پلاک ایران | غیرمحرمانه قم
🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان #حضرتدلبر 🔍 #قسمتپنجاهوچهارم 😔 نمیدانم چند دقیقه زی
🖋به نام خداوند مهر آفرین ...
📕داستان #حضرتدلبر
🔍 #قسمتپنجاهوپنجم
🔴 امیر بازهم نبود پدرش برایم خرید کرد
و با شرمندگی از رفتار پسرش رفت.
🖤 تنها ماندم دلم میخواست همانجا
بمیرم از تنهایی و گرسنگی و زخمی که
بر دلم بود اما باید افکارم را جمع
میکردم، باید خودم را پیدا میکردم...
🔵 فردای روز ترخیص بهآرامی شروع به
تمیز کردن آشپزخانه کردم لباسهایم را
شستم و برای خودم غذای مقوی بار
کردم،باید بلند میشدم ...
دنیای من امیر نبود که با این کارش
خرابشده باشد
✅ از روز اول هم میدانستم که زن چه
مردی شدم پس این رفتارش دور از انتظار
نبود... این افکار به من قوت میداد و با خودم تکرار میکردم :
🟤 طیبه تو همه اینها رو میدونستی و
زن امیر شدی پس قوی باش...
🖤دو روز بعد امیر بالاخره برگشت
جلوی پایش بلند نشدم،دستم باندپیچی بود،صورتم کبود... لبهایم ورم کرده ...
چند لحظه به شاهکارش خیره نگاه کرد ...
سرم را پایین انداخته بودم...
امیر حتی توان سلام دادن هم نداشت خودش را روی پاهایم انداخت .
از درد ناله زدم ...
🔴 غلط کردم طیبه...
و سرتاپای مرا غرق بوسه کرد .
غلط کردم به خدا ...دست خودم نبود
دیدی که مست بودم ...غلط کردم ...
😔 با دست سالمم محکم شانه اش را
گرفته و تکان دادم
#ادامهدارد
مهمترینها را اینجا بخوانید#پلاک_ایران👇
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0
قسمت پنجاه و پنجم .m4a
3.02M
#داستانحضرتدلبر
#قسمتپنجاهوپنجم
#فایل_صوتی
با صدای نویسنده :
✍ صالحه کشاورز معتمدی
مهم ترین ها را اینجا بخوانید #پلاکایران
🆔 https://eitaa.com/joinchat/3161522520Cbf492e41c0