السلام علیک یا ابا عبدالله
یک زیارت عاشورا،به نیابت ازیک شهید
امروز به نیابت از
#شهید_مرتضی_عطایی🌷
♦️به نیت تعجیل در امر فرج
♦️سلامتی رهبرمون
♦️عاقبت بخیری همه ما
♦️وسلامتی همه عزیزان ودفع بیماری کرونا
#من_غدیرےام
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
#لبخنـدت
آتش بہ جانـم مےزند ...
آری ... با تمـام #کوچکےات
میخندی بہ آمال و آرزوهای دنیایےام!
و میگویے : #دنیا محل مانـدن نیست
بگذریـم .....
صبحتون شهدایی
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
☀️ #نسیم_حدیث ☀️
💎امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمودند:
✨هر روزی که بگذرد
قسمتی از وجود تو را با خود می برد.
وجود تو همان شمارش روزهای عمر تو است،
📚شرح غرر،3:77
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
از عكاسش پرسیدن بدترین
لحظه ي عكس گرفتنت كي بوده؟
گفت سوریه كه بودم تا اومدم از این بچه
عكس بگیرم فكر كرد دوربین
اسلحه منه
دستاشو برد بالا...
واقعا اگه شهدای مدافع حرم نبودن...
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
شهید سید مجتبے علمدار4_5877295868469577344.mp3
زمان:
حجم:
1.95M
درد و دلِ
شهید سید مجتبی علمدار با شهدا
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
✍شهید حسین پور جعفری
شهیدی ڪه حاج قاسم همیشه او را با نامِ کوچک «حسین» صدا میزد و میگفت: «اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم؛ یکی خانمم و دیگری، حسین است.» کسیکه خیلے وقتها به خاطر مشغله کاری اش، قبل از اذان صبح دم در خانه حاج قاسم منتظر مےایستاد..
حتی یک کارتن در ماشین داشت که نماز صبحش را روی آن میخواند و منتظر حاجی میماند!! موقع بازگشت هم وقتے مطمئن میشد حاج قاسم داخل خانه شده است به منزل خودش برمیگشت.
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
آفتاب
پا می گذارد از پنجره ی اتاق
به صحن چشمانت ..✨
امــروز هم
عشـق دارد از سقف خنده هایت
مرا دست چین می کند ..
کامم را شیرین کن ...♥️
🌹شهید_حجت_الله_رحیمی
🌷🌷🌷🌷🌷
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
🌸#شهیدسعیدناصری
غواصی که دوازده شهید را شناسائی کرد۲۸ / ۳ / ۱۳۹۴
منطقه جفیر به لحاظ موقعیت استراتژیک خاص،در شرایط جنگی، برای دشمن بعثی از حساسیت بالائی برخوردار بود، به همین علت بعثی های عراق، منطقه را آب بسته بودند تا جلوی پیشروی نیروهای پیاده بسیجی را بگیرند.یک گروه «۱۲ نفره» از بچه های اطلاعات عملیات از لشکر خط شکن ۲۵ کربلا برای شناسائی با لباس غواصی و اکسیژن، به زیر آبرفته و تا نزدیکی های مقر دشمن جلو می روند. اما معلوم نمیشود، که دیگر چرا هرگزباز نمی گردند و سرنوشت آنها چگونه شده است.مدتی از این ماجرا می گذرد، تا این که یک بسیجی به نام « محمد مهدی مجیدی» اول صبح، به طور غیر محسوس برای شنا به آب میرود، هنگامی که به آب می زند، پرنده ائی را می بیند، به طرفش می رود، بعضی ازپرندگان به علت وجود پلکهایشان که مانند عینک غواضی عمل میکنند می توانند در عمق آب هم بروند، از طرفی چون مجیدی غواص بوده، یک حس غریبی با آن پرنده پیدا می کند،پرنده مجیدی را دنبال خود می کشد، سپس به عمق آب رفته، مجیدی را با خود می برد،پرنده در عمق آب بال بال می زند، مجیدی دلش برای پرنده می سوزد، فکر می کند دارد خفه می شود، در صورتی که دیگر خودش هم داشت نفس کم می آورد، اما کمی که جلوتر میرود، ناگهان شوکه می شود، دوازده شهید با لباس غواصی و اکسیژن، با طنابی به همبسته شده میبیند، فوری بالا آمده آنقدر محو شهدا شده که دیگر پرنده را فراموش میکند، به سمت فرماندهی می رود، موضوع را به فرمانده گردان اطلاع می دهد، این موضوع شور حالی خاص به بچه ها می دهد، محمد مهدی از فرمانده گردان اجازه می خواهد که خودش سعادت دیدار با این دوازده شهید را داشته، خودش به تنهائی این دوازده شهید رابیرون بیاورد، از طرفی منطقه زیر آتش دشمن بوده باید تا غروب آفتاب صبر کنند، محمدمهدی ساعت شش غروب لباس غواصی پوشیده و از بچه ها می خواهد که فقط با صدای بلند زیارت عاشورا بخوانند، جوری که صدای آنها زیر آب هم شنیده بشود، مجیدی به آب میزند، هر شهیدی را که بیرون می آورد بچه ها با یک «یاحسین شهید» با صلوات و تکبیراز شهید پذیرائی می کنند، شب هنگام شده و مجیدی از فرصت های خاص زیر آب، از نورمنور استفاده می کند و همه دوازده شهید را تا ساعت یازده شب بیرون می آورد.
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
#شهیدعبدالحسین_محمدی
شهید عبدالحسین محمدی در ظهر یکی از روزهای پاییز سال 1340در خانواده ای مستضعف در آغاجاری دیده به جهان گشودپدرش کارگری زحمتکش بود که به تنهایی بار سنگین خانواده رابه دوش می کشید.شهید هفت سال پیش نداشت که پدرش را از دست داده و برادربزرگترش سرپرستی خانواده را بعهده گرفت ، برادری که مثلیک پدر بود .دوران دبستان را با انبوهی از مشکلات مالی و دست و پنجه نمودن با فقر و با تحصیل در دبستان مهرداد (شهید عطوفت ) سپری نمود.پس از فراغت از تحصیل در تابستانها به علت مشکلات معیشت خانواده ، مانند بسیاری از افراد همسن و سالانش برای کار به شرکت های اطراف آغاجاری می رفت در ایام ماه مبارک رمضان ضمن اشتغال به کار در گرمای طاقت فرسا روزه می گرفت وکارگران را امر به معروف ونهی از منکر می کرد. مقطع راهنمایی را هم پشت سر گذاشت و وارد دبیرستان شد. دبیرستان شهید محمدی (شریعتی سابق ) .در اوایل تحصیلات دبیرستانی بود که انقلاب اسلامی اوج گرفت. او در اعتصابات مدارس وتشویق دوستان به ترک دبیرستان و توزیع اعلامیه های حضر ت م و برپایی جلسات دعا در منازل دوستان و همکاری با انجمهای اسلامی و انجمن توحیدی منطقه که با تلاش تعدادی از دوستان راه اندازی شده بود ، نقش فعالی داشت.
پس از تشکیل سپاه پاسداران ، همراه با دوستانش به جلگه ی سبز پوشان سپاه پیوست .همراه با عباس سلیمانزاده ، اسماعیل مختاری ، عین الله آور ، عباس سادات و ....
و با آغاز جنگ تحمیلی به قول خودش به جبهه رفت تا وقاتلوهم ائمه الکفر را عملی کند تا یقتلون فی سبیل الله را به اثبات برساند . در جبهه ی دارخوین ترکش خمپاره ای او را به آرزوی دیرینه اش رساند و به عرشیان پیوست. پیکرش بعد از انتقال به آغاجاری ، با شکوه فراوان تشییع و به خاک سپرده شد. مزارش اکنون در گلزار شهدای آغاجاری روشنگر راه ماست.
یادش گرامی و جاوید باد
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
15.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکالمه با بیسیم قبل از شهادت
#ببینید👇
حاج آقا مرتضي مسیب زاده رحمة الله عليه
ساعتي قبل از شهادت
#من_ماسک_میزنم
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo