eitaa logo
مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص
1.2هزار دنبال‌کننده
321 عکس
18 ویدیو
10 فایل
اینجا کانال مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص است؛ محلی برای اندیشیدن در مقیاس تاریخ، با کمک قصه‌ها. + برای ارتباط با ما: 🆔 @sayyed_meysam
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️ آیا هنگامه‌ی تولد علی‌بن‌ابی‌طالب دیوار کعبه شکافت و فاطمه بنت اسد از آن وارد کعبه شد؟ ✍🏻 نجمه صالحی 1⃣ از برخي نقل‌های تاريخی به دست می‌آيد كه خانه كعبه در زمان ولادت اميرالمؤمنين عليه السلام يک در داشته است زيرا طبق روايت كتاب كافی ۳۰سال قبل از بعثت حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله (زمانی كه اميرالمؤمنين عليه‌السلام متولد نشده بود) در مكه سيل آمد و كعبه خراب شد و مشركين كعبه را بازسازی كردند. 📜 إِنَّمَا هَدَمَتْ قُرَيْشٌ الْكَعْبَةَ لأَنَّ السَّيْلَ كَانَ يَأْتِيهِمْ مِنْ أَعْلَى مَكَّةَ فَيَدْخُلُهَا فَانْصَدَعَتْ وسُرِقَ مِنَ الْكَعْبَةِ غَزَالٌ مِنْ ذَهَبٍ رِجْلَاه مِنْ جَوْهَرٍ وكَانَ حَائِطُهَا قَصِيراً وكَانَ ذَلِكَ قَبْلَ مَبْعَثِ النَّبِيِّ ص بِثَلَاثِينَ سَنَةً.. 2⃣ از سويی‌ پيامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به عايشه می‌فرمايند اگر خويشاوندان تو به تازگی از كفر به اسلام رو نياورده بودند، دستور می‌دادم خانه كعبه تخريب شود و آن را چسبيده به زمين می‌ساختم و برای آن دو در شرقی و غربی می‌ساختم اين‌گونه مانند زمانی بود كه حضرت ابراهيم آن را ساخت. 📜لَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَيْتِ فَهُدِمَ فَأَدْخَلْتُ فيه ما أُخْرِجَ منه وَأَلْزَقْتُهُ بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ له بَابَيْنِ بَابًا شَرْقِيًّا وَبَابًا غَرْبِيًّا فَبَلَغْتُ بِهِ أَسَاسَ إبراهيم. ✅ اين نقل‌ها حاکی از اين است كه مشركین وقتی كعبه را بازسازی كردند يک در برای آن قرار دادند و پس از آن اميرالمؤمنين عليه‌السلام به دنيا آمد و رواياتی كه می‌گويد فاطمه بنت اسد سلام‌الله‌علیها از پشت كعبه وارد شد، به معنای ورود از ديوار است. 📚كلينی، الكافی، ج4، ص 217؛ بخاری، صحيح بخاری، ص 385، حديث 1586، بيروت، دار ابن كثير، چاپ اول. 🆔 @Qasas_school
روایت سفارت آمریکا از 26دی و فرار شاه 🔶 پس از خروج شاه از کشور در روز ۱۶ ژانویه، عموم تظاهرات‌کنندگان خوشحال بودند و تمامی حواس‌شان مشغول به «سپیده‌دم آزادی» بود. اما برخی به صورت پراکنده شعارهای ضد آمریکایی سر می‌دادند. 🔹 سفارت همین حالا از دو منبع مختلف آگاهی یافت که در روز ۱۶ ژانویه مردم و ارتش درگیر شده‌اند، این درگیری زمانی صورت گرفت که عده‌ای تلاش کردند تا مجسمه شاه را سرنگون کنند. کامیون‌های ارتش از راه رسیدند و تیراندازی را آغاز کردند. خشونت‌ها تا ۱۷ ژانویه ادامه یافتند. منبع ما در شرکت ملی نفت ایران گزارش می‌دهد که در روز ۱۶ ژانویه ۲۰ نفر کشته شدند؛ دکتر میناچی از کمیتهٔ دفاع از حقوق بشر به رایزن سیاسی گفته که ارتش در دانشگاه جندی‌شاپور به مردم حمله کرد و خشونت به شهر کشیده شد. او هیچگونه آمار دقیقی نداشت ولی گفت که «تعداد زیادی» از مردم در این دو روز کشته شده‌اند. 🔹 خودروها میدان فردوسی را مسدود کرده بودند و مردم شعارهای ضدشاه سر می‌دادند، علیرغم ترافیک کاملاً سنگین که در مرکز شهر تشکیل شده بود جو حاکم شاد بود. پوستر تمام رنگی ۱۴ در ۱۹ آیت‌الله خمینی به قیمت ۵۰ ریال به فروش می‌رسید، با این اوصاف رایزن سیاسی تصمیم گرفت که این بها را بپردازد تا به نوعی امنیت خود در میان جمعیت را تضمین کند که در نهایت تصمیم درستی بود. باقی نقاط تهران آرام بود ولی فضای شادی بر شهر حاکم بود. اما کنسول سیاسی شاهد تخریب یکباره رستوران در نزدیکی سفارت، توسط یک گروه از جوانان بود که فی‌البداهه دست به این کار زدند. متن سند 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔰 شاه هم معتقد بود در میدان موفق بوده ولی روایتِ میدان را باخته! 🔺به مناسبت ۲۶ دی‌ماه و فرار شاه مخلوع 🔶 "هنوز و همچنان این پرسش بر سر جای خود باقی است که چرا شاه در آخرین ماه‌های اقامتش در ایران و در حقیقت آخرین ماه‌های سلطنتش بدین‌گونه زبون و بی‌اراده و بی‌تفاوت شده بود؟ یقینا بیماری شاه در فرو غلطاندن او به حالت افسردگی نقش اصلی و اساسی داشت. اما مسئله دیگری هم بود و آن اینکه شاه معتقد بود که خود و خاندان او به مملکت و مردم خدمات شایان کرده‌اند و در دوران پهلوی بوده است که ایران از مدار واپس‌ماندگی و زندگی قرون وسطائی به دوران مدرن پیوسته است. به همین ملاحظه وقتی دید مردم چگونه علیه او شوریده‌اند حقیقتا سر خورده و افسرده شد و برایش باور کردنی نبود ملت در پاسخ به خدمتی که خود قائل بود به ایران و ایرانی کرده است چنین عکس‌العملی را نشان بدهد." 📚 کتاب من و خاندان پهلوی، خاطرات احمدعلی مسعود انصاری، ص۱۱۲. 🆔 @Qasas_school
🔰قصه‌ی نصفه‌نیمه‌ی "خلیج فارس" 🟡 ایران هیچ وقت قدرت دریایی نبوده است. این ادعایی است که البته برای آن شواهد تاریخی هم وجود دارد. ⚫️ گراهام فولر، تحلیل‌گر عالی‌رتبه‌ی سازمان جاسوسی سیا که حدود ۲۰سال در منطقه خاورمیانه زیست کرده، دراین‌باره می‌نویسد: ایران تا قرن بیستم، به سختی کنترل خود را بر سواحل این کشور در خلیج فارس اعمال کرده است. اما حضور گذرای ایران در این منطقه در گذشته، خاطره تاریخی جمعی ایرانیان را متقاعد کرده است که خلیج فارس ماهیتی حقیقتا ایرانی دارد. خاطره‌ی ملی، بسیار عمیق‌تر و ریشه‌دارتر از هرگونه واقعیت یا دستورالعمل قانونی است. 🟡 به بیان دیگر فولر درصدد آن است بگوید صرف وجود قید «فارس» در کنار نام «خلیج»، حق حاکمیت و سلطه را برای ایران به ارمغان نمی‌آورد. ایرانیان با آنکه هرگز یک قدرت دریایی در این خلیج نبوده‌اند، اما همواره از این نام به عنوان یک تاریخ یاد کرده‌اند. گویی ایرانیان در عین نداشتن قدرت دریایی بالفعل، با حفظ عواطف ملی نسبت به خلیج فارس و حساسیت نشان دادن روی نام آن، دروازه‌های یافتن قدرت بالقوه دریایی را برای خود باز نگاه داشته‌اند و به عنوان اصلی‌ترین مدعی تملک بر خلیج، در دعواهای تاریخی حضور یافته‌اند. ⚫️ فولر در جای دیگری می‌گوید: «ایرانی‌ها عمیقا عقیده دارند که خلیج فارس از زمان کوروش کبیر و نخستین امپراطوری جهانی ایرانی، یک دریای ایرانی بوده است. این یک مسئله اعتقادی و عمیقا حکاکی شده در روان ایرانی است که نسبت به سلطه برحق ایران بر بیشتر بخش‌های خلیج فارس واکنشی عمیقا عاطفی ایجاد می‌کند. فرهنگ ایرانی ریشه‌ای غنی و عمیق در اسطوره و آفرینش‌شناسی دارد.» 🟡 در طرف مقابل این عواطف ایرانیان مبنی بر «فارسی» معرفی کردن «خلیج»، اراده‌ی آگاهانه‌ای وجود دارد تا با تاکید بر «قدرت دریایی نبودن ایران در هیچ دوره‌ای از تاریخ»، حق تملک ایران بر نوار ساحلی خلیج فارس را انکار نموده و جای پای قدرت خود را سفت کنند. ⚫️ از این روست که ج.ب.کلی می‌نویسد: «دریا هیچ‌گاه عنصر طبیعی زندگی ایرانیان نبوده است» و سرپرسی سایکس در کتاب تاریخ ایران از تنفر شدید ایرانیان از دریا سخن می‌گوید و سرچارلز بلگریو می‌گوید: «ایرانیان نژادی هستند که عمیقا از دریا بیزارند». 🟡 آیا واقعا در ژن ایرانی چیزی وجود دارد که منجر به تنفر آنها از دریا می‌شود؟ آخر چه ارتباطی میان نژاد و «تنفر از دریا» وجود دارد؟ لذا پرواضح است که این داستان‌سرایی‌ها و نتیجه‌گیری‌های شبه‌علمی هدفی ندارد جز تثبیت قدرت سیاسی خود در دریا. ⚫️ جالب آنکه این دسته از استعمارگران عموما انگلیسی، در جایی هم که حضور ایران در دریا را روایت کرده‌اند باز پای انگ «دزد دریایی» را به میان کشیده‌اند. فردی مثل نادر ابراهیمی تلاش داشت در اثر خود به نام «بر جاده‌های آبی سرخ» مقابل این نوع روایت‌ها بایستد و چهره میرمهناو را از یک دزددریایی به یک مبارز ضداستعماری بدل سازد. 🟡 اکنون پرسش مهمی که ذهن‌ها را مشغول می‌کند این است که چرا با وجود رابطه عاطفی و حساسیت ویژه ایرانیان نسبت به «خلیج فارس»، هیچ تلاش درخوری برای ورود ایران به عرصه دریا صورت نگرفته است؟ ⚫️ آری! می‌شود ماجرا را اینگونه روایت کرد که قدرت‌های استعماری در دریا، اجازه ورود ایران را به این عرصه نداده‌اند. در تاریخ هم آمده که تلاش‌هایی در دوره صفویه و نادرشاه برای ورود به دریا بوده اما با سنگ‌اندازی‌ها به نتیجه نرسیده است! اما نمی‌شود فقط به این قسمت ماجرا پرداخت و سهم بی‌علاقگی یا بی‌ارادگی خود ایرانیان را نادیده انگاشت؛ ولو قطعا با گزاره «تنفر نژاد ایرانی نسبت به دریا» مخالف باشیم. 🟡 درباره چرایی عدم قدرت دریایی شدن ایران، می‌توان به علل بسیاری پرداخت چنانچه اهل فن پرداخته‌اند. قصد من اینجا درنظر گرفتن سهمی برای قصه و روایت است. به نظر می‌رسد هر چقدر تلاش برای حفظ اسم «خلیج فارس» یا تولید روایت‌های اسطوره‌ای از مالکیت بر این خطه ساحلی توانسته دروازه‌های ورود ما را به صورت بالقوه به میدان قدرت دریایی باز نگه دارد، اما به‌قدری اندک بوده که نتوانسته رؤیایی ایرانی به عنوان یک مطلوب یا ایده‌آل خلق کند تا به سمت آن حرکت جدی کنیم. از قدیم گفته‌اند: "وصف العیش، نصف العیش" و گویا ما به همین وصف «فارسی» در کنار نام «خلیج» بسنده کرده‌ایم. نوعی اکتفاء به عیش نصفه‌نیمه. 🆔 @Qasas_school
🔰 به‌بهانه‌ی فوت رئیس انجمن حجتیه | موضع مرحوم آیت‌الله سیدمنیرالدین حسینی(ره) درباره انجمن ضد بهائیت (معروف به انجمن حجتیه) ...بعد اینها [انجمن ضد بهائیت، بین ۴۱ تا ۴۴] آمدند و خیلی مبسوط شرح دادند کارشان را. ما جذب کار اینها و تشکیلات اینها نشدیم. آن وقت من غرق در شخصیت پدرم بودم؛ گفتم چرا پدر ما [وقتی زنده بود و] مسئلة بهاییت، قادیانی، وهابیت و... را مطرح می کردند، ایشان می گفت من حال برخورد با اینها را ندارم؟! کارهای دیگری دارم و وقت برخورد با اینها را ندارم؟! و فقط مسئلة‌ بهاییت را از موضع اینکه دولت نباید علیه مذهب قراردادی را امضاء بکند، برخورد می کرد[نه بیشتر!]. لذا به انجمن پیشنهاد دادم که شما باید «نظام اجتماعی» را بشناسید، آن وقت زیر نظر یک مرجع، یک حزب نیرومند درست کنید که دولت وقت را تسلیم‌ خودتان کنید؛ آن وقت دیگر بهاییت کاری ازش نمی آید[لذا این روش مبارزه شما غلط است]. در مقابل اینها مدام اسم بهائی های درون دستگاه شاه را قطار می کردند. من هم می گفتم که اما شاه [دولت را ] به سمت بهاییت شدن اداره نمی کنند[بلکه به سمت غربی شدن اداره می کند]. ... حال بگذریم! اینها [انجمن حجتیه] آدم‌های به نظر خود بنده با پشت کار از نظر مذهبی و ساده، در نظر من بودند. اما اینکه می‌گفتند اینها خیلی تشکیلات دارند اینها، تشکیلات‌شان به نظر من از همان اول هم عمیق به ذهن من نیامد. الان هم اگر کسی از من سوال کند می‌گویم تشکیلات آنها [تولیدِ] علمی نیست، تشکیلات «توزیعی» است، چون تولید ندارند که! حتی چیزهایی که در حوزه هست، را نمی‌توانند توزیع کنند! در مبارزه با بهاییت هم، یک کار توزیعی روی تولیدات «مذهبی، سیاسی، فرهنگی» داشتند؛ آن هم در یک بخش کوچکش! [لذا به نظر من] اصلاً‌ لقب تشکیلات دادن به این انجمن، درست نیست؛ مگر به یک حساب، که بخواهیم خط فرهنگ متحجر را مورد حمله قرار بدهیم. البته تحجر، یک خطر جدی است و انتخاب انجمن به‌صورت سمبلیک انتخاب بی‌جایی هم نیست! ولکن اینکه خودشان مالی باشند که آدم بخواهد برخورد بکند، نه خبری نیست! آنها را با خود بهایی‌ها هم مقایسه نمی‌کنم! اینها مسلِم هستند، طاهر هستند، شیعه هستند، احیاناً بعضی‌شان اهل تهجد، اهل خیرات فردی هستند. ولکن نه بهائیتش مالی هست مقابل اسلام، نه انجمن مقابلش! علتش این است که، بهائیت آن نفر اصلی میدان مبارزه با اسلام نیست! مگر بهائیت در نظام بین المللی چه حرفی برای گفتن دارد؟ در توصیف عدالت «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی»، در «تولید، توزیع مصرف» چه حرفی برای گفتن دارد؟ چیزی ندارد که! من به خود انجمنی‌ها هم گفتم، گفتم شما در جنگ با یک پهلوان پنبه هستید که یک روزی دستگاه اجانب او را ایجاد کرده بود و بعد حتی نتوانسته نگهش دارد! اینکه بهائیت را بدون اینکه در خارج زنده باشد، مرتباً در ذهن خودتان زنده‌اش بکنید، او را زمین بزنید باعث نمی‌شود که بگوییم کشتی‌گیر قوی هستید! اگر مرد میدانش هستید، آن کسی که اعلام می‌کند که [بدون اسلام] می‌توانم اداره بکنم عالم را، در سینه او بایستید! الان مساله نفوذ «اقتصادی سیاسی، فرهنگی» مستکبرین جهانی مساله عینی ماست. پس بنابراین تشکیلات اینها در نظر ما، قطعاً به مراتب بسیار زیاد ضعیف‌تر از تشکیلات مجاهدین خلق بود. مجاهدین خلق به یک نسبت ضعیفی تعریف از عدالت «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی» را درک می‌کردند. قدرت تولید و تکامل اجتماعی را و ـ به اصطلاح ـ دینامیزم و توان‌افزایی جامعه را به یک نسبت ضعیفی معنا می‌کردند لذا خطر آنها در جذب جوان‌ها مهم‌تر بود! بله انجمن حجتیه، فقط به عنوان سمبل قشر متحجر و متنسک شناخته می‌شود. 📚 کد جلسه 1261 بانک اطلاعات فرهنگستان علوم اسلامی قم75/1/21 ✍🏻 به‌کوشش حجت‌الاسلام مهدیزاده 🆔 @Qasas_school
🔰فضولی موقوف! 🔺روایت شهید هاشمی‌نژاد از انجمن حجتیه 🔹 خط انجمن یعنی چه؟ خط انجمن همانی که سابقا وجود داشت، مبارزه با بهائیت بود. تا این جا ما حرفی نداشتیم، کسی بیاید و با بهائیت مبارزه کند، اشکالی نداشت. اشکال کار چند مطلب بود. یکی این که آن برادران، یعنی تعدادی از رهبرانشان آنچنان بهائیت را بزرگ می‌کردند که گویا اصلاً تمام خطر، بهائیت است در ایران. در حالی که ما معتقد بودیم، یعنی خط انقلاب معتقد بود که بهائیت یک شاخه‌ای است از شاخه‌های استعمار. معلولی است، ما باید به سراغ علت برویم. نتیجتاً هم دیدید که وقتی دیدند انقلاب می‌شود و عوامل امپریالیسم در هم کوبیده می‌شود، بهائیت هم می‌رود سراغ کار خودش. 🔸همان طور که می‌دانید بچه‌های مسلمان و پاک و صادقی که می‌رفتند و با آن‌ها[انجمن حجتیه] کار می‌کردند (ضمناً من عرض کنم من هیچ یک از آن‌ها چه کوچکشان و چه بزرگشان را نمی‌خواهم متهم کنم و رهبرانشان را هم من متهم نمی‌کنم، ولی می‌گویم در دیدشان اشتباه داشته‌اند و همین قدر برای ما کافی است که جریان را ببینیم چیست) این‌ها به بچه‌هایشان می‌گفتند که به این شرط می‌توانید با ما فعالیّت کنید که در کار‌های سیاسی دخالت نکنید. همان وقتی که بچه‌های ما در خیابان‌ها بودند و فریاد می‌زدند، در زندان و در برابر گلوله بودند؛ [اینها یعنی انجمن] اگر کسی را احساس می‌کردند که در فعالیت‌های سیاسی است عذر او را می‌خواستند و این دقیقاً خلاف خط امام است. به همین دلیل هم بود که رژیم اجازه می‌داد آن‌ها در زمینه مبارزه با بهائیت کار کنند. چرا؟ برای اینکه برای رژیم این مسئله مطرح بود که سر جوانان را یک جا گرم کند که کاری به کار آمریکا و رژیم و نفت و شرایط سیاسی نداشته باشند. حالا آن جای سرگرمی چه بود؟ برای رژیم فرق نداشت. گاهی به دانشجویان می‌گفت این همه عوامل شهوت‌رانی برای شما ریخته، ما خودمان هم کمکتان می‌کنیم. امکانات رفاهی به آنان می‌دادند، بورس تحصیلی می‌دادند و… که خلاصه کاری به نظام نداشته باشند. یکی از سرگرمی‌ها هم این بود که بروید با بهائیت مبارزه کنید، به شرطی که در کار‌های سیاسی مداخله نکنید. 🔹این جمله را هم توضیح بدهم، این جور نبود که رژیم بگوید بروید با بهائیت مطلقاً مبارزه کنید. اگر این آقایان هم ادّعا می‌کنند که ما با بهائیت مبارزه می‌کردیم، کم لطفی می‌کنند. بهائیت سه بُعد داشت: بعد اقتصادی، بعد سیاسی، بعد فکری. دقت کنید این‌ها در بعد سیاسی و بعد اقتصادی یک قدم هم اجازه نداشتند مبارزه کنند، رژیم، قرص جلوی این‌ها را می‌گرفت. [آیا] این‌ها می‌توانستند حتی راجع به پپسی کولا حرف بزنند، که مال ثابت پاسال بود؟ این‌ها می‌توانستند راجع به شرکت‌هایی که در این مملکت از نظر اقتصادی در اختیار بهائیت بود حرف بزنند؟ ابداً! این جا رژیم، چراغ قرمز داده بود و آقایان هم بر اساس دیدشان (باز نمی‌گویم خیانت) تزشان این بود که نباید با رژیم درگیری پیدا کرد، باید آهسته رفت تا گربه شاخ نزنه! بنابراین در بُعد اقتصادی این‌ها با بهائیت مبارزه نداشتند و نمی‌توانستند هم داشته باشند. در بُعد سیاسی هم همین جور، می‌توانستند بگویند آقای هویدا چرا تعدادی از وزرای شما در کابینه‌تان بهایی هستند؟ ابداً! می‌گفتند فضولی موقوف! پس کجا مبارزه می‌کردند و رژیم اشکالی نمی‌کرد یا به آن‌ها اجازه می‌داد؟ فقط در بُعد فکری، وقتی ما می‌گوئیم انجمن حجتیه یعنی این خط و وجود دارد. 🆔@Qasas_school
🔰رجز معنادار علی در خیبر ۲۴ رجب مشهور است به روزی که قلعه‌ی خیبر به دستان مبارک حضرت یدالله، علی‌بن‌ابی‌طالب فتح شد. درباره این واقعه‌ی تاریخی حرف بسیار است. اما خوب است چند جمله‌ای درباره‌ی رجز امیرالمؤمنین قلمی کنیم به امید شکستن درهای بسته‌یِ زندگیِ همه‌ی شیعیان. در منابع آمده که وقتی امیرالمؤمنین با مرحب، یَل نامی و پهلوان عرب مواجه شد، این رجز را خواند: أَنَا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةً لَيْثٌ لِغَابَاتٍ شَدِيدٌ قَسْوَرَةٌ [1] من همان کسی هستم که مادرم نام شیر را بر من گذاشت. فراهیدی در العین ذیل واژه‌ی "حیدر" می‌نویسد: و حَيْدَرَة: اسم علي بن أبي طالب عليه السلام- في التوراة. [2] یعنی حیدر نام خاص علی‌بن‌ابی‌طالب است در تورات. تورات کتاب مقدس یهودیان است و جالب آنکه حضرت در برابر یهودیان خود را با همین نام معرفی می‌کند تا آشنایان با تورات بدانند در برابر چه کسی به رزم ایستاده‌اند. همچنین جالب‌تر آنکه علاوه بر تورات، قرآن کریم نیز همین لقب شیر را به امیرالمؤمنین نسبت داده است. ابن‌شهرآشوب در مناقب خود می‌نویسد: وَ كَانَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و آله إِذَا خَرَجَ مِنْ بَيْتِهِ تَبِعَهُ أَحْدَاثُ الْمُشْرِكِينَ يَرْمُونَهُ بِالْحِجَارَةِ حَتَّى أَدْمَوْا كَعْبَهُ وَ عُرْقُوبَيْهِ وَ كَانَ عَلِيٌّ علیه‌السلام يَحْمِلُ عَلَيْهِمْ فَيَنْهَزِمُونَ فَنَزَلَ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ. [۳] خلاصه‌ی مطلب آنکه پیامبراکرم وقتی از منزل خارج می‌شد، مشرکین به او سنگ می‌زدند و جسم مطهر ایشان را زخمی می‌کردند تا جایی که استخوان‌های پای مبارکش نمایان می‌شد. یک‌بار علی‌بن‌ابی‌طالب چنین صحنه‌ای را مشاهده کرد و چنان به سمت آنها حمله نمود که مشرکین پا به فرار گذاشتند. سپس برای این حرکت امیرالمؤمنین آیه نازل شد: كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ (مدثر/۵۰ و ۵۱) مشرکان همانند گورخرانی گریزان، از چنگال شیر فرار می‌کنند. اینجا صراحتا قرآن، از لفظ "قسوره" یعنی شیر استفاده می‌کند. کلمه‌ای که فقط یکبار در قرآن آمده و ویژه‌ی علی‌بن‌ابی‌طالب است. 📚منابع: ۱- شیخ مفید، الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج‏1، ص: 127. ۲- فراهیدی، كتاب العين، ج‏3، ص: 179. ۳- ابن‌شهر‌آشوب، مناقب آل أبي طالب عليهم السلام، ج‏2، ص: 68. 🆔 @Qasas_school
🔰امام کاظم چندبار زندانی شد؟ ⚫️ حضرت موسی‌بن‌جعفر نخستین بار در دوره حکومت مهدی عباسی زندانی شد. مدت‌زمان این حبس مشخص نیست. نقل است که مهدی عباسی یک شب به حمیدبن‌قحطبه(زندان‌بان امام) دستور داد امام کاظم را هنگام سحر به قتل برساند. اما شب در خواب امیرالمومنین را دید که برایش این آیه را خواند: فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ (محمد/22) مهدی عباسی فهمید که علی‌بن‌ابی‌طالب او را قاطع رحم و مفسد قلمداد کرده. لذا دستور داد شبانه امام را احضار کردند و حضرت را آزاد نمود. 🔴 سپس امام کاظم در دوره هارون دست‌کم چهار بار زندانی شد: 1⃣ حبس در زندان عیسی‌بن‌جعفر: حدود یکسال 2⃣ حبس در زندان فضل‌بن‌ربیع: مدتی طولانی، حدود ده‌سال 3⃣ حبس در زندان فضل‌بن‌یحیی برمکی: مدت زمان نامشخص 4⃣ حبس در زندان سندی‌بن‌شاهک: حضرت در همین زندان به شهادت رسید! 🆔 @Qasas_school
🔰مهم‌ترین زندانی سیاسی تاریخ (۱) ⚫️ درباره نحوه اولین بازداشت منجر به حبس آمده که حضرت موسی‌بن‌جعفر(علیه‌السلام) درحال خواندن نماز صبح بود. ناگهان ماموران حکومتی هارون وارد مسجدالنبی شده و حتی صبر نکردند حضرت نماز خود را تمام کند. نماز امام را شکستند و وی را به دربار هارون بردند. گویند امام کاظم در این حین یک جمله فرمود: اشکو الیک یا رسول الله ما القی. ای رسول خدا بابت این اتفاق به تو شکایت می‌کنم. سپس شب‌هنگام دو استر که روی آن‌ها کجاوه‌هایی پوشیده بود به راه افتاد. یکی به سمت بصره و دیگری به سمت کوفه. حکومت وقت می‌خواست کسی نداند امام کاظم را در کدام شهر زندانی می‌کنند. بعدها مشخص می‌شود کجاوه امام به سمت بصره رفته و امام در یکی از اتاق‌های دارالاماره زندانی شد. کاتب عیسی‌بن‌جعفر (والی بصره) می‌گوید: این مرد نیکوکار (اشاره به امام کاظم) در مدتی که داخل دارالاماره بود، چه زشتی‌ها و منکرات از درباریان ندیده و نشنیده است. 🔴 پس از یکسال حبس، عیسی برای هارون در نامه‌ای می‌نویسد: «موسی‌بن‌جعفر را تحویل بگیر وگرنه او را رها خواهم ساخت. من هرچه تلاش کردم تا بر ضد او مدرکی بیابم، نیافتم. حتی گاهی به انتظار نشستم تا از زبانش نفرینی علیه من یا تو بشنوم ولی او جز دعا و طلب رحمت برای خودش از خدا چیزی نخواست.» ⚫️ در نقلی آمده که روزی هارون از نورگیر کوچک زندان نگاهی به سیاه‌چاله انداخت و دید موسی‌بن‌جعفر در سجده است. از فضل‌بن‌ربیع پرسید: ماجرا چیست؟ فضل پاسخ داد که موسی‌بن‌جعفر هر روز از طلوع آفتاب تا اذان ظهر به سجده می‌پردازد. هارون گفت: آری او از راهبان بنی‌هاشم است که از دنیا بریده! فضل پرسید: پس چرا او را زندانی کرده‌ای؟ هارون جواب داد: هیهات! چاره‌ای جز این نیست! 🔺این تناقض به خوبی حاکی از این است که امام کاظم درحال مبارزه با حکومت وقت بود و هرچند در زندان به عبادت بسیار مبادرت داشت اما هرگز اینگونه نبوده که به سان راهبان از دنیا بریده باشد. اگر این بود، هارون او را زندانی نمی‌کرد. 🆔 @Qasas_school
🔰مهم‌ترین زندانی سیاسی تاریخ (۲) ⚫️ سپس هارون از فضل‌بن‌ربیع می‌خواهد امام کاظم را مخفیانه در زندان به قتل برساند اما فضل امتناع می‌کند. تا آنکه هارون دستور انتقال امام را به زندان فضل‌بن‌یحیی برمکی می‌دهد. گویا فضل‌بن‌یحیی بعد از مدتی شیفته رفتار و عبادت امام کاظم می‌شود و حضرت را در یکی از اتاق‌های خانه‌اش جای می‌دهد و امام را تکریم می‌کند. خبر به گوش هارون می‌رسد و وی دستور می‌دهد مأموران حکومتی امام را تحویل زندان سندی‌بن‌شاهک داده و سپس فضل‌بن‌یحیی را برای زدن صد تازیانه به دربار بیاورند. فضل برای تازیانه خوردن به دربار می‌آید و مورد لعن هارون قرار می‌گیرد. یحیی برمکی پدر فضل، ضمن عذرخواهی از هارون، قول می‌دهد که امام کاظم را به شهادت برساند. سپس سندی‌بن‌شاهک رئیس زندان بغداد را مأمور به قتل امام می‌کند. 🔴 در زندان سِندی بسیار بر امام شکنجه روا می‌دارند. در نقلی آمده که حضرت را با سه زنجیر در بند کردند که وزن آنها سی رطل بود( هر رطل نیم‌مَن است). گویا این زندان، در عمق زمین بوده که از آن به سیاه‌چاله تعبیر می‌شود. امام کاظم درباره وضعیت خود به فرستاده‌ی هارون اینگونه پیغام می‌دهد: هر روز در اینجا بر من سخت می‌گذرد و تو در شادی هستی، بالاخره روزی خواهد رسید که با هم روبه‌رو شویم.. روزی که در پیشگاه خدا طرفداران باطل در خسران و زیانند. 📚منابع: مقاتل‌الطالبیین، ص415-416؛ الارشاد شیخ مفید، ج2، ص240؛ الغیبه شیخ طوسی، ص29؛ عیون اخبارالرضا، ج1، ص95؛ مناقب آل ابی طالب، ج4، ص300 و 318؛ الکافی، ج1، ص477؛ تذکره‌الخواص ابن‌جوزی، ص313-314؛ کشف‌الغمه، ج2، ص213؛ اثبات‌الهداه، ج4، ص281؛ اعلام الوری طبرسی، ج2، ص33؛ بحارالانوار، ج48 ص221. 🆔 @Qasas_school
📆 از صبح سیزده بهمن (مانند چنین روزی) مردم برای دیدار و ملاقات با امام به مکان اسکان امام هجوم آوردند. فشار جمعیت بسیار بالا بود و زنان در کنار مردان حاضر بودند. برای اداره بهتر جمعیت، صبح برای حضور مردان و عصر برای حضور زنان اختصاص یافت. با این حال فشار چنان زیاد بود که مرتب افرادی بیهوش می‌شدند. مثلا روز دوم چند ده نفر از بانوان غش کردند. ♦ شورای انقلاب مطلب حضور پرشور زنان و ماجرای بیهوشی و... را به امام انتقال دادند و پیشنهاد کردند دیدار بانوان با امام متوقف شود. اما امام فرمود: «شما فکر می‌کنید اعلامیه‌های من یا سخنرانی‌های شما شاه را بیرون کرد؟ شاه را همین بانوان بیرون کردند! چرا می‌خواهید ملاقات‌شان را قطع کنید؟ بروید وسیله‌ی آسایش‌شان را فراهم کنید». 🔰 شاید اگر به مدیریت بسیاری از آقایان در طول این مسیر تاریخ نگاه کنیم، نسبت به زنان همین‌گونه برخورد شده. به جای آنکه امکان حضور و رفع مشکلات آنان فراهم شود، با نادیده گرفتن آنها و پاک کردن صورت مسئله درصدد مدیریت بوده‌اند و بوده‌ایم. چیزی درست در جهت خلاف مطالبه خمینیِ امام! 📚 منبع: کتاب برای تاریخ می‌گویم، ص36 🏫 مدرسه تاریخ‌اندیشی قصص 🆔 @qasas_school
🔰 ماجرای ولادت امام حسین در قرآن 🟡 در روایت آمده: چون حضرت فاطمه به حسین باردار شد، جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: بى‌گمان، فاطمه به زودى پسرى را به دنیا مى‌آورد که امتت پس از تو، او را خواهند کشت. این خبر غیبی، غمی شد بر قلب فاطمه و لذا حضرت در تمام دوران بارداری، ناراحت بود. 🟠 سپس آیه نازل شد: وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَ وَضَعَتْهُ كُرْهًا ۖ وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا (احقاف/15) «و انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان، سفارش کردیم، مادرش با تحمّل رنج، به او باردار شد و با تحمّل رنج، او را به دنیا آورد، و مدّت حمل و از شیر گرفتن او، سى ماه است.» 🟢 اگر هر کودکی طبق نقل قرآن دوسال شیر بخورد وَالْوالِداتُ یُرْضِعْنَ اَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ (بقره/233) و اگر مطابق طبیعت انسانی، جنین در شکم مادر 9 ماه بماند، مدت بارداری مادر و شیر خوردن فرزند جمعا 33 ماه می‌شود. اما در آیه بالا جمع دوران بارداری و شیردهی را 30ماه اعلام فرموده. 🔵 در برخی روایات آمده که امام حسین 6ماهه متولد شد که با احتساب دوسال شیرخوارگی حضرت، همان 30ماه می‌شود. 🆔 @Qasas_school