eitaa logo
قران پویان
455 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
692 ویدیو
615 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
💠🌐درس هایی مهم از زندگی _زهرا(س) ❇️زندگی زهرا س بعنوان یک چگونه بود؟ ✨👈حضرت زهرا فرزند آخرین پیامبر خدا بود. سالهای اولی دوره مدینه در اثر فشار مشرکین به سختی گذشت اما در سالهای پایانی و پس از فتح مکه, زندگی مسلمانان بهبود پیدا کرده بود. در همین دوره, روزی پیامبر به همراه یکی از یارانش به درب خانه دخترش زهرا می رود و میخواهد وارد شود زهرا می پرسد تنهایی رسول الله می فرماید خیر . 💐حضرت گوید من چیزی بر سر ندارم حضرت نیز عبای خویش را می دهد تا زهرا سرش را بپوشاند. این وضع مادی در زمانی بود که زندگی عموم مردم بهتر شده بود. 🔸✨باز تاریخ نقل می کند که او علاوه بر داشتن چند فرزند کوچک به انجام کارهای خانه نیز همت می گمارد. اهل خانه از او خواستند حال که وضع مسلمانان بهتر شده به نزد رسولخدا برو و از وی یک خادمه که کمک کار تو باشد بخواه. او اینکار را انجام نداد ولی اهل خانه باز از او خواستند تا به نزد رسولخدا برود او نیز چنین کرد هنگامی که به نزد رسولخدا رفت شرمش آمد چنین تقاضایی کند نیت خود را آشکار نکرد و به منزل آمد. چیزی نگذشت که رسولخدا به خانه آمد به وی گفت برای گفتن چیزی آمدی ولی نگفتی و برگشتی, حال میشنوم. حضرت زهرا نیز با شرم تقاضایش را مطرح کرد. پیامبر گفت دخترم چیزی یادت میدهم که ارزشش بیش از خادمه است و به وی تسبیحات معروف به را یاد داد. از پدر بخاطر لطفش تشکر کرد. ↩️این دو روایت که تاریخ آنها را ثبت کرده است, نشان میدهد که زهرایی که از منظر استانداردهای امروزی ژن خوب محسوب میشد چگونه وضع وی از متوسط جامعه پایین تر بود. 🔸✨و دوم اینکه پیامبر هم چنین فضایی برای فرزندش فراهم نمیکرد. 👌در جهان امروز که نه مثل رسولخدا و نه مانند حضرت زهرا با آن مقام والای معنوی وجود ندارد, پس سیستم را باید طوری طراحی کرد که نه فرزندان مقامات بتوانند از موقعیت خویش سوء استفاده کنند و نه مقامات بتوانند چنین فضایی را برای فرزندان و نزدیکانشان ایجاد کنند. 📚محمدرضا یوسفی 🌸 💕🌸 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌐💮 و ؛ باعظمت​ترین صفت ​_ابوالفضل(ع)* 🔷✨وقتى شما با زندگى اجتماعى پیمان بسته‏​اید، که نظم را مراعات خواهید کرد، به آن وفا کنید، زیرا شخصیت در گرو (آن پیمان‏) است. 🔷✨همان‏طور که براى زندگى فردى، طبیعت از ما امضا گرفته، که اگر هوا سرد است، لباس ضخیم بپوشیم. سپس همان‏گونه که وفا به تعهدات حیات طبیعى از درون ما مى‏​جوشد، وفا به تعهدهاى اجتماعى هم باید از درون ما بجوشد. 👈مى‏​گوید: ابوالفضل وفا کرده است. شما این را به عنوان باعظمت‏​ترین مدح و صفت در زیارت، براى این پسر نازنین امیرالمؤمنین مى‏​خوانید. حضرت على (علیه السلام) فرمود: مالکا، تمام اقوام و ملل، با آن ایده‏​ها و عقاید مختلف، و با آن همه مکاتب مختلف، به یک چیز مقید هستند، 👈و آن وفا به تعهد است. 🔷✨اگر وفا به تعهد نباشد، زندگى اجتماعى مختل مى‏​شود. (اگر به تعهد وفا نکنید) جواب درون را چه مى‏​دهید؟ شما را به خدا بیایید این درس‏​ها را از حسین فرابگیرید. دنیا و آخرت ما در فراگیرى این درس​هاست. گاهى مى‏​بینید که تعهدها چه‏ قدر رنگ خود را مى‏​بازد. البته نه همه تعهدها، الحمدلله انسان‏​هاى متعهد هم داریم. 🔷✨این‏که خطاب به فرزند نازنین على، ابوالفضل(سلام‏​الله علیه) مى‏​گوید: تو وفا کردى، واقعا نیامده بود که آن‏جا هر دقیقه بگوید: یا اباعبدالله، اى برادر من، آقاى من، من پیمان بسته‏​ام و با شما خواهم بود. پیمان او فقط لفظى نبود، اگرچه همان شب عاشورا یک‏بار بلند شد و گفت: یا اباعبدالله! دست از تو بر نمى‏​داریم.  شاید کلمه پیمان را صراحتا گفته باشد، ولى پیمان او، پیمان قلبى بود، بر مبناى این‏که (حسین‏)، یگانه شخصیت الهى روزگار من است. با قطع‏ نظر از این‏که برادر و آقاى من است. 👈تعهد حضرت ابوالفضل(ع) ریشه در جهاد اکبر ایشان دارد. 📚علامه جعفری @quranpuyan
🔵 و شهيدمطهری در مباحث و نهادهاي 🛑قسمت چهارم: استادمطهري از (بخش دوم) 🔹"ایشان در جای دیگر برخی از را که به دین و روحانیت چسبیده و اگر کوچک ترین اقدامی علیه آنان شود، «آن را بهانه اقدام علیه دین و روحانیت قرار می‌دهند» و آنان را متهم به به و روحانیت می‌کنند، با تعابیر بسیار تندی سرزنش کرده و می‌نویسد: «وای به حال اجتماعی که ... واعظ و هادی‌های حقیقی ضعیف بشوند ولی انگل‌هایی از و ، چاق و دارای بهترین زندگی‌ها بشوند». (13/ 173) آقای مطهری با آوردن مثالی از والی خراسان و این که سر سفره وقتی دید آستین سیدی باز است و در خورشت می‌رود، به نوکرش گفت بیا و آستین آقا را ببند، از قول آن سید آورده است که گفت: «بستن آستین سید اهمیتی ندارد، اگر مردی دهنه آقا دربند را ببند که ترکمن‌ها نیایند و مال و ناموس مردم را نبرند»، آنگاه می‌افزاید: «بزرگان سیاسی و روحانی امروز ما حال همان والی را دارند، فقط بلدند که گلوی ضعفایی از رعایا و یا هم صنفان خود را بگیرند و بفشرند. اگر سیاسیون و رجال ما مَردند، جلوی نفوذ خارجی را بگیرند و اگر روحانیون ما مردند جلو نفوذ روز افزون و ریشه کن کننده بهایی را بگیرند». (13/ 180) 🔹استاد مطهری با اشاره به آنچه در اروپا در رابطه ی میان علم و دین گذشت و این که مردم از روحانیون خود خواستند تا بچه‌هایشان را از بی دینی نجات دهند و در عین حال جانبدار علم هم بودند و می‌گفتند که «حتما راهی در میان هست که هم راه علم باشد و هم راه دین» با اشاره به وضع موجود در ایران می‌گوید: 👈«تا وقتی که رابطه مسلمان با ملاها، رابطه و پابوسی و تحویل دادن و دست به سینه ایستادن باشد، کار مسلمانی درست نمی شود». (13/ 199 - 200) 📌ايشان از دقت فرنگی‌ها در امور فرهنگی یاد کرده و بی توجهی مسلمانان را از جمله در چاپ مغلوط قرآن و کتاب‌هایشان خاطرنشان کرده و در نهایت با توضیحی در باره این که به ظواهری مانند این که اگر عالمی بمیرد مردم می‌خواهند خودکشی کنند یا اگر آقای بروجردی به مشهد برود حاضرند یک میلیون تومان به پای ایشان بریزند، امّا به اصل دین و تعلیمات دین بی توجهند، عامل آن را چنین می‌دانند که 👈«قسمت مهم این تقصیرها به گردن ماست. اصول تربیت روحانی بر و طبقه سازی و استخدام احساسات مذهبی و عمل اسلامی مردم به نفع اشخاص و افراد و طبقه معینه است، نه بر تعظیم و توقیر و تحکیم اصول و مبانی. روحانیت از لحاظ طبقاتی، بی رنگی است و بی طبقگی، یعنی طبقه ای است برای ایجاد رابطه حسنه بین طبقات و برای از بین بردن مفاسد سایر طبقات، ولی در میان ما به صورت یک طبقه در آمده است. جانشین طبقه مترف و ظالم و شریک و سهیم و همکار و همگام با آنها، طبقه ای به نام و یا عرقچین به سر. باید دانست در اسلام طبقه حکم ندارد». (13/ 206 _ 208) 🔹آقای مطهری در جای دیگری از رواج برای گلایه کرده و می‌نویسد: «در جامعه ما رواج القاب مطنطن دولتی و روحانی، نشانه ای از شیوع و روح در میان ماست. پیشرفت سریعی که در یک قرن اخیر ما کرده ایم این است که بر افزوده ایم. یعنی سیر القاب در این دو سه قرن مساوی است با ده برابر ده قرن اول اسلامی. پس کی می‌گوید که ما پیشرفت نکرده ایم؟». (13/ 210) 🔹استاد مطهری در جای دیگری ضمن بحث از ارزش انتقاد و این که چه اندازه این مسأله اهمیت دارد، ضمن تأکید بر این که «یکی از نواقص بزرگ اجتماع اسلامی ما در اعصار گذشته و در عصر حاضر، وجود نداشتن انتقاد است»، به وجود چند خصلت منفی در میان «ما» اشاره می‌کند: «یکی و ، دیگری و نسبت به خداوندان زر و زور و به همین جهت ما القاب و آداب مخصوصی که باید گفت اصول ، خوب آموخته ایم و کمتر در ما روح حریت و آزادی و آزادمنشی وجود داشته است». سپس به این مورد اشاره می‌کند که «مثل جمله «بر حسب اراده ... آیت الله این مسجد ساخته شد» که در مسجد قم نوشته شده و تقلیدی است از سبک ». (13/ 211، 214) 🖋رسول جعفريان 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛