eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35هزار عکس
16.3هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
35.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهیدی که مادری بود وسرانجام مهمان مادر (س) شد،راستی فرمانده وقتی که رفتی بوی یاس همه جا را پر کرد ... دل هایمان رالحظه ای به یادش صیقل دهیم التماس دعا✋ قسمت اول https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
🍃آیت الله بهاالدینی : امام زمان(عج) از من سرباز خواستند و من ... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🍃سوم شعبان نشستیم سر سفره عقد... توی سفره قرآن بود و سجاده نماز. ساده ی ساده ؛ مثل خریدمان که یک حلقه ، یک جلد کلام الله مجید ، نهج البلاغه و سری کامل تفسیر المیزان بود. شب عقد جلال گفت «اول باید نماز جماعت بخونیم».همه مهمانها ایستادند به نماز ؛ نماز جماعت مغرب و عشاء. ازدواجمان به اندازه ای بود که خبرش تیتر روزنامه ها شد. 🍀🍀🍀 🍀پس از شهادت ، عکسش محضر آیت‌الله تقدیم شد، بی‌اختیار اشک از چشمان آقا جاری شد، و فرمودند: (عج) از من یک خواست ، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم، اشک من، اشک شوق است. عطرشهادت، معطروجودتان شادی روحشون صلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/piyroo
💕عشــــــــــق حسين ع ، من است داشتيم پيكر شهدا را با كشتگان بعثى تبادل مي كرديم . ژنرال حسن الدورى ، رئيس كميته ى رفات ارتش عراق گفت : « چند شهيد هم ما پيدا كرديم كه تحويلتان مى دهيم، به فهرستتان اضافه كنيد »✍  يكي از شهدايي كه عراقي ها كشف كرده بودند ، پلاک نداشت . سردار باقر زاده پرسيد:« از كجا مى گيد اين جنازه ايرانيه ؟ هيچ مدركى براى تشخيص هويت نداره❗️» ژنرال بعثى كه ما ايرانى ها را خوب شناخته بود ، گفت : « همراه اين شهيد پارچه ى  قرمزي بود كه روى آن نوشته بود" ❤️ " ... فهميديم است ... » 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
16.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید ارتباط باورنکردنی و عجیب عاطفی پدر و دختر دیدن ناراحتی دختر برای بابا خیلی سخته ✅این داستان واقعی است... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅مثل چمران بمیرید ! 🔹چمران وقتی یتیم‌خانه‌ای را در لبنان دایر کرده بود، در آن فضا به خانم خودش می‌گوید ما غذایی را من‌بعد می‌خوریم که این یتیم‌ها می‌خورند. خانمش می‌گوید یک وقت مادر من یک غذای گرم و خوبی را پخته بود برای من و مصطفی. مصطفی دیروقت آمد خانه. بهش گفتم که بیا این غذا را بخور. آمد بنشیند بخورد برگشت از من پرسید که آیا بچه‌ها هم از همین غذا خوردند؟ من به چمران گفتم نه، بچه‌ها غذای یتیم خانه را خوردند، این غذا را مادرم پخته برای شما، شما بنشین بخور. 🔸می‌گوید چمران با تمام گرسنگی‌ای که داشت و ولعی که برای خوردن این غذا داشت، غذا را گذاشت کنار و گفت نه! ما که قرار گذاشتیم فقط غذایی را بخوریم که بچه‌ها بخورند. خانم چمران می‌گوید که من بهش گفتم بچه‌ها که الآن خواب هستند! شما که همیشه رعایت می‌کنی، حالا این‌دفعه مادر من غذا درست کرده، بخور دیگر! 🔹می‌گوید چمران شروع کرد اشک ریختن. گفت بچه‌ها خواب هستند، خدای بچه‌ها که بیدار است ! این در کلمات حضرت امام کمتر به چشم می‌خورد اسم خاص ببرند و او را اسوه قرار بدهند. فرمود مثل چمران بمیرید. 🌹شهید_چمران 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انا لله و انا الیه راجعون ◾️ درگذشت مادر مکرمه شهیدان و حاجیه خانم رقیه سلطان علیخانی (همسر مرحوم مشهدی ابوتراب قادری و مادر مکرمه شهیدان عباس و غلامرضا قادری، همچنین مادر جانباز سرافراز مرحوم صفرعلی قادری و عمه شهید ناصر علیخانی) پس از سالیانی فراق، در اثر بیماری قلبی، شامگاه پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۹ (۳ ذیقعده ۱۴۴۱) به دیار باقی شتافت و به فرزندان شهیدش پیوست.امروز برگزار میشود . 📝 توضیح فرمانده و غواص شهید عباس قادری در دوران دفاع مقدس در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید. سرباز گمنام امام زمان (علیه السلام)، شهید غلامرضا قادری در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۸۰ در حین ماموریت به درجه رفیع شهادت نائل شد. شهید در دوران دفاع مقدس در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۶۷ در منطقه عملیاتی شلمچه به شهادت رسید. استادکار بسیجی و جانباز دفاع مقدس، مرحوم در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۷۲ در اثر عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت و به برادر و همرزمان شهیدش پیوست. پدر گرامی شهیدان قادری (مرحوم مشهدی ابوتراب)، چند سال پیش به فرزندان شهیدش پیوسته بود. همچنین اولین فرزند این مادر صبور در اوایل طفولیت فوت شده و آخرین فرزندش (مصطفی) در سن ۴ سالگی در سانحه رانندگی دار فانی را وداع گفته بود. روحشان https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
. ✍ راوی: خواهر شهید هادی 💠مهمان برادر💠 💢خانم جوانی با من ارتباط گرفت و گفت: باید ماجرایی برای شما نقل کنم. نگاه من را به دنیا و آخرت تغییر دادو... ❄️تغییری در روند زندگیش ایجاد شده و... اما تغییرات این خانم شگفت آور بود. این خانم جوان گفت:👇👇👇 💢 من دینم مسیحی است از اقلیت های مذهبی ساکن تهران و وضعیت مالی ام خیلی خوب بود. به هیج اصول اخلاقی و حتی اصول دین خودم پایبند نبودم. هر کار زشتی نبود که در آن وارد نشده باشم! هرروز بیشتر از قبل در منجلاب فرو می رفتم. ❄️دو سه سال قبل؛ در ایام عید نوروز با چند نفر از دوستان، تصمیم گرفتیم که برای تفریح به یک قسمت از کشور برویم. نمی دانستیم کجا برویم شمال. جنوب. شرق. غرب و... 💢دوستانم گفتند بریم خوزستان هم ساحل دریا دارد و هم هوا مناسب است. از تهران با ماشین شخصی خودمون راهی خوزستان شدیم بعد از یکی دو روزی به مقصد رسیدیم. شب که وارد شهر شدیم؛هیچ هتلی و یا مکانی را برای اقامت پیدا نکردیم. یکی از همراهان ما گفت: فقط یه راه داریم بریم محل اسکان راهیان نور. همگی خندیدم. تیپ و قیافه ما فقط همان جا رو میخواست! کمی طول کشید تا مسئول ستاد راهیان نور ما رو پذیرفت. ❄️یک اتاق به ما دادند وارد شدیم؛ دور تا دور آن پر از تصویر شهدا بود. هریک از دوستان ما به شوخی یکی از تصاویر شهدا را مسخره میکرد و حرف های زشتی میزد و... 💢تصویر پسر جوانی بر روی دیوار نظر من را جلب کرد من هم به شوخی به دوستانم گفتم: این هم برای من! صبح که خواستیم بار دیگه به چهره این جوان شهید نگاه کردم. برخلاف بقیه نام اون شهید نوشته نشده بود. فقط زیر عکس این جمله بود: [ دوست دارم گمنام بمانم] ❄️سفر خوبی بود. روز بعد در هتل و... چند روز بعد به تهران برگشتیم. مدتی گذشت و من برای تهیه یک کتاب به کتابخانه دانشگاه رفتم دنبال کتاب مورد نظر میگشتم؛ یکباره بین کلی کتاب یکیشون نظرم جلب کرد. چقدر چهره این جوان روی جلد برای من آشناست⁉️ خودش بود. همان جوانی که در سفر خوزستان تصویرش را روی دیوار دیدم. ❄️ یاد شوخی های آن شب افتادم ؛ این همان جوانی بود که میخواست گمنام بماند. این کتاب از مسئول کتابخانه گرفتم. نامش بود. و نام او بود. 💢همینطوری شروع به خواندن کردم. به اواسط کتاب رسیدم ؛ دیگر با عشق میخواندم. اواخر کتاب که رسیدم. انگار راه جدید در مقابل من ایجاد شده بود. من آن شب به شوخی میخواستم را برای خودم انتخاب کنم؛ اما ظاهرا او مرا انتخاب کرده بود! او باعث شد که به مطالعه پیرامون شهدا علاقمند شدم و شخصیت او بر من تاثیر گذاشت ومن مسلمان شدم.🌸👌 https://eitaa.com/piyroo
⭕️ به دنبال امام خمینی (ره) در یادمان ها و حرم های شهدا بگردید لا به لای همان مزارهایی که با سادگی تمام بروی سنگ هایشان نوشته شده: شهید گمنام فرزند روح‌ﷲ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
⭕️ به دنبال امام خمینی (ره) در یادمان ها و حرم های شهدا بگردید لا به لای همان مزارهایی که با سادگی
میگفت: توےگودال‌شهیدپیداکردیم‌هرچه‌خاڪ بیرون‌میریختیم‌بازبرمیگشت اذان‌شدگفتیم‌بریم‌فردابرگردیم شب‌خواب‌جوونی‌رودیدم‌گفت دوست‌دارم‌گمنام‌بمانم‌بیل‌رابرداروببر... سرےاست‌درگمنامی‌سرےعاشقان♡ https://eitaa.com/piyroo ┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄