پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرتدلبر 🔍 #قسمتچهلونهم 🔴 بعد با دست محکم به پیشانی
⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرت_دلبر
🔍 #قسمتپنجاهم
💖 چندباری از بچه اسم برده بود ، امیر
عاشق بچه ها بود، تا اینکه از همین
حربه استفاده کردم و با سیاست و
دلبری گفتم:
🔵 اگر بچه میخوای باید مشروب و ترک
کنی چند لحظه مثل بچهها نگاهم کرد
و بعد با مظلومیت گفت:
قول... قول میدم...
🔴 دوران ترک الکل برایش سخت بود
اما با انگیزه آن را پیش برد.
🌺 زمستان بود و تا از دانشگاه به خانه
بیایم هوا تاریک میشد موقع رانندگی
حس کردم سرم گیج میرود ، با هر
زحمتی بود خود را به خانه رساندم امیر
که آمد زیر لحاف کز کرده بودم .
روی تخت نشست و از روی لحاف بغلم
کرد: سلام چی شدی عشقم شبیه
مریضایی چرا ؟!
🌸 با صدای کمتوان گفتم:
امیر ولم کن حالم خوب نیست با
نگرانی لحاف را کنار زد
پاشو ببینمت ... خاک بر سر شدم که ...
چته تو ...
🔵 از این همه نگرانی خنده ام گرفت.
نه بابا هول نکن فقط نمیدونم چرا
ضعف دارم.
دترسیدم خب الان برات یه چیز
شیرین میآرم از بسکه هیچی
نمیخوری اینجوری شدی...
🟤 رفت و با یک سینی خوراکی برگشت
بهزور به خوردم میداد.
واقعاً نمیتونم بخورم حالم خوب
نیست چرا؟!!! دستم را گرفت
#ادامهدارد
قسمت پنجاهم.m4a
حجم:
2.64M
#داستانحضرتدلبر
#قسمتپنجاهم
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍ صالحه کشاورز معتمدی
🌿مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0