eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4هزار دنبال‌کننده
36.8هزار عکس
17.4هزار ویدیو
134 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
خصوصیات شهید 💠قدرت بیان احمد در مسائل دینی، من را جذب او کرد. پر از نشاط و فعالیت بود. علاوه بر اینکه باعث شادی دوستان می شد، موضوعاتی را در جمع مطرح می کرد که باعث می شد که آن ها فکر کرده و نظر خود را بیان کنند. همیشه مثبت نگر بود و نیمه پر لیوان را می دید. به مشورت خیلی اهمیت می داد. متناسب با هر کاری، فرد متخصصی را انتخاب کرده و مسائل را او در میان می گذاشت. از شاخص ترین ویژگی های احمد، صبر او بود. او بخشنده و دست و دل باز بود و اطرافیان را با بخشندگی خود خوشحال می کرد. :دوست شهید 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
کتاب"امتحان نهایی" زندگی نامه، وصایا و خاطرات 53 شهید دانشجوی استان اردبیل است که توسط انتشارات محقق اردبیلی و به سفارش بنیاد شهید و امور ایثارگران به چاپ رسیده است 💠در بخشی از کتاب نگارنده با توصیف شهادت آورده است: شهید در سیر معنوی به دو بهشت نایل است؛ بهشت نخستین تبتیل به سوی رب است و بهشت دوم جایگاهی است که خون شهید در آن ریخته و به تعبیر معصوم " مسجد" می شود یعنی کانون نور و معرفت و حلقه ی درس و تربیت و بدین سان شهید در عداد مصلحان و پایه گذاران نسل های صالح نیز قرار می گیرد. https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
آن ها چفیه بستند تا بسیجے وار بجنگند من چادر مے پوشم تا زهرایے زندگی کنم! ❣ آن ها چفیهـ را خیس مے ڪردند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایے” نشود من چادر مے پوشم تا از”نفس های آلوده”دور بمانم! 😍 “بانو چادرت را بتکان قصد تیمم داریم {♥️📿} •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈• https://eitaa.com/piyroo🕊 •┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹نام پدر: محمدحسن 🔹تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۱۲/۱۱ 🔹محل تولد: فردوس 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۱۳ 🔹محل شهادت: چزابه https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#معرفی_شهدا 🔹نام پدر: محمدحسن 🔹تاریخ تولد: ۱۳۳۸/۱۲/۱۱ 🔹محل تولد: فردوس 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱/۱۳ 🔹مح
فرمانده گردان در عملیات طریق القدس (فتح بستان) از تاریخ ۲۸/۲/۱۳۶۰ تا ۲۲/۵/۱۳۶۰، ـ که بعد از آن به خاطر اصابت ترکش به ران چپ، یک هفته در بیمارستان یزد بستری بود ـ فرمانده ی محور چزابه از تاریخ ۲۳/۹/۱۳۶۰ تا ۲۰/۱۲/۱۳۶۰، که پس از آن به مدت ۱۵ روز جهت معالجه و جراحی ترکش ها به تهران اعزام گردید. و بالاخره فرماندهی محور چزابه از تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۶۰ تا ۱۳/۱/۱۳۶۰ به عهده ی ایشان بود.🕊🌹 هر چند که فردی خطاکار و معصیت کارم و او خالقی یکتا و بزرگ،به امید میروم و به این آرزو زنده‌ام تا امانتی که نزدم دارد انشاءا… ایندفعه تقدیمش خواهم کرد و افتخار میکنم که هدفم الله ،مکتبم اسلام و کتابم قرآن و مرجعم روح خدا امام خمینی نائب به حق حضرت مهدی (عج) است و خوشحالم که خدا در این معامله خیلی به ما ارفاق کرده و بهترین خریدار است که هر کس در این معامله پشیمان شود بطور حتم بدانید که ضرر کرده است :ان الله من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه. https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
🔸مهدی بود. آن قدر ساده و بی‌تکلف که وقتی میان جمع👥 می‌نشست، اگر نمی‌شناختی‌اش، نمی‌توانستی تشخیص بدهی کدام است. 🔸خودش را قاطی می‌دانست. گاهی که کارهایش سبک‌تر بود، با بچه‌ها فوتبال⚽️ هم بازی می‌کرد. راوی: سردار جمال بابا مرادی https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
🌈بیشتر بدانیم ▪️پیامبرانی که باهم پسر خاله بودند؟ حضرت عیسی (ع)وحضرت یحیی( ع) https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾
🍂 🔻 روایت اسرای مفقود الاثر 💢 قسمت دویست و نود و هفتم ستاره باران آسمان وطن مراسم تبادل مرزی که تموم شد، دیگه داشت وقت نماز مغرب و عشا می‌شد. همه رفتیم سمت تانکر آب وضو گرفتیم و اولین مراسم رسمی ما در وطن اقامه نماز مغرب و عشا به امامت حجت الاسلام پرتوی بود که اون زمان مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه بود. بعد از نماز حاج آقا به ما خوشامد گفت و اولین باری بود که از لفظ آزاده برای ما استفاده شد. دیگه بجای «اسرالعدو‌الفارسی» شدیم آزاده های سرافراز وطن. در‌جایگاه استقبال جمله‌ای از حضرت امام خمینی(قدس سرّه)، خیلی خودنمایی می‌کرد و با دیدن این جمله اشکمون جاری شد و چقدر دوست داشتیم که بعد از آزادی به زیارت آن بزرگوار مشرف می‌شدیم و بهش می‌گفتیم، اماما ما سربازای وفاداری برات بودیم و هرگز به تو و آرمانای بلندت خیانت نکردیم، اما این آرزو برآورده نشد و حسرت دائمی ندیدن امام(رضوان الله تعالی علیه) تا ابد بر دلمون موند. با خط بسیار زیبایی نوشته بود: «سلام مرا به اسرا برسانید و بگوئید خمینی به فکرتان بود.» این جمله هم آرامش‌بخش بود و هم ناراحت‌کننده. رابطۀ بین امام و امت یه رابطه قلبی و دو طرفۀ مرید و مراد بود. همون‌گونه که ما در فراق مرادمان می‌سوختیم و در رحلتش در غربتِ اسارت خون گریه کردیم، آن عزیز سفر کرده نیز بیاد ما بوده و ما رو مثل فرزندای خودش دوست داشته. امام نبود که بریم براش درد دل کنیم ، اما دلخوش بودیم به رهبر فرزانه‌ای که به حق جانشین شایسته‌ای برای امام بود و تمومی عشق و علاقه‌مون رو باید نثار جانشین بر حق امام و مقتدای‌مون، علی زمان می‌کردیم. تصاویر زیبایی که بعد از سالا از چهرۀ نورانی و با صلابت ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه‌ای می‌دیدیم، همون آرامشی رو بهمون می‌داد که از دیدن چهرۀ زیبا و نورانی امام(رحمه الله علیه)، در سالای قبل از اسارت و تا رحلت امام احساس می‌کردیم. بعد از نماز و صرف شام، سریع به کرمانشاه منتقل شدیم و با یه فروند هواپیما روانه تهران و قرنطینه شدیم. جالب بود در هواپیما با اون خلبانایی که روزای آخر دیده بودم و می خواستن بعنوان گروگان نگه‌شون دارن مواجه شدم و بهشون تبریک گفتم. ادامه دارد ⏪ خاطرات طلبه آزاده رحمان سلطانی https://eitaa.com/piyroo ✾•┈┈••✦🌸✦••┈┈•✾