eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
17.4هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_‌مرادی🌷 #قسمت_هفتم...🌷🕊 🕊🌷بسم رب ال
🕊🌹🔹 🌹 🔹 ، داستان عاشقانه و زندگی 🌷 ...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 مشغول خوردن انجیرها بودیم که زنگ خانه به صدا در آمد مادرم بعد از باز کردن در چادرش را برداشت و گفت: آبجی آمنه با پسر اش اومدن عیادت. سریع داخل اتاقم رفتم تمام سالی که برای کنکور درس می خواندم هر مهمانی می آمد می دانست که من درس دارم و از اتاق بیرون نمی روم ولی حالا کنکورم را داده بودم و بهانه ای نداشتم. مانتوی بلند و گشاد قهوه ای رنگم را پوشیدم روسری گل دار قواره ای کرم رنگم را لبنانی سر کردم و به آشپزخانه رفتم از صدای احوال پرسی ها متوجه شدم که عمه،حمید،حسن آقا و خانمش به منزل ما آمدند شوهر عمه همراهشان نبود برای سرکشی باغ شان به روستای سنبل آباد الموت رفته بود. رو به رو شون با عمه و حمید در این شرایط برایم سخت بود چه برسد به اینکه بخواهم برایشان چایی هم ببرم چایی را که ریختم فاطمه را صدا کردم و گفتم: بی زحمت تو چای رو ببر و تعارف کن سینی چای را برداشت من هم دنبال آبجی بین مهمان ها رفتم و بعد از احوال پرسی کنار خانم آقا حسن نشستم متوجه نگاه های خاص همه و لبخندهای مادرم شده بودم چند دقیقه ای بیشتر نتوانستم این فضا را تحمل کنم برای همین خیلی زود به اتاقم رفتم...🌹🍃 . هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 ...‌ https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🕊🌹🔹 🌹 🔹 #کتاب_یادت_باشد، داستان عاشقانه و زندگی #شهید_حمید_سیاهکالی_‌مرادی🌷 #قسمت_هشتم...🌷🕊 🕊🌷
🕊🌹🔹 🌹 🔹 ، داستان عاشقانه و زندگی 🌷 ...🌷🕊 🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 کم و بیش صدای صحبت مهمان هارا می شنیدم چند دقیقه که گذشت فاطمه داخل اتاق آمد می دانستم این پاورچین پاورچین آمدنش بی علت نیست مرا که دید زد زیر خنده جلوی دهانش را گرفت و گفت: فکر کنم این بار قضیه شوخی شوخی جدی شده داری عروس میشی. اخم کردم و گفتم: یعنی چه؟ درست بگو ببینم چی شده؟ من که چیزی نشنیدم گفت: خودم دیدم عمه به مامان با چشماش اشاره کرد و یواشکی با ایما و اشاره به هم چیزایی گفتن پرسیدم خب که چی؟ با مکث گفت: نمیدونم اون طور که من از حرفاشون فهمیدم فکر کنم حمید آقا رو بفرستن که با تو حرف بزنه. با این که قبلا به این موضوع فکر کرده بودم ولی الان اصلا آمادگی نداشتم آن هم چند ماه بعد از اینکه به بهانه درس و دانشگاه به حمید جواب رد داده بودم. گویا عمه با چشم به مادرم اشاره کرد بود که بروند آشپزخانه آنجا گفته بود:ما که اومدیم دیدن داداش حمید که هست فرزانه هم که هست بهترین فرصته که این دو تا بدون هیاهو با هم حرف بزنن الان هرچی که بشه بین خودمونه داستانی هم پیش نمیاد که چی شد چی نشد ولی به اسم خواستگاری بخوام بیام نمیشه اولا فرزانه نمیذاره دوما یه وقت جور نشه کلی مکافات میشه،جلوی حرف مردم رو نمیشه گرفت توی در و همسایه و فامیل هزار جور حرف می بافن...🌹🍃 ... 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 .. https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب شب است میلاد حسین است گر بود علی محرم اسرار محمد علی محرم اسرار است میلاد حضرت (ع) مبارک باد🌹 @piyroo
طبق روال شــبانه هر بزرگواری 14 صلوات به نیابت از شـــهید جهت تعجیل در فرج آقا امام زمان «عج» و سلامتی رهبر عزیزمان شفای همه بیماران عاقبت بخیری شما عزیزان .... » اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم »🌸 ســـلام و صــلوات خــدا بر شـــهدا و امام شـــ..💔ــهدا 🕊ســـلام بـر شـــــهید والامقام سید مرتضی آوینی ا https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دست ، مشک ، علم سه واژه عشق است .افسوس این سه حرف ازهم جداافتادن 🎊ولادت باسعادت اسطوره ادب اخلاق حضرت عباس ع مبارک #ویژه_نامه_اسوه_ادب https://eitaa.com/oshaghalhosein_313