو می کند که هر چه زودتر ظهور بفرماید، هر چه زودتر بتواند که ریشه ظلم و فساد را براندازد. 🔹 اما او مشاهده می کند که این انسان ها آمادگی پذیرش او را ندارند. هنوز تغییر و تحول کافی در نفوس آن ها به درجه تکامل نرسیده است که ظهور او را ایجاب کند. 🔹 او منتظر است که ظهور کند،او بی‌قرار است که هرچه زود تر عدل و داد را در دنیا بگستراند. 🔹 و این وظیفه ماست که این تغییر و تحول را هر چه سریع‌تر انجام دهیم تا در ظهور او تسریع شود. 📚 علی زیباترین سروده هستی،‌ص ۷۱ 🔴 ۳۱ خرداد سالگرد شهادت گرامی باد. شادی روحش صلوات منبع : سراج اندیشه ┅─✵💥🌼💥✵┄┅