ققنوس
«اگر نبودم، اگر ننوشتم، معذور بودم، بهتر بگویم مدهوش بودم...» (حرفهای زیادی مانده که باید بنویسم و
محرم و صفر گذشت و ربیع آمد و
من تازه وسط سیاهههای سفر اربعینم... سفر محرم که هیچ...
اما سفرنامه محرمی را که من ننوشتم، همسفر نوشت و کامل کرد، بهتر و دقیقتر و لطیفتر...؛
تقدیم نگاه شما:
بهناماو
سفرنامه «ایران حسین تا ابد پیروز است.»
(سفری به شمالغربی ایرانجان با هوای محرم۱۴۰۴)
#سفرنامه
▫️قسمت اول
«اگر نبودم، اگر ننوشتم، معذور بودم، بهتر بگویم مدهوش بودم...»
▫️قسمت دوم
«هیچوقت به قدر این ایام، خودم را متعلق به قم ندیده بودم»
▫️قسمت سوم
«شب جیرفت»
▫️قسمت چهارم
«زنجان، برای من چیز دیگریاست»
▫️قسمت پنجم
«ما زودتر از خورشید رسیدیم»
▫️قسمت ششم
▫️عکسها
«کسی که با صدای اذان بیدار نشود»
▫️قسمت هفتم
▫️عکسها
«اسم اینجا شهیدگاه است»
▫️قسمت هشتم
«کاری کرد کارستان...»
▫️قسمت نهم
▫️عکسها
«مردمان بیدهان، هویت، فریاد میدهند»
▫️قسمت دهم
▫️عکسها
«نمیدانم باز به این گوشه ایران میآیم یا نه...»
▫️قسمت یازدهم
▫️عکسها
«به جواد قارایی حق میدهم!»
▫️قسمت دوازدهم
▫️عکسها
«یک چای تنوری داغ در عصر آفتابی»
▫️قسمت سیزدهم
▫️عکسها
«صدایش را درنیاوردهاند»
▫️قسمت چهاردهم
▫️عکسها
«شب جمعه، کنار مسجد جامع»
▫️قسمت پانزدهم
«مادر محمود آقا...»
▫️قسمت شانزدهم
▫️عکسها
«مگه کندوان شمال نبود؟!»
▫️قسمت هفدهم
▫️عکسها
«به سمت چیچست»
▫️قسمت هجدهم
«فارسیم داره تموم میشه»
▫️قسمت نوزدهم
«کجا باید برم؟!»
▫️قسمت بیستم و آخر
«چرا نوشتم؟»
✍🏻 #فاطمه_میری_طایفه_فرد
▫️@del_gooye
▫️@qoqnoos2