پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرتدلبر 🔍 #قسمتسیویکم 🟤 دختر خالم سرش را از دروازه
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرتدلبر
🔍 #قسمتسیودوم
🖤 پدرم بههمین سادگی از بین ما پر
کشید و رفت و خاطرهی آن شبی که
من و مرتضی را به هم محرم کرد تا ابد
در ذهن ما دونفر هک شد.
محرمیتی که عاقد و تنها شاهدش ،
بابا و پشت و پناهم حالا آرام و بیصدا
رفته بود.
😭 نزدیک ظهر جسم بیجان پدرم را وارد
حیاط کردند معصومه خانوم و عمه
فاطمه ، عموها و بقیه فامیل شیون
میکردند ، کسی نبود که داغش کمتر از
دیگری باشد ، من اما به مانند مسخ
شدهها توان گریه نداشتم انگار عصبانی
بودم از بابایم.
😔 همه را کنار زدم و خودم را روی پدرم
انداختم پتویی رویش بود سریع پس
زدم رسیدم به جسم کفن شدهی بابا
ماتم برده بود صدای جیغ و فریاد مردم
در گوشم میپیچید اما گویا دنیا
ایستاده بود ، آرام صورت پدرم را از
روی کفن نوازش کردم و بندهای سر
کفن را کشیدم نمیتوانستم گرهها
باز کنم، یک نفر داد میزد:
🔴 نکن طیبه ... بازنکن ...
دونفر دستهایم را گرفتند
کشیدند ... جلویم نشست ...
مرتضی بود ...
😢 از دوردستها صدایم میزد:
طیبه.. طیبه... نگاهم کن ...
بده من خودم برات باز میکنم ...
🖤 دستهایم را گرفته بود از لابهلای
آنها بند کفن بابا را باز کرد نگاهم به
مرتضی بود از ته صدا با او حرف
میزدم:
😭 مرتضی !! بابامه...
نمیدانم چطور صدایم را میشنید:
طیبه جان صورت دایی رو ببین ...
خداحافظی کن باهاش ..
#ادامهدارد
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0
قسمت سی و دو .mp3
زمان:
حجم:
1.64M
#داستانحضرتدلبر
#قسمتسیودوم
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍ صالحه کشاورز معتمدی
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0