eitaa logo
قران پویان
494 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
758 ویدیو
771 فایل
تدبردر قرآن وتفقه در دین با عمومی سازی فهم وعمل به قرآن ارتباط با ادمین @farpuy
مشاهده در ایتا
دانلود
✳✳رويكرد آیت الله بروجردی‏ : موضوع را از تفكيك كنيد. در حال حاضر مهم ان است كه مرجعيت علمي در تبيين دين پذيرفته شود. "یادم هست که مرحوم آیت الله همیشه این مطلب را گوشزد می‌کردند که: دو مطلب است، 🔻🔻این دو مطلب را از یکدیگر تفکیک بکنید، آن وقت اختلافات ما با سنی‌ها حل می‌شود و به نفع ما هم حل می‌شود: یکی مسئله‌ و زعامت، و دیگر مسئله‌ . ✅در مورد خلافت و زعامت، ما می‌گوییم بعد از پیغمبر آن کسی که می‏بایست زمامدار می‌شد، حضرت امیر علیه السلام است. آنها می‌گویند نه، ابابکر است. این یک اختلاف. ✳مسئله‌ دیگر مسئله‌ امامت است؛ یعنی ما تنها روی شأن زمامداری و حکومت پیغمبر بحث نمی‌کنیم، پیغمبر شأن دیگری هم داشت و آن این که پیغمبر بود و . 👈ما این حساب را باید بکنیم که بعد از پیغمبر مرجع احکام کیست؟ یعنی قول چه کسی برای ما است؟ بعد ایشان می‌گفتند که در بعضی از روایات، نص در این است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام بعد از من خلیفه و زمامدار است. بعضی دیگر مطلب دیگری را علاوه می‌کنند، می‌گویند رسول اکرم فرمود: علی بعد از من مرجع احکام است. ما به سنی‌ها می‌گوییم که ما یک بحثی با شما داریم راجع به زمامداری بعد از پیغمبر، ولی این موضوع است. نه حضرت علی وجود دارد که زمامدار باشد و نه ابوبکر. 👈پرونده این موضوع را می‏‌بندیم و راکد می‌گذاریم. 🔴🔴ولی یک مسئله‌ دیگر هست و آن اینکه قول چه کسی بعد از پیغمبر حجت است؟ حدیث‏ انّی تارِک فیکمُ الثَّقَلَینِ: کتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی‏ .مقام را بیان می‌کند و آن امروز هم به درد ما می‌خورد، یعنی الآن ما باید در یاد گرفتن احکام ببینیم چه گفته است. ❓ آیا پیغمبر گفته است که همان‏طور که قول من حجت است، بعد از من قول عترت من هم حجت است یا نه؟ 👈بله، گفت. ما روی و زمامداری با شما بحث نمی‌کنیم اما این مسئله‌ روز را باید عمل کنیم. ❓ما چرا خودمان را سر موضوع زمامداری خسته کنیم؟ البته ما عقیده‏ خودمان را حفظ می‌کنیم که بعد از پیغمبر علی باید زمامدار می‌شد و اگر علی زمامدار می‌شد این وضعی که دنیای اسلام پیدا کرده، پیدا نمی‌شد. اما این فقط یک بحث نظری است راجع به گذشته." 🖌 استاد شهيد مطهری، 📚 اسلام و نیازهای زمان، ج١، ص١٠٨ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
✳✳رويكرد آیت الله بروجردی‏ : موضوع را از تفكيك كنيد. در حال حاضر مهم ان است كه در تبيين دين پذيرفته شود. "یادم هست که مرحوم آیت الله همیشه این مطلب را گوشزد می‌کردند که: دو مطلب است، 🔻🔻این دو مطلب را از یکدیگر تفکیک بکنید، آن وقت اختلافات ما با سنی‌ها حل می‌شود و به نفع ما هم حل می‌شود: یکی مسئله‌ و زعامت، و دیگر مسئله‌ .  ✅در مورد خلافت و زعامت،(سیاسی) ما می‌گوییم بعد از پیغمبر آن کسی که می‏بایست زمامدار می‌شد، حضرت امیر علیه السلام است. آنها می‌گویند نه، ابابکر است. این یک اختلاف. ✳مسئله‌ دیگر مسئله‌ امامت است؛ یعنی ما تنها روی شأن زمامداری و حکومت پیغمبر بحث نمی‌کنیم، پیغمبر شأن دیگری هم داشت و آن این که پیغمبر بود و . 👈ما این حساب را باید بکنیم که بعد از پیغمبر مرجع احکام کیست؟ یعنی قول چه کسی برای ما است؟ بعد ایشان می‌گفتند که در بعضی از روایات، نص در این است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: علی علیه السلام بعد از من خلیفه و زمامدار است. بعضی دیگر مطلب دیگری را علاوه می‌کنند، می‌گویند رسول اکرم فرمود: علی بعد از من مرجع احکام است. ما به سنی‌ها می‌گوییم که ما یک بحثی با شما داریم راجع به زمامداری بعد از پیغمبر، ولی این موضوع است. نه حضرت علی وجود دارد که زمامدار باشد و نه ابوبکر. 👈پرونده این موضوع را می‏‌بندیم و راکد می‌گذاریم. 🔴🔴ولی یک مسئله‌ دیگر هست و آن اینکه قول چه کسی بعد از پیغمبر حجت است؟ حدیث‏ انّی تارِک فیکمُ الثَّقَلَینِ: کتابَ اللهِ وَ عِتْرَتی‏ .مقام را بیان می‌کند و آن امروز هم به درد ما می‌خورد، یعنی الآن ما باید در یاد گرفتن احکام ببینیم چه گفته است. ❓ آیا پیغمبر گفته است که همان‏طور که قول من حجت است، بعد از من قول عترت من هم حجت است یا نه؟ 👈بله، گفت. ما روی و زمامداری با شما بحث نمی‌کنیم اما این مسئله‌ روز را باید عمل کنیم. ❓ما چرا خودمان را سر موضوع زمامداری خسته کنیم؟ البته ما عقیده‏ خودمان را حفظ می‌کنیم که بعد از پیغمبر علی باید زمامدار می‌شد و اگر علی زمامدار می‌شد این وضعی که دنیای اسلام پیدا کرده، پیدا نمی‌شد. اما این فقط یک بحث نظری است راجع به گذشته."  🖌 استاد شهيد مطهری، 📚 اسلام و نیازهای زمان، ج١، ص١٠٨ کانالِ قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━
. شماره 111 سوره صفحه_51 به و 🔶 إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ يَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ يَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ‌ «21» ال عمران براستى كسانى كه به آيات خداوند كفر مى‌ورزند و پيامبران را به ناحق مى‌كشند وكسانى از مردم را كه فرمان به عدالت مى‌دهند مى‌كشند، پس آنان را به عذابى دردناك بشارت ده. ❓ مگر در زمان پیامبر حضور داشتند که انها را به عذاب تهدید نماید؟ 🔥👈از جمله فَبَشِّرْهُمْ بِعَذاب أَلِیْم: آنها را به عذاب شدید بشارت بده ! استفاده مى شود که کافران معاصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز مشمول این آیه بوده اند در حالى که مى دانیم آنها قاتل هیچ یک از انبیاء نبوده اند و این به خاطر آن است که هر کس راضى به برنامه و مکتب و اعمال جمعیتى باشد در اعمال نیک و بد آنها سهیم است، و چون این دسته از کفار (مخصوصاً یهود) نسبت به برنامه هاى پیشینیان خود و اعمال خلاف آنها سخت وفادار بودند، مشمول سرنوشت آنها خواهند بود. 📚در تفاسير كبير و مجمع‌البيان وقرطبى مى‌خوانيم: بنى‌اسرائيل در اول روز آنهم در يك‌ ساعت، چهل و سه نفر از پيامبران الهى و يكصد و دوازده نفر از آمران به معروف را به درجه‌ى شهادت رساندند. ⭕️البته ناگفته پيداست كه در زمان پيامبراسلام صلى الله عليه و آله گروهى كه را كنند نبودند، ولى چون زنده‌ها به كار گذشتگان و نياكان خود راضى بودند، خداوند در اين آيه، كسانى را كه به خاطر رضايت قلبى، شريك جرم نياكان هستند، با خطاب «بشّرهم» مورد انتقاد و تهديد قرار داده است. 📚تفسیر نمونه و نور قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
و 🛑قسمت هشتم: تعصب، جمود و تصلب بر آراي مشهور مانع تفقه در دين انتقاد شهيد مطهري از فقه‌زدگي و عوام‌زدگي حوزه‌ها ✅لوازم تفقه تفقه کردن و به عمق معنا دست یافتن، لوازمی دارد، از جمله: حریت فکری و . کسانی که تنها در چارچوب روایات و می‌اندیشند و پاره‌ای از گفته‌ها را بتهای ذهنی خود کرده‌اند و بر آنها دارند، نمی‌توانند به معنای واقعی تفقه نمایند. تا حدودی از این آفت به دورند، زیرا خرد و تعقل در فهم آنها راه دارد. واضح‌تر بگوییم: فهم آیات‌الاحکام در کنار فهم آیات‌الکلام و آیات‌الاخلاق و آیات‌العداله صورت نگرفته و کتاب‌های کلامی موجود، غالبا کار فقیهان نبوده و کتاب‌های فقهی نیز در کنار کار متکلمان نبوده است و 👈👈شاکله فقه ربطی منطقی و معرفتی با آیات دیگر قرآن ندارد. مجتهدی که می‌خواهد احکام را اجتهاد نماید، باید اجتهادش مبتنی بر شناخت کلامی و مسائل اخلاقی باشد. 🔻🔻مرحوم شهید مطهری می‌پرسد: «چرا به صورت درآمده؟ چرا علما و فضلای ما همین که معروف و مشهور شدند، اگر معلومات دیگری غیر از فقه و اصول دارند، روی آنها را می‌پوشانند و منکر آنها می‌شوند؟.. چرا برنامه تعلیمات طلاب و محصلین علوم دینی مطابق احتیاجات روز تنظیم نمی‌شود؟ چرا روحانیون ما به جای آنکه پیشرو و پیشتاز و ‌هادی قافله اجتماع باشند، همیشه از دنبال قافله حرکت می‌کنند؟ چرا؟ چرا؟ چرا؟» (بحثی درباره مرجعیت و روحانیت، ص۱۸۸)‏ فقیه یا متفقه، یعنی کسی که فهمش را گرفتار هیچ پیش‌داوری و یا تعصبات بی‌دلیل نمی‌کند. او گفته‌های گذشتگان را شاید مؤید بگیرد، اما به عنوان حجت تلقی نمی‌کند، بلکه آنها را بر استدلال و براهین محکم عقلی و نقلی می‌آزماید. 🔻 ابن‌سینا در کتاب اشارات می‌گوید: ‏«‎من تعود أن یصدق بغیر دلیل فقد انخلع من کسوه الانسانیه»؛ «کسی که هر حرفی را بدون و دلیل بپذیرد، از لباس آدمی بیرون رفته است!» انسان ژرف‌نگر باید ذهن خود را از هر تعصب و جزم و جمودی خالی کند تا حقیقت را دریابد. مرحوم شهید مطهری آنجا که می‌خواهد ذهن فقیهان را نقد کند، از پرده‌هایی که برای ذهن آنان برمی‌شمارد، « » است. تعبیر ایشان چنین است: 🔻🔻«روحانیت ما بر اثر آفت عوام‌زدگی نمی‌تواند پیشرو باشد و از جلو قافله حرکت کند و به معنی صحیح کلمه‌ هادی قافله باشد، مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. خاصیت این است که همیشه با و آنچه به آن خو گرفته، پیمان بسته است و حق و باطل تمییز نمی‌دهد. عوام هر تازه‌ای را یا هوا و هوس می‌خواند… ما چاره‌ای ندارد از این که هر وقت یک مسئله اجتماعی می‌خواهد عنوان کند، به دنبال مسائل سطحی و غیر اصولی برود و از مسائل اصولی صرف‌نظر کند… افسوس که این آفت عظیم دست و پاها را بسته است. وگرنه معلوم می‌شد که اسلام در هر عصر و زمانی تازه است.» (مرتضی مطهری، بحثی در باره مرجعیت و روحانیت، ص۱۸۶، نشر سهامی انتشار). ⭕در تاریخ فقه شیعه دوره‌ای داریم که به «دوره » معروف است؛ یعنی از زمان شیخ طوسی تا نواده دختری او ابن ادریس حلی. ابن ادریس جزمیاتی را که بر ذهن برخی فقیهان به خاطر تأثیر شخصیت‌ها حاکم گشته بود، شکست و تا حدودی برخی را که مستمسک فقیهان بود، از اعتبار انداخت و دامنه عقل را در فقه وسیعتر کرد و منقول و معقول را درهم آمیخت. با اینکه برای شیخ طوسی که جد مادری‌اش بود، عظمت قائل بود، ولی بر این باور که عظمت فکری و فقهی شیخ نباید سبب شود که مقلد گفته‌های او باشیم. ⭕شهید مطهری می‌گوید: 👈 «بدون شک ما از نظر فقه و اجتهاد در عصرى شبیه به عصر شیخ طوسى زندگى مى‌کنیم؛ دچار نوعى و اعراض از مواجهه با مسائل مورد نیاز عصر خود هستیم. ما نمى خواهیم زحمت گام‌بردارى در راههاى رفته را برویم و جاده‌هاى هموار و کوبیده را بپیماییم. ما ترجیح مى‌دهیم راه هفتصدساله حل شبهه ابن‌قبه را طى کنیم و حال اینکه امروز صدها شبهه از شبهه ابن‌قبه مهمتر و اساسى‌تر به زندگى عملى خود داریم. شیخ‌الطایفه‌هایى براى قرن چهاردهم ضرورى است که‎: اولا، با ضمیرى روشن نیازهاى عصر خویش را درک کنند؛ ‎ثانیا، با شجاعت عقلى و ادبى از نوع شجاعت شیخ‌الطائفه دست به کار شوند؛ ‎ثالثا، از چارچوب کتاب و سنت خارج نگردند. فقیه یعنی کسی که مستقل‎ ‌‏ و آزاد بیندیشد و فکر خود را از هر آزاد کند. او استقلال فکری خود را در مقدمه کتاب سرائر نشان داد. هرچند برخی فقیهان مانند محقق کرکی تا برخی اخباریون با او از در مخالفت درآمدند.‏ (📚تکامل اجتماعی، مرتضی مطهری، ص۱۸۹.) 🖊حجت الاسلام فاضل ميبدي ادامه دارد قرآن‌پویان تدبر در قرآن ،تفقه در دين ┏━━🌹💠🌹━━┓ 🆔@quranpuyan ┗━━🌹💠🌹━━┛
❇️، چراغ راه است 💠‏أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ مِنْ شَيْ‌ءٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ إِنَّهُ كانَ عَلِيماً قَدِيراً (۴۴/فاطر) 🌱‏آيا در زمين سير نكردند تا ببينند كه سرانجام كسانی كه قبل از ايشان بودند و قدرتشان بيش از آنان بود چه شد؟ و هيچ چيز در آسمان‌ها و زمين نيست كه خداوند را به عجز در آورد (و از حيطه‌ی قدرت او خارج باشد.) البتّه او بس آگاه و تواناست. ‏🔹اسلام طرفدار سير و سفر برای كسب تجربه است. «أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا» ‏🔹سير و سفر بايد جهت دار باشد. «يَسِيرُوا فَيَنْظُرُوا» ‏🔹تاريخ پيشينيان، از منابع شناخت سنّت‌های حاكم بر جوامع است. ( «كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» 🔹بازديد از آثار باستانی تمّدن‌ها، مورد سفارش است. أَ وَ لَمْ يَسِيرُوا ... ‏🔹به جلوه‌های كاذب مستكبران توجّه نكنيد، عاقبت آنان را ببينيد. «عاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» ‏🔹به قدرت خود مغرور نشويد كه افراد قوی‌تر از شما قلع و قمع شده‌اند. «كانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً» ‏🔹هيچ چيز بر اراده و قدرت خداوند غالب نيست. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعْجِزَهُ» ‏🔹خداوند هم مستكبران را می‌شناسد و هم توان برخورد با آنان را دارد. «عَلِيماً قَدِيراً» 📚تفسیر نور ༻🍃‌🌸🍃༺ 🆔@quranpuyan