eitaa logo
قران پویان
455 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
692 ویدیو
615 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن
مشاهده در ایتا
دانلود
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو بیست و سه تفسیر سوره قسمت هفتم از جلد پنجم کتاب ✅تمثیل مولوی مولوی افسانه ای نقل می كند كه مردی طالب گنج بود و همیشه دعا و تضرع و زاری و خدا خدا می كرد كه خدایا این همه گنجها را مردم زیر خاك كردند بعد رفتند و اینها مانده زیر خاكها و كسی استفاده نمی كند، خدایا به من گنجی را بنمایان كه بروم آن را اكتشاف كنم و بعد یك عمر راحت زندگی كنم. مدتها خدا خدا می كرد، تا بالأخره در عالم رؤیا خواب نما شد كه می روی در فلان جا، بالای فلان كوه، فلان نقطه می ایستی و تیری هم به كمان می كنی، هر جا كه این تیر افتاد گنج آنجاست. بیل و كلنگ و دستگاهش را برداشت و رفت به آن نقطه، دید همه ی علامتها درست است. شك نكرد كه گنج را پیدا كرده. تیر را به كمان كرد، گفت حالا به كدام طرف پرتاب كنیم، یادش افتاد كه به او نگفته اند به كدام طرف، گفت حالا یك طرف پرتاب می كنم، به قوّت كشید و به یك طرف پرتاب كرد. نگاه كرد تیر كجا افتاد، بعد با بیل و كلنگش رفت برای گنج، كند و كند، هر چه كند پیدا نكرد، بالاخره آنقدر كند كه گفت دیگر اگر كسی هم گنجی زیر خاك كند از این بیشتر پایین نمی رود. حتماً من اشتباه كرده ام، باید به یك طرف دیگر پرتاب كنم، رفت به یك طرف دیگر پرتاب كرد، بازآمد كند و هر چه كند پیدا نكرد؛ شمال و جنوب و مشرق و مغرب، چند روز كارش این بود، بعد شمال شرقی و جنوب غربی و همه ی جهات. مدتی این بیچاره زحمت كشید چیزی پیدا نكرد. دومرتبه رفت در مسجد و دعا و فریاد، تا بار دیگر خواب نما شد، همان شخص به خوابش آمد؛ به او گفت این چه ارائه ای بود كه به ما كردی؟ ! ما كه هر چه گشتیم پیدا نكردیم! گفت چكار كردی؟ گفت من رفتم آنجا ایستادم تیر به كمان كردم، یك دفعه از این طرف پرتاب كردم، یك دفعه از آن طرف. گفت ما كی به تو گفتیم تیر را به قوّت بكش و پرتاب كن؟ ما گفتیم تیر را به كمان بگذار هر جا خودش افتاد. روز بعد رفت و تیر را به كمان كرد و هیچ نكشید، رهایش كرد، همان جا جلوی پایش افتاد، زیر پای خودش را كند و گنج را پیدا كرد. شخصی بود در مشهد به نام آقای آقا شیخ مجتبی قزوینی، می گفت ما این داستان را در مثنویخواندیم، به مرحوم میرزای كرمانشاهی (معروف است؛ مرد عارف و با حالی بوده در مشهد؛ منبر هم می رفته) رسیدم و گفتم: آقای میرزا، این ملا در این شعر چه می خواهد بگوید؟ این داستان هدفش چیست؟ 👈فقط یك جمله در جواب من گفت: «وَ فی اَنْفُسِكُمْ اَفَلا تُبْصِرون» . می خواهد بگوید مطلب در خودت است، كجا این طرف و آن طرف می روی؟ !👉 ⬅️این خودش یك منطقی است در قرآن كه «وَ فی اَنْفُسِكُمْ» . بزرگترین الهی در جان و روح آدمی است، یا بگوییم بزرگترین آئینه های الهی خود انسان است و لهذا در اینجا كلمه ی «ایقان» به كار رفته. آنجا فرمود: «وَ فِی الْاَرْضِ ایاتٌ لِلْموقِنین. وَ فی اَنْفُسِكُمْ» ؛ در اینجا هم می فرماید: «وَ فی خَلْقِكُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ ایاتٌ لِقَوْمٍ یوقِنونَ» برای مردمی كه به یقین می رسند؛ یعنی این یك چیزی است كه انسان را به مرحله ی می رساند. 🔺 مقصود از «مرحله ی یقین» چیست؟ مطلق مثل ایمان از پشت پرده هاست؛ ایمان داریم كه در پشت پرده ها چیزی هست؛ ولی یقین آن مرحله ای است كه یا شهود است یا مثل شهود، یعنی دیگر پرده ها برداشته شده است (لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ یَقیناً)  انسان یك موجود است؛ اگر انسان خودش را آنچنان كه هست بشناسد، به عالم ملكوت آشنا شده و عالم ملكوت را شناخته است؛ و شناختن انسان خودش را مساوی است با پی بردن به عالم ملكوت، و اگر كسی پی نبرده است به دلیل این است كه خودش را آنچنان كه باید نشناخته است. 🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨✨🌸✨🌸 https://telegram.me/quranpuyan
تاملی در دیدگاههای استاد شهید شماره پانصدو بیست وشش تفسیر سوره قسمت هفتم از جلد پنجم کتاب ✅نبوت، شأنی از شئون ربوبیت اینكه اینجا كلمه ی «رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ » آمده است بعد «رَبِّ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما إِنْ كُنْتُمْ مُوقِنِینَ » عنایت به این است كه از خدمه ی ربوبیت و از شئون است. كار پیغمبر پرورش دادن است. پرورش دادن یعنی نیروهای موجود را تكمیل كردن. دادن یك گل یعنی چه؟ یعنی استعدادهای آن را به بروز و ظهور رساندن. «اِنْ كُنْتُمْ موقِنین» اگر شما اهل یقین باشید. معنایش این نیست كه اگر شما داشته باشید خدا این طور است، اگر یقین نداشته باشید نه. همان طور كه زمخشری گفته و دیگران از او استفاده كرده اند، گاهی ما خودمان این تعبیر را به كار می بریم (این تعبیر شایع است) ، می گوییم فلان قضیه این طور شده اگر بدانی. این «اگر بدانی» نه معنایش این است كه اگر تو ندانی چنین قضیه ای اتفاق نیفتاده؛ یعنی چنین چیزی هست و باید تو بدانی. «اِنْ كُنْتُمْ موقِنین» هم این است: اگر یقین داشته باشید، یعنی باید این مطلب را درك كنید. «لا إِلهَ إِلاّ هُوَ یُحْیِی وَ یُمِیتُ رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ اَلْأَوَّلِینَ » پشت سر ربوبیت مطلقه ی الهی الوهیت مطلقه ی الهی ذكر می شود (الوهیت، استحقاق ذات پروردگار است برای پرستش و استحقاق نداشتن هیچ موجود دیگر برای پرستش) یعنی به دلیل اینكه او رب مطلق است به همین دلیل او معبود مطلق است. به همین دلیل كه ربی غیر از او نیست و تدبیری جز به دست او نیست پس معبودی جز او نیست چون هر معبودی را كه انسان عبادت می كند به حساب این است كه خیال می كند تدبیر كار در دست اوست، امری را در دست او مستقلاً خیال می كند، ولی وقتی كه فهمید تدبیرِ امر مطلقاً در دست خداست، رب مطلق خداست، قهراً معبود مطلق هم اوست. «لا اِلهَ اِلّا هُوَ» پس معبودی جز او نیست. «یُحْیی وَ یُمیتُ» دو شأن و دو صفت دیگر از پروردگار ذكر كرده است، احیاء و اماته؛ اوست كه می میراند و اوست كه زنده می كند؛ او هم می میراند و هم زنده می كند. احیاء و زندگی در دست اوست، همه چیز در دست اوست. بار دیگر: «رَبُّكُمْ وَ رَبُّ آبائِكُمُ اَلْأَوَّلِینَ » اللّه رب شما؛ اوست كه شما را در همین حدی كه یك موجود جسمانی هستید در رحم مادر پرورش داد، اوست كه شما را از دوره ی كودكی به دوره ی جوانی و از دوره ی جوانی به دوره ی پیری برد؛ نه تنها پروردگار شما، پروردگار شما و پروردگار پدران گذشته ی شما؛ یعنی همه ی شما با دست او پرورش یافته اید. 👈بعد می فرماید: «بَلْ هُمْ فی شَكٍّ یَلْعَبونَ» با همه ی این حقایق روشن، باز اینها در یك حال شكی به سر می برند، شك توأم با لعب. این تعبیر بی ادبانه از من است: این [سخن ] مثل این است كه بعد كه همه ی اینها را گفتیم بگوییم در عین حال همه ی این حرفها یاسین به گوش كی خواندن است. به گوش اینها چیزی فرو نمی رود. اینها در همان حالت شك و تردید خودشان هستند ولی لعب. 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 https://telegram.me/quranpuyan
❓❓پرسش و پاسخ قرآنی: ❓ معتبر نزد خداوند چیست؟ ❓آداب و رسوم خانوادگي يا اجتماعي ؟ نظر والدين، بزرگان، رهبران و مديران؟علم یا وحی؟ ✳اين مطلب را زياد شنيده ايم كه ما براي هر فعل يا ترك فعلي و هر تصميمي بايد در برابر خداوند داشته باشيم. اين چه چیز هایی می تواند باشد که نزد خدا هم اعتبار داشته باشد؟ است یا ؟کتاب اسمانی است یا بشری؟ یا قول و فعل رسولان و یا و بزرگان قوم و خانواده و جامعه؟ ❇انسان ها معمولا در توجیه افعال و خود ،به یکی از زیر استناد می کنند: 1-تبعیت از پدران و اجداد (روال و سنتهای خانوادگی یا قومی يا اجتماعي) 2-تبعیت از ، بزرگان قوم، روحانيون، و فرماندهان 3- و گمان() 4- بودن و بودن یا روش : 5- : 6- بشری: 🔴قسمت نهم: در قسمتهاي قبل بيان شد كه 4 دليل اول از نظر خدا مردود بوده و تنها استناد به كتاب آسماني و علم، موجه و مقبول ميباشد. ✳ اما چند نكته راجع به حصول در باورها و رفتارها: 2-آيا حصول علم در هر موضوع،يعني پيدا كردن و لزوما به مطلب رسيدن است؟ هرچند كسب يقين و اطلاع برحقيقت امور،مطلوب و غرض اصلي تلاشهاي علمي انسان است اما با توجه به اينكه در بسياري مسايل، حصول اين امر بسيار سخت و يا ناممكن است، لذا خداوند هم تكليف مالايطاق ننموده و همان در اتخاذ باورها و رفتارها را كافي ميداند. ⬅ استفاده از لفظ ( ونه که مرتبه بالاتری است) از مویدات این امر است. ✳ همچنین ایه 10 سوره ممتحنه نشان میدهد که همان علم عرفی و بشری کافیست و ضرورتی به کشف حقیقت امور نیست. يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ ۖ ترجمه : اى کسانى که ايمان آورده‌ايد، چون زنان با ايمان مهاجر، نزد شما آيند آنان را بيازماييد. خدا به ايمان آنان داناتر است. پس اگر آنان را باايمان تشخيص داديد، ديگر ايشان را به سوى کافران بازنگردانيد: 👈 یعنی خدا به حقیقت ایمان انها علم دارد اما شما اگر با ملاکهای ظاهری و علمی خودتان انها را مومن تشخیص دادید،بر همان اساس عمل کنید. 🖋سید کاظم فرهنگ ادامه دارد: 📚برای مطالعه بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: https://b2n.ir/646859 https://eitaa.com/quranpuyan
بسم الله الرحمن الرحیم سلام بر شما : هر هفته تمرین یک دستور قرانی هفته : تمرین : ✅ موضوع: انتشار اخبار و پستهایی که از صحت انها مطمئن نیستیم ◀️خداوند در سوره نور می فرمایند : 🔶🔸إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُمْ مَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ ﴿۱۵﴾ سوره نور 🔶آنگاه كه آن [بهتان] را از زبان يكديگر مى گرفتيد و با زبانهاى خود چيزى را كه بدان علم نداشتيد مى گفتيد و مى پنداشتيد كه كارى سهل و ساده است با اينكه آن [امر] نزد خدا بس بزرگ بود 🔶مرحوم شهید مطهری در تفسیر ایات سوره نور چنین گفته است: «قرآن كريم تكيه فراوانى روى اين مساله دارد كه جو جامعه اسلامى نبايد جو تهمت و بهتان و افترا وبدگويى باشد. مردم مسلمان موظفند كه هر وقت چيزى در مورد برادران و خواهران مسلمان خود ،مادامى كه به سرحد قطعى-نه ظن و گمان-نرسيده اند كه جاى شك و شبهه نباشد،ويا بينه شرعى اقامه نشده است،آنچه مى شنوند،به اصطلاح معروف«از اين گوش بشنوند و از گوش ديگر بيرون كنند»و به تعبير ديگرهمانجا كه مى شنوند دفن كنند،و حتى به صورت اينكه«من شنيدم» هم نقل نكنند،نه تنها به صورت يك امر قطعى نقل نكنند،حتى اينطور هم نگويند كه«من چنين چيزى شنيده ام» .همين گفتن«شنيدم»هم«پخش»است و اسلام از پخش اين نوع خبرهاى كثيف و ناپاك و آلوده ناراضى است. 🔶اسلام مى خواهدكه محيط و جو جامعه اسلامى بر اساس اعتماد متقابل و حسن ظن وظن خير و بر اساس خوب گويى باشد نه بر اساس بى اعتمادى وبدگمانى و بد گويى» 💫تهیه شده توسط گروه درپیام رسان ایتا http://eitaa.com/joinchat/245891088C04b58d311d https://eitaa.com/quranpuyan
.💠🌐مروري بر ع به امام ع 🌴حضرت علي ع به فرزند خود امام حسن ع چه وصيتهايي نمود؟ 🗞📗اين وصايا كه در قالب نامه 31 منتشر شده است، هنگام بازگشت از صفین، در محلی به نام حاضرین نگاشته است. 🛑قسمت ششم : 5.أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ الْمَوْتِ وَ قَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ وَ بَصِّرْهُ فَجَائِعَ الدُّنْيَا وَ حَذِّرْهُ صَوْلَةَ الدَّهْرِ وَ فُحْشَ تَقَلُّبِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ وَ اعْرِضْ عَلَيْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِينَ وَ ذَكِّرْهُ بِمَا أَصَابَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِنَ الْأَوَّلِين 🌱دلت را با پند و اندرز زنده کن، و (هوس های آن را) با پارسایی و وارستگی بمیران، و با یقین نیرو ده، و با حکمت روشن گردان، و با یاد مرگ فروتن ساز، و به اقرار به فنا و نیستی وادار، و به مصائب دنیا بینا گردان، و از پیشامدهای ناگوار روزگار و نابکاریهای گردش شباها و روزها برحذر دار، و اخبار گذشتگان را در اختیارش بگذار، و آنچه را بر سر پیشینیان آمده به یادش آر. 🔖🖋ترجمه::حسین استاد ولی. 💖 را با زنده کن: 🌴امام(عليه السلام) در اين بخش از وصيّت نامه، دوازده اندرز مهم که سبب تکامل روح و جان و پيدايش حيات معنوى در انسان است بيان فرموده اند. ↩نخست مى فرمايد: «(پسرم) قلب خويش را با زنده کن امام(عليه السلام) از احياى قلب شروع مى کند که در اين گونه موارد به معناى روح و عقل و ادراک است تا زنده نشود هيچ قدمى به سوى تکامل و تعالى برداشته نخواهد شد و سير الى الله در همان جا متوقف مى گردد. آنچه مايه حيات قلب است موعظه ها و اندرزهايى است. که از سوى خداوند در قرآن و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم(عليه السلام) در رواياتشان و همچنين از سوى حوادث روزگار و تاريخ بشر بيان مى شود. 👈حقيقت موعظه و اندرز، توصيه به نيکى ها و خوبى ها و پرهيز از بدى ها و زشتى هاست که هرگاه با دلايل و شواهد همراه باشد و از دل بر آيد و آميخته با خيرخواهى و دلسوزى باشد بر دل مى نشيند. 🔻جمله «أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ; دل را با زهد بميران» منظور قلبى است که اسير هوا و هوس ها باشد. چنين قلبى بايد با زهد بميرد و حياتى با موعظه از سر بگيرد. اين تعبيرِ بسيار جالبى است که امام(عليه السلام) نخست به دستور مى دهد و بعد به اماته و ميراندن او; دستور نخستين ناظر به جنبه هاى مثبت عقل و روح و دستور دوم ناظر به جنبه هاى منفى و اسير بودن عقل در چنگال شهوات است. در واقع قلب و روح انسان به باغى مى ماند که درختان بارور و بوته هايى از گل هاى رنگارنگ دارد و در عين حال علف هرزه هاى فراوانى در لابه لاى آن درختان به چشم مى خورد. احياى اين باغ به پرورش دادن آن درختان و بوته هاى گل است و ميراندن آن به حذف و نابودى علف هرزه هاى مزاحم است. ❣بعد از آنکه قلب با موعظه زنده شد و عوامل مزاحم با زهد حذف گرديد، نوبت به تقويت آن مى رسد. امام(عليه السلام) در جمله «وَقَوِّهِ بِالْيَقِينِ» از تقويت آن به سخن مى گويد، يقينى که از مطالعه اسرار آفرينش و يا عبادت و بندگى خدا حاصل مى شود و به دنبال تقويت، به نورانى کردن دل مى پردازد و در جمله «وَنَوِّرْهُ بِالْحِکْمَةِ» طريق نورانى ساختن آن را که فزونى علم و دانش است نشان مى دهد. 🔻👈از آنجا که روح آدمى ممکن است سرکشى کند، راه مهار کردن آن را در پنجمين و ششمين جمله ها «وَذَلِّلْهُ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَقَرِّرْهُ بِالْفَنَاءِ» نشان مى دهد، زيرا و اقرار به فنا، هر انسان سرکش و چموشى را وادار به تسليم مى کند. ولی بهرحال ذکر موت واقرار به فنا اگر ادامه يابد، همواره در مهار کردن نفس سرکش و شهوات نقش اصلى را خواهد داشت. 🖋شرح ايت الله مكارم شيرازي @quranpuyan
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت هفتم: 🔻🔻انكار ضروري دين، وقتي است كه فرد به ضروري بودن ان امر و تشريع آن از طرف پيامبر يقين داشته باشد و انرا انكار كند ✳"یکی از موجبات ارتداد که احکام ویژه ای در نظام کیفری اسلام بر آن مترتب میشود انکار یکی از ضروریات دین است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا در انکار ضروری دین ـ که موجب است ـ علم و آگاهی شخص انکارکننده هم نقش دارد یا اینکه انکار ضروری دین به هر صورتی که باشد موجب ارتداد میشود؟ ✳ در مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی به نقش علم در انکار ضروری دین پرداخته و نتایج حاصل از آن در مجموع بیانگر این است که و آگاهی انکارکننده به ضروری دین بودن آنچه انکار میکند از شروط اصلی تحقق ارتداد است. ✳محقق اردبیلی ضروری دین را با دایره ای وسیعتر معنا میکند: «مقصود از ضروری دین که منکر آن کافر میشود موضوعاتی است که یقیناً ثابت شده است بخشی از دین است اگر چه با دلیل و استدلال باشد و اجماعی هم در بین نباشد چون دلیل کافر بودن منکر ضروری دین انکار شریعت و انکار صداقت پیامبراسلام در موضوعی است که آن را انکار میکند با اینکه به طور یقین میداند آنچه را انکار میکند به صورت یقین در اسلام ثابت شده است» در نظر محقق اردبیلی، ضروری دین جزو امور بدیهی و روشنی که نیازمند به اثبات نداشته باشد، نیست، بلکه ضروری دین باید با دلیل و استدلال در نزد منکر آن اثبات شود و فرد منکر به درجه یقین رسیده باشد و بعد از آن ضروری دین را انکارکند. ✳شهید اول نیز معیار انکار ضروری دین را ثابت بودن آن در نزد انکارکننده میداند و در بخشی از تعریف مرتد آورده است: «هر کسی منکر آن چیزی است که میداند ضروری دین بودن آن ثابت شده است و یا آنچه ضروری دین است را با آنکه نزد او ثابت شده است را انکار میکند مرتد است» معیار ضروری دین در نزد شهید ثانی نیز آن دسته از مسائل و احکامی هستند که حکم آن در دین اسلام برای همه ثابت شده است، بنابراین اگر کسی با مواردی که اجماعی نیست و در مورد آن اختلافنظر وجود دارد مخالفت کند منکر ضروری دین محسوب نمیشود. او در این مورد میگوید:«معیار انکار ضروری دین، انکار نمودن اموری است که وجود دارد که آنچه انکار میشود ضروری دین است» ✳مرحوم آیت الله خویی در جواب این سوال که کسانی که واجب بودن حجاب یا روزه و حرام بودن شراب و ضروریات دیگر دین را انکار میکنند آیا این انکار موجب خروج آنان از دین میشود؟ مینویسد: «اگر منکر ضروری دین متوجه باشد و آنچه انکار میکند ازضروریات دین است به نحوی که این انکار، به انکار رسالت پیامبراسلام منجر میشود مرتد است ولی اگر انکار او انکار رسالت نباشد موجب نیست.» 🛑 نتیجه گیری 👈از مجموعه مباحث مطرح شده نتیجه گرفته میشود که منکر ضروری دین زمانی محسوب میشودکه در شریعت مقدس اسلام حکم بودن آن، ثابت بوده و به یقین پیامبر اسلام آن را آورده است و چنین فردی به درجه رسیده باشد و بعد از آن ضروری دین را انکارکند. بنابراین علم و آگاهی انکارکننده به ضروری دین از شروط اصلی تحقق ارتداد است. 📌همچنین با توجه به معانی مختلف لفظ کافر در روایات و احتمالات مختلفی که از آن معانی قابل برداشت است و نبودن اجماع، به این نتیجه رسیدیم که انکار ضروری دین سبب مستقل برای تحقق ارتداد نیست، بلکه منکر ضروری دین اگر انکارش مستلزم انکار دین و رسالت باشد مرتد محسوب میشود و این نظر با مبانی شرعی و عقلانی به دلیل قاعده درء و اصل احتیاط نیز سازگارتر است. 👈بنابراین به محض انکار ضروری دین نمیتوان حکم به بودن شخص داد، بلکه اگر انکار ضروری دین توسط مرتد به دلیل وجود سوالات و او باشد باید پاسخ به سوالات او مورد توجه قرار گرفته و اگر برای حاکم ثابت شود که مهلت خواستن مرتد برای حل شبهه از روی عناد و بخاطر فرار از مجازات و ایجاد فتنه و تضعیف اعتقادات مسلمانان نیست، لازم است مدت زمانی که موجب از بین رفتن و سوالات او باشد به او مهلت داده و او را مورد ارشاد و راهنمایی قراردهد 🖋برگرفته از مقاله استقلال در سببیت انکار ضروری دین و نقش علم در تحقق ارتداد ٢ ، رحیم وکیلزاده ١ عادل اصغرپور طلوعی ٤ ، محسن شکرچیزاده ٣ ، محمدعلی حیدری 📃مجله فقه و مبانی حقوق اسلامی، سال پنجاه و یکم، شمارۀ اول، بهار و تابستان ١٣٩٧ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🌴🖋حدیثی گهربار از امام ع: مراتب بالاتر اسلام را به همه مردم نکنید که دچار شوند ┄●➼‌┅═❧═┅┅─── 🔻همانا خداوند، اسلام را بر هفت بخش قرار داده: و و و بودن و و و ، 📌سپس آنها را میان مردم تقسیم کرده، کسى که همه این بخش را دارد او داراى ایمان کامل است و تحمل دارد، 🔻و سپس خداوند تقسیم کرد. و به برخى از مردم یک سهم و به برخى دو سهم و به برخى سه سهم و به برخى چهار سهم و به برخى پنج سهم و به برخى شش سهم و به برخى همه هفت سهم را داده است. ⭕️پس شما به کسى که یک سهم دارد، دو سهم را نکنید و به کسى که دو سهم دارد، سه سهم را تحمیل نکنید و به کسى که سه سهم دارد چهار سهم را تحمیل نکنید و به کسى که چهار سهم را دارد پنج سهم را تحمیل نکنید و به کسى که پنج سهم دارد شش سهم را تحمیل نکنید و به کسى که شش سهم را دارد هفت سهم را تحمیل نکنید که در این صورت بار آنان را سنگین مى‌کنید و آنها را دچار مى‌سازید، ولى با آنان با رفتار کنید و بر آنان کار را بگیرید. پس شما با آنان سخت نگیرید. ❓ آیا نمى‌دانى که حکومت بنى امیه با شمشیر و خشونت و جور بود؟♨️ 💫🌱ولى حکومت ما با و و وقار و تقیّه و خوش برخوردى و پرهیزگارى و کوشش بود، پس شما مردم را به دین خود و راهى که در آن هستید، راغب سازید. 📚( الخصال ج‌2 354 ) ┄●➼‌┅═❧═┅┅─── کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💢سه شاخص در سخنی از (ع) ◾امام رضا (ع) می‌فرماید: «لا یستکمل عبد حقیقه الایمان حتی تکون فیه خصال ثلاث: التفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشه و الصبر علی الرزایا؛ هیچ بنده‌ای به حقیقت کمال ایمان نمی‌رسد تا اینکه سه ویژگی را در خود ایجاد کند: شناخت عمیق دین، مدیریت درست در معیشت و زندگی دنیوی و صبر و استقامت در مقابل مشکلات و بلاها» 📚 (تحف العقول، کوتاه سخنان امام رضا(ع)). ✳ آن حضرت می‌فرماید: که دینداری انسان و ایمان او در صورتی درست و کامل می‌گردد که سه عنصر مهم: «شناخت درست»، «اجرای درست» و «صبر و استقامت مناسب» موجود باشد. اگر این سه عنصر یا یکی از آنها در کار نباشد، یا کامل و کافی نباشد، دین و دینداری ناقص است و کارکرد خود را ندارد و آن انتظاری را که از دین می‌رود برآورده نمی‌سازد. این سه عنصر اساسی دینداری را کامل و بی‌نقص می‌گردانند و در نتیجه توجهی ویژه را می‌طلبند. 1⃣- . یکی از آفاتی که بیش از هر چیز دیگر به دین لطمه زده و جلوی کارایی آن را، چه در افراد و چه در جامعه، گرفته، فهم سطحی و نادرست از دین است. با فهم نادرست از دین است که کسانی برای دفاع از دین به شیوه‌هایی عمل می‌کنند که بیش از هر مهاجمی و دشمنی به ان لطمه می‌زنند. دین، امری قدسی و لطیف است و تنها با ابزاری قدسی و لطیف می‌توان از آن دفاع کرد. هیچ وظیفه‌ای در دین بالاتر و برتر از مطالعه دقیق دین و و تأمل درباره آن نیست. امام (ع) در حدیثی دیگر می‌فرماید: «لیس العباده کثرة الصیام و الصلاه. وانما العباد فی امرالله؛ عبادت به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه عبادت در زیاد اندیشه کردن در امر خداست» (تحف العقول، کوتاه سخنان امام رضا(ع). 2⃣- تدبیر و زندگی. نگاه اسلام به زندگی این دنیا یک نگاه منفی نیست، بلکه این دنیا مزرعه انسان است و او باید از این نعمت استفاده درست بنماید. بنابراین، برنامه‌ریزی درست در این زندگی مهم و اساسی است. و بدبختی و تنگستی فرد و اجتماع را به نابودی می‌کشاند و باعث فساد و تباهی می‌شود و چیزی از معنویت باقی نمی‌گذارد. پیامبر خدا(ص) می‌فرماید: «نزدیک است که فقر به کفار انجامد» 📚(کافی، ج2، ص307). آن حضرت می‌فرماید: بار خدایا من از و به تو پناه می‌برم. مردی عرض کرد: آیا این دو با هم برابرند؟ فرمود: آری (کنز العمال، ح 16687). ⭕امام علی(ع) به فرزند خود حسن(ع) می‌فرماید: «کسی را که در پی تحصیل خوراک روزانه خود است، سرزنش مکن؛ زیرا کسی که قوت خود را نداشته باشد، خطاهایش بسیار است. فرزندم! آدم فقیر، است. سخنش خریدار ندارد و مقام و مرتبش شناخته و دانسته نمی‌شود... 👈👈فرزندم! هر کس به فقر گرفتار آید، به چهار خصلت مبتلا شود: به در و کاستی در خِرَد و در و کمی شرم و حیا در چهره. پس، پناه می‌بریم به خدا از فقر» (جامع الاخبار، ص300). آن حضرت به فرزند دیگرش محمد، می‌فرماید: «فرزندم! من از فقر و ناداری برای تو بیمناکم. پس، از آن به خدا پناه بر؛ زیرا که فقر باعث کاستی در دین و سرگشتگی فرد است و مایه کینه و دشمنی» 📚 (نهج البلاغه، حکمت 319). 👈پس، زندگی و معیشت دنیوی ارتباط تنگاتنگی با معنویت و دیانت دارد و فرد دیندار باید در زندگی شخصی خود برای معیشت خود برنامه‌ریزی دقیقی داشته باشد و مسئولان اجتماعی که مسئولیت اجرای دین را دارند باید در سیاستگذاری و برنامه‌ریزی خود توجه ویژه‌ای به معیشت مردم داشته باشند. 3⃣_ و استقامت در راه هدف. سومین عنصری که در کمال دینداری نقش مهمی دارد؛ استقامت است. مهم‌ترین مانع بر سر راه دینداران، که باعث کوتاهی در انجام وظایف می‌شده است، مشکلات و سختی‌هایی بوده که برای آنان پیش می‌آمده است. انسان دیندار که هدفمندانه از این دنیا عبور می‌کند، باید آماده باشد که بر این مشکلات فائق آید و آنها را بپذیرد. بسیاری از وقت‌ها انجام وظیفه دینی هزینه‌های سنگینی را برای انسان دارد. کسی می‌تواند وظایف دینی خود را انجام دهد که آمادگی پرداخت این هزینه‌ها را داشته باشد. 🟢 امام علی(ع) بر این نکته اینگونه تأکید می‌ورزد: «بر شما باد بر صبر و استقامت؛ چرا که نسبت صبر و استقامت با ایمان مثل نسبت سر با بدن است و همانطور که هیچ خیری در بدنِ بی‌سر نیست، هیچ خیری در ایمانِ بدون استقامت هم نیست» 📚 (نهج البلاغه، حکمت 82). 🎙حجت الاسلام سلیمانی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━