سال ۹۴ که فیلم یتیمخانهی ایران اکران شد عزمم را جزم کردم که بروم سینما ببینمش؛ نرفتم!
هورمونها و تپشها و همهی فاکتورهای مادرانهام پای رفتنم را بسته بود. دلم راضی نمیشد بنشینم به تماشای فقری که دامن آدمهای صدسال پیش ایرانم را گرفته؛ جوری که از پر و پاچهی فقر هزارجور تلخی و جنایت بزند بیرون!
چند سال بعد قرار گذاشتم با خودم، یک روز که روزش بود همهی جانم را جمع کنم و بشینم ببینمش؛ ندیدم!
میدیدم که چه؟ دیدن رنج مردم آن هم با دست و پای بسته و کاسهی چه کنم چه کنم چه سودی داشت؟!
قیدش را زدم تا همین چندوقت پیش که داستانم گره خورد با قحطی!
داشتم ظرف میشستم و پادکست گوش میدادم اما ته ذهنم تصویر یا صدایی بود که میگفت باید بنشینی به تماشای فیلم تا بتوانی از توش حال و هواهای آن دوره را بکشی بیرون؛ ننشستم!
توی قصه از کنار قحطی جوری رد شدم که فقط کمی از هوایش پوست شخصیتهام را نوازش کند. دلم نیامد انگار!
بیاراده فرار میکردم از تاریخ اصلا!
اما این چند روز که گوشیم پر شد از عکسهای صفحهی دکتر راجحسن فهمیدم هرچی هم که از ندیدن و نشنیدن فرار کنیم،
آخرش یک جایی همین حوالی، تاریخ تکرار میشود و دست میگذارد بیخ گلویمان؛ که باید بنشینی به تماشا! آنقدر تماشا کنی و ضجه بزنی و کاری ازت برنیاید که....
که چی؟
نمیدانم!
ته این تماشا نمیدانم قرار است به کجا ختم بشود!
اگر تهش فقط گریه باشد و مشت کردن دست و یک استغاثه از ته دل، بچههای غزه از گرسنگی نمیمیرند؟!
#سلاح
#احساسسوختنبهتماشانمیشود
#غزه
#گرسنگی
#مرگبراسرائیل
@pichakeghalam
پیچَکِقَلَمْ🍃
من میگویم اگر کسی توی غزه اگزما داشته باشد زودتر از بقیه میمیرد!
اگزما یکجور بیماری خودایمنیست. یعنی اینجوری میشود که سلولهای پوستی میفتند به جان خودشان و تکه تکه پوست را میخورند.
اگزما هیچ درمانی ندارد!
یعنی باید زمان آنقدر بگذرد که خود سلولها به خودشان بیایند و به خودشان رحم کنند و دست بردارند از خودزنی. چند سال شاید! همهی عمر یک آدم شاید!
اگزما وقتی به اوج میرسد بعدش فرود نمیآید. همانجا میماند تا هروقت که خودش اراده کند.
توی نقطهی اوج، دیگر این فقط تکههای پوست نیست که درگیر میشود؛
خارش و سوزش جوری به جان آدم میفتد که کمکم اشک هم جاری میشود، بعد آرزوی شفا، بعد آرزوی مرگ!
خون که چکه میکند از زخمها خارش بیشتر میشود! جوری که قلب میخواهد خودش را هزار تکه کند...
بعد ناخوداگاه آدم میدود سمت شیر آب تا کمی خنکی برساند به پوستی که داغ و سوزنده شده!
و بعد تازه اول بدبختی است!
آب را که میبندی زخمها به سرعت خشک میشود و زخمها به سرعت دهن باز میکنند و شروع میکنند به ترشح یک مایع عجیب بی رنگ که خارش و سوزش پوست را چندین برابر میکند!
پوست، پوسته پوسته میشود...میریزد!
حالا گیریم تحمل کنی و این وسط دست به آب نزنی،
وقت وضو ناچاری به تیمم!
و آن لحظه که دست قربت روی خاک میزنی خودِ خود جهنم جلوی چشمت ظاهر میشود!
آن وقت دلت میخواهد کلافه و مستاصل جیغ بکشی و با دستهای خودت موهایت را بکنی و بدوی و به هرجا میتوانی چنگ بزنی!
وقتی اگزما به این مرحله میرسد، تو هم یکی از همان سلولها میشوی که به جان خودت میفتی...
آب، برای پوستهای اگزمادار سم است!
اما،
خاک، از آن هم بدتر است!
این روزها بچههای غزه، میان خاکهایی که دو سال است با خون قاطی شده،
دنبال غذا میگردند!
من میگویم، اگر یکی از آن بچهها دستهاش اگزما داشته باشد،
حتما خودش به جان خودش میافتد
و پیش از آنکه گرسنگی کارش را تمام کند، از اگزما و خاک و خارش میمیرد!
#اینمتنراروزینوشتمکه_اززخمهایمن_و_دستهایاسرائیل_خونمیچکید!
#غزه
@pichakeghalam
پیچَکِقَلَمْ🍃
من میگویم اگر کسی توی غزه اگزما داشته باشد زودتر از بقیه میمیرد! اگزما یکجور بیماری خودایمنیست.
نگفتم او که درگیر خودایمنیست،
اگر قند و فشارش افت کند....
میبینید؟
دارم همه چیز را به هم میبافم تا کم کنم از این خورهی چهکنم چهکنم!
دارم همه چیز را مینویسم بلکه این آتش الو گرفته کمی فروکش کند!
آن وقت هنوز کسی همین حوالی،
نوشته چرا باید به غزه کمک کنیم؟😭
غزه اتمام حجت خداست این روزها
همین!
@pichakeghalam
هدایت شده از مجله قلمــداران
25.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وصیتنامۀ شهید حاجیزاده منتشر شد
صدای شهید حاجیزاده در خوانش این وصیت نامه توسط هوش مصنوعی شبیهسازی شده است.
@ghalamdaraan
ممنون جان دلم که باز منو صدا کردی😍
🔹حفظ عزت و آبروی کشور و ملت، تکلیف بی اغماض گویندگان و قلمزنان است.
#سربازکوچک_سیدعلی
#لبیکیاخامنهای
@pichakeghalam