| #روایت_عشق^'💔' |
ســوریه رفته بود💚
بـهشون زنـگ زدم گـفتم :
بـرای مـراسم عـروسی کـی می آیید؟
گـفتند:
کـارت مـراسم را پـخش کنید مـن میرسم...
راسـت مـیگـفت! خـودش را رسـاند🕊
امـا چـگونه...!🥀
همسر شهید
#شهید_مدافع_حرم❤
#امیر_سیاوشی
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مادر شهید
یه روز بهش گفتم:
امیر من بمیرم چیکار میکنی ؟
گفت:
نگران نباش مامان من قبل تو شهید میشم.
#شهیدمدافع_حرم
#امیر_سیاوشی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
مادر شهید
یه روز بهش گفتم:
امیر من بمیرم چیکار میکنی ؟
گفت:
نگران نباش مامان من قبل تو شهید میشم.
#شهیدمدافع_حرم
#امیر_سیاوشی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo
🕊شهید #امیر_سیاوشی از ۲ الی ۳ ماه مانده به محرم برای نــــوکری ابا عبدالله الحسین روزشماری میکرد. او با شوق خاصی برنـامه ریزی میکرد. هر سال تو میدان امام زاده علی اکبر، جایی که اکنون مزار مطهرش در آنجاست، چای خانه راه اندازی میکرد. خرید ملزومات و وسائل چای خانه را با وسـواس و سلیــــقه خاصی خریداری میکرد. معتقد بود برای اهل بیـــــت نباید کـــــم گذاشت، تا زمانی که اونها دستت را با بزرگواری میگیرند تو هم شرمنده نباشی که چرا میتونستی و بیشتر انجام ندادی. خادم امام زاده و هیئت بود، ولی همیشه جلوی در هیئت میایستاد. معتقد بود دربانی این خاندان بهتره و خاکـی بودن برای ائمه لطف بیشتری دارد. میگفت هر چی کوچکتر باشی برای امام حسین (ع) بیشتر نگاهت میکند
#شهید_مدافع_حرم
#شهیدامیرسیاوشی🌷
#سلام_ودرود_برشهدا_وامام_شهیدان
#افسران_جنگ_نرم_خادمین_پیروان_شهدای_بجنورد__دلتنگ_شهادت
https://eitaa.com/piyroo