eitaa logo
قران پویان
492 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
758 ویدیو
768 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسش و پاسخ قرآنی: ❓مراد از بنی چیست؟ ❓آیا ، خدا در روی زمین است؟منظور از اللهی چیست؟ 🔴قسمت ششم:(قسمت آخر) ❇در قسمت قبل نظر آیت الله صادقی را در مورد آیه ۷۰ سوره اسراء خواندیم و اینک نقدي بر ان نظر را مورد مطالعه قرار می‌دهیم: 🔶1." از ظاهر و سیاق آیه مورد بحث هیچ قرینه ای وجود ندارد که دلالت داشته باشد، قبل از هم بشری بوده است. این که ایشان به روایات استناد می کند، صحیح نیست. نباید روایات و غیر روایات را بر آیات قرآن حاکم کرد. ما در صورتی می توانیم به روایات استناد کنیم که چارچوب دلالی آیات پذیرای آن باشد. این در حالی است که ظاهر و سیاق آیه هرگز دلالت بر این ندارد که آدم آدمی قبل از خود بوده است. 🔶2. در گفتمان قرآنی به حاکمی گفته می شود که بر جمعیتی از انسان ها حکم می راند و بنابراین شدن جمیع انسان ها نمی تواند مقصود باشد. حال باید پرسید، آن شخصی که قبل از آدم بوده و آدم به جای او آمده است، چه کسی بوده است؟ این در حالی است که هرگز ظاهر و سیاق آیه پاسخگویی چنین سئوالی نمی تواند باشد. 🔶3. در سیاق آیه سخن از این است که خدا کسانی را می فرستد و از بنی آدم می خواهد از آنان پیروی کنند. این نشان می دهد که مراد از خلیفه همان رسولانی است که خدا پی در پی به میان بنی آدم می فرستد و آنان هستند. 🔶4.در گفتمان سامی سخن از این است که در دنیا انسان به جای خدا حکومت می کند و روزی را انتظار می برند که خود خدا حاکم بر انسان ها بشود و آن روزی که حکومت از آن خدا بشود، روز بازپسین معرفی شده است. " ✳ نقدي بر نظر بالا: 1🔶. اینکه در گفتمان قرآن "خلیفه به حاکمی گفته می شود که بر جمعیتی از انسان ها حکم می راند" اول و مصادره به مطلوب کلام است. در قرآن گزارههای مربوط به خلافت و خلیفه اصلا این معنا را بر نمی¬تابند. ♦در قرآن از داود یاد شده که شواهد و ساختار کلام نشان از داوری او میدهد. "یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ فَاحْکُم بَیْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ" دربارۀ جایگزینی نسلها نیز از تعبیر استخلاف استفاده شده است. "فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِی الْفُلْکِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلاَئِفَ". "وَاذْکُرُواْ إِذْ جَعَلَکُمْ خُلَفَاء مِن بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَکُمْ فِی الأَرْضِ" ♦در پاره ای موارد از خلائفی یاد شده که در زمین و خواهند بود. "وَهُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ الأَرْضِ" وَیَجْعَلُکُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ" 👈بعلاوه، دربارۀ همین آیۀ مورد بحث هم قراین قابل توجهی در خود متن وجود دارد که منظور از جاعل فی الارض خلیفة، همین انسان است؛ و نه رسولان و یا افراد خاص: "وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ‏ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليس" و " وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون‏" 🔶2.اما اینکه همگان چگونه خلیفه هستند، بستگی به فهم معنای خلافت در خود قرآن کریم دارد. از آیات قرآن بر می-آید که همۀ انسانها دارای نقشی در زمین هستند که محل زیستشان است و قرار است به تعبیر طبرسی «انسان کدخدای زمین» (و بين بذلك أن آدم ع أصلح لكدخدائية الأرض و عمارتها1/181) باشد. از جمله این¬که خدا انسان¬ها را آفریده و از آنان خواسته که زمین را آباد کنند. با این وصف، هر کسی نقشش پر رنگ تر باشد، رسالت مهمتری ایفا می¬کند. و انبیا و فرستادگان خداوند، در رأس این جایگاهند و البته منحصر در آنها نیست. " 📚برای مطالعه نظرات بیشتر در مورد این مطلب به لینک زیر مراجعه کنید: https://b2n.ir/037031 💫با این پست، شما هم در گسترش مفاهیم قرآنی در جامعه سهیم شوید 🙏 https://eitaa.com/quranpuyan
Voice 022.m4a
زمان: حجم: 48.06M
🎧سخنرانی ظهر اربعین ۹۸/۷/۲۷ 🔻موضوع : استحاله به سلطنت 🎙استاد سروش محلاتی @quranpuyan
✳✳رويكرد آیت الله بروجردی‏ : موضوع را از تفكيك كنيد. در حال حاضر مهم ان است كه مرجعيت علمي در تبيين دين پذيرفته شود. "یادم هست که مرحوم آیت الله همیشه این مطلب را گوشزد می‌کردند که: دو مطلب است، 🔻🔻این دو مطلب را از یکدیگر تفکیک بکنید، آن وقت اختلافات ما با سنی‌ها حل می‌شود و به نفع ما هم حل می‌شود: یکی مسئله‌ و زعامت، و دیگر مسئله‌ . ✅در مورد خلافت و زعامت، ما می‌گوییم بعد از پیغمبر آن کسی که می‏بایست زمامدار می‌شد، حضرت امیر علیه السلام است. آنها می‌گویند نه، ابابکر است. این یک اختلاف. ✳مسئله‌ دیگر مسئله‌ امامت است؛ یعنی ما تنها روی شأن زمامداری و حکومت پیغمبر بحث نمی‌کنیم، پیغمبر شأن دیگری هم داشت و آن این که پیغمبر بود و . 👈ما این حساب را باید بکنیم که بعد از پیغمبر مرجع احکام کیست؟ یعنی قول چه کسی برای ما است؟ بعد ایشان می‌گفتند که در بعضی از روایات، نص در این است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام بعد از من خلیفه و زمامدار است. بعضی دیگر مطلب دیگری را علاوه می‌کنند، می‌گویند رسول اکرم فرمود: علی بعد از من مرجع احکام است. ما به سنی‌ها می‌گوییم که ما یک بحثی با شما داریم راجع به زمامداری بعد از پیغمبر، ولی این موضوع است. نه حضرت علی وجود دارد که زمامدار باشد و نه ابوبکر. 👈پرونده این موضوع را می‏‌بندیم و راکد می‌گذاریم. 🔴🔴ولی یک مسئله‌ دیگر هست و آن اینکه قول چه کسی بعد از پیغمبر حجت است؟ حدیث‏ انّی تارِک فیکمُ الثَّقَلَینِ: کتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی‏ .مقام را بیان می‌کند و آن امروز هم به درد ما می‌خورد، یعنی الآن ما باید در یاد گرفتن احکام ببینیم چه گفته است. ❓ آیا پیغمبر گفته است که همان‏طور که قول من حجت است، بعد از من قول عترت من هم حجت است یا نه؟ 👈بله، گفت. ما روی و زمامداری با شما بحث نمی‌کنیم اما این مسئله‌ روز را باید عمل کنیم. ❓ما چرا خودمان را سر موضوع زمامداری خسته کنیم؟ البته ما عقیده‏ خودمان را حفظ می‌کنیم که بعد از پیغمبر علی باید زمامدار می‌شد و اگر علی زمامدار می‌شد این وضعی که دنیای اسلام پیدا کرده، پیدا نمی‌شد. اما این فقط یک بحث نظری است راجع به گذشته." 🖌 استاد شهيد مطهری، 📚 اسلام و نیازهای زمان، ج١، ص١٠٨ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
به چه معناست؟ موارد كاربرد تقيه چيست؟❓ 🛑قسمت ششم: ♦️نظر برخي علماي اسلامي در خصوص 1⃣-یکی از قواعدی که عمومات اطلاقات را محدود می‌کند و می گوید این عمومات در جایی است که ضرر به مال، جان و ناموس شما نباشد، اما اگر به مال، جان یا ناموس شما متوجه شد، شرع مقدس یک چنین عملی را از شما نخواسته، بنابراین، ادله همان حالت « » را دارد، همان حالت لا حرج را دارد و نیز حالت «الإسلام یجبّ ما قبله» را دارد. 👈باید توجه داشت که ائمه ع هرگز از ابو حنیفه و امثال ابو حنیفه تقیه نمی‌کردند، این کوچک کردن مقام و موقعیت ائمه است که بگوییم ائمه ع از آنها تقیه می‌کردند، امام ع در یکجا تقیه می‌کرد، یعنی در مسائلی که مربوط به بود، مانند خلافت منصور و غیر منصور، ولذا در ثبوت هلال، فرمود اگر پیش شما ثابت است من حرفی ندارم، از خلفا در مسائل خلافت تقیه می‌کردند، 👈👈اما در مسائل و اصلاً‌ تقیه نمی‌کردند، تقیه برای حفظ مال، جان و ناموس شیعه بوده است،‌یعنی دیدند اگر بخواهند احکام واقعیه را بگویند،‌همه شیعه صاحب یک قول بشوند، اینها شناخته می‌شوند و می‌شوند مارک دار و همه آنها را از بین ميبرد. ♦️♦️مورد کجاست؟ _مورد تقیه عقاید است و احکام، از نظر عقاید، ممکن است از کسی سؤال کنند که نظر شما در باره فلانی چیست؟ مورد تقیه گاهی است و گاهی . است در برابر و . 🖌ايت الله سبحاني 2⃣- شهید مرتضی مطهری در این باره می نویسد: «تقیه، مطلقا یک نوع تاکتیکی است برای حفظ هدف و رسیدن به هدف؛ و قانونی است که عقل آن را می پذیرد؛ بلکه واجب می شمارد و در جهان سیاست نیز بدون آنکه نام آن را تقیّه بگذارند، آن را می پذیرند.» 3⃣- زمخشری در کشاف می نویسد: «مراد از آیه 28 آل عمران که در آن دوستی با کافران را در صورت تجویز کرده است، دوستی و معاشرت ظاهری است؛ در حالی که او خالی از دوستی و میل به کافران باشد؛ همانند سخن عیسی مسیح که می گوید: "در وسط باش؛ اما از کنار راه برو."» 4⃣-سید قطب نیز می نویسد: «تقیّه باید با صورت گیرد و دوستی با .» ابن عباس رحمه الله گفته است: «تقیّه با عمل نیست و بلکه با زبان است.» http://www.quranpuyan.com/yaf_postsm19923_tqyh-bh-chh-mnst--y-tqyh-dr-qrn-dhkr-shdh-st--mfhwm-drst-n-chyst.aspx#post19923 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
به چه معناست؟ موارد كاربرد تقيه چيست؟❓ 🛑قسمت يازدهم :تقیه امامان و جمع بندی ✳سید محمد جواد غروی در کتاب چند گفتار، به این موضوع اشاره می‌کند" که احکام الهی که در شرع و از طریق قرآن ابلاغ شده باید تا قیامت باقی بماند و همچنین پرهیز از بیان حکم خداوند خصوصاً توسط ائمه موجب تعطیلی و ابطال اوامر و نواهی خداوند می‌گردد. اگر ائمه در احکام تقیه می‌کردند این امر موجب پیدایش اختلاف در دین خدا می‌شد. ترس ستمگر از ائمه این بود که آن‌ها حزبی تشکیل دهند و در مقابل ستمگران کنند از این رو ائمه پیروان خود را از تجمع در برابر منع نموده که چنین تقیه‌ای را در_موضوعات می‌نامند. تقیه در موضوعات هم عقلی است و هم از کتاب و سنت قطعیه می‌باشد ائمه هم خود به این معنا تقیه می‌کردند." ✳" امام ع در یکجا تقیه می‌کرد، یعنی در مسائلی که مربوط به بود و لذا در ثبوت ، فرمود اگر پیش شما ثابت است من حرفی ندارم، از خلفا در مسائل خلافت تقیه می‌کردند، 👈👈اما در مسائل و اصلاً‌ تقیه نمی‌کردند، تقیه برای حفظ مال، جان و ناموس شیعه بوده است." ايت اله سبحاني 1_ماجرا از این قرار بود که ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسی در هنگام خلافت خویش در بغداد، روزی امام صادق(ع) را به مرکز خلافت خود احضار کرد. او به دنبال فرصتی می گشت تا آنحضرت را به شهادت برساند تا اینکه وی آخرین روز ماه مبارک رمضان را عید اعلام کرد.آن روز هنگامی که حضرت صادق(ع) بر او وارد شد خلیفه از او پرسید: ای اباعبداللّه! نظر تو راجع به روزه امروز چیست؟ امام صادق تقیه نموده، و به سفاح فرمود: این مربوط به پیشوای مردم است، تو اگر روزه بگیری، من هم روزه می گیرم و اگر افطار کنی من هم افطار خواهم کرد. در این هنگام سفاح به غلام خود دستور داد تا سفره غذا را بچیند و امام صادق(ع) به همراه او غذا خورده و روزه اش را شکست👈 با اینکه مطمئنّاً می دانست آن روز از ماه رمضان است و عید فطر نیست. آن حضرت در توضیح عمل خویش به یاران نزدیکش فرمود:«و اللّه انّه یومٌ من شهر رمضان فکان افطاری یوماً و قضاؤه ایسر علیّ من ان یضرب عنقی ولایعبد اللّه ؛به خدا سوگند آن روز از ماه بود و یک روز شکستن روزه ماه رمضان (بخاطر تقیه و حفظ دین) و ادای قضای آن برای من آسانتر از این است که کشته شوم و خدا عبادت نشود.» ⭕️جمع بندي 1⃣. "«تقیه» راه­کاری مشروع در شرایط استثنایی است و در منابع روایی و تفسیری، فریقین بر آن تأکید کرده ­اند و از ابداعات شیعه نیست. 2⃣. برداشت و تعریف فریقین از «تقیه» یکسان است، اگرچه شیعیان در طول تاریخ اسلام، به لحاظ گرفتاری‌های بیشتری که نسبت به سایر فرق داشته‌اند، از این رخصت الهی بیشتر استفاده کرده اند" 3⃣ تقیه فقط در شرایط اضطرلر است آن هم تا زمانی که منجر به به غیر یا نفس محترم و امثال آن نشود؛ 🔶امام صادق ع می‌فرمایند: اگر نمی‌توانی اذیت و آزار مخالفان و زورگویان را تحمّل کنی و اهل صبر هم نیستی، خموشی (صمت) هم نمی‌توانی بکنی و هیچ یک از راه­کار های تقیه را نمی­توانی عمل کنی، راه هجرت را انتخاب کن. 👈همچنين از امام صادق علیه السلام روایت است که می فرماید: «التَّقِیَّةُ فِی کُلِّ ضَرُورَةٍ وَصاحِبُها اَعْلَمُ بِها حِینَ تَنْزِلُ بِهِ؛ 👈👈👈👈تقیّه در هر است، و خود گرفتار بدان داناتر است در آن هنگامی که برای او رخ دهد. پایان جهت مطالعه قسمتهای قبلی و سایر نظرات به لینک زیر مراجعه نمایید👇👇 B2n.ir/p04053 کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه دردين ┏━━🌹💠🌹━━ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹
♦️ در الگوی اصلی جمهوری اسلامی، با و سازگار نیست ↩️ دستاورد مهم انقلاب ما جمهوری اسلامی بود و امروز باید بسنجیم که چقدر بر مبنای جمهوریت اسلامی گام بر می داریم ↩️ ما هر چیزی را نمی‌توانیم بنامیم و وقتی از امام هم پرسیده می‌شود، پاسخ می‌دهند همان جمهوری که در دنیا هست ↩️ جمهوری مقوماتی دارد که باید تحقق یابد. لوازم این مقومات، و بیان و انسانها از هر دین و آیین و جنسیتی است ↩️ اسلامی که انقلاب عرضه داشت نه اسلامی و نه مومنین بلکه جمهوری اسلامی است ↩️ مباحثی که ایران و اسلام را در مقابل هم قرار می‌دهد یا برای دفاع از یکی، دیگری را نادیده می‌گیرد، جفا و مباحثی انحرافی است. ↩️ بحث‌هایی مثل اسلام یا ، برای ایران یا ایران برای اسلام نادرست است. ما در تحمیلی هر دو را با هم داشتیم؛ هم اسلام و هم ایران. ↩️ ایرانی، اسلام را با آغوش باز پذیرفت و امروز از اسلام دفاع می‌کند؛ ایرانی، اسلام را پذیرفت اما نژادپرستی و برتری قومی را به نام اسلام نپذیرفت و زبان و فرهنگ خود را تغییر نداد که این اصالت ایران را نشان می‌دهد. ↩️ ما هستیم و به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنیم ولی از یاد نبریم که بخش بزرگی از جامعه ما اسلام را از دل و جان پذیرفته‌است و این بسیار کج اندیشی است که به نام اسلام، ایران را قربانی کنیم یا اسلام را نادیده بگیریم. ↩️ و وجوه اشتراک فراوان دارند و از جمله تأکید بر این که: ”هم و هم ، آری- یا اسلام یا ایران، نه“ ↩️ و جمهوریت مستلزم پذیرش ملت است. نیز در جمهوری معنی ندارد مگر این که افراد این ملت و دارای حقوق و مسؤولیت شهروندی باشند. ↩️ ممکن است آنان که از ملت تلقی اقتدارگرایانه و تبارگرایانه دارند تأکید و تکیه بر شهروند و شهروندی را مخل اقتدار ملت و انسجام آن بدانند. خیر! 👈یکپارچگی ایران و اقتدار آن را و و حفظ می‌کنند. ↩️ امیدوارم به استقرار درست اهتمام بورزیم نظام حکمرانی باید بگوید اشتباه کرده و خود را کند ↩️ باید در کنار دردهای آنها را شناخت و بیان کرد و به حاکمیت اعلام کرد که به مردم بد می‌کند. ↩️ با این شیوه حکمرانی، هم ، هم و هم زیان می کنند و لطمه های غیر قابل جبران می بینند. ✍گزیده هایی از سخنرانیهای حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
✳✳رويكرد آیت الله بروجردی‏ : موضوع را از تفكيك كنيد. در حال حاضر مهم ان است كه در تبيين دين پذيرفته شود. "یادم هست که مرحوم آیت الله همیشه این مطلب را گوشزد می‌کردند که: دو مطلب است، 🔻🔻این دو مطلب را از یکدیگر تفکیک بکنید، آن وقت اختلافات ما با سنی‌ها حل می‌شود و به نفع ما هم حل می‌شود: یکی مسئله‌ و زعامت، و دیگر مسئله‌ .  ✅در مورد خلافت و زعامت،(سیاسی) ما می‌گوییم بعد از پیغمبر آن کسی که می‏بایست زمامدار می‌شد، حضرت امیر علیه السلام است. آنها می‌گویند نه، ابابکر است. این یک اختلاف. ✳مسئله‌ دیگر مسئله‌ امامت است؛ یعنی ما تنها روی شأن زمامداری و حکومت پیغمبر بحث نمی‌کنیم، پیغمبر شأن دیگری هم داشت و آن این که پیغمبر بود و . 👈ما این حساب را باید بکنیم که بعد از پیغمبر مرجع احکام کیست؟ یعنی قول چه کسی برای ما است؟ بعد ایشان می‌گفتند که در بعضی از روایات، نص در این است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام بعد از من خلیفه و زمامدار است. بعضی دیگر مطلب دیگری را علاوه می‌کنند، می‌گویند رسول اکرم فرمود: علی بعد از من مرجع احکام است. ما به سنی‌ها می‌گوییم که ما یک بحثی با شما داریم راجع به زمامداری بعد از پیغمبر، ولی این موضوع است. نه حضرت علی وجود دارد که زمامدار باشد و نه ابوبکر. 👈پرونده این موضوع را می‏‌بندیم و راکد می‌گذاریم. 🔴🔴ولی یک مسئله‌ دیگر هست و آن اینکه قول چه کسی بعد از پیغمبر حجت است؟ حدیث‏ انّی تارِک فیکمُ الثَّقَلَینِ: کتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی‏ .مقام را بیان می‌کند و آن امروز هم به درد ما می‌خورد، یعنی الآن ما باید در یاد گرفتن احکام ببینیم چه گفته است. ❓ آیا پیغمبر گفته است که همان‏طور که قول من حجت است، بعد از من قول عترت من هم حجت است یا نه؟ 👈بله، گفت. ما روی و زمامداری با شما بحث نمی‌کنیم اما این مسئله‌ روز را باید عمل کنیم. ❓ما چرا خودمان را سر موضوع زمامداری خسته کنیم؟ البته ما عقیده‏ خودمان را حفظ می‌کنیم که بعد از پیغمبر علی باید زمامدار می‌شد و اگر علی زمامدار می‌شد این وضعی که دنیای اسلام پیدا کرده، پیدا نمی‌شد. اما این فقط یک بحث نظری است راجع به گذشته."  🖌 استاد شهيد مطهری، 📚 اسلام و نیازهای زمان، ج١، ص١٠٨ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
امام (ع) و مرز آشکار و نگاه ابزاری 🌴امام حسن مجتبی(ع) مصلحت امت را در این دید که با معاویه صلح کند و با اینکه خود را شایسته حکومت و خلافت می دانست و با اینکه معاویه را شایسته این امر نمی دانست اما از حکومت و خلافت دست برداشت و با معاویه معاهده صلح امضا کرد. ❇ امام(ع) خود، علت این تن دادن به را اینگونه بیان می کند: «معاویه با من در مورد حقی منازعه می کند که آن برای من است، و برای و قطع فتنه و آشوب آن را رها کردم ... من به این عقیده رسیده ام که با معاویه سازش کنم و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم، و با او بیعت نمودم و دیدم که جلوگیری از خونریزی بهتر از ریختن آن است و قصدم از این کار صلاح و بقای شماست ...» 📚(صحیفة الحسن، ص195). 👈از این سخن بر می آید که امام(ع) به صلحی تن داده است. آن حضرت چنین تشخیص داده است که ادامه این جنگ به نابودی امت می انجامد و هرچند حکومت فردی مانند معاویه برای یک جامعه فاجعه است اما فجیع تر از آن نیز می تواند وجود داشته باشد. حکومت خوب و عادلانه نعمتی بسیار کم نظیر است، اما اگر در ظرفی خاص پیاده شدن آن ممکن نباشد و پافشاری بر آن نابودی یک ملت را در پی داشته باشد، این پافشاری نه معقول است و نه مشروع🔻. 💠 در واقع این حکم روشن عقل و خرد است که انسان باید بین و حتما بد را بپذیرد و به آن تن دهد. این تن دادن، به معنای تایید امر بد نیست بلکه فرار از بد بیشتر و فجیع تر است. امام(ع) با پذیرش حکومت معاویه جامعه ای را از نابودی نجات می دهد. در واقع امام(ع) مصلحت سنجی کرد و آنچه را که در آن ظرف خاص به مصلحت امت دید انجام داد. در آن وضعیت ادامه جنگ به جز نابودی و قتل و تباهی ثمره ای نداشت و عقل حکم می کرد که امام از این مفسده بزرگ پرهیز کند. حتی اگر سخن کسی یا گروهی حق باشد و حتی اگر مدعای آنان درست باشد در صورتی عقلا و شرعا مجاز به مقاومت هستند که این عمل به نابودی یک ملت نیانجامد و خسارت های جبران ناپذیری وارد نکند. در غیر این صورت هرگونه جنگ افروزی و هر عملی که بهانه به دست دشمن دهد خیانت به دین و ملت و عملی خودخواهانه و هواپرستانه است. 🛑اما باید توجه داست که مرز روشن و آشکاری بین مصلحت سنجی، که عملی پسندیده و عقلانی است، و نگاه ابزاری به ارزش ها و معیارها، که عملی ناپسند و غیر اخلاقی است، وجود دارد. 👈توجه داشته باشیم که امام هرگز معاویه و رفتار و کردار او را تایید و تصدیق نمی کند و بلکه با صراحت آنها را رد می کند. معیارهای امام برای حکومت و حاکم آشکار و روشن و خدشه ناپذیر است. ❇بعد از و بعد از اینکه بر اریکه قدرت تکیه زده است، از امام(ع) می خواهد که بر منبر رفته از فضل و جایگاه امویان سخن بگوید. حضرت بر فراز منبر، خود و خاندانش را معرفی می کند که همان معرفی برای روشن شدن حق کافی است. معاویه می گوید: ای حسن! به گمانم آرزو داشتی که خلیفه باشی اما نیستی. 🔻🔻امام(ع) فرمود: ⭕️وای بر تو ای معاویه! حق کسی است که به روش رسول خدا(ص) سیر کند و به اطاعت الهی گردن نهد. و کسی که می کند و سنت های الهی را تعطیل گذارده و به دنیا همچون پدر و مادر خود دلبستگی دارد و بندگان خدا را برده های خود ساخته و مال خدا را می کند خلیفه نمی باشد، و بلکه او به زور حکومتی را به چنگ آورده و از آن، مدت کوتاهی استفاده می کند و به زودی دورانش پایان می یابد، لذتش تمام شده و تبعات آن بر عهده اش باقی می ماند...» (تحف العقول، ص235؛ صحیفة الحسن، ص206). حاکم مردم و خلیفه رسول خدا کسی است که در حکومت او ظلم و ستمی وجود ندارد و همه امور بر اساس عدل و قانون است. به هر حال امام(ع) در عین اینکه به صلح با معاویه تن داده است، معیارهای واضح حکومت حق را بیان می کند. 🔻🔻حق بودن و اسلامی بودن یک حکومت به نام نیست، بلکه به روش هاست. اگر رفتار و کردار حکومتی که خود را دینی و اسلامی می خواند به گونه ای باشد که تفاوتی با حکومت پادشاهان نداشته باشد، صرف نام مشکلی را حل نمی کند بلکه بر مشکل می افزاید. 🖋عبدالرحيم سليماني. کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
💫🌱 دعوت به از س،دعوت به رکودذهن و تحجر نیست. و سایر کمالات اعتقادی به برمیگردد نه پیکر مردانه یا زنانه ♦حضرت علیهاسلام با سیره رایج و سنت معصومانه خود بوده و هست؛ لیکن در رفتارهای خاص خویش قدوه (مقتدا) صنف مخصوص است؛ مثلاً در سیر درونی و ذکر، اسوه عارفان شاهد و در اندیشه و فکر ذهنی، قدوه حکیمان و متکلمان و فقیهان و صاحبان فنون دیگر است. تحلیل خطبه معروف آن حضرت، سند صلاحیّت تاسی خردمندان علوم عقلی و نقلی به آن ذات قدسی است. ♦حضرت فاطمه(علیها السلام) و سیاسی و اجتماعی را در ظلّ اصالت وحدت و و هماهنگی ملت مسلمان با سنت حسنه خود پذیرفت و آن را امضا کرد و از هرگونه چالش داخلی و تنش محلی و منطقه ای پرهیز نمود و همانند امیر مؤمنان از تشتّت و شقّ عصای مسلمانان جدّاً تحاشی داشت و را در برابر دشمنان خارجی لازم می دانست. ♦حضرت فاطمه(علیها السلام) ، به ویژه برای زن و معارف مربوط به زنان است، چنان که هرکدام از دو وزنه وزین قرآن و عترت(علیهم السلام) قدوه محقّقانِ علمی و متحققان عملی است؛ 👈👈معنای بودن یک شی ء عتیق و کهن که مصون از اندراس و کهنه گی و منزّه از گذشت تاریخ مصرف و مبرّای از افیون و افسون و افسانه است، دعوت به انجماد، تحجّر، و رکود نیست؛ چه این که تحلیل آن به تجویز تفسیر به رأی و توجیه اختلاف قرائت به معنای پلورالیزم، تفسیری بدون اصل ثابت نخواهد بود؛ زیرا کتابی که مدّعی حیات بخشی است، با قفل قلب و یُبس دل و موافق نیست و دفتری که داعیه ثبات و دوام دارد، با زمان مندی و زوال مخالف است، بلکه معنای عریق آن مرهون ارزیابی در هندسه دین و شریعت است. ♦حضرت (علیها السلام) چونان معصومان(علیهم السلام) دیگر در متن بوده و هرگز در معرفت آن اشتباه نکرده است و در پیمودن آن ، تسامح و تساهل نورزیده است. 🟠 که طاهرین(علیهم السلام) معادل آن اند، اعم از مرد و زن را می کند: ﴿لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَمَ . . .﴾ و سبب کرامت وی را می داند : ﴿إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً﴾. خلیفه آن است که قانون مستخلفٌ عنه را اجرا کند نه هوای و هوس نفس خویش را، وگرنه از خلافت معزول و در نتیجه از کرامت محروم می گردد؛ 👈👈چون بشر از خدای سبحان به روح مجرّد و ملکوتی او برمی گردد و روح مجرّدْ منزّه از ذکورت و انوثت است؛ چه این که انبیا برای تعلیم کتاب و حکمت و برای تزکیه آمده اند و همه این امور به جان مجرّد انسانی رجوع می نماید نه به پیکر او، 💢💢لذا هیچ کمال اعتقادی اخلاقی که به روح مجرّد برمی گردد نه مشروط به است و نه ممنوع به . 💫فاطمه (ع) اسوه بشر، تلخیص ص 211 تا 222 نقل از کانال ایت الله جوادی املی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
🟢 پاسداری از , هدف 🏷 بعضی از اصول را ما می بینیم از پیغمبر تا امام عسكری همه آن را طرد كرده اند؛ می فهمیم كه اینها معیارهای قطعی و جزمی است كه در همه ی شرایط باید نفی بشود. آنهایی كه می گویند اخلاق مطلقاً نسبی است، ما از آنها سؤال می كنیم: مثلاً یكی از معیارها كه افراد در سیره هاشان ممكن است به كار ببرند همان اصل غدر و است. 🏷 اكثریت قریب به اتفاق جهان از اصل و برای مقصد و مقصود خودشان استفاده می كنند. بعضی تمام سیاستشان بر اساس غدر و خیانت است و بعضی لااقل جایی از آن استفاده می كنند؛ یعنی می گویند در سیاست، اخلاق معنی ندارد، باید آن را رها كرد. 🏷 یك مرد سیاسی قول می دهد، پیمان می بندد، سوگند می خورد ولی تا وقتی پایبند به قول و پیمان و سوگند خودش هست كه منافعش اقتضا كند؛ همین قدر كه منافع در یك طرف قرار گرفت، در طرف دیگر، فوراً پیمانش را نقض می كند. 🏷 در آن كتابی كه در تاریخ جنگ بین الملل دوم نوشته است و یك وقت روزنامه های ایران منتشر می كردند و من مقداری از آن را خواندم، وقتی كه حمله متفقین به ایران را نقل می كند می گوید: «اگرچه ما با ایرانیها پیمان بسته بودیم، قرارداد داشتیم و طبق قرارداد نباید چنین كاری می كردیم» 🔻 بعد خودش به خودش جواب می دهد، می گوید: «ولی این معیارها: پیمان و به پیمان، در مقیاسهای كوچك درست است، دو نفر وقتی با همدیگر قول و قرار می گذارند درست است؛ اما در سیاست، وقتی كه پای منافع یك ملت در میان می آید، این حرفها دیگر موهوم است. 😔 من نمی توانستم از منافع بریتانیای كبیر به عنوان اینكه این كار ضد اخلاق است چشم بپوشم كه ما با یك كشور دیگر پیمان بسته ایم و نقض پیمان بر خلاف اصول انسانیت است. این حرفها اساساً در مقیاسهای كلی و در شعاعهای خیلی وسیع درست نیست» . 🏷 این همان اصل غدر و خیانت است، اصلی كه معاویه در سیاستش مطلقاً از آن پیروی می كرد. آنچه كه (ع) را از سیاستمداران دیگر جهان- البته به استثنای امثال پیغمبر اكرم- متمایز می كند این است كه او از اصل غدر و خیانت در روش پیروی نمی كند ولو به قیمت اینكه آنچه دارد و حتی خلافت از دستش برود. 🏷 چرا؟ ❓ چون می گوید اساساً من پاسدار این اصولم، فلسفه من پاسداری این است، پاسداری است، پاسداری امانت است، پاسداری وفاست، پاسداری درستی است، و من خلیفه ام برای اینها، آن وقت چطور ممكن است كه من اینها را فدای خلافت كنم؟ ! 🏷نه تنها خودش چنین است، در فرمانی كه به مالك اشتر نوشته است نیز به این فلسفه تصریح می كند. به مالك اشتر می گوید: ❌❌مالك! با هر كسی پیمان بستی ولو با كافر حربی، مبادا پیمان خودت را نقض كنی. مادامی كه آنها سر پیمان خودشان هستند، تو نیز باش. البته وقتی آنها نقض كردند دیگر پیمانی وجود ندارد. 🏷 قرآن هم می گوید: «فَمَا اِسْتَقامُوا لَكُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ» . در مورد مشركین و بت پرست هاست كه با پیغمبر پیمان بسته بودند: مادامی كه آنها به خودشان هستند، شما هم وفادار باشید و آن را نشكنید. اما اگر آنها شكستند، شما نیز بشكنید . 🏷 می فرماید: مالك! هرگز عهد و پیمانی را كه می بندی، با هر كه باشد، با دشمن خونی خودت، با كفار، با مشركین، با دشمنان اسلام، آن را نقض نكن. 👈بعد تصریح می كند، می فرماید: 🔻برای اینكه اصلاً زندگی بشر بر اساس اینهاست؛ اگر اینها شكسته بشود و محترم شناخته نشود دیگر چیزی باقی نمی ماند. متأسفم كه عین عبارات را حفظ نیستم والاّ به قدری این مطلب را زیبا بیان می كند كه دیگر از این بهتر نمی شود بیان كرد. 📚شهيد مطهری , سیری در سیره نبوی, ص٩٢_٩٤ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
↩️ دستاورد مهم ما جمهوری اسلامی بود و امروز باید بسنجیم که چقدر بر مبنای جمهوریت اسلامی گام بر می داریم ↩️ ما هر چیزی را نمی‌توانیم بنامیم و وقتی از امام هم پرسیده می‌شود، پاسخ می‌دهند همان جمهوری که در دنیا هست ↩️ جمهوری مقوماتی دارد که باید تحقق یابد. لوازم این مقومات، و بیان و از هر دین و آیین و جنسیتی است ↩️ اسلامی که انقلاب عرضه داشت نه اسلامی و نه بلکه جمهوری اسلامی است ↩️ در الگوی اصلی جمهوری اسلامی، با و سازگار نیست ↩️ مباحثی که ایران و اسلام را در مقابل هم قرار می‌دهد یا برای دفاع از یکی، دیگری را نادیده می‌گیرد، جفا و مباحثی انحرافی است. ↩️ ایرانی، اسلام را با آغوش باز پذیرفت و امروز از اسلام دفاع می‌کند؛ ایرانی، اسلام را پذیرفت اما نژادپرستی و برتری قومی را به نام اسلام نپذیرفت و زبان و فرهنگ خود را تغییر نداد که این اصالت ایران را نشان می‌دهد. ↩️ ما هستیم و به ایرانی بودن خود افتخار می‌کنیم ولی از یاد نبریم که بخش بزرگی از جامعه ما اسلام را از دل و جان پذیرفته‌است و این بسیار کج اندیشی است که به نام اسلام، ایران را قربانی کنیم یا اسلام را نادیده بگیریم. ↩️ اگر روابط بین انسانها، رابطه بین شهروند و حکومت و روابط با دیگر جوامع بر مبنای و باشد، بسیاری از مشکلات موجود حل خواهد شد ↩️ اخلاق و عدالت امری انسانی است و بعثت پیامبران برای ایجاد و تکمیل است؛ آیا دینی که هدفش برپایی عدالت و اخلاق است، می‌تواند احکام غیرعادلانه و غیراخلاقی داشته باشد؟ اگر داشت اشکال در نحوه برداشت هاست. ↩️ آیا رسالت حکومت، فقط اجرای است و آیا همه اسلام این است؟ اخلاق، عدالت، روشن‌بینی، فتوت، گذشت و توحید کجاست؟ ↩️ این طور تلقی شده که مبنایی‌ترین امر در حکومت اسلامی است و باید فقیهان در راس باشند و فقه در جامعه اجرا شود اما این فقه تا چه حد مهم است و آیا اگر دیدمان را نسبت به آن عوض کنیم، بسیاری از مشکلات امروزمان حل نخواهد شد؟ ↩️ اگر آن روز که شد می‌گفتیم اسلامی که کنار این جمهوری می‌نشانیم، و مردم و توسعه را قبول ندارد و برای هیچ اصالتی قایل نیست و ... ؛ آیا مردم به این رأی می دادند؟! ↩️ اگر بگویید هر کس با روال و روش و رویکرد موجود است، او ضد است و باید نابود شود که این بدترین شکل است ↩️ سنت پرستان ظاهرگرا ممکن است بگویند از کجا آمده است؟ می‌گوییم از همانجا که و جمهوریت آمده است ↩️ ممکن است آنان که از ملت تلقی و تبارگرایانه دارند تأکید و تکیه بر شهروند و شهروندی را مخل اقتدار ملت و انسجام آن بدانند. خیر! 👈یکپارچگی ایران و اقتدار آن را و و حفظ می‌کنند. ↩️ امیدوارم به استقرار درست اهتمام بورزیم ✍گزیده هایی از سخنرانی و پیام های حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دین ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
. شماره 323 ⭕️روشهای و برخورد با از نگاه 🔴قسمت دهم امام ع اسوه قرآني مبارزه با ⭕حرکت امام حسین (ع) و مبارزه با ظلم یزیدیان و شهادت ایشان در کربلا، مصداق کدام یک از روشهای قراني مبارزه با ظلم است؟ 1⃣- که پس از مرگ و برخلاف صلح نامه امام حسن و معاویه، به خلافت رسیده بود، برخلاف توصیه پدرش بر امام حسین اصرار کرد. 2⃣- امام حسین که خلافت یزید را باطل و برخلاف صلحنامه دید، بیعت با او را جایز نمیدانست.لذا در پاسخ حاکم مدینه که از جانب یزید، امام را به بیعت اجباری فرا میخواند، از مدینه را بر نفی عقیده خویش و بیعت با یزید ترجیح داد. وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ (نحل/41) 3⃣- در مکه امام پس از اطلاع یافتن از نقشه ترورشان به جهت حفظ حرمت بیت الله الحرام و نیز پاسخ مثبت به دعوت شمار زیادی از کوفیان، مکه را به سمت کوفه ترک کرد. ايشان پس از گفتگو با عبدالله ابن زبير فرمودند: «ای مردم، ابن زبیر از من خواسته است که در مکه بمانم ولی به خدا قسم بیرون مکه خواهم رفت و اگر در آنجا کشته شوم سزاوارتر است تا در این مکان مقدس خونی ریخته شود. به خدا سوگند آنان به من و تجاوز خواهند کرد همچنان که یهودیان در روز شنبه ظلم کردند.» 4⃣- كوفيان در نامه هاي خود از امام درخواست كرده بودند كه انها را براي مبارزه با ظلم حكومت بپذيرد. 💢"سپاس خدایی را که دشمنِ ستمکار و سرکشِ تو (معاويه) را در هم شکست؛ کسی که بر این امت حمله کرد، را به برد، اموال امت را کرد و بدون آنان فرمانروایی‌شان را به دست گرفت، آنگاه نیکانِ آنان را کشت و اشرار را باقی گذاشت و مال خدا را میان ستمکاران و ثروتمندان قرار داد. پس لعنت خداوند بر او باد، همچنانکه قوم ثمود به لعنت گرفتار شدند. همانا ما پیشوایی نداریم؛ پس به سوی ما بیا، شاید که خداوند ما را به وسیله تو بر گرد حق جمع آورد." (بخشي از نامه سليمان صرد خزاعي، حبيب ابن مظاهر و جمعي از شيعيان كوفه 🖊امام در پاسخ انها نوشت: " آنچه را که شما شرح داده بودید فهمیدم. سخن اکثر شما این بود که ما امام نداریم. تو بسوى ما بیا شاید خدا ما را بوسیله تو به حق هدایت و نزدیک نماید. من برادر و پسر عم و شخصى که از اهل بیت و مورد وثوق من است یعنى مسلم بن عقیل را بسوى شما می فرستم. اگر مسلم براى من بنویسد که آراء عموم و عقلاء و فضلاء شما متحد شده باشد، همان طور که فرستادگان شما آمدند و نامه‏ هاى شما را قرائت نمودم من با خواست خدا به زودى به سوى شما می آیم. ان شاء اللّه، که به جان خودم سوگند امام کسی نیست جز آن کس که مطابق کتاب خدا حکم براند و به عدل و قسط به پا خیزد و به دین حق پایبند باشد و خود را به آنچه که خداوند گفته و دستور داده مقید کند، والسلام" 5⃣-پس از سد کردن راه کاروان امام توسط لشگر حر ، امام فرمودند به دعوت کوفیان آمده ام.حتی تقاضای برگشت به مدینه را مطرح کردند که با پاسخ منفی مواجه شد. 6⃣- در شب عاشورا و پس از حمله نخست سپاه ، امام آن شب را جهت نماز و قرآن، مهلت خواستند. 7⃣- "امام حسین(ع) در روز عاشورا مردم را دعوت کرد و فرمود« هَل مِن ناصِرٍُ یَنصُرُنی»، اين جمله در ظاهر درخواست بوده، اما در واقع ایشان می خواهد به مردم کمک کند و دستشان را بگیرد و دعوتشان از سر عجز نیست، این دعوت شبیه دعوت خدا از مردم در قرآن است آنجا که می فرماید «کیست که به من خدا قرض دهد»، خداوند که محتاج من و شما نیست. خداوند در قرآن کمک خواسته و فرموده «اِن تَنصُروالله یَنصُرکُم»، امیرمؤمنان(ع) در نهج البلاغه در این باره می فرماید خدایی از ما قرض خواسته که تمام خزائن آسمانها و زمین برای اوست، این زبان خداوند زبان رحمت است و خداوند ما را امتحان می کند." 🎙حجت الاسلام عالي 8⃣- در روزعاشورا ایشان به یاران خود فرمودند که ما آغاز کننده جنگ نیستیم و پس از حمله سپاه عمرسعد، جهاد دفاعی عزتمندانه و انسانی خود رابه برگ زرین و نقطه عطفی در تحولات جهان اسلام تبدیل نمودند. 💔تشخیص درست و و استقامت بر عقیده، 👌و نهایتا روش درست ابراز و حمایت از حق، راز ماندگاری حرکت امام حسین (ع) بوده است. 💫پايان کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛