🔰 ایران، بهائیان و اسرائیل در سال ۵۷ | به مناسبت ۴ دیماه
🔹یک روزنامه چاپ کراچی نوشت: در حال حاضر بزرگترین گروه حامی شاه در ایران، #بهائیان هستند. این گروه حتی از ارتش خواستار اسلحه و پول نیز شدهاند.
🔸کارکنان صنعت نفت امروز در نامهای به امام خمینی و مراجع تقلید قم اعلام کردند از روز اول اعتصاب، نفت به اندازه مصرف داخلی تولید میشود ولی ۶۰درصد نفت تولیدی به اسرائیل صادر میگردد.
🔹رادیو مسکو امروز اعلام کرد در سال جاری میلادی، اسرائیل ۵ میلیون تن یعنی ۶۰درصد نفت مورد نیاز خود را که بدون آن ماشین نظامی صهیونیستها در خاورمیانه از کار میافتاد، از ایران وارد کرده است.
🆔 @Qasas_school
🔰قصهی حقِ ولادتِ مسیح | فرم
◾️قصهی ولادت حضرت مسیح از عجایبی است که وقتی خوانندهای آن را میخواند و شنوندهای میشنود، ذهنش را به شدت درگیر میکند. در قرآن فرم نقل قصه بهگونهای است که گویی به این درگیری ذهن مخاطب واقف است. بدین شیوه که خداوند ابتدا قصهی ولادت مسیح را میگوید، سپس به ماجرای رسالت و مأموریت او و معجزات مسیح میپردازد و در بخش بعدی به دسیسههایی که علیه مسیح صورت گرفت اشاره نموده و ماجرای وفات و بالارفتن وی را که به نحوی خاتمهی قصه هست بیان میکند.
◾️اما پس از ذکر چند نکتهی مهم دوباره به ماجرای ولادت مسیح اشاره میکند. انگار قصهگویی نشسته و هنوز در عمق چشمان مخاطب خویش، درگیری ذهنی او را در رابطه با حادثهی خارقالعادهی ولادت مسیح یافته و با لبخندی میگوید: حق داری هنوز به تولد مردی بدون پدر فکر کنی! اما بدان خداوند آدم را همینگونه آفرید. حقیقتا که این فرم از قصهگویی، جذاب و قابل تدبر است!
🔻در ادامه مروری میکنیم بر آیات بیان کننده این قصهی شگرف که خداوند خودش از آن به قصص حق یاد میکند.
🆔 @Qasas_school
🔰قصهی حقِ ولادتِ مسیح | محتوا
1⃣ بخش اول:
💠 إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ(۴۵) وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ(۴۶) قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَٰلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ(۴۷)
هنگامی که ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ای ﻣﺮﻳﻢ! همانا ﺧﺪﺍ ﺗﻮ ﺭﺍ بشارت میدهد ﺑﻪ ﻛﻠﻤﻪای ﺍﺯ ﺳﻮی ﺧﻮﺩ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﻣﺴﻴﺢ عیسی پسر ﻣﺮﻳﻢ ﺍﺳﺖ و ﺩﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ ﺩﺍﺭﺍی ﻣﻘﺒﻮﻟﻴّﺖ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻣﻨﺪی ﻭ ﺍﺯ ﻣﻘﺮﺑّﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺮﺩم از ﺩﺭون ﮔﻬﻮﺍﺭﻩ تا کهولت سخن میگوید ﻭ ﺍﺯ ﺷﺎﻳﺴﺘﮕﺎﻥ ﺍﺳﺖ؛
مریم در پاسخ ﮔﻔﺖ: خدایا! ﭼﮕﻮﻧﻪ من بچهدار شوم ﺩﺭحالیکه ﻫﻴﭻ ﺑﺸﺮی به من دست نزده؟
خدا ﻓﺮﻣﻮﺩ: درست است که کسی به تو نزدیک نشده ولی خدا به هرشیوهای بخواهد میآفریند و دستگاه امر او اینگونه است که اگر به چیزی بگوید "باش"، "بود" میشود.
2⃣ بخش دوم:
💠 وَ يُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ(۴۸) وَ رَسُولًا إِلَىٰ بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(۴۹)
خداوند معلم مسیح است و ﺑﻪ ﺍﻭ ﻛﺘﺎﺏ ﻭ ﺣﻜﻤﺖ ﻭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻣﻰﺁﻣﻮﺯﺩ.
ﻭ او رسولی است بهسوی بنیاسرائیل و حامل نشانهای برای آنها. از گل، پرندگانی میسازد و در آنها میدمد و آنها جان میگیرند و پرواز میکنند. مسیح کور مادرزاد و مبتلای به پیسی را شفا میدهد و مردگان را احیاء میکند و به مردم از آنچه میخورند و در خانه ذخیره میکنند خبر میدهد...
3⃣ بخش سوم:
💠 فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَىٰ مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ(۵۲)... و َمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ(۵۴)
وقتی بنیاسرائیل به عیسی کفر ورزیدند، حواریون او را یاری کردند و انصار او شدند.
دسیسهها و مکرها علیه مسیح شروع شد ولی خداوند هم مکر میکند و بهترین مکرکنندگان است.
4⃣ بخش چهارم:
💠 إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَىٰ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ (۵۵)
خدا به عیسی فرمود من تو را میمیرانم و بالا میبرم و پاک میگردانم...
اینجا مردم دو گروه میشوند: کافر و مؤمن و حساب هرکدام از دیگری جداست.
🔺سپس خدا به من و شمای مخاطب انگار میگوید هنوز درگیر ماجرای تولد و گره ابتدای قصهای؟!
💠 إِنَّ مَثَلَ عِيسَىٰ عِندَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ (۵۹)
ﻗﻄﻌﺎً ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ عیسی ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ [ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﭼﮕﻮنگی ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ] ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﺩم ﺍﺳﺖ ﻛﻪ [ﭘﻴﻜﺮ] ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﺁﻓﺮﻳﺪ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: [ﻣﻮﺟﻮﺩ] ﺑﺎﺵ، ﭘﺲ بیﺩﺭﻧﮓ [ﻣﻮﺟﻮﺩ] ﺷﺪ.
🆔 @Qasas_school
چلیپا، صلیب و #درخت_کریسمس
✍🏻 معصومه سلامی
🔶 چلیپای ایرانی و یا همان نقش معروف به چهارلنگه (بازوبندی) در نقش گره ایرانیست که این نقش از کنار هم قرار گرفتن شمسه هشتپر ایرانی به وجود میآید.
🔹نقش چلیپا به دو صورت شکسته و ساده طراحی میشود که قدمت استفاده از این نقش در تاریخ ایران، به هفت هزار سال قبل از میلاد مسیح(ع) و به یافتههای باستان شناسان در خوزستان برمیگردد.
🔸چلیپای شکسته در اصل نمادی از چهار عنصر اصلی بوده که با چرخش حول مرکز به آمیزش این چهار عنصر اصلی میانجامد که از این جهت به گردونه خورشید یا مهر یا چرخش زندگی معروف است.
🔹چلیپای ساده که نقشی شبیه به علامت مثبت است، چهار جهت اصلی را نشان میدهد و در کل دارای خصلت بصری استواری و تعادل است.
🔸برای ایرانیها چه در دورهی باستان و چه بعد از آن، عدد چهار نماد تکامل و توازن و عدل بود و بسیار محترم شمرده میشد.
🔹گفته میشود که جهت عمود این نقش، نماد نزول رحمت از سوی خداوند و خط افقی آن نماد توازن خلقت بوده است. گاهی هم به عنوان نماد جهتهای چهارگانه و سیطره خداوند به مخلوقات شمرده میشود.
🔸به هر صورت این نماد که با احتمال قوی معنای مذهبی و اعتقادی داشته، در بسیاری از نقوش ایرانی از هخامنشی، اشکانی و ساسانی تا دورههای ایلخانی و صفوی و معاصر، روی بناها و آثار هنری ایران دیده میشود.
🔹در مورد ارتباط این نقش با صلیب باید به تبادلات فرهنگی و هنری ایران و روم و جانمایههای فکری مشترک بین این دو پرداخت.
🔸طبق پژوهشها، ایرانیان در دوران باستان و قبل از ورود زرتشت، از آیینی به نام آیین مهر پیروی میکردند که شامل نوع خاصی از جهانبینی نسبت به جهان هستی بوده است که در آن مهر نماد روشنایی و منجی شمرده میشد.
🔹آیین مهر رفته رفته در مناطق اروپای کنونی نفوذ بسیار زیادی پیدا کرد و به آیینی به نام میترائیسم بدل شد. بعدها و با ورود مسیحیت، بسیاری از کسانی که به مسیحیت گرویدند قبل از آن، بر آیین مهر بودند.
🔸به این صورت، تعلقات به نمادها و تفکرات آیین مهر به بسیاری از مردم دنیا، از جمله مسیحیان منتقل شد. از این جهت نقش صلیب که یکی از نمادهای اصلی مسیحیان است را علاوه بر حالت چوبه دار حضرت مسیح(ع) به ریشه فکری مهر ایرانیان نسبت میدهند.
🔹احتمال دیگر فرضیه نقشمایه چلیپا برای صلیب، این است که استفاده از نقش صلیب در مسیحیت به دورانی برمیگردد که بعد از حدود سه دهه دین مسیحیت توسط کنستانتین روم شرقی رسمی شد، و مسیحیان در دوران تبادلات فرهنگی و هنری با ایرانیان بودند.
🎄علاوه بر نقش چلیپا، بعضی از مراسمات مسیحیت را هم به تفکرات مهری نسبت میدهند. مثلا از غسل تعمید یا استفاده از درخت کریسمس میتوان نام برد که برگرفته از نماد درخت زندگی مهریها بوده و حالا مسیحیت آن را به عنوان نماد زندگی در روز عید در نظر میگیرد. یا تاریخ ولادت نامشخص حضرت مسیح که به صورت قراردادی تاریخ تولد مهر (منجی) یا روشنایی در شب اول زمستان (یلدا) و در روز ۲۵ دسامبر در نظر گرفته شده است.
🆔 @Qasas_school
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
▪نامش فاطمه بود. ثمرهی ازدواج حزام و لیلا. از قبیلهی بنیکلاب که به شجاعت و مردانگی شهرهی عرب است. حتمی شنیدهاید امیرالمومنین برادرش عقیل را بابت خبرگی در نسبشناسی مامور کرد برای او همسری بیابد که در دلیری بیمانند باشد تا از نسل او شیرانی قویدل متولد شوند. عقیل هم دختر حزام را معرفی کرد. فاطمه را...فاطمهای دیگر برای علی.
▪نقلهایی وجود دارد مبنی بر اینکه پیش از آمدن خواستگار، فاطمه در رویا میبیند ماه و سه ستارهی دیگر از آسمان پایین آمده و در دامن او مینشینند. رویا را که برای پدر و مادر بازگو میکند، پدرش این رویا را نویدی از جانب خدا تعبیر میکند و به دختر وعده میدهد از دامانش، قمری متولد خواهد شد که آوازهی جوانمردیاش در روزگار بیوفایی، چون ماه در سیاهی آسمان خواهد درخشید. همین هم شد. فاطمه کلابیه به خانهی علیبنابیطالب آمد. عباس، عبدالله، عثمان و جعفر را خداوند به او داد و شد امالبنین: مادرِ پسرها و مادر ماه.
▪در روایتی آمده روزگاری فاطمه کلابیه از امیرالمونین خواست در منزل او را فاطمه صدا نزند. چرا که این نام برای حسنین تداعیگر یاد مادرشان و تلخیهای فقدان اوست. سپس فاطمهای که در رسم امالبنین و مادر پسران بود، در اسم هم شد امالبنین.
◾اما این فرآیند «شدن» و این مسیر «تحول» از فاطمهی کلابیه به امالبنینی متوقف نشد. فاطمه به رشد هویت خود ادامه داد و کربلا، ظهور و تجلی تربیت او و به بار نشستن زحمات و بارور شدن تلاشهای خالصانهاش بود وقتی که چهار فرزند رشیدش فدای حسینِ فاطمه شدند. از این مرحله به بعد، فاطمه امالشهداست و امالبصیره. همو که روزی خودش خواست امالبنین بنامندش، حالا در سوگ امام خود حضرت سیدالشهدا با زبان شعر میخواهد او را دیگر امالبنین صدا نزنند. چون هر تعلقی که از آن برای خویش رسم و اسم و هویتی ساخته بود را حالا برای رسیدن به یک هویت تاریخی فدا کرده است. و این استعارهای است از فدا کردن تعلقات و محبوبهای کوچکتر برای رسیدن به محبوب بزرگتر.
هدایت شده از مدرسه تاریخاندیشی قصص
🔺فاطمهای که در جایگاه دختری، نهایتا میتوانست یک انسان صالح باشد، در جایگاه همسری و مادری این هویت صالحهی خود را توسعه داد و شد بستر تولد انسانهای صالحی در مقیاس حضرت ابالفضل که امام معصوم هنگام سلام دادن به او میفرماید: اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ.
▪این سیر تحول و توسعه، برای امروز ما درسآموز است وقتی دختران سرزمینمان شکوائیه دارند از اینکه ساختارهای رسمی و غیررسمی مونث بودن را خلاصه میکنند در مادری و همسری و گویی دختر اگر مجرد باشد، بیهویت است و جامعه او را به رسمیت نمیشناسد. سپس پرسش میکنند: آیا این چیزی جز وابستهسازی زن به مرد است؟ چیزی جز جنس دوم قلمداد کردن زن است؟ چیزی جز محوریتبخشی به مرد است؟ چیزی جز تحقیر دختران است؟
▪هرچند این شکوائیه در جای خود محترم است و باید به حال آن فکری نمود تا دختر به صرف مجرد بودن، احساس بیهویتی نکند، اما میتوان قضیه را از سوی دیگری به تماشا نشست.
سخن از جایگاه همسری و مادری، به ما مسیر تحول و توسعه و رشد انسانی را نشان میدهد تا مبادا به دام اصالت تجرد و تفرد بیافتیم و مسیر خانوادهسازی و طریق تعالی بشر را بیارج و قرب کنیم. مبادا فراموش کنیم انسان بدون حضور در روابط اجتماعی و بدون بر شانه گرفتن مسئولیتهای متعدد از جمله انسانسازی و انسانپروری، نمیتواند هویت فردی خود را توسعه داده و به هویت اجتماعی و تاریخی مبدل سازد.
▪بلی حتما برای دخترانی که مسیر همسری و مادری کردن مسدود شده، خداوند جبار، جبران مافات کرده و راهی دیگر به سوی رشد و توسعه هویت میگشاید که این همان حسنالقضای خداست؛ اما نشود که با اصالت دادن به تجرد و تفرد، میل به مادری و همسری را در جامعه و آحاد انسانها کاهش داده و مسئولیت عظیم مدیریت و تربیت انسان را از جایگاه والای خود چنان تنزل دهیم که آدمها دیگر آن را به عنوان مسیر موفقیت خود نبینند و درنهایت آن را انتخاب نکنند.
📌بزرگداشت «امالبنین» صرفا بزرگداشت فردی بزرگ که نامش بر صفحات تاریخ حک شده؛ نیست. بلکه بزرگ داشتن مسیر تحول و شدن است. یادآوری کردن طریق رشد و تعالی است.
#تقویم_تاریخی
#اندیشه
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @qasas_school
🔰شهید استاد کامران نجاتالهی| به مناسبت #۶دیماه
در ۵ دیماه ۱۳۵۷ که استادان دانشگاه دست به اعتصاب علیه رژیم پهلوی زده بودند، درگیریهایی رخ داد که منجر به شهادت کامران نجاتاللهی استاد دانشگاه پلیتکنیک شد. روز بعد یعنی ۶ دیماه مراسم تشییع پیکر این شهید با حضور مردم برگزار شد، آن هم در شرایطی که ماموران پهلوی، مردم را به رگبار میبستند.
مادر شهید نجاتالهی در انتهای پیام خود میگوید:
«درود بر روان پاک آن شهدای غرقه به خون و گلگون کفن که در تشییع جنازه فرزند شهیدم کامران نجات اللهی و در زیر رگبار مسلسل جان باختند.»
کلیدواژه «زیر رگبار مسلسل» کمی بعد دستمایه نوشتهها و اشعاری شد.
علیاکبر ناطقنوری در جلد اول کتاب خاطرات خود درباره مراسم تشییع و تدفین شهید نجاتاللهی میگوید: در تشيع جنازه او شركت كردم. تمامی دانشجوها و اساتيد شركت كرده بودند و شهادت ايشان بركات خوبی داشت. اصلاً آن شعری كه بعداً درست شد «ايران، ايران، ايران رگبار مسلسلها» يك قسمت آن ناظر بر شهادت استاد نجاتالهی است.
پ.ن: تصویر اعلامیهها در پی شهادت شهید نجاتالهی.
🆔 @Qasas_school
🔰 مصاحبهی کاتم با امام خمینی(ره) | به مناسبت #۷دی
🔶 ۷دیماه ۱۳۵۷، ریچارد کاتم، استاد علوم سیاسی دانشگاه پیترزبورگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا، پیش از سفر به ایران، به پاریس رفت و با امام خمینی دیدار و مصاحبه کرد. مشروح گفتگو در صحیفهی امام قابل دسترسی و خواندن است. (جلد۵، ص۲۸۶)
🔹در یک بخش از این گفتگو کاتم از امام میپرسد: «آیا شما از قدرت خودتان، و محبوبیت خودتان مطلع هستید؟ من در کتاب خودم [کتاب ناسیونالیزم در ایران] تحلیل کردهام که مصدق از وسعت قدرت و محبوبیت خود مطلع نبود؛ و چون نبود، خودش را کم، و آمریکا را خیلی قوی تصور کرد و باعث کودتا شد؛ اما من دربارۀ شما از طریق مصاحبههایتان متوجه شدهام که معتقدید قدرت آمریکا خیلی زیاد نیست، که همۀ پیشامدها متکی به آمریکا باشد؛ اما در ایران، بسیاری، قدرت آمریکا را خیلی بزرگ میکنند. این آگاهی شما خیلی به شما قدرت میدهد.
🔸امام در پاسخ میگوید: «فرق بین مصدق و این زمان، مابین نهضت دکتر و این نهضت، این است که آن نهضت، سیاسی بود و مردم ما هم با جنبۀ سیاسی وارد شده بودند ـ وارد نهضت ـ و بعضی اشتباهات هم بود؛ که آن اشتباهات منجر به شکست شد. لکن این نهضت، نهضت مذهبی ـ اسلامی است؛ و پیش ما، قدرت اسلام فوق قدرتهای مادی ابرقدرتهاست. میبینید که این قدرت است که مشت را در مقابل تانک و مسلسل قرار داده است و پیرزنها را به خیابانها کشانیده است، و بچههای کوچک را به تکاپو واداشته است. این قدرت مذهب و معنویت است؛ اتکا ما به خداوند و به معنویت است؛ و هیچ قدرتی در عالم نمیتواند در مقابلش بایستد. ملتی که به چنین قدرتی متکی است، در برابر تمام قدرتها میایستد.
🔹اما اسطورۀ قدرتها؛ در مردمی که مدتها زیر شکنجه بوده است؛ اسطورهها درست می شود. آن چیزهایی که هست، چند برابر جلوه میکند؛ و ما میخواهیم با قدرت الهی، این اسطورهها را بشکنیم، و ملتی که تاکنون در زیر شکنجۀ شاه و پدر شاه بودهاند از زیر شکنجه بیرون بیاوریم؛ و به قدرتها هم نشان بدهیم که اگر ملتی چیزی را نخواهد، نمیتوان با سرنیزه به او تحمیل کرد. این[خواست و قیام ملت] سرنیزۀ یک نظامی نیست که آن را بشکنند؛ قدرت معنوی است؛ و قدرت نظامی، قدرت قیام ندارد.
🆔 @Qasas_school
🔰 شهروندی در نگاه امام خمینی
ما میگوییم حکومت اسلامی؛ شما خیال نکنید که ما حکومت اسلامی که درست کردیم شمشیر را برمیداریم گردن همه را میزنیم! زنها را هم همه را کنار میزنیم، میپیچیمشان توی کفن یا میکنیمشان توی [خانه]! این کیْ ربطی به اسلام... به اسلام مربوط نیست. اینکه ما میگوییم حکومت اسلامی، آنها از آن طرف میگویند که یهودیها را تا آخر میکُشند، نصارا هم تا آخر میکُشند! حرفهایی است که البته شاه باید برای نگهداشتن تاج و تخت فاسد خودش این عمالش را وادار کند که این مسائل، این حرفها را بزنند و به هر چه دلش میخواهد تشبث بکند. ما تمام یهودیها و نصرانیهایی، زرتشتیها و سایر مللی که در مملکتمان زندگی میکنیم، حکم اسلام است که با اینها باید درست، خوب رفتار کرد، به عدالت رفتار کرد. ما تَبَع آنیم که وقتی یک خلخال را از پای یک زن یهودی میکشند، میگوید اگر انسان بمیرد بهتر است... عیبش نمیکند اگر انسان [از ]غصه بمیرد که یک همچو چیزی شده. ما میخواهیم یک همچو موجودی را اطاعت کنیم.
📚 سخنرانی امامخمینی در جمع ایرانیان مقیم خارج، ۱۰دیماه ۱۳۵۷؛
صحیفه امام، ج۵، ص۳۲۸.
🆔 @Qasas_school
.
🎙 مصاحبهی تلوزیون آلمان با امام خمینی ۱۶ دی ۱۳۵۷
🔸خبرنگار آلمانی:
آیا اگر چنانچه دولتی به ریاست بختیار روی کار بیاید، شما این دولت را حمایت میکنید، اگر شاه بپذیرد که برای موقت هم که شده از ایران خارج بشود؟
🔺امام خمینی:
هیچ دولتی را با بودن رژیم سلطنتی قبول نخواهم کرد. هدف، تشکیل جمهوری اسلامی است و برای من از روز روشنتر است که با وضع فعلی در آینده ای نزدیک به آن خواهیم رسید.
🔸خبرنگار آلمانی:
ناظرین خارجی نرمشی در سیاست حضرتعالی در طی هفتۀ گذشته مشاهده کردند. آیا به نظر حضرتعالی به هم خوردن اوضاع اقتصادی ایران، کافی برای سقوط رژیم شاه هست؟ یا اینکه تصور میفرمایید که روشهای قهرآمیز دیگری باید تعقیب بشود؟
🔺امام خمینی:
به نظر میرسد که همین نحو مبارزات برای سرنگون کردن شاه از تختش کافی خواهد بود.
🔸خبرنگار آلمانی:
روزنامههای خارجی در اینجا گزارش دادهاند که ایرانیها تنفری نسبت به امریکاییها و انگلیسیها دارند؛ این نقل قول درست است یا غلط؟ چه دلیلی برای این تنفر وجود دارد؟
🔺امام خمینی:
دقیقاً صحیح است! دولتهای امریکا و انگلیس آنقدر به ملت ما فشار آوردهاند و اشخاص جنایتکار را تأیید کردهاند که کمکم موجب تنفر ملت ما شده است. البته شوروی هم دست کمی از آنها ندارد. من بارها توصیه کرده.ام که دست از پشتیبانی دولت و شاه ایران بردارید و کاری نکنید که ملت ایران نسبت به ملتهای انگلیس و امریکا که در مقابل این روش دولتهای متبوعشان سکوت کردهاند بدبین شوند. و ما فعلاً امریکا و انگلیس و شوروی را دشمن شمارۀ یک مردم خود میدانیم؛ البته امریکا از همه بدتر است.
🆔 @Qasas_school
🔰 مسئولیت سنگین امام باقر | به مناسبت میلاد حضرت در اول رجب
🔶 شهید سیدمحمدباقر صدر در کتاب امامان اهل بیت، برای زندگی ائمه اطهار سه دوره نقشآفرینی در نظر میگیرد که عبارتند از:
1⃣ نقش نخست: مصونسازی اسلام در برابر آسیب کژروی
در توضیح این نقش، شهیدصدر مفصل توضیحاتی همراه با نقل تاریخ ارائه میکند که اجمالا یعنی ائمه تلاش میکردند تا انحرافی که بعد از رحلت رسول اکرم رخ داد، تمام اسلام را از بین نبرد. به دیگر سخن اگر در دورهی خلفای سهگانه، حکومت، جامعه و قانون اسلام دچار انحراف شد، ائمه تلاش میکردند دستکم شریعت به فنا نرود.
شهید صدر معتقد است این نقش را امیرمومنان، امام مجتبی و امام حسین برعهده گرفتند و تا امام سجاد نیز ادامه یافت.
2⃣ نقش دوم: ایجاد چارچوب ویژه برای شیعیان
شهید صدر این نقش را اینگونه توضیح میدهد: از دوره امام باقر، ائمه تلاش میکردند تا با ایجاد چارچوبی تفصیلی به شیعیان به عنوان گروه مومن و پاسدار حقیقی میراث اسلام و شریعت و احکام قرآن بدهند. از همین رو میبینیم صبغهی شیعی ناب و آشکار در سخنان امامانِ ایفاگرِ نقش دوم، بسیار بیشتر از گذشته است.
در حقیقت برخلاف آنچه پژوهشگران ناآگاه از اصول ائمه میپندارند که جوهر تشیع به طور پلکانی شکل گرفته و تشیع به صورت تدریجی تکامل یافته؛ هرگز تشیع پلهای شکل نگرفته و اعتقاد شیعه روز اول و روز آخر یک چیز بود. فقط آنچه را که امیرالمومنین برای گروه ویژهای از یاران و شیعیان مانند سلمان و ابوذر میگفت، امام باقر در سطحی وسیعتر مطرح میکرد.
از این منظر امام باقر آغاز کننده نقش دوم ائمه و ابتدای یک دورهی جدید از کارویژهی ائمه اطهار میباشند.
با توجه به اینکه امام باقر معارفی بیان میفرمود تا تشیع چارچوب خود را بسازد، برخی در میان شیعیان به غلو و اغراق درباره ائمه گرایش پیدا کردند. تاریخ میگوید رویکردهای جدید غلوّ در دوره نزدیک به زندگی امام باقر پدیدار شدند. تا جایی که نوبختی در «فرق الشیعه» مینویسد: امام باقر بارها ناچار شده برای برخی مبلغان شیعه، حکم کفر صادر نماید. امام باقر به شکلی انکاری سوال میفرمود: اینان درباره ما چه میگویند؟! ما وارثان محمد هستیم ولی هیچ اماننامهای از دوزخ با خود نداریم. ما از خدا میترسیم و از ترس او به خود میلرزیم، همچنان که برگ از باد میلرزد. اگر ما از خداوند فرمان ببریم ما را به بهشت میبرد و اگر از او نافرمانی کنیم، ما را به دوزخ میفرستد.
به دیگر سخن امام باقر بلند فریاد میزد: «ما خدا نیستیم!»
مأموریت امام باقر بسیار سخت بود. چرا که از یک سو باید به ارائه معارف و حقایقی بپردازد که بسیار کلیدی است و حاکمان وقت با آن مخالفند و ذهنیت عمومی مسلمانان با آن سازگار نیست. از سوی دیگر این معارف بناست به گروهی برسد که پراکنده و ناپیوسته است و اعضای آن از جهت مکان و وضعیت و حالت متفاوت هستند. درنتیجه انحرافاتی پدید میآید که حضرت باید در برابر آنها نیز قد علم نموده و در عین رساندن معارف به گوش همگان، اجازه هرگونه تحریف را هم ندهد.
3⃣ نقش سوم: آمادهسازی برای به دست گرفتن زمام حکومت
این نقش از زمان امام رضا آغاز میشود و شیعیان در این مرحله به سطحی رسیدهاند که به دستیابی بر حکومت نزدیک شدهاند. تغییر رویکرد خلفای جور در برابر ائمه اطهار از این دوره به بعد در همین راستا قابل تحلیل است.
📚 کتاب امامان اهل بیت مرزبانان حریم اسلام، اثر شهید سیدمحمدباقر صدر: ص۵۸۳-۶۰۳
🆔 @Qasas_school
🔰هادی و هدایتگری گرایش، بینش و کنش جامعه| بسط تجربهی لحظهی مقدس، عمومیسازی معارف دینی و ایجاد قدرت نرم ذیل سایهی تدابیر امام هادی
1⃣ گرایش:
🔸در اعمال آیینی یا همان مناسک دینی، لحظاتی وجود دارد که از آن به «لحظهی مقدس» تعبیر میشود.
اهمیت این لحظه چنان وافر است که یکی مانند کیلفورد گیرتز آن را از مهمترین کارکردهای مناسک دینی میداند.
🔹برای داشتن درکی ملموس و شفاف از «لحظهی مقدس» میتوانید خاطرات حضور خود در مناسک دینی را تورق کنید. به عنوان مثال، لحظهی نزدیک شدن به ضریح ائمه یا ایستادن در برابر شکوه کعبه یا حتی عبور ماشین حامل پیکرهای تازه تفحص شدهی شهدا، احتمالا حالتی مقدس و لبریز از معنویت را برای شما رقم زده که این همان «لحظهی مقدس» است.
🔸روزگاری تجربهی «لحظهی مقدس» چنین عمومی و فراگیر و در دسترس همگان نبود و صرفا ردّی از آن در کنج محافل خصوصی ذکر و ورد یا در گوشههای عزلت یافت میشد.
🔹عمومی شدن این تجربه مرهون تلاشهای امام هادی(علیهالسلام) است که با طراحی یک مجموعه بینشی، گرایشی و کنشی، نرمافزار جدیدی وارد فرهنگ دینی ساخت به نام زیارت (صدور زیارتنامه و ترغیب به سفر زیارتی). آن هم درست در دورهای که خلفا و سلاطین روزگار، زیارت حج را از معناهای مهم سیاسی-اجتماعی و معنوی-عرفانی آن تهی کرده و به یک عمل تشریفاتی فروکاهیده بودند. نرمافزار زیارت شکلی نوین از مناسک مذهبی را مبتنی بر باورهای دینی ایجاد نمود و با بسط دادن به زمینهی تجربهی «لحظهی مقدس»، این وضعیت روحی را به عموم افراد جامعه هدیه کرد.
2⃣ بینش:
🔸اما آنچه گفته شد، تنها کارکرد نرمافزار زیارت به عنوان بارزترین تجلی مناسک دینی نبوده و نیست. خروج معارف بلند دینی از انحصار مکتبها و مدرسهها نیز از کارکردهای همین تدبیر امام هادی است. تا پیش از اقدام بینظیر امام در تولید نرمافزار زیارت، معارف دینی به عنوان منبع اصلی تعلیم و تعلم در حصار فضاهای علمی و آکادمیک زمانهی خود بود و امام هادی در عین قرار گرفتن در حصر فیزیکی، پای معارف و حقایق مهم را به فضای عمومی باز کرد.
🔹به عنوان مثال: شاید اگر از یک فرد معمولی در جامعه اسلامی بخواهند چند روایت از کتب حدیثی معتبر شیعی نقل کند، چنین توانی را نداشته باشد اما همین فرد به دلیل حضور در مراقد و اهتمام به امر زیارت، با معارف از طریق زیارتنامه آشنا شده و برخی مضامین و عبارات آن را حفظ دارد (مانند عبارات زیارت عاشورا که در اذهان بخش مهمی از جامعه دیندار نهفته است).
3⃣ کنش:
🔸نکته مهم دیگر آنکه این نرمافزار مهم زیارت چنان در نظر دشمنان اهل بیت مهم جلوه کرد که متوکل عباسی به دلیل احساس خطر از این ناحیه، دستور به تخریب مرقد مطهر سیدالشهدا در کربلا داد. او برای آنکه مردم دورهی خویش را از اقدامات مهم فرهنگی امام هادی دور کند، حرم سیدالشهدا را شخم زد و با تبدیل کردن آنجا به زمینی کشاورزی، بر قبر مطهر حضرت آب بست تا مردم امام حسین و عمل زیارت را فراموش کنند. این شدت مقابله آن هم در سطح رأس حاکمیت نشانی از توفیق امام هادی است در نهادینهسازی زیارت.
🔹در واقع زیارت، به واسطه آنکه توان ایجاد اجتماع افراد براساس گرایشها وبینشهای واحد را داراست، یکی از مهمترین زمینههای تجلی «قدرت نرم» به شمار میرود که کارکردی اساسی در حوزه سیاست و اجتماع دارد. یک نمونهی آن در روزگار کنونی، زیارت اربعین است که رعب دشمن را برانگیخته و نشانهی این رعب، تلاش برای انواع مقابله با این پدیدهی عظیم است.
✍🏻 سیدمیثم میرتاجالدینی
🆔 @Qasas_school
🔰 امام خمینی در مصاحبه با خبرنگار الاهرام ۲۵ دیماه ۱۳۵۷
🎙خبرنگار الاهرام: نقش زن در حکومت اسلامی آینده چیست؟
🔴 امام خمینی(ره): زنان آزاد هستند در بسیاری از امور شرکت کنند؛ آزادی به معنای واقعی نه آنطور که شاه میخواست... آنطور که شاه میخواهد، که ما حتماً با آن آزادی مخالف هستیم.
📚 صحیفه امام ج۵ ص ۴۷۰.
🆔 @Qasas_school
🔰 آزادیهای شاه
🔶 یک روز خانم لیلی امیر ارجمند خطاب به شاه گفت: میخواهیم بخشنامه کنیم که دخترانی را که با روسری به کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان میآیند، راهشان ندهند.
شاه البته جوابی نداد ولی من [احمدعلی مسعود انصاری] گفتم حالا چه وقت اینطور تصمیمات است؟!
🔷 یک روز هم همین خانم به شاه گفت: این احمد با آزادی زنان مخالف است و شاه گفت احمد راست میگوید. خانم ارجمند گفت مگر خودتان این آزادی را به زنان ندادهاید؟
شاه جواب داد این آزادی که من به شما دادهام پدرتان را درمیآورد و خودتان متوجه نیستید.
📚کتاب من و خاندان پهلوی، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، ص۱۰۷.
#بُرنگ
#بریدههایی_برای_درنگ
🆔 @Qasas_school
🔰 شاه هم معتقد بود در میدان موفق بوده ولی روایتِ میدان را باخته!
🔺به مناسبت ۲۶ دیماه و فرار شاه مخلوع
🔶 "هنوز و همچنان این پرسش بر سر جای خود باقی است که چرا شاه در آخرین ماههای اقامتش در ایران و در حقیقت آخرین ماههای سلطنتش بدینگونه زبون و بیاراده و بیتفاوت شده بود؟
یقینا بیماری شاه در فرو غلطاندن او به حالت افسردگی نقش اصلی و اساسی داشت. اما مسئله دیگری هم بود و آن اینکه شاه معتقد بود که خود و خاندان او به مملکت و مردم خدمات شایان کردهاند و در دوران پهلوی بوده است که ایران از مدار واپسماندگی و زندگی قرون وسطائی به دوران مدرن پیوسته است. به همین ملاحظه وقتی دید مردم چگونه علیه او شوریدهاند حقیقتا سر خورده و افسرده شد و برایش باور کردنی نبود ملت در پاسخ به خدمتی که خود قائل بود به ایران و ایرانی کرده است چنین عکسالعملی را نشان بدهد."
📚 کتاب من و خاندان پهلوی، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، ص۱۱۲.
🆔 @Qasas_school