پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرتدلبر 🔍 #قسمتسیوهفتم 🌼 آرایشگرم به زحمت پف چشمهای
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرتدلبر
🔍 #قسمتسیوهشتم
💖 زندگیم با امیر شروع شد ...
زندگی با تنها کسی که هیچوقت فکر
همسری او را نمیکردم .😔
🔴 خانهام زیبا و جادار بود ، آن روزها
آپارتمان صد و پنجاهمتری داشتن یعنی
ثروت ، امیر ازنظر مالی برایم هیچچیزی
کم نگذاشت.
😐 اما لبخند با صورت من قهر کرده بود
و تنها چیزی که خوشحالم میکرد رفتن
به روستا و ساعتها نشستن بر
مزار بابا بود...
😊 امیر مرد شوخطبعی بود دنبال بهانه
میگشت تا مرا بخنداند همیشه یک
سوژه برای سورپرایز من پیدا میکرد .
کمکم تنفر من به دلسوزی تبدیل شد ...
دلم برایش میسوخت...
❤️ عاشق شدن بد دردی بود که خود آن را
چشیده بودم دلم برای امیر میسوخت
که عاشق منی بود که او را نمیخواستم
اما خواست زمانه با من یکی نبود...
🟤 حدود پنج ماه بعد از ازدواجم
بزرگترها جمع شدند تا برای سالگرد
زلزله برنامهریزی کنند قرار شد مراسم
در روستا و منزل بازسازیشده پدربزرگ
و مادربزرگم برقرار شود.
#ادامهدارد
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0
قسمت سی و هشتم.m4a
حجم:
2.04M
#داستانحضرتدلبر
#قسمتسیوهشتم
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍ صالحه کشاورز معتمدی
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0