eitaa logo
قران پویان
455 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
692 ویدیو
615 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵 و شهيدمطهری در مباحث و نهادهاي 🛑قسمت چهارم: استادمطهري از (بخش دوم) 🔹"ایشان در جای دیگر برخی از را که به دین و روحانیت چسبیده و اگر کوچک ترین اقدامی علیه آنان شود، «آن را بهانه اقدام علیه دین و روحانیت قرار می‌دهند» و آنان را متهم به به و روحانیت می‌کنند، با تعابیر بسیار تندی سرزنش کرده و می‌نویسد: «وای به حال اجتماعی که ... واعظ و هادی‌های حقیقی ضعیف بشوند ولی انگل‌هایی از و ، چاق و دارای بهترین زندگی‌ها بشوند». (13/ 173) آقای مطهری با آوردن مثالی از والی خراسان و این که سر سفره وقتی دید آستین سیدی باز است و در خورشت می‌رود، به نوکرش گفت بیا و آستین آقا را ببند، از قول آن سید آورده است که گفت: «بستن آستین سید اهمیتی ندارد، اگر مردی دهنه آقا دربند را ببند که ترکمن‌ها نیایند و مال و ناموس مردم را نبرند»، آنگاه می‌افزاید: «بزرگان سیاسی و روحانی امروز ما حال همان والی را دارند، فقط بلدند که گلوی ضعفایی از رعایا و یا هم صنفان خود را بگیرند و بفشرند. اگر سیاسیون و رجال ما مَردند، جلوی نفوذ خارجی را بگیرند و اگر روحانیون ما مردند جلو نفوذ روز افزون و ریشه کن کننده بهایی را بگیرند». (13/ 180) 🔹استاد مطهری با اشاره به آنچه در اروپا در رابطه ی میان علم و دین گذشت و این که مردم از روحانیون خود خواستند تا بچه‌هایشان را از بی دینی نجات دهند و در عین حال جانبدار علم هم بودند و می‌گفتند که «حتما راهی در میان هست که هم راه علم باشد و هم راه دین» با اشاره به وضع موجود در ایران می‌گوید: 👈«تا وقتی که رابطه مسلمان با ملاها، رابطه و پابوسی و تحویل دادن و دست به سینه ایستادن باشد، کار مسلمانی درست نمی شود». (13/ 199 - 200) 📌ايشان از دقت فرنگی‌ها در امور فرهنگی یاد کرده و بی توجهی مسلمانان را از جمله در چاپ مغلوط قرآن و کتاب‌هایشان خاطرنشان کرده و در نهایت با توضیحی در باره این که به ظواهری مانند این که اگر عالمی بمیرد مردم می‌خواهند خودکشی کنند یا اگر آقای بروجردی به مشهد برود حاضرند یک میلیون تومان به پای ایشان بریزند، امّا به اصل دین و تعلیمات دین بی توجهند، عامل آن را چنین می‌دانند که 👈«قسمت مهم این تقصیرها به گردن ماست. اصول تربیت روحانی بر و طبقه سازی و استخدام احساسات مذهبی و عمل اسلامی مردم به نفع اشخاص و افراد و طبقه معینه است، نه بر تعظیم و توقیر و تحکیم اصول و مبانی. روحانیت از لحاظ طبقاتی، بی رنگی است و بی طبقگی، یعنی طبقه ای است برای ایجاد رابطه حسنه بین طبقات و برای از بین بردن مفاسد سایر طبقات، ولی در میان ما به صورت یک طبقه در آمده است. جانشین طبقه مترف و ظالم و شریک و سهیم و همکار و همگام با آنها، طبقه ای به نام و یا عرقچین به سر. باید دانست در اسلام طبقه حکم ندارد». (13/ 206 _ 208) 🔹آقای مطهری در جای دیگری از رواج برای گلایه کرده و می‌نویسد: «در جامعه ما رواج القاب مطنطن دولتی و روحانی، نشانه ای از شیوع و روح در میان ماست. پیشرفت سریعی که در یک قرن اخیر ما کرده ایم این است که بر افزوده ایم. یعنی سیر القاب در این دو سه قرن مساوی است با ده برابر ده قرن اول اسلامی. پس کی می‌گوید که ما پیشرفت نکرده ایم؟». (13/ 210) 🔹استاد مطهری در جای دیگری ضمن بحث از ارزش انتقاد و این که چه اندازه این مسأله اهمیت دارد، ضمن تأکید بر این که «یکی از نواقص بزرگ اجتماع اسلامی ما در اعصار گذشته و در عصر حاضر، وجود نداشتن انتقاد است»، به وجود چند خصلت منفی در میان «ما» اشاره می‌کند: «یکی و ، دیگری و نسبت به خداوندان زر و زور و به همین جهت ما القاب و آداب مخصوصی که باید گفت اصول ، خوب آموخته ایم و کمتر در ما روح حریت و آزادی و آزادمنشی وجود داشته است». سپس به این مورد اشاره می‌کند که «مثل جمله «بر حسب اراده ... آیت الله این مسجد ساخته شد» که در مسجد قم نوشته شده و تقلیدی است از سبک ». (13/ 211، 214) 🖋رسول جعفريان 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
⭕تعهدات امام رضا(ع) در پيمان‌نامه ولايتعهدي، الگوي همه حكومتهاي عدالت‌خواه است ✅مأمون، خلیفه عباسی، امام (ع) را از مدینه به طوس، که مرکز خلافتش بود، طلبید و به او پیشنهاد کرد که خلافت را بپذیرد و چون امام نپذیرفت به آن حضرت عرض کرد که اگر خلافت را نمی پذیری باید را بپذیری. آن حضرت با اصرار مأمون ولایتعهدی را می پذیرد. مأمون ای درباره ولایتعهدی علی ابن موسی(ع) نوشته و امام(ع) با خط خود در پشت این پیمان نامه نکاتی را مرقوم فرموده است. 👈👈امام در بخشی از این نوشته نزد خداوند متعهد می شود که اگر به حکومت رسید اموری را رعایت کند: 📌«اینک من خداوند را گواه می گیرم که اگر مرا به سرپرستی امور مسلمانان بگمارد و امر خلافت را بر گردن من بگذارد، به همه مسلمانان عموما و درباره فرزندان عباس ابن عبد المطلب خصوصا چنان رفتار نمایم که با اطاعت از خدا و پیامبرش مطابق باشد؛ هیچ محترمی را نریزم و ناموس و کسی را مباح نکنم و در این امور از حدود شرع تجاوز نکنم، و تا حد توان خود بکوشم که افراد و را برای کارها برگزینم، من این را بر ذمه خویش می شمارم و خود را در برابر خداوند مسئول آن می دانم، 🔻چنان که خداوند عزوجل می فرماید: «به عهد خود وفا کنید، که از عهد و پیمان سوال می شود» (اسراء/34). و اگر پدید آوردم یا چیزی را دگرگون و یا تبدیل کردم ... در آن صورت سزاوار و شایسته خواهم بود ...» 📚(بحار الانوار، ج49، ص148-153). 💠از این سخن کوتاه امام نکات بسیار مهمی در رابطه با چگونگی حکومتداری قابل برداشت است: 1⃣-دغدغه اصلی حکومت و حتما باید باشد. خون و مال و آبروی مردم امانتی در دست حاکم است. حقوق ملت ملکی در دست حاکم نیست که هرگونه خواست با آن برخورد کند. 🔻حاکم و حکومت حق بیش از هر چیز و پیش از هرچیز توجه به حقوق انسان ها را در نظر دارد. حکومت حق ابزاری برای حفظ و رعایت حقوق انسان هاست و در این حکومت رعایت حقوق انسان ها از اوجب واجبات است. 2⃣-وظیفه حق رعایت است. او باید این را در نظر داشته باشد که این حق مسلم ملت است که زمام امور و نقش های کلیدی اش در دست انسان های شایسته و با کفایت و عالم و دانشمند و متخصص باشد. بزرگ ترین ظلم به یک ملت از ناحیه یک حکومت آن است که سیاست حذف را در پیش گیرد و نیروهای شایسته را به بهانه های مختلف حذف کند و انسان های نالایق و بی کفایت و فاسد را در راس امور قرار دهد. امام(ع) متعهد می شود که در حد توان تلاش کند که انسان های لایق و با کفایت را روی کار آورد. در حکومت های و باطل تنها ابزار رشد انسانها و بالا رفتن در مدارج قدرت و و فساد و است. 3⃣-حضرت در پایان این فقره به پاسخگویی خود در برابر ملت اشاره می کند. مردم باید بر حکومت داشته باشند و حق دارند که در صورتی که کوچک ترین تخلف را از حکومت مشاهده کنند، حاکم را عزل نمایند و حتی او را محاکمه کرده مجازات کنند. امام(ع) دراین تعهد نامه بر این حق مردم پای می فشرد و می فرماید در صورتی که امری را تغییر دهم یا از قانونی تخلف کنم آماده هستم که از حکومت رفته و و مجازات اعمال خود را متحمل شوم. 🔻🔻پس مطابق این سخن امام، حکومت ابزاری برای پاسداری و رعایت حقوق انسان هاست و همه چیز در حکومت حق به مردم بر می گردد. آنان هستند که باید پست ها را داشته باشند و معیار، تنها و تنها شایستگی انسان هاست. این مردم هستند که در تمام سطوح را دارند و هر کس در هر مقامی که باشد باید به مردم پاسخگو باشد. 🎙حجت الاسلام اردستاني. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
(ع) و ♦️پس از وارد شدن اسرا به دربار و ماجراهایی که در آن کاخ ستم رخ داد، یزید امام را به مسجد می برد و در آنجا خطیبی را بر بالای منبر می فرستد. 🎙خطیب مزدور هر چه می تواند به علی ابن ابی طالب(ع) و حسین ابن علی(ع) ناسزا می گوید و از معاویه و یزید تعریف و تمجید می کند و در و ثنا مبالغه می نماید. 🔴 اما بناگاه فریاد امام(ع) بلند می شود: «ویلک ایها الخاطب اشتریت مرضات المخلوق بسخط الخالق فتوَّءَ مقعدک من النار» وای بر تو ای خطیب! که برای خشنودی مخلوق، خالق را به خشم آوردی، جای خود را در آتش مهیا بدان 📚(منتهی الآمال، ص597). 🔻آری! امام سجاد(ع) بر سر که بر بالای منبر مسجد شام است فریاد می زند که چه می کنی؟! تو می خواهی با مداحی خود نسبت به و بدگویی انسان های پاک و درستکار رضایت و خشنودی انسانی را به دست آوری در حالی که خشم و غضب خداوند را بر می انگیزی و سرانجام این کردار دوزخ است. 📌آن حضرت سپس خطاب به یزید سخنی می گوید و درخواستی را مطرح می کند که بسیار آموزنده و اساسی است. 👈 می فرماید: «اجازه دهید بر این (کنایه از منبر) بالا روم و سخنانی را بگویم که خشنودی خدا و اجر و ثواب مردم در آن است» 📚 (مقتل خوارزمی، به نقل از ترجمه لهوف، ص120، پاورقی). ، خود به خود قطعه هایی از چوب بیش نیست و هیچ و احترامی ندارد. 👈👈همه تقدس و احترام آن به آن کسی است که بالای آن می نشیند و سخنی است که بر فراز آن گفته می شود. اگر بر فراز منبر سخن گفته می شود و از ظالمان و ستمگران و مفسدان مداحی می شود و ظلم و ستم و فساد آنان توجیه می شود و اگر بر فراز منبر انسان های پاک و نیک و خیرخواه و مصلح به امور مختلف متهم می شوند و آماج انواع فحاشی ها و بی حرمتی ها قرار می گیرند، این هرگز ندارد و قطعه چوبی است که سزاوار است در تنور سوزانده شود. 🔻 اگر به چنین چوبی تقدس داده شود در واقع مانند انواع های چوبی دیگری است که در طول تاریخ مقدس شمرده شده اند و اگر مردمی بدون تامل و تفکر پای چنین منبری بنشینند در واقع آنان نیز به بت پرستی تن داده اند. ♨️یزید درخواست امام را نمی پذیرد ♦️ در حکومت های تنها یک صدا باید شنیده شود و در این صورت است که مردم را می توان فریب داد و در این صورت است که می توان جای حق و باطل را عوض کرد. 📌 به همین جهت است که در این حکومت ها همه و رسانه ها در خدمت حاکم و حکومت است و مخالفان و منتقدانی که به صدها امر ناروا متهم می شوند فرصت این را نمی یابند که چند دقیقه ای با مردم سخن بگویند و حداقل در برابر اتهاماتی که به ناحق بر آنان وارد شده است از خود دفاع کنند. یزید درخواست امام را نمی پذیرد، اما مردم به همین اندازه تحریک شده اند. چرا یزید از سخن گفتن یک جوان یا نوجوان اسیر زجر کشیده این اندازه هراس دارد؟! 📌 اصرار مردم شروع می شود و مجبور می شود به درخواست امام(ع) تن دهد. امام بر فراز منبر می رود و تنها کاری که انجا می دهد این است که خود و خاندان خود را می کند و البته اتهاماتی که یزیدیان به او و خاندانش وارد کرده اند چنان ناروا و نچسب است که صرف معرفی کافی است. چنان ای در مردم می افتد که یزید مجبور می شود سخن امام را قطع کند و به موذن دستور دهد که اذان بگوید. اما کار از کار گذشته است و نه و نه نماز ریاکارانه او دیگر نمی تواند جلوی آشکار شدن حق و حقیقت را بگیرد. پس از این سخن کوتاه و رسای امام است که یزید مجبور است که تظاهر کند که او به قتل (ع) راضی نبوده و ابن زیاد خودسرانه این کار را انجام داده است 📚(همان؛ منتهی الآمال، ص 597-599). آری! اکنون حق آشکارشده است و کوس رسوایی یزیدیان همه جا را گرفته است! 🖋دکتر سلیمانی @quranpuyan