eitaa logo
دانشنامه حضرت صادق ﷺ
677 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
165 ویدیو
44 فایل
ا ﷽ ا پای مکتب اهل بیت می نشینیم و به قال الباقر و قال الصادق گوش فرا می دهیم که فرمودند: به شرق و غرب بروید علم صحیحی جز آنچه از نزد ما خارج شود نمی یابید. کانال های ما: حسینی، محبتی : @azizamhosen روضه،مقتل: @yaraliagham علمی،حدیثی: @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
۱-/ا ذکر کتاب علیه السلام #ابن_ادریس علیه السلام علیه السلام کتاب برقی نظراستاد کتاب کتاب کتاب اسناد کتاب : حضرت باقر علیه السلام علیه‌السلام علیه‌السلام کتاب کتاب کتاب علیهم السلام کتاب کتاب کتاب علیها السلام علیهم السلام علیه السلام حضرات علیهم السلام کتاب کتاب
ا ﷽ ا 👌آیا «لاینبغی» دلالت بر حرمت دارد؟! 👈در لسان روایات و کلام فقها برای بیان نهی، از الفاظ و صیغه‌های مختلفی استفاده شده که در دلالت برخی از آنها بر حرمت اختلاف وجود دارد. این نوشتار به دنبال بررسی مفاد این الفاظ به صورت مسلسل می‌باشد. «لا ینبغی» در مواردی بسیار برای بیان نهی استعمال شده که در دو مقام به بررسی مفاد آن می‌پردازیم: 1️⃣مقام اول: مفاد «لا ینبغی» در روایات نوع فقها «لاينبغي» را بر کراهت حمل کرده‌اند؛ اما هم‌چنانکه آقاي خوئي فرموده است «لاينبغي» در روايات ظهور در تحريم دارد. 👈 کلام مرحوم آقای خویی «لا ينبغي» در لغت به معنای «لایتیسر» و «لایتمکن» است و از استعمال این کلمه در تشریع احکام، عدم جواز استفاده می‌شود. 👈 نقد کلام مرحوم خوئی و بیان دلالت «لا ینبغی» بر حرمت مدّعاي آقاي خوئي كه «لاينبغي» بر لايجوز دلالت می‌کند صحيح است؛ اما استدلال ایشان تمام نيست. چون «ينبغي» به معني «یتمکن» نيست، بلکه با مراجعه به موارد استعمال روشن می‌شود كه «ينبغي» به معناي «مطابق قاعده بودن» است. لذا موارد آن به اختلاف الزامی بودن یا نبودن قانون، اختلاف پيدا مي‏كند. یعنی گاهي مطلبي مطابق با قانون اخلاقي و گاهی مطابق با مستحبات است؛ گاهی نیز جنبه الزامی دارد. در دو صورت اول دلالت بر الزام ندارد ولکن در صورت سوم دال بر الزام می‌باشد. برای مثال «ينبغي» در مورد اذن در تصرف مال غير، جنبه الزامي دارد و حتماً بايد اجازه گرفته شود. ولکن در این روایت «كُلُّ شَيْ‏ءٍ صَنَعَهُ يَنْبَغِي‏ لَهُ أَنْ يُسَمِّيَ عَلَيْهِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ كَانَ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ شِرْكٌ» ناظر به حكم استحبابي است، و در این حدیث «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: يَنْبَغِي‏ لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ فِيهِ ثَمَانِي خِصَالٍ وَقُوراً عِنْدَ الْهَزَاهِزِ صَبُوراً عِنْدَ الْبَلَاءِ ...» «ینبغی» درسیاق مطالب اخلاقی است. البته گاهي هم مراد از «ینبغی» جواز است يعني ارتكاب آن خلاف قانون نيست. و در مقابل «لاينبغي» به معناي «خلاف قاعده بودن» است. لذا موارد استعمال آن نیز به اختلاف الزامی بودن یا نبودن قانون، اختلاف پيدا مي‏كند. نکته مهم این است که هر چند «ينبغي» و «لا ینبغی» از نظر لغت اعم هستند و در همه جا به معناي «مطابق قاعده بودن» و «مخالف قاعده بودن» هستند و شامل موارد الزامی و غیر الزامی می‌شوند ولی اگر «لاینبغی» مطلق و بدون قرینه استعمال شود عرفا ظهور در حرمت دارد، چون به معني «خلاف قانون» است و خلاف قانون مطلق، حرام است. در توضیح باید گفت که.... 🌟شواهد ظهور «لا ینبغی» در عدم جواز 1. « لَا يَنْبَغِي لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَنْكَشِفَ- بَيْنَ يَدَيِ الْيَهُودِيَّةِ وَ النَّصْرَانِيَّةِ- فَإِنَّهُنَّ يَصِفْنَ ذَلِكَ لِأَزْوَاجِهِنَّ». جابر بن يزيد جعفي كه همین روایت را از حضرت باقرعليه السلام نقل می‌کند به جاي لاينبغي، لايجوز نقل كرده است و معناي لايجوز فهميده است. 2.« عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ إِذَا بَلَغَتِ الْجَارِيَةُ الْحُرَّةُ سِتَّ سِنِينَ فَلَا يَنْبَغِي لَكَ أَنْ تُقَبِّلَهَا». در دلالت روايت بر حرمت تقبيل بحثي نيست. 3. اكثر محرمات احرام با لا ينبغی تعبير شده است. برای مثال پيامبر صلی الله عليه و آله در حجة الوداع حج را به عمره تمتع تبديل نكردند و فرمودند كه من سائق الهدی هستم « لَا يَنْبَغِي لِسَائِقِ الْهَدْيِ أَنْ يُحِلَّ حَتّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ » .در این روایت مانند بعضی روایات دیگر برای اثبات تحریم به «لا ینبغی» استدلال شده که از آن استفاده مي‌شود كه اين كلمه به معناي خصوص تحريم است، نه جامع بين تحريم و تنزيه، چون با جامع نمي‌توان براي يك قسم خاص استدلال كرد. در این روایت در تعليل اين نكته كه پيامبر صلی الله عليه و آله نمي‌تواند احرام حج خود را به عمره تمتع تبديل كند اين جمله آمده است: «لكنى سقت الهدى و لا ينبغى لسائق الهدى...» اين جمله در اين مقام گفته شده كه نه پيامبر و نه ديگران حق تحلّل قبل از اين كه هدي به محل خود برسد نداشته‌اند. 2️⃣ مقام دوم: مفاد «لا ینبغی» در کلام فقهای متقدم «لا ینبغی» در کلام قدما گاهی به معنای حرمت و گاهی به معنای کراهت و گاهی در جامع بین کراهت و حرمت به کار رفته است. به همین جهت تعیین هر کدام نیاز به قرینه دارد و در صورت عدم وجود قرینه کلام مجمل می‌شود.... 📋 مطالعه متن کامل این مقاله : 👉 https://goo.gl/6dV45x دلالت بر حرمت‌ •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135
ا ﷽ ا 📚 بین الطلوعین روز است یا شب؟ 👈از نظر فقهی آیا زمان بین طلوع فجر تا طلوع شمس جزء روز است یا جزء شب است؟ جواب این سوال محدوده روز را مشخص می‌‌‌کند، و در مسائلی مثل خیار حیوان، احکام حیض، مواقیت حج و .... راه گشا است. همچنین جواب به این سوال محدوده شب را نیز مشخص کرده، و در بحث تعیین نیمه شب و بحث پایان وقت نماز عشاء مهم است. زیرا اگر روز را از طلوع فجر بدانیم نیمه شب از مغرب تا طلوع فجر محاسبه می‌‌‌شود، و اگر روز را از طلوع شمس بدانیم نیمه شب از مغرب تا طلوع خورشید محاسبه می‌‌‌شود. در مورد این مساله اقوال و نظریات مختلفی در میان فقها وجود دارد، که در این نوشتار به نحو اختصار به این اقوال و ادله آنها اشاره می‌‌‌شود، و سپس به داوری بین آنها پرداخته می‌‌‌شود. 1⃣نظریه اول روز از طلوع فجر (یا همان اذان صبح) شروع می‌‌‌شود، و در نتیجه بین الطلوعین جزء روز است. برای این نظریه (که برخی ادعای اجماع بر آن هم کرده‌اند ) دلائلی بیان شده است. 2⃣نظریه دوم قائلین این نظریه معتقدند روز از طلوع شمس آغاز می‌‌‌شود و در نتیجه بین الطلوعین جزئی از شب است. این نظریه به برخی از علما مثل اعمش نسبت داده شده، و از متاخرین هم مرحوم آقای خوئی آن را پذیرفته است . برای این نظریه هم ادله‌ای بیان شده است که بدان می‌‌‌پردازیم..... 3⃣نظریه سوم بین الطلوعین نه جزئی از روز است و نه جزئی از شب؛ بلکه زمانی خارج از روز و شب است. در نتیجه در مسائلی که مربوط به روز است این نظریه شبیه قول دوم، و در مسائلی که مربوط به شب است این نظریه شبیه قول اول است. این نظریه بسیار شاذ است . به عنوان دلیل این نظریه دو روایت ذکر شده است.... 👈بررسی نظریات از میان این نظریات قول سوم کاملا مردود به نظر می‌‌‌رسد. دلیل این نظریه دو روایت بود که هر دو ضعف سند دارند. مضافا که روایت اول قابل التزام هم نیست، زیرا این روایت ساعات شبانه روز را بیست و شش ساعت بیان کرده است، و این قابل قبول نیست. روایت دوم هم دلالت بر مطلوب ندارد.... 👈اما به نظر می‌‌‌رسد بین نظریه اول و دوم ترجیح با نظریه اول است. زیرا هر چند گاهی در روایات روز از طلوع شمس محاسبه شده است (همان‌گونه که در ادله قول دوم بیان شد)، اما از طرفی در میان روایات و بیانات شرعی غالبا روز از طلوع فجر محاسبه شده است (و این غلبه استعمال باعث تشکیل ظهور، یا لااقل انصراف می‌‌‌شود)، مثلا در احکام خیار حیوان و حیض و نماز مسافر و .....، و همچنین روایاتی که در ادله نظریه اول بیان شد. از جهت دیگر هر چند روز در عرف عام (غیر متشرعه) از طلوع شمس محاسبه می‌‌‌شود، اما ظاهرا در نزد متشرعه بین الطلوعین جزء روز است. البته ظاهرا این ارتکاز متشرعی ناشی از برخی از همان احکام شرعی (مثل روزه) است. 💥نتیجه به نظر می‌‌‌رسد در نزد شارع و متشرعه (که مخاطبان کلام شارع هستند) روز غالبا در معنی طلوع فجر تا غروب شمس استعمال می‌‌‌‌شود، و اگر بدون قرینه استعمال شود ظهور در آن دارد. و این ظهور بر ظهور عرف عام مقدم است. زیرا فهم عرف عام در صورتی ملاک است که شارع (یا هر متکلمی) عرفی مخصوص خود نداشته باشد. 📋مطالعه متن کامل این مقاله: 👉 https://goo.gl/9wOL51 •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135
ا ﷽ ا 🍀 فتوای دهاتی بوی دهاتی می‌دهد و فتوای شهری بوی شهری 🔸 فقیه و مجتهد کارش استنباط و استخراج احکام است، اما اطلاع و احاطه او به موضوعات و به اصطلاح طرز جهان‌بینی‌اش در فتواهایش زیاد تأثیر دارد. فقیه باید احاطه کامل به موضوعاتی که برای آن موضوعات فتوا صادر می‌کند داشته باشد. 🔹 اگر فقیهی را فرض کنیم که همیشه در گوشه خانه و یا مدرسه بوده و او را با فقیهی مقایسه کنیم که وارد جریانات زندگی است، این هر دو نفر به ادلّه شرعیه و مدارک احکام مراجعه می‌کنند، اما هرکدام یک جور و یک نحو بخصوص استنباط می‌کنند. 🔸 اگر کسی فتواهای فقها را با یکدیگر مقایسه کند و ضمناً به احوال شخصیه و طرز تفکر آنها در مسائل زندگی توجه کند می‌بیند که چگونه سوابق ذهنی یک فقیه و اطلاعات خارجی او از دنیای خارج در فتواهایش تأثیر داشته به طوری که فتوای عرب بوی عرب می‌دهد و فتوای عجم بوی عجم، فتوای دهاتی بوی دهاتی می‌دهد و فتوای شهری بوی شهری. 📚 استاد مطهری، ده گفتار، ص129،130 📚نردبان فقاهت •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135
ا ﷽ ا ✅ چرایی مراجعه به اقوال قدما در فرایند اجتهاد ▫️استاد برکتین (مدیر مرکز فقهی صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف): 🔹از میان وجوه متعدد در رجوع به قول قدما می‌توان به دو وجه مهم اشاره کرد: 🔹۱. اهمیت رجوع به اقوال فقهای متقدم از آن جهت است که با توجه به انس زیاد ایشان با روایات، معمولا برای بیان نظرات خود در فروع فقهی از متن روایت استفاده می‌کردند یا متن فتاوی ایشان بوده است، به همین خاطر در اصطلاح فقها می گویند «عند فقد المرجع، با فتاوی قدما، معامله نص می‌شود»، این مساله نشان دهنده اهمیت نظرات و متون فقهی ایشان است 🔹۲. به جهت قرب زمانی فقهای متقدم با عصر معصومین علیهم السلام، فهم و ایشان نسبت به روایات بهتر است، چرا که به جهت این قرابت ارتکازات متشرعه در ذهن آن ها حاضر بوده و در اثر گذر زمان، ارتکازات متشرعه دستخوش این فاصله زمانی از عصر معصومین (علیهم السلام) قرار گرفته است (درس خارج فقه، ۱ مهر ۱۴۰۳) 📚عيون •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135
ا ﷽ ا 🍀 فقه جواهری و محدوده مخالفت با مشهور 🔹 ما یک «فقه الأدله» داریم، که مقصود آیات و روایات و سایر منابع فقهی است و یکی هم «فقه الفقها»، که مقصود کلاس فقه است و فتاوای مشهور فقهاست و از آن به «فقه جواهری» تعبیر می‌کنیم. 🔸اگر فقه مدون به‌منزلۀ یک لیوان باشد، منابع فقه به‌منزلۀ اقیانوس است. یعنی شما وقتی از ادله می‌کنید، به‌خصوص اگر محل ابتلای شما چیزی باشد که عینکی که الآن روی چشم شماست، روی چشم سابقین نبوده، حق ندارید بگویید یک چیزی مستقر شده و همان ملاک است! 🔹 درست است که آستین‌هایش را بالا زد تا کسی «حب مخالفت اصحاب» نداشته باشد، اما یک جایی می‌شود که خود صاحب جواهر فرموده‌اند: «لا وحشة من الانفراد مع الحق». 🔸 مرحوم آیت‌الله بهجت بارها وقتی مطلبی را از فقها نقل می‌کردند، اضافه می‌فرمودند: «لکن الحق أحق أن یتبع». یعنی درست است که احترام لازم است، اما احترام حق بالاتر از احترام شیخ اعظم انصاری است. 🔹 اما همین جمله ایشان جا دارد. یعنی حق نداریم به این بهانه، داس به دست بگیریم و تمام فتاوا و اقوال را درو کنیم! بله مثلا در جاهایی که مورد ابتلای ناظرین قبلی در منابع اصلیه نبوده، ما حق نداریم جلوی بعدی‌ها را بگیریم که شما تنها به محدوده فتاوا مراجعه کنید و حق ندارید دوباره با عینک جدید به منابع اصلیه نظر کنید و استظهار عقلائی نمایید. انفتاح باب به همین معناست. 📚 برگرفته از درس خارج فقه معاصر استاد حسین یزدی (دام عزه) (جلسه ۳۹، ۱۴۰۳/۱۰/۱۳) •┈┈••✾••┈┈• @qalalsadegh135