eitaa logo
قران پویان
492 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
758 ویدیو
768 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
به چه معناست؟ موارد كاربرد تقيه چيست؟❓ 🛑قسمت يازدهم :تقیه امامان و جمع بندی ✳سید محمد جواد غروی در کتاب چند گفتار، به این موضوع اشاره می‌کند" که احکام الهی که در شرع و از طریق قرآن ابلاغ شده باید تا قیامت باقی بماند و همچنین پرهیز از بیان حکم خداوند خصوصاً توسط ائمه موجب تعطیلی و ابطال اوامر و نواهی خداوند می‌گردد. اگر ائمه در احکام تقیه می‌کردند این امر موجب پیدایش اختلاف در دین خدا می‌شد. ترس ستمگر از ائمه این بود که آن‌ها حزبی تشکیل دهند و در مقابل ستمگران کنند از این رو ائمه پیروان خود را از تجمع در برابر منع نموده که چنین تقیه‌ای را در_موضوعات می‌نامند. تقیه در موضوعات هم عقلی است و هم از کتاب و سنت قطعیه می‌باشد ائمه هم خود به این معنا تقیه می‌کردند." ✳" امام ع در یکجا تقیه می‌کرد، یعنی در مسائلی که مربوط به بود و لذا در ثبوت ، فرمود اگر پیش شما ثابت است من حرفی ندارم، از خلفا در مسائل خلافت تقیه می‌کردند، 👈👈اما در مسائل و اصلاً‌ تقیه نمی‌کردند، تقیه برای حفظ مال، جان و ناموس شیعه بوده است." ايت اله سبحاني 1_ماجرا از این قرار بود که ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسی در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزی امام صادق(ع) را به مرکز خلافت خود احضار کرد. او به دنبال فرصتی می گشت تا آنحضرت را به شهادت برساند تا اینکه وی آخرین روز ماه مبارک رمضان را عید اعلام کرد.آن روز هنگامی که حضرت صادق(ع) بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: ای اباعبداللّه! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟ امام صادق تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشوای مردم است، تو اگر روزه بگیری، من هم روزه می گیرم و اگر افطار کنی من هم افطار خواهم کرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق(ع) به همراه او غذا خورده و روزه اش را شکست👈 با اینکه مطمئنّاً می دانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیکش فرمود:«و اللّه انّه یومٌ من شهر رمضان فکان افطاری یوماً و قضاؤه ایسر علیّ من ان یضرب عنقی ولایعبد اللّه ؛به خدا سوگند آن روز از ماه بود و یک روز شکستن روزه ماه رمضان (بخاطر تقیه و حفظ دین) و ادای قضای آن برای من آسانتر از این است که کشته شوم و خدا عبادت نشود.» ⭕️جمع بندي 1⃣. "«تقیه» راه­کاری مشروع در شرایط استثنایی است و در منابع روایی و تفسیری، فریقین بر آن تأکید کرده ­اند و از ابداعات شیعه نیست. 2⃣. برداشت و تعریف فریقین از «تقیه» یکسان است، اگرچه شیعیان در طول تاریخ اسلام، به لحاظ گرفتاری‌های بیشتری که نسبت به سایر فرق داشته‌اند، از این رخصت الهی بیشتر استفاده کرده اند" 3⃣ تقیه فقط در شرایط اضطرلر است آن هم تا زمانی که منجر به به غیر یا نفس محترم و امثال آن نشود؛ 🔶امام صادق ع می‌فرمایند: اگر نمی‌توانی اذیت و آزار مخالفان و زورگویان را تحمّل کنی و اهل صبر هم نیستی، خموشی (صمت) هم نمی‌توانی بکنی و هیچ یک از راه­کار های تقیه را نمی­توانی عمل کنی، راه هجرت را انتخاب کن. 👈همچنين از امام صادق علیه السلام روایت است که می فرماید: «التَّقِیَّةُ فِی کُلِّ ضَرُورَةٍ وَصاحِبُها اَعْلَمُ بِها حِینَ تَنْزِلُ بِهِ؛ 👈👈👈👈تقیّه در هر است، و خود گرفتار بدان داناتر است در آن هنگامی که برای او رخ دهد. پایان جهت مطالعه قسمتهای قبلی و سایر نظرات به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 B2n.ir/p04053 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه دردين ┏━━🌹💠🌹━━ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹
♦️ چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑قسمت اول؛ 💫مقدمه: از مسائل حوزة اجتماعی در فقه و مسئله‌ای است که همواره موضوع پرسش‌های گوناگونی بوده است و در عصر کنونی بیش از پیش مورد بحث و تأمل افراد و گروه‌های مختلف جامعه است. یک سر مسئله دین و یک سر مسئله جان انسان است و هریک اهمیت خاصی دارند. بحث اساسی در این مسئله منکر ضروری است؛ یعنی اگر شخصی به هر دلیلی دربارة یکی از احکام ضروری اسلام تردید و آن را انکار کرد و از پذیرش آن سر باز زد، آیا می‌توان وی را به دین اسلام کافر دانست و احکام کفر و را بر وی جاری کرد؟ اگر چنین است، چه ضوابط و قیودی بر این حکم وجود دارد؟ ✅بحث انکار ضروری اسلام در جایی مطرح می‌شود که شخص اصل اسلام را پذیرفته و حکمی از دین را نمی‌پذیرد. توجه به این نکته لازم است که محل نزاع در بحث ضروری در جایی است که کسی بگوید من اسلام، قرآن، پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امامت را قبول دارم؛ اما مثلاً را نمی‌پذیرم. در این فرض، این پرسش مطرح می‌شود که آیا این انکار موجب اوست؟ ⭕️تعريف در ، و ♻️ضروریات دین در قرآن ذکر نشده و در آن، به طور مستقیم درباره منکِر ضروری دین سخنی به میان نیامده است ♻️در روايات می‌توان به روایتی از امام موسی بن جعفر (علیه‌السّلام) اشاره کرد که علمای ما، از جمله علامه مجلسی، بدان متذکر شده‌اند؛ این تنها روایتی است که به معنای ضروری اشاره کرده است 👈آن حضرت امور ادیان را به چهار دسته تقسیم فرمودند ↩️ که به دو دسته بازگشت دارد: 🔻 امر اوّل چیزهایی که هیچ اختلافی بین تمام امت اسلامی در آن نیست و آن است که نیازی به فکر و نظر و استدلال ندارند . 🔻امر دوّم، غیر ضروریات دین را شرح می‌دهند که در اثبات آن به نظر و استدلال نیاز است و و انکار در آن راه دارد 👈در منابع روایی غير از حديث فوق ؛ حدیثی که به اسم ضروریات دین اشاره کرده باشد، یافت نشد، و این به دلیل آن است که اصطلاح ضروری دین لفظ مستحدث و تازه ای است که بعد از «صاحب شرایع» در فقه وارد شده است. البته در منابع روایی ما روایاتی وجود دارد که از مجموع آن، فقهای ما این اصطلاح را وضع کرده اند. ♻️آن گونه که از تعریف های بدست می آید، در ضروری بودن یک حکم، فقط علم به آن کافی نیست بلکه باید آن قدر و شناخته شده باشد که از هیچ مسلمانی پنهان نباشد و بودن آن، نیازی به دلیل و برهان نداشته باشد. بالاتر از این، حکم ضروری آنقدر معروف و باشد که غیرمسلمانهایی که به جامعه اسلامی نزدیک اند، بدانند که آن حکم جزء دین اسلام است. مثلاً حتی غیرمسلمانها می دانند که نماز از واجبات دین اسلام است. 📌وضوح و روشنی ضروریات دین به حدّی است که انکار آن توسّط مسلمان، مستلزم تکذیب پیامبر اکرم و انکار رسالت اوست. بنابراین را می توان این گونه تعریف کرد: «ضروریات دین به احکام و عقایدی گویند که جزء دین بودنشان اثبات شده و از جمله واضحات و بدیهیات باشد، به گونه ای که عادتا بر هیچ مسلمانی پوشیده نباشد و حتی بعضی از غیرمسلمانان هم جزء دین بودن آن را بدانند». 🖋🖋نقل از سایت دانشنامه اسلامي 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑قسمت سوم: ✳روایات دربارة تحقق «کفر» در این بحث سه گروه از روایات وجود دارد ↩️ گروه اول، روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه اعتقاد به هر موضوعی از موضوعات عالم که خلاف واقع باشد موجب برای و یا خواهد شد چنانکه صحیحه برید عجلی دلالت بر آن دارد. ↩️طائفه دوّم ، روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه و هر یک از اعم از واجبات و محرمات موجب برای کفر است. ↩️طائفه سوّم، روایتی است که دلالت دارد بر اینکه اگر معتقد به آن باشد است بلا فرق بین اینکه عالم به حرمت باشد یا عالم نباشد و بلا فرق بین اینکه ضروری دین باشد یا نباشد 🔻مطالعة روایات نشان داد در هیچ روایتی، اثری از کلمة «ضروری» و انکار ضروری نیست؛ در نتیجه تنها توجیه آمدن کلمة «ضروری» در عبارت بزرگانی همچون ابن‌سعید حلی و محقق حلی این است که این دسته از فقها روایات را کنار هم گذاشته (روایاتی مانند «جَحَدَ الفَرَائِضَ» یا «ارتَکَبَ کَبِيرَةً») و از آنها چنین عنوانی را اصطیاد کرده ‎اند. در این صورت و شهرت به دلیل مدرکی بودن بی‌تأثیر خواهد بود. ✳✳چكيده مطالعه در مسئله، نتایج زیر را به دنبال داشت: 💠در مسئلة دین، مشهور معتقدند منکر ضروری است و بنا بر نظر مشهور باید آثار کفر را برای منکر ضروری اجرا کرد. عده ‎ای نیز انکار ضروری را در صورت ملازم بودن آن با تکذیب النبی(صلی الله علیه و آله) موجب کفر می‌دانند. 💠مراد از آن حکمی است که واضح است و منکِر نیز به آن علم دارد و به آن اعتقاد پیدا کند؛ یعنی قبلاً علم داشته این حلال است و اکنون به حرمت اعتقاد پیدا می‌کند یا اینکه علم داشته واجب است و اکنون به عدم وجوب اعتقاد پیدا می‌کند یا اینکه علم داشته حرام و کبیره است؛ ولی الآن به اعتقاد پیدا می‌کند. در نتیجه منکِر یک حکم ضروری که به ضروری بودن آن حکم علم دارد، خودش خارج‌کننده از اسلام است. 📌بنابراین می‎توان سه ملاک از این معیارهای یادشده در مورد ضروری ارائه داد: ↩️ نزد همة مسلمانان واضح و آشکار است؛ ↩️نیازی به اقامة دلیل ندارد؛ ↩️ اجتهاد در آن معنا ندارد. 💠فرض بحث در انکار ضروری جایی است که 👈👈انکار با علم به اینکه حکم مورد انکار، ضروریِ دین است، صورت گیرد؛ وگرنه انکار ضروری از روی یا یک منشأ دیگری، از محل بحث خارج است. 💠هیچ روایت و دلیلی نداریم که اگر سر از تکذیب پیامبر(صلی الله علیه و آله) درآورد و موجب تکذیب نبی(صلی الله علیه و آله) شود، مستلزم کفر است؛ بله، خود (صلی الله علیه و آله) بی‌گمان موجب است. 💠تدین به اسلام واجب است و اگر کسی یکی از احکام را با این دو خصوصیت (واضح بودن حکم آن نزد مسلمانان و علم به آن) کند، از اسلام خارج می‌شود. 💫🖋بررسی فقهی کفر منکر ضروری، ايت اله محمدجواد فاضل لنکرانی 🔹🔹نکته‌ای که باید بر آن تاکید کرد، آن است که ضروری‌بودن یک حکم و اعتقاد، نیست و گاه منحصر به و خاصی می‌شود. از این رو نمی‌توان کسی را که آن حکم و اعتقاد را در غیر آن زمان انکار می‌کند، کافر شمرد و این، به سبب تحول در افکار و اشخاص در زمان‌های مختلف است؛ گاه اعتقادی به سبب یک واقعه تاریخی یا اجتماعی در جامعه گسترش می‌یابد، به گونه‌ای که همه آن را می‌دانند و به صورت ضروری مذهب یا دین در می‌آید؛ اما در زمان دیگر این گونه نیست. (از سايت ويكي فقه) کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت چهارم: "بعد از بررسی در کلمات بزرگان و مجموع روایات باب و مراجعه به فرمایشات مرحوم استاد خویی ره معلوم شد که کلمات فقها در این جهت و است از این جهت حکم نمودن در مسأله حقیقتاً مشکل است. ✅ محقّق اردبیلی ره معتقد است که دین تنها در صورتی محکوم به است و احکام کفر بر وی مترتّب می‌شود که إنکار او بازگشتش به إنکار رسول الله و تکذیب او باشد و این در صورتی است که فرد از روی حکمی از احکام ضروری دین را إنکار کند یعنی با اینکه می‌داند این حکم منسوب به رسول الله است، منکر انتساب آن به خداوند شده و با این إنکار در حقیقت منکر رسالت شده و از این جهت محکوم به احکام کفر است. 👈 ولی اگر معتقد به رسالت رسول الله باشد و از طرفی نداند که این حکمی که منکر آن شده از احکام ضروری إسلام است نمی‌توان گفت چنین شخصی منکر رسالت رسول الله است و إطلاق کافر و ترتّب احکام کفر بر چنین شخصی در غایت إشکال است. 👈بنابراین عبارت است از کسی که منکر یکی از این دو چیز باشد: یا منکر وحدانیت خداوند و یا منکر رسالت رسول الله .بنابراین منکر ضروری دین چنانچه می‌داند حکمی جزء ضروریات دین است و با این حال عالماً و متعمّداً منکر آن شود چون إنکار او در حقیقت بازگشتش به إنکار رسالت است از این جهت محکوم به کفر بوده و احکام کافر بر او مترتّب می‌شود. ♦(امام خمينى هم نيز اين نظريه را برگزيده و در تحرير الوسيله مى فرمايد: «كافر كسى است كه اسلام را نپذيرفته باشد، يا پذيرفته، اما يكى از ضروريات دين را انكار كرده باشد، به گونه اى كه انكارش به انكار رسالت و تكذيب پيامبر يا ناقص شمردن شريعت پاك او منجر شود، يا چيزى از او سر زند كه باعث كفر او باشد; مانند قول يا فعلى كه مستلزم كفر او باشد ... اما اگر غُلُوَّش به انكار خدا يا توحيد يا نبوت منجر شود كافر است وگرنه نيست.» ) ✅ اما کسی که منکر حکمی از احکام دین مثل حرمت شود و در عین حال معتقد به رسالت هم باشد چنانچه إنکار او از روی علم و تعمّد نباشد در این صورت نمی‌توان حکم به کفر و نجاست چنین فردی کرد 🔻مثل خیلی از مسلمانان عصر حاضر که إسلام را قبول دارند ولی با این حال برخی از احکام آن را نپذیرفته‌اند حال یا به جهت که در ذهن نسبت به آن دارند و یا به جهت اینکه قریب العهد به إسلام هستند و پذیرش همه احکام إسلام در ابتدا برای آنان سخت است و با اینکه اعتقاد به خدا و رسول دارندولی منکر برخی از فروع إسلام هستند ومی‌گویند این حرف ها ساخته وپرداخته خود است. 👈با این بیان فی نفسه و به عنوان مستقل، موجب برای کفر نمی‌شود مگر در صورتی که بازگشت آن به إنکار رسالت باشد و این در صورتی است که إنکار از روی تعمد و عن علمٍ باشد . 👈👈👈آنچه به نظر بنده می رسد تبعاً للمحقّق الاردبیلی ره آن است که دین چنانچه إنکار وی از روی و نباشد و معتقد به رسالت رسول الله هم باشد نمی‌توان گفت که إنکار وی بازگشتش به إنکار رسالت است و حکم نمودن به کفر چنین فردی و ترتّب آثار کفر بر وی مشکل است. ✅و اما که إمامان معصوم را خدا دانسته و یا معتقدند که خدا در آنان حلول کرده است آنان نیز قطعا محکوم به زیرا منکر و خداوند متعال شده‌اند و شکی نیست که چنین افرادی قطعاً محکوم به کفر است." 🎙درس خارج فقه ايت الله مصطفي اشرفی- مدرسه علميه ايت اله خويي مشهد http://quranpuyan.com/yaf_postst5670_Drwry-dyn-chyst--y-nkr-Drwryt-dyn--mwjb-kfr--w-qtl-frd-myshwd.aspx کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت ششم: 🔻در چه صورتی انکار ضروری باعث می‌شود؟ "به اعتقاد علمای شیعه و سنی، انکار ضروری دین اسلام، موجب کفر است. در این باره دست کم شش نظر را می‌توان در بین فقها یافت. 1⃣-در هر حالتی موجب است انکار ضروری دین به خودی خود سبب مستقل کفر است و انکار ضروری دین، همانند انکار خدا و رسالت پیامبر، سبب تامّ کفر است؛ هر چند ناشی از شبهه باشد یا مستلزم تکذیب پیامبر نباشد. برخی این قول را به علامه حلی نسبت داده‌اند. 2⃣-اگر از سوی باشد باعث است منکر ضروری دین به شرطی مرتد است که جاهل مقصر باشد (شبهۀ او به دلیل کوتاهی خودش در شناخت شریعت رخ داده باشد)؛ اما اگر اگر جاهل قاصر باشد، مرتد نیست. این نظریه، از آنِ شیخ انصاری دانسته شده است. 3⃣-اگر از روی دشمنی و با باشد باعث ارتداد است 🔻انکار ضروری دین به شرطی موجب ارتداد می‌شود که مستلزم تکذیب پیامبر و رسالت او، و حاکی از انکار از روی باشد. بنابراین اگر کسی از روی جهل مرکب حکمی را با اعتقاد به اینکه جزء شریعت نیست انکار کند، مرتد نیست. با این حال باید قرائنی دالّ بر شبهه و جهل مرکب در فرد انکارکننده دیده شود.[۲۶] سید مرتضی، ملاهادی سبزواری، سید بحرالعلوم، آیت‌الله خویی از قائلان این نظریه دانسته شده‌اند. به ادعای برخی، مشهور فقهایی که به مسئله منکر ضروری پرداخته‌اند و حتی برخی از کسانی که نظریه اول را پذیرفته‌اند، صورت شبهه را استثنا کرده‌اند. 4⃣-اگر منکر، شهروند سرزمین اسلامی باشد مرتد است منکر ضروری دین اگر در سرزمین اسلامی متولد شده و تا دوره جوانی در همان جا زندگی کرده و ضروریات اسلام را دانسته باشد و پس از آن انکار کند، کافر است. اما اگر منکر ضروری دین، از سرزمین‌های دور از اسلام است، به گونه‌ای که احتمال مخفی ماندن ضرورت بر او پذیرفتنی است، انکار ضروری دین موجب کفر او نمی‌شود. این نظریه از صاحب جواهر دانسته شده است. 5⃣-اگر منجر به انکار توحید و نبوت نشود باعث ارتداد نیست سید روح الله خمینی در «کتاب الطهارة» با تأکید بر مسئلۀ عرف مسلمانان می‌گوید که گفتن شهادتین (اعتقاد به توحید و نبوت) برای مسلمان بودن کافی است و انکار برخی از احکام ــ اگر منجر به انکار این دو اصل نشود ــ موجب ارتداد نیست؛ زیرا مسلمانان عرفاً به کسی که دین پیامبر(ص) را قبول دارد اما در وجوب نماز دچار تردید شده یا مثلاً حج را مربوط به دوران ابتدایی اسلام می‌داند نمی‌گویند: «مسلمان نیست». 6⃣-اگر مستلزم تکذیب پیامبر باشد باعث ارتداد است از نظر محقق داماد و سید موسی شبیری ارتداد در صورتی رخ می‌دهد که مستلزم تکذیب پیامبر(ص) باشد. اگر کسی بگوید: «پیامبر دروغ گفته است» باعث او می‌شود؛ اما اگر بگوید من پیامبر(ص) را قبول دارم؛ اما به دروغ بگوید «این حکم، گفتۀ پیامبر نیست»، باعث فسق او می‌شود؛ اما موجب کفرش نمی‌شود. 👈به گفتۀ آیت‌الله شبیری، حتی موارد روشنی همچون انکار تمتع توسط صحابه نیز باعث نشده تا پیامبر(ص) و امام علی(ع) آنها را کافر بدانند. بنابراین ، صرفاً می‌تواند یک اماره (نشانه) بر کفر باشد و به تنهایی باعث اثبات کفر نیست. پس اگر قطع داشته باشیم که فردی به رسالت پیامبر و توحید اعتقاد دارد؛ اما حکمی از شرع را انکار می‌کند محکوم به کفر نیست و مسلمان است. 🖥برگرفته از سايت ويكي شيعه 💫ادامه دارد کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت هفتم: 🔻🔻انكار ضروري دين، وقتي است كه فرد به ضروري بودن ان امر و تشريع آن از طرف پيامبر يقين داشته باشد و انرا انكار كند ✳"یکی از موجبات ارتداد که احکام ویژه ای در نظام کیفری اسلام بر آن مترتب میشود انکار یکی از ضروریات دین است. سوالی که مطرح میشود این است که آیا در انکار ضروری دین ـ که موجب است ـ علم و آگاهی شخص انکارکننده هم نقش دارد یا اینکه انکار ضروری دین به هر صورتی که باشد موجب ارتداد میشود؟ ✳ در مقاله حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی به نقش علم در انکار ضروری دین پرداخته و نتایج حاصل از آن در مجموع بیانگر این است که و آگاهی انکارکننده به ضروری دین بودن آنچه انکار میکند از شروط اصلی تحقق ارتداد است. ✳محقق اردبیلی ضروری دین را با دایره ای وسیعتر معنا میکند: «مقصود از ضروری دین که منکر آن کافر میشود موضوعاتی است که یقیناً ثابت شده است بخشی از دین است اگر چه با دلیل و استدلال باشد و اجماعی هم در بین نباشد چون دلیل کافر بودن منکر ضروری دین انکار شریعت و انکار صداقت پیامبراسلام در موضوعی است که آن را انکار میکند با اینکه به طور یقین میداند آنچه را انکار میکند به صورت یقین در اسلام ثابت شده است» در نظر محقق اردبیلی، ضروری دین جزو امور بدیهی و روشنی که نیازمند به اثبات نداشته باشد، نیست، بلکه ضروری دین باید با دلیل و استدلال در نزد منکر آن اثبات شود و فرد منکر به درجه یقین رسیده باشد و بعد از آن ضروری دین را انکارکند. ✳شهید اول نیز معیار انکار ضروری دین را ثابت بودن آن در نزد انکارکننده میداند و در بخشی از تعریف مرتد آورده است: «هر کسی منکر آن چیزی است که میداند ضروری دین بودن آن ثابت شده است و یا آنچه ضروری دین است را با آنکه نزد او ثابت شده است را انکار میکند مرتد است» معیار ضروری دین در نزد شهید ثانی نیز آن دسته از مسائل و احکامی هستند که حکم آن در دین اسلام برای همه ثابت شده است، بنابراین اگر کسی با مواردی که اجماعی نیست و در مورد آن اختلافنظر وجود دارد مخالفت کند منکر ضروری دین محسوب نمیشود. او در این مورد میگوید:«معیار انکار ضروری دین، انکار نمودن اموری است که وجود دارد که آنچه انکار میشود ضروری دین است» ✳مرحوم آیت الله خویی در جواب این سوال که کسانی که واجب بودن حجاب یا روزه و حرام بودن شراب و ضروریات دیگر دین را انکار میکنند آیا این انکار موجب خروج آنان از دین میشود؟ مینویسد: «اگر منکر ضروری دین متوجه باشد و آنچه انکار میکند ازضروریات دین است به نحوی که این انکار، به انکار رسالت پیامبراسلام منجر میشود مرتد است ولی اگر انکار او انکار رسالت نباشد موجب نیست.» 🛑 نتیجه گیری 👈از مجموعه مباحث مطرح شده نتیجه گرفته میشود که منکر ضروری دین زمانی محسوب میشودکه در شریعت مقدس اسلام حکم بودن آن، ثابت بوده و به یقین پیامبر اسلام آن را آورده است و چنین فردی به درجه رسیده باشد و بعد از آن ضروری دین را انکارکند. بنابراین علم و آگاهی انکارکننده به ضروری دین از شروط اصلی تحقق ارتداد است. 📌همچنین با توجه به معانی مختلف لفظ کافر در روایات و احتمالات مختلفی که از آن معانی قابل برداشت است و نبودن اجماع، به این نتیجه رسیدیم که انکار ضروری دین سبب مستقل برای تحقق ارتداد نیست، بلکه منکر ضروری دین اگر انکارش مستلزم انکار دین و رسالت باشد مرتد محسوب میشود و این نظر با مبانی شرعی و عقلانی به دلیل قاعده درء و اصل احتیاط نیز سازگارتر است. 👈بنابراین به محض انکار ضروری دین نمیتوان حکم به بودن شخص داد، بلکه اگر انکار ضروری دین توسط مرتد به دلیل وجود سوالات و او باشد باید پاسخ به سوالات او مورد توجه قرار گرفته و اگر برای حاکم ثابت شود که مهلت خواستن مرتد برای حل شبهه از روی عناد و بخاطر فرار از مجازات و ایجاد فتنه و تضعیف اعتقادات مسلمانان نیست، لازم است مدت زمانی که موجب از بین رفتن و سوالات او باشد به او مهلت داده و او را مورد ارشاد و راهنمایی قراردهد 🖋برگرفته از مقاله استقلال در سببیت انکار ضروری دین و نقش علم در تحقق ارتداد ٢ ، رحیم وکیلزاده ١ عادل اصغرپور طلوعی ٤ ، محسن شکرچیزاده ٣ ، محمدعلی حیدری 📃مجله فقه و مبانی حقوق اسلامی، سال پنجاه و یکم، شمارۀ اول، بهار و تابستان ١٣٩٧ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت هشتم: «ضرورى»، عبارت است از فكر، روش يا حكمى كه به صورت بديهى در دين اثبات شده باشد; اگر چيزى از ضروريات دين و يا مذهب باشد، هيچ مسلمانى در آن مناقشه اى ندارد; 👈بنابراين درباره ى هر چيزى در دين و مذهب كه اختلاف نظر وجود دارد، غير ضرورى ست; حتى اگر برخى آن را قطعى بدانند. انكار ضرورى موجب (ص) مى شود; ولى تنها وقتى اين گونه است كه به ملازمت انكار ضرورى و تكذيب پيامبر(ص) توجه شده باشد; اما اگر از اين امر غافل باشد، موجب نمى شود. 👈درباره ى مسائلى كه بين مسلمانان اختلاف نظر وجود داشته و يا در شيعه درباره ى آن ها اجتهادات گوناگون صورت گرفته است; به صورت غير علمى و با انگيزه ى برانگيختن اذهان عمومى و واردشدن در و تضليل كه در آن خواص تحت تأثير عوام هستند و يا با هدف برانگيختن عوام به شيوه هايى دور از تقوا، از ضروريات دين و مذهب صحبت زياد شده است. آيا انكار امورى مانند امامت و ، انكار ضروريات دين نيست؟ 🔻* برخى ضروريات دين جزء بديهيات دين است كه انكار آن به طور طبيعى به معناى تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) است. در اين امور مسلمانان اختلافى ندارند مانند نماز و روزه. اما چگونه نماز خواندن و يا اعتقاد و عدم اعتقاد به عصمت پيامبر در غيرتبليغ و از اين قبيل امور بنا به ماهيت داراى ضرورتى در حد بديهى نيستند، هرچند براى معتقد به آن ملازم با بداهت باشد - از اين رو است كه ما اشاعره را كه معتقد به جبر و منكر حسن و قبح عقلى هستند، كافر نمى دانيم. نهايت اين كه به ملاحظه سلوك اعتقادى اشان آنان را مسلمان خطاكار و يا منحرف بدانيم. 📌بنابراين، بين و تفاوت وجود دارد. مراد از ضرورى، امرى بديهى است كه به شكلى طبيعى و خود به خود و بدون نياز به استدلال، ثابت است، مانند اصل وجوب نماز و وجوب روزه و وجوب حج و وجوب زكات. اما جزئيات اين عبادات محل اختلاف بين مسلمانان است و نيازمند استدلال. 👈👈و هرچه كه بنابه ماهيتش و يا بنا به وضع واقعى اش كه مردم در آن اختلاف مى كنند، نيازمند استدلال باشد، امرى نظرى است و انكار امرى نظرى موجب تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه سبب است نمى شود. زيرا به لحاظ ملازمه داشتن با تكذيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) موجب كفر است. از اين رو براى حكم به كفر كسى كه ضرورى اى را منكر شده است بايد يقين حاصل كرد كه او التفات به اين ملازمه داشته است. 🖋مرحوم علامه سید محمد حسین فضل الله کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت نهم: در قسمتهاي قبل بيان شد كه طبق نظر مشهور فقها، ا موجب ارتداد و در نتيجه بارشدن احكام سنگين فرد مرتد بر وي ميشود. 📌در اين قسمت، به تعريف متفاوت ايت الله منتظري از منكرضروري دين و ارتداد اشاره ميشود. ✳رابطه و ازدين ❓❓سؤال: آيا اگر مسلماني با استدلال، احكام عبادي اسلام را نپذيرد ولي به توحيد و نبوت و معاد و عدل و امامت معتقد باشد ميتوان او را از مسلماني خارج دانست؟ اگرنه، پس اين چه ضروري دين است كه تعطيل آن نميتواند سبب خروج از اسلام تلقي شود؟ ♻️جواب: اگر مقصود از نپذيرفتن، انكار عقيدتي باشد بايد گفت: صرف انكار ضروري اگر مسلتزم از قبيل نبوت نباشد موجب خروج از دين نميباشد و اگر كسي واقعا به اصول دين مذكور در سؤال، معتقد باشد 👈اما به نظر خودش با استدلال به اين تنيجه رسيده است كه امروز انجام عبادات لازم نيست، چنين كسي هرچند تشخيص او باطل و خلاف حق است، اما موجب خروج او از دين نميشود و حتي حكم به فسق او نيز بعيد است. اما اگر ضمن قبول داشتن اصول دين، ضروري بودن عبادات را نيز قبول دارد و با اين حال، آنها را عملاً ترك ميكند، چنين شخصي فقط محكوم به ميباشد؛ و اگر حكمي ضروري باشد و مسلمان با قطع و يقين به ضروري بودن، آن را انكار مينمايد، 👈👈اين انكار كه برگشت به انكارنبوت كرده و نوعي و است، موجب ارتداد و خروج از دين ميباشد. ✳تعريف مراد از ارتدادي كه طبق بعضي از روايات، مجازات آن مقرر گرديده، اين است كه شخص پس از اين كه حقانيت توحيد يا نبوت پيامبر اسلام(ص) و يا برخي از ضروريات ديگر دين براي او ثابت گرديده، از روي عمد و عناد با حق، به و آشكار برخيزد و بخواهد را بر هم زند و اعتقادات ديگران را مورد قرار دهد، كه چه بسا اين امر، كشف از توطئه اي پنهان از سوي مخالفان دين مينمايد. 👈👈 اما كسي كه در مسير عالمانه، براي او نسبت به اصلي از اصول دين يا فرعي از فروع ضروري آن، و ترديد حاصل شده و يا به نتيجه اي ديگر رسيده است، محسوب نشده و حكم ارتداد را ندارد. در اين رابطه ميتوانيد به رساله حقوق اين جانب صفحه 51 مراجعه نماييد. 📚کتاب‌ پاسخ به پرسش های دینی، تاليف ايت الله حسينعلي منتظري کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت دهم: 📌 جمع بندي-بخش اول ❇ از انجا كه طبق فتواي فقها يكي از مصاديق ارتداد محسوب شده و تبعات سنگین حكم مشهور فقها در خصوص بر نامبرده بار ميگردد، اهميت ويژه اي دارد. البته قبلا در بررسی موضوع ارتداد بيان شد كه قران به هيچ وجه مجازات دنيوي براي شخص مرتد تشريع نكرده است و برخي از فقها هم مجازات فقهي حكم ارتداد را حكمي اجتماعي و نه صرفا منحصر به تغيير عقيده و برگشت از دين فرد مرتد دانسته اند، (مشاهده نظرات مختلف در خصوص مجازات مرتد) B2n.ir/u22572 اما در این مباحث ،عنوان منکر ضروری دین فارغ از اینکه مجازات مرتد چیست، بطور جداگانه بررسی گردید. ⭕خلاصه مهم ترين نكات مطرح شده در این موضوع در قسمتهاي قبل بشرح زير است: 1⃣- عنوان ضروری دین و مصادیق ان و حکم ان در قرآن ذکر نشده است. در روایات نیز تنها در یک روایت از ضروری دین نام برده شده که انرا بخشی از دین که مورد اتفاق بین تمام امت اسلامی است و در ان هیچ شک و شبهه ای نیست دانسته و البته حکمی راجع به منکر ضروری دین بیان نشده است. در نتیجه تنها توجیه آمدن کلمة «ضروری» و برساختن "حکم منکر ضروری دین" در عبارت فقها، کنار هم گذاشتن و تلفیق روایات (روایاتی مانند «جَحَدَ الفَرَائِضَ» یا «ارتَکَبَ کَبِيرَةً») میباشد. 2⃣- خود مفهوم و تعریف ضروری، در میان فقها داراي يك تعريف نبوده و مورد اختلاف است. صرف نظر از تعریف ضروری، مصادیق ضروری هم اجتهادي و مورد اختلاف بين علماست. چرا كه خود دين ، ضروريات را بر نشمرده است. نكته بعد اینکه مصداق ضروری، در همه زمان ها ثابت نبوده و تغييراتی داشته است. و این، به سبب تحول در افکار و اشخاص در زمان‌های مختلف است؛ گاه اعتقادی به سبب یک واقعه تاریخی یا اجتماعی در جامعه گسترش می‌یابد، به گونه‌ای که همه آن را می‌دانند و به صورت ضروری مذهب یا دین در می‌آید؛ اما در زمان دیگر این گونه نیست. 👈از سوی دیگر وجود تنوع مصداق در که شامل کفر در برابر اسلام، كفر در برابر ایمان و كفر در برابر اطاعت می باشد، صدور قطعی حکم خروج از در روایاتی که شخص انکارکننده‌ي عمدی و اگاهانه‌ي فرایض یا حلال‌کننده‌ی حرام‌ها را کافر دانسته، با مشکل و اختلاف نظر مواجه کرده، بنا بر قول خود فقها، کلمات فقها در این زمینه و مشوش بوده، از این جهت حکم نمودن در مسأله حقیقتاً مشکل است. 3⃣-.دسته زيادي از علما، انكار ضروري را حكم مستقلي نميدانند يعني اگر انكارضروري نشانه يا عاملي براي انكار رسالت پيامبر و توحيد خداوند شود، فرد مرتكب را كافر و مرتد ميدانند. ضمن انكه و فرد از اينكه ان حکم منسوب به رسول الله و جزو ضروريات دين بوده است را شرط انطباق حكم منكر ضروري دين بر وي ميدانند. در نتیجه، اگر نسبت به شخصی که ضروری دین را انکار می کند، یقین پیدا شد که به توحید و نبوت ایمان دارد و پیامبر را تصدیق می کند، ولی در موردی خاص، امر بر وی شده و ضروری دین را انکار می نماید، محکوم به کفر و ارتداد نخواهد بود. 👈 بنابراین به محض انکار ضروری دین نمیتوان حکم به مرتد بودن شخص داد، بلکه اگر انکار ضروری دین توسط مرتد به دلیل وجود و او باشد باید پاسخ به سوالات او مورد توجه قرار گیرد. اینگونه فتاوا و ارا و تعیین شرایط خاص برای تحقق انکار ضروری دین، نشان از احتیاط این دسته از فقها در مواجهه با این موضوع می باشد. 💫ادامه دارد 💫جهت مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه فرماييد B2n.ir/h88404 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
چيست؟ ايا ، موجب و فرد ميشود؟ 🛑 قسمت یازدهم: 📌 جمع بندي-بخش دوم 4⃣-با توجه به موارد فوق و یقین اور و قانع کننده نبودن نظرات و آرای فقها در خصوص تعریف و حکم منکر ضروری، رجوع مجدد به قران مفید به نظر میرسد. ایه ای از قران كه در حکم مجازات به آن استناد شده است، آيه 217 سوره بقره است. وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ترجمه: و آنان پيوسته با شما مى ‏جنگند تا اگر بتوانند شما را از دينتان برگردانند و كسانى از شما كه و در حال كفر بميرند آنان كردارهايشان در دنيا و آخرت تباه مى‏شود و ايشان اهل آتشند و در آن ماندگار خواهند بود. ❇ايه به مسلماناني اشاره دارد كه تحت شرایط جنگ و فشار مشركان از دين خود برميگردند و بيان ميكند اگر چنين فردي تا زمان مرگ توبه نكند و در حال كفر بميرد، اعمال دنيوي او حبط و تباه شده و در اخرت هم از اصحاب اتش خواهد بود. 👈نکته قابل توجه اینکه قران، برگشت از دين را تعريف نكرده و شاخصی برای ان ارایه نداده است بنابراين همان تعريف و تشخيص ، ملاك است و در عرف نیز انکار یک حکم دین را حتی اگر ضروری دین باشد به منزله تغییر دین و بازگشت از دین تلقی نمی کنند. لازمه صدق عنوان مرتد، اقرار و اظهار فرد به برگشت از دين و عملکرد بعدی او است . در اين ايه هم تغيير دين چون در اثر فشار و ازار و به خواست دشمن صورت گرفته، لذا اين امر بايد اظهار و اعلان شود تا دشمن به خواست خود یعنی پیروزی سیاسی و عقیدتی بر مسلمانان و تغییر دین برسد. البته این اقرار لسانی باید همراه با خواست درونی باشد چرا که با توجه به مجاز بودن تقیه و کتمان دین به منظور حفظ جان در برابر دشمن، حتی اقرار لسانی به ارتداد هم درصورتیکه قلبا فرد هنوز بر دین خود باقی مانده باشد، ارزش دینی نداشته و موجب ترتب کفر بر وی نمیشود. بنابراین لازمه صدق عنوان ارتداد طبق این ایه ،بروز صریح خارجی آن همراه با خواست قلبی میباشد. و علت مجازات شدید اخروی ان نیز تبعات منفی روانی این امر یعنی تغییر دین تحت فشار مشرکان، بر سایر مسلمانان میباشد. ♻حال در موضوع اصلی بحث، اگر فردی خودش ادعا و اظهاری بر بازگشت از اسلام ندارد، 👈👈بواسطه انکار و مخالفت با یک یا چند حکم دین، نمی توان و نباید او را مرتد و خارج از دین اسلام شمرد. طبق چه منطقی باید او را به خارج از اسلام هل داد؟!! ⭕ دستور صریح قران در سوره نساء آیه 94 "«لا تَقولوا لِمَنْ ألْقى‏ الَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً» (و به کسی که نزد شما اظهار اسلام میکند، نگویید تو مومن نیستی) نیز این نظر را تایید میکند. بنابراین تا فردی علنا اعلام بازگشت از دین نکرده، نمیتوان او را مرتد خواند و حتی در صورت تحقق چنین امری هم ، به صرف ارتداد و بازگشت از دین اسلام، مجازات دنیوی برای او تجویز نشده بلکه درصورت عدم توبه تا لحظه مرگ، عذاب جهنمی کافران را خواهد چشید. 5⃣- خلط بین"ضرورت دینی" و "ضرورت علمایی" و شیوع تکفیر مخالفانِ نظرات فقهی مشهور و حتی غیر مشهور با حربه انکار ضروریات دین، خطری است که می بایست با تنقیح و تصحیح مبانی نظری موضوع انکار ضرور دین، از تعمیم و گسترش آن جلوگیری کرد. شهید مطهری نیز از پدیده و و قید و شرط بر اسلام افزودن ، اینگونه انتقاد کرده است: « امروز برعكسِ (روح اسلام)، نوعى عجيب حكمفرماست كه همه، همه را تخطئه و تكفير و تفسيق مى‏كنند، رحمت خدا را محدود مى‏كنند، ❌هى قيد و شرط بر اسلام مى ‏افزايند. اسلام مى‏گويد: «لا تَقولوا لِمَنْ ألْقى‏ الَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً». قرآن درباره اختلاف مى‏گويد: «وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ». پيغمبر فرمود: «اختلاف امّتى رحمةٌ».. تفكرهاى محدود كه منجر به تخطئه ‏ها و تكفير و تفسيق‏ ها مى‏شود بزرگترين اثرش و تشتت نيروهاست.» (يادداشت‏ها، ج‏2/ 83) 🖊سیدکاظم فرهنگ پایان جهت مطالعه نظرات مختلف به لينك زير مراجعه فرماييد B2n.ir/h88404 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. شماره 333 سوره ⭕️بخاطر خود را به نيندازيد. 🔸يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجَارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (نسا 29) اي كساني كه ايمان آورده‌ايد، اموالتان را [كه سرماية توسعه زندگي اجتماعي شماست] ميان خود به باطل مخوريد، مگر آنكه داد و ستدي با رضايت طرفين باشد و [در اختلافات مالي] به جان هم نيفتيد كه خدا نسبت به شما مهربان است. __ ♦️- در نيمة اول آيه، به سلامت و سود مورد رضايت طرفين توصيه مي‌كند و در نيمة دوم، به شخصي منجر به صدمة جاني به ديگران، يا اختلافاتي كه به زد و خورد خونين منجر مي‌شود هشدار مي‌دهد. «تَقْتُلُواْ أَنفُسَكُم» الزاماً كُشتن نيست، بلكه بروز اختلافاتي است كه در آن امكان‌پذير مي‌باشد. همچنانكه قرآن بروز اختلاف و درگيري ميان دو گروه مسلمان را در آية 9 سورة حجرات (49:9) قتل ناميده است: «وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي...». ♦️🔻-" و لا تقتلوا انفسكم" در اين آيه به اين معناست كه خودتان را در نفى و اثبات داد و ستدهاى مالى به خطر جانى نياندازيد، زيرا جان مقدم بر مال است، و نبايد نثار مال گردد، و همانگونه كه حرام است، كشتن مؤمنين ديگر هم حرام است، و نيز و به اين افراد محترم نيز از مصاديق نفس است، زيرا كُشتن شخصيت و احترام اوست. كشتن گاه كشتن شخصيت و انسانيت و ارزش انسانى است كه با مفت خوارى محقق مى شود، زيرا شأن بالاتر از مال است، و گاه كشتار به سبب كينه و دشمنى است، كه از تجارت باطل و بدون رضايت ناشى مى شود، و كسى كه بى جهت خود را در معرض خطر قرار دهد، به ناحق خود را به قتل رسانده، و اين خود در قرآن نهى شده است (2: 195). 📚تفسير بازرگان و فرقان. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. شماره 334 سوره ⭕️ بستر و 🔸يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً نسا «29» 🌱اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! اموال يكديگر را در ميان خود به باطل نخوريد، مگر اينكه تجارتى با رضايت يكديگر باشد. و خود (و يكديگر) را نكشيد، همانا خداوند نسبت به شما همواره مهربان بوده است. 🔻رمز اينكه از ، «لا تَقْتُلُوا» بدنبال نهى از ، «لا تَأْكُلُوا» آمده است، شايد آن باشد كه سيستم اقتصادى ناسالم، زمينه‌ى قيام محرومان عليه زراندوزان و بروزدرگيرى‌ها و پيدايش قتل و هلاكت جامعه است. 👈‌در‌ حقیقت‌ قرآن‌ ‌با‌ ذکر ‌این‌ دو حکم‌ پشت‌ سر ‌هم‌ اشاره‌ ‌به‌ یک‌ نکته مهم‌ اجتماعی‌ کرده‌ ‌است‌ و ‌آن‌ ‌این ‌که‌ ‌اگر‌ روابط مردم‌ ‌بر‌ اساس‌ صحیح‌ استوار نباشد و اقتصاد جامعه‌ ‌به‌ صورت‌ سالم‌ پیش‌ نرود و ‌در‌ اموال‌ یکدیگر ‌به‌ تصرف‌ کنند، جامعه‌ گرفتار یک‌ نوع‌ خودکشی‌ و خواهد شد، و علاوه‌ ‌بر‌ ‌این ‌که‌ انتحارهای‌ شخصی‌ افزایش‌ خواهد یافت‌، انتحار اجتماعی‌ ‌هم‌ ‌از‌ آثار ضمنی‌ ‌آن‌ ‌است‌ 💫رسول خدا صلى الله عليه و آله درباره وضو و غسل با آب سرد، آنجا كه خطر جانى دارد فرمود: «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً». ⬅️امام صادق عليه السلام فرمود: اگر مسلمانى به تنهايى وارد منطقه‌ى كفّار شد و كشته شد، خودكشى كرده است. 🥀كشتن يكى از مصاديق و به انداختن است، امام صادق عليه السلام درباره‌ى‌ «لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» فرمودند: يعنى اهل‌بيت پيامبر خود را نكشيد. ⬅️ محترم است، لذا خودكشى ويا ديگركشى حرام است. «لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» 📚تفاسير نور و نمونه کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛