♦️ بنیقینُقاع در مدینه بازار معروفی داشتند که در آن محصولات زرگری و آهنگری و کفاشی خود را میفروختند. مسلمانان کمابیش به این بازار رفت و آمد داشتند. به ویژه زنها.
🔹 روزی مردکی یهودی در بازار، یواشکی و دزدکانه پر چادر زن مسلمانی را گره زد به بخش بالایی از چادر آن زن. بینوا تا برخاست، اندام او نمایان شد. شرمآگین و دستپاچه در پی صاف و صوف کردن پوشش خود بود که صدای قهقهه مردان یهودی در بازار پیچید و توجهها را جلب کرد.
🔸 رگ غیرت مرد مسلمانی جنبید. بر یهودی تاخت و چنان مشتی بر دهان یهودی کوبید که آن خندهها، حناق گلویش شد. یهودی مُرد و حقا که مرگ کمترین سزای او بود. یهودیهای دیگر آشفته و کینهتوزانه بر سر آن مرد غیور مسلمان ریختند و او را در دم کشتند. قتل به یک مقاتله رسید و نزاعی بزرگ میان مسلمانان و قبیلهی یهودیتبار بنی قینقاع جرقه خورد.
🔹 پیامبر اکرم که پیش از این پیمانشکنی یهود و همینطور رجزخوانی و هماورطلبی آنها را دیده بود، فرمان جنگ صادر کرد. زمزمهای در شهر پیچید: انتقام سخت، انتقام سخت!
🔸 جنگاوران از رسول خدا جویای دستور شدند. یا رسولالله! در برابر یک کشتهی مظلوم مسلمان، چند تن یهودی بر خاک بغلتانیم؟ پیامبر بنابر مصالحی فرمود: انتقام از بنیقینقاع، جز با خروج تمام آنها از منطقه محقق نمیشود.
🔹 هرچند بنیقینقاع در آغاز به فراوانی نیروهای جنگی خودش میبالید اما پیامبر پانزدهروز محلهی این قبیلهی یهودی را محاصره کرد و عاقبت این جماعت را به شکلی تحقیرآمیز چنانچه سزاوارش بودند از مدینه به اذرعات شام تبعید نمود.
✏️ پ.ن: مسئولان پس از ترور سردارسلیمانی، از انتقام سخت گفتند و رهبرانقلاب این انتقام را به خروج آمریکا از منطقه تعبیر کرد. اکنون پس از گذشت سه سال، اول از مسئولان و سپس از خودمان بپرسیم برای تحقق این امر چه کردند و چه کردیم؟ این پرسش هم نه به معنای صرف مطالبه که برای رسیدن به آگاهی از وضعیت خودمان است.
#جان_فدا
#تقویم_تاریخی
#اندیشه
🏫 مدرسه تاریخاندیشی قصص
🆔 @qasas_school