☀️ خدایا دیر آمدم اما...☀️
🖐دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر میکردم چرا این سؤال را میپرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما میدانید که من اصلا نماز نمیخوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوهخانه هستم و صبح اصلا بیدار نمیشوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت میکنم.»
🔸... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب میخوابیدم، در نیمهی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و بهسوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من بهپا شده بود؟ من که بودم؟ #قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم میکرد و میگفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.»
📚 از کتاب #کهکشان_نیستی | داستانی بر اساس زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
📖 صص ۳۸۳ تا ۳۸۵
👤 نوشته: #محمدهادی_اصفهانی
@pellake8
✳️ دلت کجاست؟
🔻 یکی از اقوام #امیرالمؤمنین علیه السلام به خدمت ایشان آمدند. برادر یا دوست او مدتی بود از دنیا رفته بود و او بسیار اظهار دلتنگی میکرد. حضرت به وی فرمودند: آیا میخواهی او را ببینی؟ پاسخ داد: بله. حضرت امیر علیه السلام ردای #پیامبر را بر دوش انداختند، عصای پیامبر را به دست گرفتند و به قبرستان رفتند. سپس از خداوند طلب کردند که آن فرد از قبر خارج شده و قیام کند. وقتی که وی از قبر بیرون آمد، سلامی کرد که به غیر از لسان عربی بود. #حضرت_علی علیه السلام از او پرسیدند: مگر هنگام فوت، عربزبان نبودی؟ پاسخ داد: بله. دوباره پرسیدند: پس این چه زبانی است؟ آن فرد پاسخ داد: من #محبت و #ولایت کسی را پذیرفتم که زبان او این بود؛ تمام وجود من تبدیل شد به آن چیزی که محبوبم بوده است. زبانم نیز تغییر کرد. و این، زبان #اهل_آتش است. چون محبوب و ولیّ من اهل نار بود.
🔸 این روایت برای ما، با وضعی که داریم و محبتهایی که در دل داریم تأثرآور است. ببینید #عشق و محبت چیست و چه اثری دارد! انسان ممکن است ماشین یا خانهای را دوست داشته باشد و عشق و علاقهاش را به این امور منصرف کند. اگر انسان در این حالت بمیرد، در روایت آمده است با این تعلقی که دارد، همراه با محبوبش محشور میشود.
👤 #استاد_محمدرضا_عابدینی
📚 از کتاب #ادب_عاشقی
📖 ص ۸۰
#⃣ #سلوک #معاد
@pellake8
✳ زندگی به عشق است؛ عقل به آدم زندگی نمیدهد!
🔻 برادرها و خواهرها عاشق شوید. زندگی به #عشق است. آدم این #عقل حسابگر و معاملهگر را از خانهی تنش بیرون نكند، عشق خدا به خانهی دلش قدم نگذارد. عاشق شوید، برادرها و خواهرها عاشق شوید، #زندگی به عشق است. عقل به آدم زندگی نمیدهد. عقل به آدم حساب میدهد كه چه جور بهتر بخورد، چه جور بهتر بخوابد، چه جور بهتر پلاسیده شود، چه جور بهتر دلمرده باشد. عشق است كه در درون انسان آتش زندگی و شعله زندگی را بر میافروزاند.
🔸 #مسلمان عاشق است. عاشق خداست. عاشق حق است، عاشق عدل است. عاشق انسانشدن است. عاشق ملكوت است و دنیا با همهی زیبندگیها و فریبندگیها برایش صرفاً میدان ساختهشدن و رهپیمودن به سوی آن معبود و معشوق جاودانه است.
👤 #شهید_بهشتی
#⃣ #سلوک #سبک_زندگی
@pellake8
✳️ کدام زائر؟ کدام زیارت؟
🔻 #زیارت حقیقتی دارد و #زیارت_اربعین در میان زیارتها جایگاه بس ویژهای؛ بهگونهای که همردیف با نمازهای واجب و مستحبی روزانه، از نشانههای #ایمان و #مؤمنین معرفی شده است.
✅ روح زیارت، #آشنایی و #معرفت زائر است نسبت به مَزور (زیارتشونده) و همچنین #ارادتورزی زائر است در پیشگاه مَزور. در واقع، زائر به #رنگ مزور درآمده، #خلقوخوی او را یافته و از او کسب #عشق و #ارادت مینماید، بنابراین هرچند آگاهی و شناخت بسیار گرانمایه است اما تا به #ارتباط و #اتحاد با معلوم یعنی مَزور نینجامد، هرگز #کمال_وجودی و مایه #هدایت و #سعادت به شمار نخواهد رفت و درنتیجه از #علائم_ایمان هم به حساب نمیآید.
👤 #آیت_الله_جوادی_آملی
📚 از کتاب #کوثر_اربعین
📖 صفحات ۱۰ و ۱۱
@pellake8
✳ خدایا دیر آمدم اما...
🔻 دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر میکردم چرا این سؤال را میپرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما میدانید که من اصلا نماز نمیخوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوهخانه هستم و صبح اصلا بیدار نمیشوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت میکنم.»
🔸... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب میخوابیدم، در نیمهی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و بهسوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من بهپا شده بود؟ من که بودم؟ #قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم میکرد و میگفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.»
📚 از کتاب #کهکشان_نیستی | داستانی بر اساس زندگی #آیت_الله_قاضی_طباطبایی
📖 صص ۳۸۳ تا ۳۸۵
👤 نوشته: #محمدهادی_اصفهانی
@pellake8
💝این نگاه را تمرین کنیم...
💍گاه نگاه ما به همسرِ دیگران به گونهای است که باعث تعریف ما از او نزد دیگران میشود. علت این نگاه این است که فقط نقاط مورد پسند خودمان را در او دیدهایم. مثلاً لباس مرتب میپوشد، منظم است، خیلی پرتلاش است، مهربان است و یا مودب حرف میزند و نقاط مثبت دیگر.
💍 حتی ممکن است اگر همسر و اطرافیان همین فردِ مورد تایید شما از او گلایه داشته باشند باز شما با پررنگگردن نقاط مثبتی که در او دیدهاید به اطرافیان بگویید نه فلانی این خصوصیات خوب را هم دارد و به نحوی از شخصیت او در ذهن خود یا نزد دیگران دفاع کنید.
🔶 نکتهی مهمِ رفتار شما این است که شما نقاط منفی موجود در زندگی این فرد را به چشم ندیدهاید و تنها چیزی که از او مشاهده کردهاید موارد زیبا و مورد پسند شماست.
✅توصیه میشود گاه همین نگاه را یعنی ندیدنِ نقاط منفی همسرتان را تمرین کنید. لذا دین اسلام توصیه به تغافل و منفینگر نبودن و سوءظن نداشتن در زندگی میکند.
⚜یعنی باید کارمان این باشد که نقاط تاریک و منفی همسر و اطرافیانمان را از ذهن پاک کنیم تا نقاط مثبت او به چشم آید و روابط، اصلاح شود. اگر این اتفاق بیفتد عکسالعملهای ما و قضاوتهای ما نسبت به همسر و اطرافیانمان تعدیل شده و با انصاف و عدالت، او را ارزیابی کرده و کینهها زدوده میشود.
با تمرینِ این نگاه، #محبت و #عشق را در زندگی خود جاری کنید.