eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.5هزار دنبال‌کننده
34.2هزار عکس
15.9هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
... حال که نامه می نویسم ،داغ ۷۵ دوست شهید دیگر بر جگر دارم. ۷۵ دوستم در این عملیات شدند.😭 .. مقداری خاک تربت از آن مکان که دوستانم شهید شدند ،برایت فرستاده ام... آن را عطر بزن و نگهداری کن و اگر روزی شهید شدم و جسدم آمد با جسدم آن را در بگذار. 🌹سردار_شهید_جلیل_اسلامی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
بـه احــترام غیرتتــــ حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله…😌 . حجـاب یعنی زیبـایی هـای مـن بـرایِ خــدا حجـابـــ یعنـی خــدایـا می دانـم غیرتتــــــ به من وصفـــ نـا شدنـی ستـــ بـه احــترام غیرتتــــ حجـابــــ بر سر میکنـم قربهً إلــی الله… .🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نام: علی‌چیت‌سازان تاریخ‌تولد: ۱۳۴۱/۰۹/۱۹ محل‌تولد: همدان تاریخ‌شهـادت: ۱۳۶۶/۰۹/۰۴ آدرس‌مزار: گلزارشهدای‌همدان وضعیت‌تاهل: متاهل معرفی: 4 آذر ماه 31 سالگرد شهادت فرمانده دلاور واحد اطلاعات عملیات لشکر 32 انصارالحسین(ع) همدان است. مردی که اگر قرار به شناختنش باشد باید ساعت ها که نه، روزها همنشین و هم صحبت کسانی شوی که نوجوانی خود را به جوانی این مومن انقلابی گره زدند و در محضر این بزرگ مرد رسم جوانمردی، ایثار و شهادت را مشق کردند.  خصوصيات‌اخلاقی‌شهید: وی که بی‌باکی، تیزهوشی، مهربانی و ذکاوت از جمله ویژگی‌های ممتازش به شمار می‌آید، توانست در 18 سالگی مربی و استاد آموزش‌های نظامی مانند تاکتیک رزمی، اسلحه شناسی، اطلاعات و عملیات شود. لقبی‌که‌عراقی‌هابه‌او‌داده‌بودند: فرماندهان عراقی به وی لقب عقرب زرد داده بودند. از معروف‌ترین سخنان او این است که کسانی می‌توانند از سیم خاردارهای دشمن رد شوند که در سیم خاردار نفس خود گیر نکرده باشند. 🌹شھید‌_علی_چیت‌سازیان 🌷🌷🌷🌷🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/piyroo
به قول شهیدمهدےرجب بیگی🕊 ما از نبودن یارانمان رنج نمی‌بریم! بلکه از بودن خود در رنجیم...🙃💔 🌹شھید‌_سیدمحمد‌جهان‌آرا 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
: ✍ راهکار جالبِ شهیدآوینی برای ابرازِ به همسر جعبه ‌ی شیرینی رو گرفتم جلوش ، یکی برداشت و گفت: می‌تونم یکی دیگه هم بردارم؟ گفتم: البته سید جون! این چه حرفیه؟ ... برداشت ، ولی هیچکدوم رو نخورد.کار همیشگی‌اش بود. هر جا که غذای خوشمزه ، شیرینی یا شکلات تعارفش می‌کردند، بر می‌داشت اما نمی‌خورد. می‌گفت: می برم با خانوم و بچه‌هام می‌خورم؛ شما هم اینکار رو انجام بدین، اینکه آدم شیرینی‌های زندگی‌اش رو با زن بچه اش تقسیم کنه ، خیلی توی زندگی اش تاثیر میذاره ... 📌خاطره ای از زندگی هنرمند شهید سید مرتضی آوینی 📚منبع: کتاب دانشجویی «شهید آوینی» ، صفحه 21 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
اخوے بہ گوشے؟📞 ما کہ اومدیم توے این میدون.! ولے بہ بچہ‌هاے جنگ نرم📲 بگو: همہ جوره حواسمون هست بہ هر کلمہ کہ مے‌نویسن✒️ بگو اینو یادشون باشہ: شهدا، شاهدن و ناظر نکنه.... 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🔻دوازدهم اردیبهشت سالروزحماسه عاشورایی عملیات سیدالشهدا (ع) که توسط رزمندگان لشکر ده سیدالشهدا بفرماندهی سردار حاج علی فضلی درمنطقه فکه درمقابل دولشکر مکانیزه وزرهی دشمن دریک شب تاصبح ودر پی تک وطرح دفاع متحرک دشمن با موفقیت انجام شد. 🔅 دراین عملیات سرنوشت ساز تعدادی ازنیروهای اسلام دردشت ورمل های فکه مظلومانه به شهادت رسیدند که اکثر آنها برگه مرخصی وتسویه حساب همراه خود داشتند . 🚩 شهیدان شاخص این عملیات: 🌹شهیدحاج حسین اسکندرلو 🌹شهید محمدحسن حسنییان 🌹شهید علی اصغرابراهیمی 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: «برف شدیدی می بارید🌨️ سوز سرما هم آدم رو کلافه می کرد🥶 توی جاده برا انجام کاری پیاده شدیم🚶‍♂️ یادم رفت سوئیج رو بردارم🤦🏼‍♂️ یهو درهای ماشین قفل شد به خانومم گفتم سوئیچ یدک کجاست؟🤔 گفت: اونم توی ماشینه نمی دونستیم چیکار کنیم توی اون سرما🤦🏼‍♂️🤧 کسی هم نبود ازش کمک بگیریم😟 هر کاری کردم درب ماشین باز نشد😤 شیشه ی پر از برف ماشین رو پاک کردم❄️ یهو چشمم افتاد به عکس شهید ابراهیم هادی🙃 که به سوئیچ ماشین آویزون بود.. به دلم افتاد از ایشون کمک بگیرم🙏🏼 به شهید گفتم: شما بلدی چیکار کنی.. خودت کمکمون کن از این سرما نجات پیدا کنیم🥺 همینجور که با شهید حرف میزدم ناخوداگاه دسته کلید منزلم رو در آوردم🔑 اولین کلید رو انداختم روی قفل ماشین تاکلید روچرخوندم ،درب ماشین باز شد خانومم گفت:چطوربازش کردی؟😳 گفتم: بادسته کلید منزل. خانومم پرسید:کدومش ؟😲 مگه میشه؟ شروع کردم کلیدای منزل رو روی قفل امتحان کردن تا ببینم کدومش قفل رو بازکرده. باکمال تعجب دیدم هیچ کدوم ازکلیدها توی قفل نمیره🥴!! اونجا بود که فهمیدم عنایت شهید ابراهیم هادی بوده شامل حالمون شده. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
تلنگر⚠️ ...😔 ●|زمانی که عکس شهدا رو به دیوار اتاقم چسبوندم، ولی به دیوار دلم نه! ...😔 ●|زمانی که اتیکت خادم الشهدا و...رو به سینه ام میچسبونم، اما خادم پدر و مادر خودم نیستم! ...😔 ●|زمانی که اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست، ولی توی خونه خودمون هیچ کاری انجام نمیدم! ...😔 ●|زمانی که برای مادرای شهدا اشک میریزم، اما حرمت مادر خودم رو حفظ نمیکنم! ...😔 ●|زمانی که فقط رفتن شهدا رو میبینم، ولی شهیدانه زیستنشون رو نه! 😔 ... 😭 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
📜وصیت نامه سربازی سیدحسین میرطالبی پور 🔹 باز سفارش مى‌كنم در شهادت من كسى عزادارى ننمايد حتى خواهران و برادرانم و لباس سياه به تن نكنيد زيرا پوشيدن لباس سياه دشمن را خوشحال مى‌كند و خواهرانم به جاى عزادارى مجلس جشن و شادى برقرار باشد. زيرا اين سعادت كه نصيب من شده بهترين و مهمترين چيزى است كه خداوند به بنده عطا مى‌كند. 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🌿ڪہ داشتہ باشے نیازے بہ عشق‌هاے بیخودے ندارے میدونے یڪے حواسش بهتـــــ هستـــــ... یڪے ڪہ اومده تا وصلتـــــ ڪنه به "رفیق‌ شهید، شهیدتـــــ مےڪنہ" ‌ 🌹شـهــید_حــسیــن_ولایــتـے_فر 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
🏴🥀🌴🌹🌴🥀🏴 اینقدر مهربانند که دست من و شما رو می گیرند و تو سفره پر برکت و دعوت می کنن ... مطمئنا کسی که و با تمام وجود بهشون بشه دست خالی بر نمی گرده https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓سی روز با قرآن کریم روز بیستم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ تلاوت بسیار زیبا از مرحوم استادشیخ انور شحات انور 📖سوره‌مبارکه الحمد..بقره 🤲خدایا مارابا قرآن زنده بدار ،بمیران ومحشور بگردان https://eitaa.com/piyroo
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: قناعت ثروتی است پايان نا پذير. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: ثروت، ريشه شهوت هاست. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇 🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇 💠و درود خدا بر او فرمود: آن کسی که تو را هشدار داد، مانند كسی است كه تو را مژده داد. 📒 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 طبیعتا با این لباس دیگه کفش اسپرت خیلی مسخره میشد برای همین یه جفت صندل دخترونه که پاشه های متوسطی داشت و برای امشب همراه لباسم خریده بودم کردم پام و به پاهام نگاه کردم واقعا خوشم اومده بود. مانتو و شالمو برداشتم و رفتم پائین با اینکه این بار دو برابر دفعات قبل کشش دادم بازم اولین نفر بودم. نشستم رو مبل و پاهامو انداختم رو هم. مهربان با دیدن من اینقدر ذوق کرد که نگو. بی خیال نگاهش کردم و گفتم: -مهربان این کارا چیه میکنی؟ -به خدا اینقدر ملوس شدی که نگو ترنج. با اینکه خودمم از این حرف خوشم اومده بود ولی شونه امو انداختم بالا و هیچی نگفتم. نفر بعدی بابا بود که از اتاق اومد بیرون و به ساعتش نگاه کرد. رو به پله داد زد: -ماکان خیلی دیگه مونده اماده شی؟ صدای گنگ ماکان از بالا اومد.: _نه تقریبا اماده ام. پوفی کردم و گفتم: -تقریبا یعنی هنوز یه نیم ساعتی کار دارم. بابا تازه منو دید:-تو حاضری؟ _بله طبق معمول علاف شما سه نفر. بابا با ابروهای بالا رفته به طرفم اومد و گفت: _چه کردی؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻