eitaa logo
افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
4.3هزار دنبال‌کننده
35.1هزار عکس
16.4هزار ویدیو
133 فایل
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد_دلتنگ_شهادت https://eitaa.com/piyroo جهت ارتباط با خادمین شهدا 🌷 خواهران 👇 @sadate_emam_hasaniam @labike_yasahide @shahid_40 کپی بنر و ریپ کانال ممنوع
مشاهده در ایتا
دانلود
تو²³سالگیش‌بہ‌جایۍرسیدڪہ دشمن‌میترسیدازمقابلہ‌بآهاش؛ دست‌بہ‌ترورش‌زدن . . .🌱! «شھیدجَھآدمغنیہ» اون وقت ما هنوز داریم فکر می کنیم... چطور گناه نکنیم:) +²³سالگۍتوردڪردۍ؟ یامونده‌برسۍ؟ راستۍڪجای کاری🖐'シ 🕊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌷🌷🌷🌷🌷 https://eitaa.com/piyroo
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ماکان از کنارش گذشت و گفت: -نه من تضمین می کنم همه نمکن. ارشیا به سس قرمز روی سالاد اشاره کرد و گفت: -اون که سس فلفل نیست احیانا.؟ ترنج بالاخره سکوتش را شکست و در حالی نگاهش به سبدهای نانی بود که اوریب و با فاصله می چید گفت: -فکر کنم امشب می خواین تمام شیطنتای منو یادآوری کنین؟ ارشیا از خوشی روی پا بند نبود.بالاخره او را به حرف گرفته بود.ماکان دوتا ژله پرتقالی داد دست ارشیا و گفت: -امشب اگه صبحم بشه لیست خرابکاری های جناب عالی تمام نمیشه. ترنج اخم کوچکی به ماکان کرد و گفت: -داداش تو دیگه طرف منو بگیر. ماکان ابروهایش را برد بالا و گفت: - ای وای که نقطه ضعف دادم دستت. ارشیا درحالی که ژله های آلبالویی را از دست آتنا می گرفت و می گذاشت روی میز گفت: - قضیه نقطه ضعف چیه؟ 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 ترنج فقط خندید و دل ارشیا را دوباره تکان داد ولی ماکان سر جنباند و گفت: -هیچی گفتم بهم میگی داداش خوشم میاد اینم داره استفاده می بره. ترنج زد به بازوی ماکان و گفت: -به جان خودم اینجوری نیست داداش. ماکان به ارشیا نگاه کرد و گفت: -می بینی ؟ارشیا کمی خم شد تا اندام کوچک ترنج را که پشت شانه های ماکان پنهان شده بود بهتر ببیند بعد گفت: -خوب دیگه می بایست جلوی زبونت و می گرفتی. اتنا با دیس های جوجه کباب رسید. جلسه گرفتین شام و کشیدن یخ میکنه زود باشین. ترنج دوید طرف آشپزخونه وقتی از کنار ارشیا رد میشد ارشیا فقط یک لحظه تصمیم گرفت و آرام گفت: -شال سفید بهت میاد. ترنج دیگر حال خودش را نمی فهمید.چه روزهایی که منتظر گوشه چشمی از ارشیا بود و حالا اتفاق افتاده بود. ارشیا او را دیده بود. خودش را کشت تا آن حالت بی خیال و خونسردش را دوباره حفظ کند. نباید با این دوتا جمله خودش را می باخت. هنوز اول راه بود. مهرناز خانم تمام مدت ارشیا را زیر نظر داشت 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻 🌻 🌟 وقتی مسعود همه را سر میز فرا خواند به ارشیا نزدیک شد و کنار گوشش گفت: -حتی فکرشم نکن. حق نداری اسم ترنج و بیاری. ارشیا نابود شده برگشت و به مادرش نگاه کرد. پس فهمیده بود. آرام گفت: -مامان. مهرناز خانم از خوشحالی به حال سکته بود ولی چهره اش را سخت کرد و با همان لحن گفت: -مامان و مرض. همون که گفتم.ارشیا صندلی را برای مهرناز خانم نگه داشت و گفت: -بگم غلط کردم درست میشه.؟ مهرناز نشست و گفت: -نه عزیزم. تازه شنیدم به اون خواستگارش یه جوابایی داده. این تنبیه را برای ارشیا لازم می دانست که ندیده این همه هارت و پورت کرده بود و خون به دل همه کرده بود. ارشیا همانجا وا رفت. -دروغ میگی؟ - نه دروغم چیه. پاشو این قیافه رو به خودت نگیر بقیه می گن آیا چی شده. ارشیا کش آمده نشست سر میز. آقا مرتضی اولین نفر بود که از میز پرو پیمان سوری خانم تعرف کرد: -سوری خانم حسابی به زحمت افتادین. -خواهش می کنم دیگه ببخشید مهربان نیود دست تنها شاید خیلی تعریفی نباشه. صدای تعارف از هر طرف بلند شد. مهرناز خانم به قیافه بغ کرده ارشیا خندید و کنار گوشش گفت: -چکار کنم دلم رضایت نمیده اذیتت کنم.خواستگارشو رد کرده ولی بازم تو حق ندرای اسمشو بیاری. چهره ارشیا به چنان سرعتی از هم باز شد که مهرناز خانم نتوانست خنده اش را کنترل کند و همه را متوجه خودش کرد 🌻 🌼🌻 🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻 🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🔴۵ مرداد ۱۳۶۷؛سال‌روز عملیات مرصاد ♦️منافقان به قصدتهران حرکت کردند اما در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه باشکستی مفتضحانه میدان راخالی کردند. آن روز کسی ازجنگ خسته نبود. ❣امام خمینی(رحمه‌الله): 💯💯«آنقدر که اسلام تکیه کرده است براینکه منافقین را از بین ببرد یا اصلاح شان کند،برای کفار اینطور نیست» ♦️۵ مرداد، سالروز عملیات مرصاد گرامی باد. https://eitaa.com/piyroo
عملیات مرصاد روز 5/5/1367 با رمز «یا صاحب الزمان (عجل‌الله تعالی وجه الشریف) ادرکنی» برای مقابله با حرکت منافقین و بازپس‌گیری اشغال شده انجام گرفت. در این عملیات که با فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب‌اسلامی و با پشتیبانی هوا نیروز ارتش اجرا شد، رزمندگان از سه محور چهارزبر، جاده قلاجه و جاده اسلام آباد- پل دختر وارد عمل شدند و نیروهای ضد انقلاب را تا پشت نوار مرزی عقب راند؛ اما قوای ارتش عراق، ارتفاعات مرزی را همچنان در اشغال خود نگه داشتند. در عملیات مرصاد، بیش از 120 دستگاه تانک، 400 دستگاه نفربر، 240 قبضه خمپاهره انداز 60 و 80 میلیمتری و 30 عراده توپ 106 میلیمتری دشمن منهدم شدند. همچنین بیش از 20 تیپ مشترک منافقین و ارتش عراق متلاشی شد و تعداد کشته و زخمی‌های دشمن از مرز 4800 تن گذشت. در این عملیات، نزدیک به 1000 قبضه آر. پی. جی 7، 700 قبضه تیربار کلاشینکوف، ده‌ها دستگاه خودرو، ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، تعدادی تجهیزات پیشترفته الکترونیکی و مخابراتی و مقادیری اسناد درون گروهی منافقین به دست رزمندگان ایران افتاد. شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز کرد. مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین ها به صورت ستون حرکت می کنند.» **** شكست در عملیات فروغ، باعث شكسته شدن رجوی در ذهن تعداد زیادی از نیروها و ریزش سازمان گردید بطوريکه تعداد كثیری از اعضا و هواداران سازمان جدا شدند. در توجیه شكست عملیات ، رجوی گفت: تمامی اتكاء ما به ارتش و ایدئولوژیمان بود و روی عناصر سیاسی كار جدی صورت نداده‌ایم و آن را با قیام كربلا قیاس نمود كه امام‌ حسین(ع) نیز تمامی اتكای را بر دو عنصر شمشیر و ایدئولوژی خود نهاد و از معادله‌های سیاسی چشم‌پوشی كرد!! و همین باعث شكست گردید . https://eitaa.com/piyroo
خلاصه گزارش عملیات : نام‌ عمليات: زمان‌ اجرا: 3/5 /1367 تلفات‌ دشمن‌:4800 (كشته، زخمي‌ و اسير) رمز عمليات: يا صاحب الزمان (عج) مكان‌ اجرا: خطوط جبهه میانی جنگ ارگان‌هاي‌ عمل‌كننده: نیروهای ارتش جمهوری اسلامی و رزمندگان‌ سپاه‌ پاسداران‌ - در دو مرحله اهداف‌ عمليات: در هم کوبیدن تجاوز نیروهای منافق ضد انقلاب و باز پس گیری مناطق اشغال شده https://eitaa.com/piyroo