☀️گفتگو با#یوسف_افضلی یکی از دوستان🌷#سردار_شهید_قاسم_سلیمانی و معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات(۳)
🍎وقتی داعشیها با#شنیدن نام#سردار پا به#فرار گذاشتند
🌺@pmsh313
💎یک بار هم که#داعش به #اربیل #حمله میکند تا آنجا را#تصاحب کند، وقتی#داعش به#اربیل نزدیک میشود،#بارزانی رئیس منتخب اقلیم#کردستان_عراق با عربستان و ترکیه تماس میگیرد تا برای مبارزه با #داعش به آنها کمک کنند. جوابی نمیگیرد، تا اینکه با#ایران تماس میگیرد و میگویند که باید با#سردار_سلیمانی هماهنگ کنید.
🌿پس از ارتباط با#سردار_سلیمانی،#حاج_قاسم میگوید: «امشب شما#منطقه را حفظ کنید، من#فردا میآیم». عراقیها#اصرار میکنند تا#حاج#قاسم زودتر به#عراق برود. برای همین، #سردار_سلیمانی ۲ بعدازظهر وارد#اربیل میشود و به کمک آنها میرود. به محض ورود برای #مبارزه، داعشیها عقبنشینی کرده و #فرار میکنند. یکی از نیروهای داعش را میگیرند و میپرسند، شما که قرار بود شهر را بگیرید، چرا#فرار کردید؟ داعشی در جواب میگوید به ما اطلاع دادند#سردار_سلیمانی در#اربیل است. وقتی این خبر به ما رسید، همه پا به#فرار گذاشتند و از ادامه کار سر باز زدند.
🌺@pmsh313
🍀اسم#سردار_سلیمانی هم ارزش افزودهای داشت. نمی توانستند ایشان را رو در رو به🌷#شهادت برسانند؛ برای همین هم#شبانه و#مخفیانه در#اقدام_تروریستی او را به💥#شهادت رساندند.
💥#خبرگزاری_فارس
☀️پیام معنوی
✅ @pmsh313
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
☀️گفتگو با#یوسف_افضلی یکی از دوستان🌷#سردار_شهید_قاسم_سلیمانی و معاون فرهنگی ستاد بازسازی عتبات(۵)
👈اقدام تعجببرانگیز🌷#شهید قبل از رفتن به آخرین مأموریت
☀️یکی از اتفاقات جالب قبل از رفتن به#سوریه این بود که برای اولین بار قبل از اینکه به #سفر برود، سه روز خانواده را جمع میکند و هیچ جایی نمیرود. نه محل کار و نه دفتر رهبری. برای اولین بار بوده که چنین اقدامی میکرد که برای خانواده هم تعجبآور بود. انگار خودش میدانست که#سفر آخرش است.
💥آقای خالقی بچه#زرند_کرمان است که در جایی حدود ۳۰ سال پیش با🌷#سردار_سلیمانی#عقد_اخوت بستند. ایشان اکنون در#قم زندگی میکند.#حاج_قاسم قبل از🌷#شهادت به آقای#خالقی تماس میگیرد تا با هم به #زیارت بروند. آقای خالقی تعریف میکرد، رفتیم قم و حاج قاسم🌱#حرم_حضرت_معصومه (س) را زیارت کرد و بین خادمان نشست و به گفتوگو پرداخت. بعد به سمت#خانه رفتیم و دم در، یکی را که به زبان عربی صحبت میکرد، در آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعد از صحبت یک#انگشتر که در انگشت کوچکش بود، به آن فرد داد. بعد که میخواست به#تهران برود گفتم من تا میدان ۷۲ تن میآیم که اصرار کرد و گفت: نه، خودم تنها میروم، اما من#اصرار کردم تا ایشان را همراهی کنم. تا اینکه تا#تهران با هم آمدیم.
🍀در مسیر#تهران به من گفت که خیلی با این #انگشتر#نماز_شب خواندهام، اگر اتفاقی برایم افتاد این #انگشتر را در قبرم بگذارید. آقای خالقی میگفت که رمز اینکه دست با #انگشتر ماند، شاید همین#علاقه وی بود.
📍همه چیز برای🌷#شهادت_حاج_قاسم مهیا بود. فرزندانش را آماده کرده بود و در دستخطی هم محل شهادتش را به همسرش تاکید کرده بود که به محمود یعنی برادر خانمش#محمود_نامجو، محل دفن را گفته است. نه تنها من، بلکه همه ملت دلشان میسوزد. داغ سنگینی بر دلمان گذاشت. در#اوج_قدرت به🌷#شهادت رسید و امیدوارم ما پیرو راه ایشان باشیم
💥#خبرگزاری_فارس
☀️پیام معنوی
✅ @pmsh313
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_چهارم
💧#خاطره آخرین لحظه دیدار با پدر قبل از🌷#شهادت
👇
⬅از آخرین لحظه دیدار با پدرتان قبل از🌷#شهادت چه خاطرهای دارید؟
⚘@pmsh313
⭕شب قبل از رفتن#بابا به#آخرین_مأموریت، بنده در#خانه پدری پیش مادرم بودم. طی چند تماسی که با#بابا داشتیم، ایشان یکدفعه به ما اطلاع دادند که ما فردا#صبح زود باید به مأموریتی برویم.
💎بنده سریع با خواهر بزرگم تماس گرفتم که#بابا قرار است فردا به#مأموریت برود، بیایید از او خداحافظی کنید. روز رفتنِ#بابا، نیم ساعت قبل از☀️#اذان_صبح از #خواب بیدار شدم، دیدم#بابا در اتاق پذیرایی مشغول خواندن☀️#نماز_شب است. بدون اختیار نشستم محو دیدن#چهره_بابا شدم تا اینکه نمازش تمام شد.#بابا با دیدن من لبخندی زد.
⚘@pmsh313
🍀چهرهاش حالت خاصی داشت. بلند شد لباسهایش را پوشید و برای رفتن آماده شد. رفت و نزدیک#ظهر تماس گرفت که برای#ناهار به#خانه میآید. تلویزیون روشن بود و شبکه خبر داشت خبر آتش زدن#سفارت_امریکا در#بغداد را نشان میداد.
🌷@shahidabad313
💎بابا صدا زد: «نفیسه بیا نگاه کن ببین چه خبره. اوضاع #عراق خیلی خطرناک است. این دفعه ما برویم حتماً ما را میزنند.» برگشتم گفتم: «خب #بابا وقتی میگویی خطرناک است، نروید.» بابا برگشت گفت: «نه مگر میشود نروم؟ این همه سال با#حاجی بودم؛ حالا در این اوضاع او را تنها بگذارم؟» در دیداری که با بچههای🌷#حاج_قاسم بعد از شهادتش داشتیم، بچههایشان به من گفتند: «🌷#حاج_قاسم خیلی اصرار کرد که این سری🌷#حسین با ما نیاید ولی آقای پورجعفری#اصرار میکند و میگوید نمیتوانم شما را در این وضعیت بحرانی تنها بگذارم.»
☀️پیام معنوی
✅ @pmsh313
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
⏺گفتوگوی#روزنامه_جوان با نفیسه پورجعفری دختر🌷#شهید بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📍#قسمت_ششم
💧
👇
⬅دخترها خیلی بابایی هستند؛ رابطه شما به عنوان #دختر کوچک #خانواده با پدرتان چگونه بود؟
⚘@pmsh313
⭕#بابا خیلی#اهل_ورزش و#پیاده_روی بود. قبل ازدواجم با#بابا برای#کوهنوردی به#پارک_جمشیدیه
رفتیم. با آنکه خیلی از#پیاده_روی #خسته شده بودم ولی با تشویقهای پدرم #موفق شدم کمی از #مسیر را طی کنم ولی نتوانستم تا بالا بروم و با هم برگشتیم.
📍با آنکه#بابا بیشتر وقتها#مأموریت بیرون از #خانه بود ولی همان زمان کمی که در#خانه حضور داشت باحوصله مینشست و از حال و کار#زندگی تکتک ما #سؤال میکرد و باخبر میشد. در شرایطی هم که #موفق نمیشد ما را ببیند از مادرمان#احوال بچهها را جویا میشد.
⚘@pmsh313
⬅به نظر شما چه ویژگیای در پدرتان بود که او را به🌷#مقام_شهادت رساند؟
⭕#بابا همیشه سعی میکرد در کارهایش#گمنام باشد. کمتر کسی از کارهای او#اطلاع پیدا میکرد.
📍اصلاً #اهل_پست و_مقام نبود. حتی از#محل_کار پدرم چهار سال ایشان را میخواستند تا برود#درجه پست جدیدش را بگیرد که پدرم قبول نمیکرد.
🌷@shahidabad313
📍یک بار هم🌷#حاج_قاسم به پدرم گفت: «چرا نمیروی#درجه_جدید خودت را بگیری؟»#بابا به 🌷#حاج_قاسم میگوید: «من با#لباس_بسیجی آمدهام و دوست دارم در#لباس_بسیجی هم باقی بمانم.» آن #لباسی را که درجه سرداری به آن#نصب بود پدرم اصلاً استفاده نکرد.
⚘@pmsh313
📍فقط یک بار به#اصرار ما بچهها پوشید که از او #عکس گرفتیم که الان آن#عکس در همه جا پخش است. پدرم خیلی به والدینش#احترام میگذاشت.
📍وقتی که سال ۶۲ پدربزرگمان#فوت میکند، مادرش را میآورد تا با#خانواده خودش#زندگی کند. تا سال ۷۴ که مادربزرگمان به#رحمت_خدا رفت پیش ما#زندگی میکرد.
⚘@pmsh313
📍همیشه#بابا میگفت: «اگر من به جایی رسیدهام از#دعای_خیر پدر و مادرم بوده است.» در صحبتهایشان میگفتند: «اگر یک#زیارت میخواهید بروید و پدر و مادرتان از دستتان#راضی نباشد آن#زیارت هیچگونه #ارزشی ندارد.
📍مهم آن است که#پدر و#مادر از فرزندانشان #رضایت داشته باشند.» همچنین پدرم #ارادت خاصی به☀️#ائمه(ع) و🌷#شهدا داشتند و به بچههای #یتیم خیلی اهمیت میدادند و همیشه دوست داشت در مراسم #تاسوعا و #عاشورا و شبهای #قدر همگی در کنار هم #حضور داشته باشیم.
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
☀️پیام معنوی
✅ @pmsh313
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
🌟﷽🌟
💎#پیام_معنوی_شبانه✨((۳۴۵))
📕#هفته_صحیفه_سجادیه(۱۱)
📗#صحیفه_خوانی (۷۲)
📖دعای دوازدهم صحیفه سجادیه (۱۲)
🕯«دعا در اقرار به گناه»
👈قسمت_ز
♻...و(خدایا)💥#محبوبترین بندگانت نزد تو کسى است که در پیشگاه تو دست از💥#سرکشى و💥#نافرمانى بردارد و از پافشارى بر💥#گناه💥#اجتناب نماید و💥#درخواست💥#آمرزش را💥#ادامه دهد و من در برابر تو💥#بیزارى مىجویم از اینکه💥#سرکشى کنم و بهتو💥#پناه مىبرم از اینکه بر💥#گناه💥#اصرار ورزم و براى آنچه در آن💥#کوتاهى ورزیدهام💥#طلب_آمرزش دارم و بر آنچه از انجامش فروماندهام از تو💥#درخواست💥#یارى مىکنم...🍁
🌧...وَ اَنَّ اَحَبَّ عِبادِكَ اِلَيْكَ مَنْ تَرَكَ الْاِسْتِكْبارَ عَلَيْكَ وَ جانَبَ الْاِصْرارَ وَ لَزِمَ الْاِسْتِغْفارَ وَ اَنَا اَبْرَءُ اِلَيْكَ مِنْ اَنْ اَسْتَكْبِرَ وَ اَعُوذُ بِكَ مِنْ اَنْ اُصِرَّ وَاَسْتَغْفِرُكَ لِما قَصَّرْتُ فيهِ وَاَسْتَعينُ بِكَ عَلى ماعَجَزْتُ عَنْهُ...🍁
☀️#صحیفه_سجادیه#دعا_۱۲
✨🔮#اللهـم_عجل_لولـیڪ_الـفـرج🔮✨
🌓#شبتون_در_پناه_مهربان_خدا🌗
❀🕊🍃🌺🍃🕊❀
☀️پیام معنوی
✅ @pmsh313
❀🕊🍃🌺🍃🕊❀
🌟﷽🌟
💎#پیام_معنوی_شبانه✨((۳۷۷))
📕#هفته_صحیفه_سجادیه(۱۲)
📗#صحیفه_خوانی (۸۳)
📖دعای چهاردهم صحیفه سجادیه (۱۴)
🕯«دعا در دادخواهی از ستمگران»
👈قسمت_ج
♻...بارخدایا مرا به ناامیدى از💥#عدل خود💥#آزمایش مکن و دشمن را به ایمنى از کیفرت💥#امتحان منماى، تا بر ستم بر من💥#اصرار ورزد و بر حقّم مستولى شود و به همین زودى اورا بهآنچه ستمکاران را بدان آن تهدید نمودهاى آشنا کن و مرا به اجابتى که به بیچارگان#وعده دادهاى💥#آگاهى ده، بارالهابر محمد و آلش درود فرست و مرا به پذیرفتن هر💥#سود و زیانى که دربارهام💥#مقدّر کردهاى💥#موفق کن و مرا به آنچه از دیگرى براى من و از من براى دیگرى مىستانى خشنودى ده، و به راستترین راهم#رهنمون شو و به سالمترین کار بگمار...🍁
🌧...اَللَّهُمَّ لاتَفْتِنّى بِالْقُنُوطِ مِنْ اِنْصافِكَ وَلاتَفْتِنْهُ بِالْاَمْنِ مِنْ اِنْكارِكَ، فَيُصِرَّ عَلى ظُلْمى وَ يُحاضِرَنى بِحَقّى وَ عَرِّفْهُ عَمّا قَليلٍ ما اَوْعَدْتَ الظّالِمينَ وَ عَرِّفْنى ما وَعَدْتَ مِنْاِجابَةِ الْمُضْطَرّينَ،اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ وَ وَفِّقْنى لِقَبُولِ ما قَضَيْتَلىوَعَلَىَّ وَ رَضِّنى بِما اَخَذْتَ لى وَ مِنّى وَ اهْدِنى لِلَّتى هِىَ اَقْوَمُ وَاسْتَعْمِلْنى بِما هُوَاَسْلَمُ...🍁
☀️#صحیفه_سجادیه#دعا_۱۴
✨🔮#اللهـم_عجل_لولـیڪ_الـفـرج🔮✨
🌓#شبتون_در_پناه_مهربان_خدا🌗
••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••
☀️پیام معنوی
✅ @pmsh313
••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۵۳)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۲۳_يازهرا(س) ص ۷۷
🔹️...براي يك لحظه نگاهم به دنيا و به منزل خودمان افتاد. همسرم كه ماه چهارم بارداري را مي گذراند، بر سر سجاده نشسته بود و با چشماني گريان، خدا را به حق حضرت زهرا(س)#قسم مي داد كه من بمانم.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️نگاهم به سمت ديگري رفت. داخل يك خانه در محله خود ما، دو كودك يتيم، خدا را قسم مي دادند كه من برگردم. آنها به خدا مي گفتند: خدايا، ما نمي خواهيم دوباره#يتيم شويم.
🔹️اين را بگويم كه خدا#توفيق داد كه هزينه هاي اين دو#كودك_يتيم را مي دادم و سعي مي كردم براي آنها پدري كنم. آنها از ماجراي عمل خبر داشتند و همين طور با گريه از خدا مي خواستند كه من زنده بمانم.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️به جواني كه پشت ميز بود گفتم: دستم خالي است. نمي شود كاري كني كه من برگردم؟ نمي شود از مادرمان حضرت زهرا(س)بخواهي كه مرا#شفاعت كند.
🔹️شايد اجازه دهند تا من برگردم و#حق_الناس را
جبران کنم. يا كارهاي خطاي گذشته را#اصلاح كنم.
جوابش منفي بود.
🔹️اما باز#اصرار كردم. گفتم از مادرمان حضرت
زهرا(س)بخواه كه مرا#شفاعت كنند.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️لحظاتي بعد، جوان پشت ميز نگاهي به من كرد و گفت: به خاطر اشكهاي اين#كودكان_يتيم و به خاطر دعاهاي همسرت و دختري كه در راه داري و دعاي پدر و مادرت، حضرت زهرا(س) شما را شفاعت نمود تا برگرديد.
🔹️به محض اينكه به من گفته شد: »برگرد« يكباره ديدم كه زير پاي من خالي شد! تلويزيونهاي سياه و سفيد قديمي وقتي خاموش مي شد، حالت خاصي داشت، چند لحظه طول مي كشيد تا تصوير محو شود. مثل همان حالت پيش آمد و من يك باره رها شدم...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۷۶)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۳۲_تجربه ای جديد ص ۱۰۴
🔹️...يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم.
🔹️همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا مي شناخت!
❖ @pmsh313 ❖
🔹️شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم و گفتم: شرمنده، خير.
🔹️گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.گفتم: بله، حال شما خوبه؟
🔹️رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.
🔹️گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي#كتاب_سه_دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من#هديه داديد؟ درسته؟مي خواستم جواب ندهم ولي خيلي#اصرار كرد.
🔹️گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار مي كنيد. از همکارانتان پي گيري کردم،
❖ @pmsh313 ❖
🔹️الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.گفتم: با من چه كار داريد؟گفت: اين كتاب،#روال_زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع#معاد به فكر فرو برد.
🔹️اينكه يك روزي اين#دوران_جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير مي شوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که#مسائل_ديني رو رعايت نمي كردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🌟﷽🌟
💎#پیام_معنوی_شبانه✨((۷۶۰))
📜📜📜📜🌿🌹یا ؏ــلے🌹🌿📜📜📜📜
☘#هفته_نهج_البلاغه(۲۵)
🍎#نهج_البلاغه_خوانی(۱۷۳)
🍀#خطبه_ها(۹۱)#خطبه_اشباح
🕊قسمت_ب
⬅️ خـــــــــــدا شـــــــــــناسي(ب)
📜📜📜📜🌿🌹یا ؏ــلے🌹🌿📜📜📜📜
🔹️...خدا اوّلي است كه آغـاز ندارد، تا پيش از او چيزي بوده باشد و آخـري است كه پايان ندارد تا چيزي پس از او وجـود داشـته باشد.#مردمك چشمها را از مشـاهده خود باز داشته است. زمان بر او نميگذرد تا دچار دگرگوني گردد و در مكاني قـرار ندارد تا پندار جابجايي نسبت به او روا باشـد. اگـر آنچه از درون#معادن كوهها بيرون ميآيد و يا آنچه از لبان پر از خنده صدفهاي دريـا خـارج ميشود، از نقرههاي خالص، و طـلاهاي ناب، درهاي غلطان و مرجانهاي دسـت چـين، همـه را ببخشد در#سخاوت
او كـمتر اثـري نخواهد گذاشت و گستردگي نعمتهـايش را پـايان نخواهـد داد، در پيش او آنقـدر از نعمتهـا وجـود دارد كـه هر چه انسـانها#درخواست كنند تمامي نپذيرد، چون
او بخشندهاي است كه درخواست#نيازمندان
چشـمه جـود او را نميخشـكاند و#اصرار و
درخواسـتهاي پيـاپي او را بـه بخل ورزيدن
نميكشاند...
📍«ابن ابى الحدید» در شرح بخشى از این خطبه مى گوید: «هنگامى که انسان به این سخنان ربّانى و الفاظ قدسى نگاه مى کند،#فصاحت_عرب در نظرش رنگ مى بازد و نسبت سخنان فصحاى عرب به این خطبه، همچون نسبت خاک است به طلاى ناب; و اگر فرض کنیم عرب توانایى برآوردن الفاظ فصیحى شبیه این الفاظ را داشته باشد، کجا مى تواند محتوایى این چنین بیاورد; عرب جاهلى (که در فصاحت معروف است) و حتّى صحابه پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به این معانى عمیق آسمانى پى نمى بردند، تا بخواهند از آن سخن بگویند»
🔸️...الْأَوَّلُ الَّذِي لَمْ يَكُنْ لَهُ قَبْلٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ قَبْلَهُ وَ الْآخِرُ الَّذِي لَيْسَ لــهُ بَعْدٌ فَيَكُونَ شَيْءٌ بَعْدَهُ وَ الـرَّادِعُ أَنَاسِيَّ الْأَبْصَارِ عَنْ أَنْ تَنَالَهُ أَوْ تُدْرِكَهُ مَا اخْتَلَفَ عَلَيْهِ دَهْرٌ فَيَخْتَلِفَ مِنْهُ الْحَالُ وَ لَا كَانَ فِي مَكَانٍ فَيَجُوزَ عَلَيْهِ الِانْتِقَالُ وَ لَوْ وَهَبَ مَا تَنَفَّسَتْ عَنْهُ مَعَادِنُ الْجِبَالِ وَ ضَحِكَتْ عَنْهُ أَصْدَافُ الْبِحَارِ مِنْ فِلِزِّ الـلُّجَيْنِ وَ الْعِقْيَانِ وَ نُثَارَةِ الـدُّرِّ وَ حَصِيـدِ الْمَرْجَانِ مَا أَثَّرَ ذَلِكَ فِي جُودِهِ وَ لَا أَنْفَدَ سَعَةَ مَا عِنْدَهُ وَ لَكَانَ عِنْدَهُ مِنْ ذَخَائِرِ الْأَنْعَامِ مَا لَا تُنْفِدُهُ مَطَالِبُ الْأَنَامِ لِأَنَّهُ الْجَوَادُ الَّذِي لَا يَغِيـــــضُهُ سُؤَالُ الـــسَّائِلِينَ وَ لَا يُبْخِلُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّيـــنَ...
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه_۹۱🍋
✨🔮#اللهـم_عجل_لولـیڪ_الـفـرج🔮✨
🌓#شبتون_در_پناه_مهربان_خدا🌗
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
🌟﷽🌟
💎#پیام_معنوی_شبانه✨((۱۳۴۶))
📜📜📜📜🌿🌹یا ؏ــلے🌹🌿📜📜📜📜
☘#هفته_نهج_البلاغه(۴۶)
🍎#نهج_البلاغه_خوانی(۳۱۸)درباره طلحه و زبير
🍀#خطبه_ها(۱۳۷)
🕊قسمت_ب.وصف بيعت بی همانند
📜📜📜📜🌿🌹یا ؏ــلے🌹🌿📜📜📜📜
🍂از سخنان امام است که درباره بیعت طلحه و زبیر» بیان فرموده.از جمله محورهاى اصلى خطبه عبارت است از :اشاره به مسأله بیعت، و این که، من طالب حکومت نبودم، شما مردم بودید که به اصرار مرا وادار به پذیرش بیعت کردید.
♦️ «و قسمتی از اين خطبه است؛» شما مردم! برای بيعت کردن به سوی من روی آورديد، همانند مادران تازه زاييده که به طرف بچّه های خود می شتابند. و پياپی فرياد کشيديد، بيعت! بيعت! من دستان خويش را بستم، امّا شما به#اصرار آن را گشوديد، من از دست دراز کردن سرباز زدم و شما دستم را کشيديد.
🔵>أمـــــــــــــــــــر البيعــــــــــــــــــة<
🔹️منــه : فَأَقْبَلْتُمْ إِلَيَّ إِقْبَالَ الْعُوذِ الْمَطَافِيـلِ عَلَي أَوْلَادِهَا تَقُولُونَ الْبَيْعَةَ الْبَيْعَةَ قَبَضْتُ كَفِّي فَبَسَطْتُمُوهَا وَ نَازَعَتْكُمْ يَدِي فَجَاذَبْتُمُوهَا...
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه_۱۳۷🍋
🌓#شبتون_در_پناه_مهربان_خدا🌗
☀️#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❀@pmsh313❀
╰━━❀🕊❀🌼❀🕊❀━━╯