eitaa logo
🇵🇸راهـ ــ ــ صالحین 🇮🇷🛣️
955 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
92 فایل
باسلام به کانال "راه صالحین " خوش آمدید🌺 🤚در این مجال، راه صلحا را با هم مرور خواهیم کرد✋ ارتباط با ادمین: @habeb_1 این کانال مستقل بوده و به هیچ ارگانی متعلق نمی‌باشد
مشاهده در ایتا
دانلود
🍎🍎🍎 *اموات در عالم برزخ چه میکنند* *مرده‌ها با زنده ها و خانواده خود حرف می‌زنند، ولی ما صدای آنها را نمیشنویم* قطب راوندی در لب اللباب نقل میکند: مردگان در هر شب و روز جمعه می‌آیند و و با صدای اندوهناک و گریه، فریاد می‌زنند: *ای اهل خانه من، ای فرزندان من! ای خویشان!* *با خیرات خود به ما محبت کنید خدا شما را رحمت کند،* *ما را به خاطر بیاورید و ما را فراموش مکنید.* *ای زن وفرزندان من ،بر غربت ما رحم کنید. ما در زندان تنگ و تاریک مانده‌ایم.* *به ما رحم کنید و دعا و صدقه را از ما دریغ نکنید.* *پیش از آنکه نزدمابیایید و مثل ما بمیرید ودستتان از دنیا کوتاه شودبدستورات الهی عمل کنید وبرای ما هم خیرات کنید، خدا به شما رحم کند از سختی مرگ و قیامت* *ای بندگان خدا! سخن ما را بشنوید و ما را فراموش مکنید.* *باورکنید این ثروتی که در دست شما است روزی در دست ما بود وما غافل بودیم وبه لذتهای موقت دنیا دلخوش،* *ای زندگان ما اموال خود را در راه خدا خرج نکردیم، پس آنها برای ما وبال گردن شد و منفعتش برای دیگران ماند؛ شما اینگونه نباشد* *به ما مهربانی کنید ولو به یک درهم صدقه وکمک به نیازمندان و یا قرص نانی یا بخشی از اموال*. *اموات درعالم برزخ فریاد می‌کنند و به ما پیام میدهند ولی افسوس ما صدایشان را نمیشنویم* وخطاب به اهل دنیا میگویند: *چقدر نزدیک است که به ما بپیوندید و برنفس‌های خود وکمبود اعمال وخیرات وعبادات خودهمچون ما گریه کنید و به شما نفعی ندهد.* *چنانکه ما گریه می‌کنیم و سودی برای ما ندارد؛‌* *پس تلاش کنید پیش از آن که مثل ما شوید. با دست پر وتوشه سنگین وارد قبر وقیامت شوید* منابع :سفینة البحار، ج 8، ص 132 مستدرك الوسائل، ج‏2، ص: 163 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 دیگر رمق از قدم‌هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سُست‌تر می‌شد و او می‌دید نگاهم دزدانه به طرف در می‌دود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده که با دست دیگرش شانه‌ام را گرفت تا زمین نخورم. بدن لختم را به سمت ساختمان می‌کشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح سوریه را از یادش نمی‌برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید :«البته ولید اینجا رو فقط به‌خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو می‌گیریم!» 💠 دیگر از درد و ضعف به سختی نفس می‌کشیدم و او به اشک‌هایم شک کرده و می‌خواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد :«از اینجا با یه خمپاره میشه زینبیه رو زد! اونوقت قیافه ایران و حزب الله دیدنیه!» حالا می فهمیدم شبی که در تهران به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی می‌کرد، در ذهنش چه آتشی بوده که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود. 💠 به در ساختمان رسیدیم، با لگدی در فلزی را باز کرد و می‌دید شنیدن نام زینبیه دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و شیعه را به تمسخر گرفت :«چرا راه دور بریم؟ شیعه‌ها تو همین شهر سُنی‌نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو می‌کوبیم!» نمی‌فهمیدم از کدام حرم حرف می‌زند، دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمی‌شنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف می‌لرزید. 💠 وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمی‌دانستم این اتاق زندان انفرادی من خواهد بود که از همان لحظه داریا بهشت سعد و جهنم من شد. تمام درها را به رویم قفل کرد، می‌ترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را گرفت و روی اینهمه خشونت، پوششی از عشق کشید :«نازنین من هر کاری می‌کنم برای مراقبت از تو می‌کنم! اینجا به‌زودی جنگ میشه، من نمی‌خوام تو این جنگ به تو صدمه‌ای بخوره، پس به من اعتماد کن!» ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 طعم عشقش را قبلاً چشیده و می‌دیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که بی‌رحمانه دلم را می‌سوزاند. دیگر برای من هم جز تنفر و وحشت هیچ حسی نمانده و فقط از ترس، تسلیم وحشی‌گری‌اش شده‌ بودم که می‌دانستم دست از پا خطا کنم مثل مصطفی مرا هم خواهد کشت. شش ماه زندانی این خانه شدم و بدون خبر از دنیا، تنها سعد را می‌دیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ می‌گفت و من از غصه در این غربت ذره ذره آب می‌شدم. 💠 اجازه نمی‌داد حتی با همراهی‌اش از خانه خارج شوم، تماشای مناظر سبز داریا فقط با حضور خودش در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر شبیه کنیزش بودم که مرا تنها برای خود می‌طلبید و حتی اگر با نگاهم شکایت می‌کردم دیوانه‌وار با هر چه به دستش می‌رسید، تنبیهم می‌کرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم. داریا هر جمعه ضد حکومت اسد تظاهرات می‌شد، سعد تا نیمه‌شب به خانه برنمی‌گشت و غربت و تنهایی این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره‌ها می‌جنگیدم بلکه راه فراری پیدا کنم و آخر حریف آهن و میله‌های مفتولی نمی‌شدم که دوباره در گرداب گریه فرو می‌رفتم. 💠 دلم دامن مادرم را می‌خواست، صبوری پدر و مهربانی بی‌منت برادرم که همیشه حمایتم می‌کردند و خبر نداشتند زینب‌شان هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا می‌زند و من هم خبر نداشتم سعد برایم چه خوابی دیده که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت. اولین باران پاییز خیسش کرده و بیش از سرما ترسی تنش را لرزانده بود که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد :«نازنین!» با قدم‌هایی کوتاه به سمتش رفتم و مثل تمام این شب‌ها تمایلی به هم‌نشینی‌اش نداشتم که سرپا ایستادم و بی‌هیچ حرفی نگاهش کردم. 💠 موهای مشکی‌اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته و تنها یک جمله گفت :«باید از این خونه بریم!» برای من که اسیرش بودم، چه فرقی می‌کرد در کدام زندان باشم که بی‌تفاوت به سمت اتاق چرخیدم و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد :«البته تنها باید بری، من میرم ترکیه!»... ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
سیر نمایشگاهی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیلی جالبه گوش کنید. ۱ دقیقه •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
*🔴هرچه به سوم خرداد نزدیک میشویم دیدن‌ این‌ تابلو حال وهوای دیگری دارد* ▪️اثری ماندگار از شهید بهروز مرادی ➖➖➖➖➖➖ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔺بعد از اینکه مشخص شد که کلیپ منتشر شده که درش روحانیون بسته‌های ارزاق و روغن جابه‌جا میکنن برای توزیع بین فقرا بوده، آقای صدرالساداتی عذرخواهی کرده... 🔹بزرگوار توبه و عذرخواهی شما اینه که دست از این روش غیر دقیق در عدالتخواهی بردارید! *اینا دنبال تخریب روحانیت بودند که به مقصود شون رسیدند......* *متأسفانه* *عذرخواهی ایشون هم درفضای مجازی نمودی نخواهد داشت و آثار مخرب نشر این کلیپ به این سادگی ها برطرف نخواهد شد* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
*🔻دنیا بازیچه نسل منحوس صهیونیسم. و رسانه و هالیوود تحت سیطره آنها* *▪️مدیرعامل فاکس نیوز یک یهودی است.* *▫️مدیرعامل سی‌ان‌ان یک یهودی است.* *▪️مدیرعامل ان‌بی‌سی یک یهودی است.* *▫️مدیرعامل سی‌بی‌اس یک یهودی است.* *▪️مدیرعامل ای‌بی‌سی یک یهودی است.* *▫️مدیرعامل نیویورک تایمز یک یهودی است.* *▪️مدیرعامل فیسبوک یک یهودی است.* *▫️مدیرعامل اچ‌بی‌او یک یهودی است.* *🔸اینها همگی شبکه رسانه‌های اصلی جهان‌ست.* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
*🔴اجتماع بزرگ 100 هزار نفری سرود «سلام فرمانده»* 🔸پنجشنبه 5خرداد ساعت 17 🔸تهران، ورزشگاه یکصدهزار نفری آزادی 🔸جهت کسب اطلاعات بیشتر ‌و حضور، عدد1 را به سامانه 3000212 پیامک کنید •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 *تذکری جدی از امیرالمومنین(ع)/چرا باید دولت از مهره‌های ناکارآمد قدیمی پاکسازی شود؟* 🔸️امیرالمومنین(ع) در حکم انتصاب مالک اشتر بر منطقه مصر درباره کسانی که در حکومت‌ها و دولت‌های ناکارآمد و فاسد مسئولیت داشتند هشدار می‌دهند، تذکری که باید سرلوحه امروز ما باشد. 🔸️ *ای مالک! بدترین وزرای تو وزیری است که پیش از تو وزیر اشرار بوده، و در گناهانشان شرکت داشته‌اند، چنین کسی نباید از محرمان تو باشد، که اینان یاران اهل گناه، و برادران اهل ستم‌اند.* (نامه ۵۳، نهج‌البلاغه) 🔴 *آیت الله رئیسی برای شنیدن مشکل بانوی میاندوآبی جلوی پرواز بالگرد را گرفت* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 *فوری|حمله هوایی رژیم صهیونیستی به طرطوس سوریه* 🔹️ پدافند هوایی سوریه در آسمان طرطوس نیز فعال شده است بر اثر حمله رژیم صهیونیستی به فرودگاه بین‌المللی دمشق، در اطراف این فرودگاه آتش سوزی رخ داده و دو پرواز لغو شد. 🔹️ *یک موشک نیز در نزدیکی حرم حضرت زینب سلام الله علیها فرود آمد* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 باورم نمی‌شد پس از شش ماه که لحظه‌ای رهایم نکرده، تنهایم بگذارد و می‌دانستم زندان‌بان دیگری برایم در نظر گرفته که رنگ از صورتم پرید. دوباره به سمتش برگشتم و هرچقدر وحشی شده بود، همسرم بود و می‌ترسیدم مرا دست غریبه‌ای بسپارد که به گریه افتادم. از نگاه بی‌رحمش پس از ماه‌ها محبت می‌چکید، انگار نرفته دلتنگم شده و با بغضی که گلوگیرش شده بود، زمزمه کرد :«نیروها تو استان ختای ترکیه جمع شدن، منم باید برم، زود برمی‌گردم!» و خودش هم از این رفتن ترسیده بود که به من دلگرمی می‌داد تا دلش آرام شود :«دیگه تا پیروزی چیزی نمونده، همه دنیا از ارتش آزاد حمایت می‌کنن! الان ارتش آزاد امکاناتش رو تو ترکیه جمع کرده تا با همه توان به سوریه حمله کنه!» 💠 یک ماه پیش که خبر جدایی تعدادی از افسران ارتش سوریه و تشکیل ارتش آزاد مستش کرده و رؤیای وزارت در دولت جدید خواب از سرش برده بود، نمی‌دانستم خودش هم راهی این لشگر می‌شود که صدایم لرزید :«تو برا چی میری؟» در این مدت هربار سوالی می‌کردم، فریاد می‌کشید و سنگینی این مأموریت، تیزی زبانش را کُند کرده بود که به آرامی پاسخ داد :«الان فرماندهی ارتش آزاد تو ترکیه تشکیل شده، اگه بخوام اینجا منتظر اومدن‌شون بمونم، هیچی نصیبم نمیشه!» 💠 جریان خون در رگ‌هایم به لرزه افتاده و نمی‌دانستم با من چه خواهد کرد که مظلومانه التماسش کردم :«بذار برگردم ایران!» و فقط ترس از دست دادن من می‌توانست شیشه بغضش را بشکند که صدایش خش افتاد :«فکر کردی می‌میرم که می‌خوای بذاری بری؟» معصومانه نگاهش می‌کردم تا دست از سر من بردارد و او نقشه دیگری کشیده بود که قاطعانه دستور داد :«ولید یه خونواده تو داریا بهم معرفی کرده، تو میری اونجا تا من برگردم.» 💠 سپس از کیفش روبنده و چادری مشکی بیرون کشید و مقابلم گرفت :«این خانواده وهابی هستن، باید اینا رو بپوشی تا شبیه خودشون بشی.» و پیش از آنکه نام وهابیت جانم را بگیرد، با لحنی محکم هشدار داد :«اگه می‌خوای مثل دفعه قبل اذیت نشی، نباید بذاری کسی بفهمه ایرانی هستی! ولید بهشون گفته تو از وهابی‌های افغانستانی!» از میزبانان وهابی تنها خاطره سر بریدن برایم مانده و از رفتن به این خانه تا حد مرگ وحشت کرده بودم که با هق‌هق گریه به پایش افتادم :«تورو خدا بذار من برگردم ایران!» و همین گریه طاقتش را تمام کرده بود که با هر دو دستش شانه‌ام را به سمت خودش کشید و صدایش آتش گرفت :«چرا نمی‌فهمی نمی‌خوام از دستت بدم؟» ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 خودم را از میان دستانش بیرون کشیدم که حرارت احساسش مثل جهنم بود و تنم را می‌سوزاند. با ضجه التماسش می‌کردم تا خلاصم کند و اینهمه باران گریه در دل سنگش اثر نمی‌کرد که همان شب مرا با خودش برد. در انتهای کوچه‌ای تنگ و تاریک، زیر بارش باران، مرا دنبال خودش می‌کشید و حس می‌کردم به سمت قبرم می‌روم که زیر روبنده زار می‌زدم و او ناامیدانه دلداری‌ام می‌داد :«خیلی طول نمی‌کشه، زود برمی‌گردم و دوباره می‌برمت پیش خودم! اونموقع دیگه سوریه آزاد شده و مبارزه‌مون نتیجه داده!» 💠 اما خودش هم فاتحه دیدار دوباره‌ام را خوانده بود که چشمانش خیس و دستش به قدرت قبل نبود و من نمی خواستم به این خانه بروم که با همه قدرت دستم را کشیدم و تنها چند قدم دویدم که چادرم زیر پایم ماند و با صورت زمین خوردم. تمام چادرم از خاک خیس کوچه گِلی شده بود، ردّ گرم خون را روی صورتم حس می‌کردم، بدنم از درد به زمین چسبیده و باید فرار می‌کردم که دوباره بلند شدم و سعد خودش را بالای سرم رسانده بود که بازویم را از پشت سر کشید. 💠 طوری بازویم را زیر انگشتانش فشار داد که ناله در گلویم شکست و با صدایی خفه تهدیدم کرد :«اگه بخوای تو این خونه از این کارا بکنی، زنده‌ات نمی‌ذارن نازنین!» روبنده را از صورتم بالا کشید و تازه دید صورتم از اشک و خونِ پیشانی‌ام پُر شده که چشمانش از غصه شعله کشید :«چرا با خودت این کارو می‌کنی نازنین؟» با روبنده خیسم صورتم را پاک کرد و نمی‌دانست با این زخم پیشانی چه کند که دوباره با گریه تمنا کردم :«سعد بذار من برگردم ایران...» 💠 روبنده را روی زخم پیشانی‌ام فشار داد تا کمتر خونریزی کند، با دست دیگرش دستم را روی روبنده قرار داد و بی‌توجه به التماسم نجوا کرد :«اینو روش محکم نگه دار!» و باز به راه افتاد و این جنازه را دوباره دنبال خودش می‌کشید تا به در فلزی قهوه‌ای رنگی رسیدیم. او در زد و قلب من در قفسه سینه می‌لرزید که مرد مُسنی در خانه را باز کرد. با چشمان ریزش به صورت خیس و خونی‌ام خیره ماند و سعد می‌خواست پای فرارم را پنهان کند که با لحنی به ظاهر مضطرب توضیح داد : «تو کوچه خورد زمین سرش شکست!»... ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_17207660.jpg
11.36M
سیر نمایشگاهی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
*خاطراتی از رفتار آیت الله فاطمی نیا در خانواده از زبان پسرش* ★هیچ‌گاه ندیدم پدر، بدون پسوند یا پیشوند محبت‌آمیز، مادرمان را صدا کند. مانند عزیزم، جانم و... ایشان وقتی مادر وارد مجلسی می‌شوند، محال است تمام قامت بلند نشوند. وقتی می‌خواهند ایشان را به کسی یا جمعی معرفی کنند، حتماً با اکرام مادر را معرفی می‌کنند. * من بارها دیده‌ام وقتی در روز، مادرم خواب هستند ایشان مطالعه‌شان را در جایی انجام می‌دهند که مراقب باشند اگر کسی وارد می‌شود و نمی‌داند مادر خواب است، به او بفهماند که با صدای بلند صحبت نکند مبادا مادر بیدار شوند. * پدر هیچ‌وقت در خانه فرمان صادر نمی‌کنند، حتی برای آوردن یک چای. بارها شده که خسته از در بیرون آمده‌ و چای دم کرده‌اند و خودشان برای همه چای می‌ریزند و همه دور هم نوش جان می‌کنیم و چقدر هم دلچسب است. * ایشان از انجام کار خانه ابایی ندارند. بارها آقایان همسایه به ما می‌گویند که از وقتی حاج آقا آمده‌اند در این ساختمان، همسرانمان به ما معترض شده‌اند که چرا شما ظرف نمی‌شویید چون اغلب بعد از ناهار و شام متوجه می‌شوند که حاج آقا در آشپزخانه ایستاده‌اند و ظرف می‌شویند. * روزی با پدر می‌خواستیم برویم به یک مجلس مهم؛ وقتی آمدند بیرون خانه، دیدم بدون عبا هستند. گفتم عبایتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیده‌ام. به ایشان گفتم بدون عبا رفتن آبروریزی است؛ ایشان گفتند اگر آبروی من در گروی این عباست و این عبا هم به بهای از خواب پریدن مادرتان است، نه آن عبارا می‌خواهم نه آن آبرو را. * یکبار ایشان گفتند مواظب دل‌ها‌ باش، اگر یک دل را بشکنی گاهی باید هفتاد سال دنبالش بدوی. یعنی هفتاد سال عقب می‌مانی، هفتاد سال نگهت می‌دارند که یک قدم جلو نروی. * زمانی که ازدواج کردم کادوی ازدواجم تابلویی بود که پدر با دست خود به عربی نوشته بودند با این مضمون که: بپرهیز از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد. این جمله‌ای است که اباعبدالله(ع) در لحظه آخر زندگی بر لب آوردند. یکی از علما وقتی این تابلو را دیدند، گفتند این را حاج آقا به خاطر همسرشان نوشته‌اند که همیشه در ذهنشان باشد چون یک زن در منزل شوهر همه داشته‌اش را می‌آورد و باید بدانیم جز خدا پناهی ندارد و نباید به این زن بگوییم بالای چشمت ابروست و اگرنه، مستقیم وارد جنگ با خدا شده‌ایم. *** *یک بار پدر مشغول مطالعه بودند و نوه ایشان دست پدر را گرفتند و بردند جلوی تلویزیون تا همراه پدربزرگ کارتون تماشا کنند. پدر هم با سعه صدر در حالی که کتاب در دستشان بود، رفتند و نشستند و کاملاً هم همراهی می‌کردند. گفتم پدر شما به مطالعه‌تان برسید. در جواب گفتند این بچه دلخوشی‌اش این است که من با او کارتون ببینم. مواظب دل‌ها بودن یعنی این. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منبر آذری بسیار دلنشین از استاد فاطمی نیا رحمت اله علیه واقعا دلم برای صدای گرمش تنگ شده روحت شاد... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما نسل سلمان هستیم... گوش کن وقت رجز خوانی سلمان شده است⚡ باتشکر از خانم مهدوی به خاطر ارسال این پست •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
شأن زن در فرهنگ اسلام و فرهنگ غرب، مقایسه کنید. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان علما درباره مقام معظم رهبری.جانم فدای رهبر •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔮🔮🔮 دمت گرم رئیسی که خوب داری دست دلالارو رو میکنی.... *گندم و روغن در کردستان عراق ، امارات ، ترکیه پس از برداشته شدن ارز این کالاها در ایران نایاب شد.* *گزارش های میدانی از سطح شهرهای سلیمانیه و اربیل و همچنین اخبار رسیده از ترکیه و پاکستان و امارات که در خبرگزاری های رسمی منتشر شده و یا توسط کاربران نشر پیدا کرده حکایت از افزایش قیمت گندم و روغن در این کشورها ، پس از برداشته شدن ارز ترجیحی از این کالا ها در ایران حکایت دارد. این کالاها تقریبا در سرتا سر جهان با افزایش قیمت یا نایاب شدن رو به رو شده اما گرانی آن در این کشور ها به محض برداشته شدن یارانه از آن در ایران سوال برانگیز است...* •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
🔮🔮🔮 *تحلیل سیاسی روز* حتما" دوستان مرور کنند. ♻️♻️♻️ تشکیل صف های طویل خرید نان روزهای اخیر در ترکیه وعراق وافغانستان نشان می دهد ایران قبل از اجرای طرح بزرگ حذف ارز 4200 تومانی خزانه ی غلات عمده ی کشورهای خاورمیانه بوده است. در طی ۶ سال بعد از توافق 2015 بین ایران وامریکا که باعث سقوط قیمت نفت از 140 دلار به زیر 30 دلار وبیشتر سالها زیر 10 دلارگردید ، بطور متوسط روزانه بین 1/5 تا 2 میلیون بشکه نفت مفت از ایران صادر می شد و بخشی از پول این تاراج عظیم نفتی برای واردات گندم وسوبسید آرد در مصارف کلان صنعتی هزینه می شد و بوسیله تجار وصادرکنندگان دو تابعیتی و اکثرا" غربگرا و نوکر آمریکا با قیمتی خیلی ارزان تر ازمتوسط قیمت جهانی سیل آسا به صورت بیسکویت وشیرینی وحتی آرد به کشورهای همجوار (افغانستان و تاجیکستان وعراق وترکیه وترکمنستان و کشورهای حاشیه ی جنوبی خلیج فارس )صادر می شد. برجام یک سناریوی خیانت به کشور در دولت روباهان بنفش و برنامه ی جامع برای نابودی زیر ساخت اقتصاد ایران بود بطوری که ایران به پایانه ی توزیع غذای کشورهای منطقه با هزینه ی خودش تبدیل شده بود. ایران دقیقاً معادل 1/5برابرمصرف آرد داخل کشور ، صادرات داشت و اگر آرد بصورت ماکارونی وبیسکویت وشیرینی از کشور صادر وخارج نمیشد ، دیگر هیچ نیازی به واردات گندم وجود نداشت و گندم ایران برای مصرف داخل کافی بود. شرکت های تولید شیرینی و انواع بیسکویت های شیرین عسل و... بزرگترین کارخانجات ماکارونی دنیا وخاورمیانه (تک ماکارون - زرماکارون-وو)که 2برابر مصرف داخل صادرات داشتند اکنون بواسطه ی منطقی و واقعی شدن قیمت آرد مصرفیشان وبرداشته شدن سوبسید مجبورند به جای هزینه ی ترانزیت وصادرات فعلاً در داخل محصولاتشان را عرضه نمایند و این رقابت شرکتها در بازار داخل ناگزیر به کاهش وسقوط قیمت اقلام خوراکی در آینده نزدیک منجر می شود. اکنون در کشورهای افغانستان ،عراق وترکیه و تاجیکستان وترکمنستان وکویت و امارات صف های طویل نان تشکیل شده است. عراقیها از این پس به جای مسخره ی پول ایرانی حملات خود به کاروان های امریکایی یعنی عامل فلاکتشان را تشدید خواهندکرد. اما امریکایی ها نیز دیروز در پاسخ طالبان پیام داده اند متاسفانه هیچ کمکی برای کمبود آذوقه وآرد در افغانستان نمی توانند انجام بدهند و امریکا باوجود تولید بسیار زیاد گندم حتی برای مصرف داخل خود نیز نیاز به واردات گندم وآرد دارد. تصمیم حیاتی ایران در کنارگذاشتن ارز ترجیحی (۴۲۰۰تومانی) ضربه ای به اندازه ی چند بمب اتمی به سلطه ومقبولیت امریکا وبرنامه ی سلطه ی انگلیسی زده است و نارضایتی ها علیه امریکاو وابستگان متمایل به امریکا وغرب در عراق وترکیه و افغانستان وسایرکشورها را زیاد کرده است و امریکا ستیزی در خاورمیانه وارد فاز جدیدی شده است. امریکا و انگلیس از تصمیم ناگهانی ایران و ضربه ی کاری حذف ارز 4200 تومانی وبرهم خوردن برنامه ی سلطه آنها که سالهای قبل توسط عمالشان در ایران اجرا می شد بشدت خشمگین شده اند. اکنون روحانی یکسال است دیگر هیچ سمتی در ایران ندارد ، برجام مرده است وقیمت نفت بالای 90دلار می باشد. امریکا تلاش می کند با یک توافق صوری در وین قیمت نفت دوباره کاهش پیدا کند. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
♦️️آزمونی سخت برای کاپیتان استقلال؛ دعوت یک گروه جهادی از وریا غفوری برای محرومیت‌زدایی! 🔹پس‌ازاینکه وریا غفوری با این جمله که «وقتی پای مشکلات مردم کشورم وسط می‌آید، نمی‌توانم نسبت به موضوعات اجتماعی ساکت بمانم» موردتوجه جریان‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب قرار گرفت، حال این ادعای کاپیتان تیم استقلال از سوی فعالان مدنی و اجتماعی موردتردید جدی قرارگرفته است. 🔹از همین رو گروه جهادی فلق در دعوتی رسمی از وریا غفوری، خواسته که با حضور در مناطق محروم سیستان و بلوچستان ضمن عمل به مسئولیت اجتماعی، به محرومیت‌زدایی بپردازد. 🔹در این دعوت‌نامه آمده: درصورتی‌که بیان مشکلات توسط شما صرفاً سیاسی و شعاری نمی‌باشد، در برنامه آینده این گروه جهادی حضور به عمل رسانید.::::::: پ ن: بله اگر واقعا خواهان محرومیت زدایی هستی بیا عضو گروه‌های جهادی بشو و قدم واقعی بردار، با این کار خواهی دید که کار گروه‌های جهادی کیستند و چه میکنند، الحمدلله به یُمن وجود جمهوری اسلامی درآمدهای میلیاردی هم که داری. حالا معلوم میشه کی حرف مفت میزنه! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 صورت بزرگ مرد زیر حجم انبوهی از ریش و سبیل خاکستری در هم رفت و به گریه‌هایم شک کرده بود که با تندی حساب کشید :«چرا گریه می‌کنی؟ ترسیدی؟» خشونت خوابیده در صدا و صورت این زندان‌بان جدید جانم را به لبم رسانده بود و حتی نگاهم از ترس می‌تپید که سعد مرا به سمت خانه هل داد و دوباره بهانه چید :«نه ابوجعده! چون من می‌خوام برم، نگرانه!» 💠 بدنم به‌قدری می‌لرزید که از زیر چادر هم پیدا بود و دروغ سعد باورش شده بود که با لحنی بی‌روح ارشادم کرد :«شوهرت داره عازم جهاد میشه، تو باید افتخار کنی!» سپس از مقابل در کنار رفت تا داخل شوم و این خانه برایم بوی مرگ می‌داد که به سمت سعد چرخیدم و با لب‌هایی که از ترس می‌لرزید، بی‌صدا التماسش کردم :«توروخدا منو با خودت ببر، من دارم سکته می‌کنم!» 💠 دستم سُست شده و دیگر نمی‌توانستم روی زخمم را بگیرم که روبنده را رها کردم و دوباره خون از گوشه صورتم جاری شد. نفس‌هایش به تپش افتاده و در سکوتی ساده نگاهم می‌کرد، خیال کردم دلش به رحم آمده که هر دو دستش را گرفتم و در گلویم ضجه زدم :«بذار برم، من از این خونه می‌ترسم...» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، صدای نکره ابوجعده از پشت سرم بلند شد :«اینطوری گریه می‌کنی، اگه پای شوهرت برای جهاد بلنگه، گناهش پای تو نوشته میشه!» 💠 نمی‌دانست سعد به بوی غنیمت به ترکیه می‌رود و دل سعد هم سخت‌تر از سنگ شده بود که به چشمانم خیره ماند و نجوا کرد :«بذارم بری که منو تحویل نیروهای امنیتی بدی؟» شیشه چشمانم از گریه پر شده و به سختی صورتش را می‌دیدم، با انگشتان سردم به دستش چنگ زدم تا رهایم نکند و با هق‌هق گریه قسم خوردم :«بخدا به هیچکس هیچی نمیگم، فقط بذار برم! اصلا هر جا تو بگی باهات میام، فقط منو از اینجا ببر!» ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
❥••●❥●••❥ 💠 روی نگاهش را پرده‌ای از اشک پوشانده و شاید دلش ذره‌ای نرم شده بود که دستی چادرم را از پشت سر کشید و من از ترس جیغ زدم. به‌سرعت به سمت در چرخیدم و دیدم زن جوانی در پاشنه درِ خانه، چادرم را گرفته و با اخم توبیخم کرد :«از خدا و رسولش خجالت نمی‌کشی انقدر بی‌تابی می‌کنی؟» سعد دستانش را از حلقه دستانم بیرون کشید تا مرا تحویل دهد و به جای او زن دستم را گرفت و با یک تکان به داخل خانه کشید. 💠 راهرویی تاریک و بلند که در انتهایش چراغی روشن بود و هوای گرفته خانه در همان اولین قدم نفسم را خفه کرد. وحشتزده صورتم را به سمت در چرخاندم، سعد با غصه نگاهم می‌کرد و دیگر فرصتی برای التماس نبود که مقابل چشمانم ابوجعده در را به هم کوبید. باورم نمی‌شد سعد به همین راحتی رهایم کرده و تنها در این خانه گرفتار شدم که تنم یخ زد. در حصار دستان زن پر و بال می‌زدم تا خودم را دوباره به در برسانم و او با قدرت مرا به داخل خانه می‌کشید و سرسختانه نصیحتم می‌کرد :«اینهمه زن شوهراشون رو فرستادن جهاد! باید محکم باشی تا خدا نصرت خودش رو به دست ما رقم بزنه!» و من بی‌پروا ضجه می‌زدم تا رهایم کند که نهیب ابوجعده قلبم را پاره کرد :«خفه شو! کی به تو اجازه داده جلو نامحرم صداتو بلند کنی؟» 💠 با شانه‌های پهنش روبرویم ایستاده و از دستان درشتش که به هم فشار می‌داد حس کردم می‌خواهد کتکم بزند که نفسم در سینه بند آمد و صدایم در گلو خفه شد. زن دوباره دستم را کشید و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، تحقیرم کرد :«تو که طاقت دوری شوهرت رو نداری، چطوری می‌خوای جهاد کنی؟» میان اتاق رسیده بودیم و دستم هنوز در دستش می‌لرزید که به سمتم چرخید و بی‌رحمانه تکلیفم را مشخص کرد :«تو نیومدی اینجا که گریه کنی و ما نازت رو بکشیم! تا رسیدن ارتش آزاد به داریا، ما باید ریشه رافضی‌ها رو تو این شهر خشک کنیم!» 💠 اصلاً نمی‌دید صورتم غرق اشک و خون شده و از چشمان خیس و سکوت مظلومانه‌ام عصبی شده بود که رو به ابوجعده اعتراض کرد :«این لالِ؟» ابوجعده سر تا پای لرزانم را تماشا کرد و از چشمانش نجاست می‌بارید که نگاهش روی صورتم چسبید و به زن جواب داد :«افغانیه! بلد نیس خیلی عربی صحبت کنه!» و انگار زیبایی و تنهایی‌ام قلقلکش می‌داد که به زخم پیشانی‌ام اشاره کرد و بی‌مقدمه پرسید :«شوهرت همیشه کتکت می‌زنه؟» 💠 دندان‌هایم از ترس به هم می‌خورد و خیال کرد از سرما لرز کرده‌ام که به همسر جوانش دستور داد :«بسمه! یه لباس براش بیار، خیس شده!» و منتظر بود او تنهایمان بگذرد که قدمی دیگر به سمتم آمد و زیر لب پرسید :«اگه اذیتت می‌کنه، می‌خوای طلاق بگیری؟»... ... ❥••●❥●••❥ به قلـ✍️ـم 💞با ما همراه باشید...💞 ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
5ccfdb1f61aeb6066ed8e0d5_17207657.jpg
12.51M
سیر نمایشگاهی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
♦️️آزمونی سخت برای کاپیتان استقلال؛ دعوت یک گروه جهادی از وریا غفوری برای محرومیت‌زدایی! 🔹پس‌ازاینکه وریا غفوری با این جمله که «وقتی پای مشکلات مردم کشورم وسط می‌آید، نمی‌توانم نسبت به موضوعات اجتماعی ساکت بمانم» موردتوجه جریان‌های تجزیه‌طلب و ضدانقلاب قرار گرفت، حال این ادعای کاپیتان تیم استقلال از سوی فعالان مدنی و اجتماعی موردتردید جدی قرارگرفته است. 🔹از همین رو گروه جهادی فلق در دعوتی رسمی از وریا غفوری، خواسته که با حضور در مناطق محروم سیستان و بلوچستان ضمن عمل به مسئولیت اجتماعی، به محرومیت‌زدایی بپردازد. 🔹در این دعوت‌نامه آمده: درصورتی‌که بیان مشکلات توسط شما صرفاً سیاسی و شعاری نمی‌باشد، در برنامه آینده این گروه جهادی حضور به عمل رسانید.::::::: پ ن: بله اگر واقعا خواهان محرومیت زدایی هستی بیا عضو گروه‌های جهادی بشو و قدم واقعی بردار، با این کار خواهی دید که کار گروه‌های جهادی کیستند و چه میکنند، الحمدلله به یُمن وجود جمهوری اسلامی درآمدهای میلیاردی هم که داری. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مستدل و منطقی.... واقعا زیبا بود، ماشین هم خرج داره، آیا کسی میگه ماشین نمیخوام! •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin
*⭕️مادر پیکر فرزند شهیدش را دید ... 💔* 🔸گمنام برای کشورش جنگید و در اخر شهید شد ماشین او پراید بود ولی بعضی‌ها همچنان معتقدند که مدافعان حرم و یا پاسداران ده‌ها میلیون حقوق میگیرند .... راهـ صالحین یعنی راهـ ــ ــ ــ شهدا🌹 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• ✅به کانال "راهـ ــ ــ صالحین " بپیوندید👇. 🌍eitaa.com/rahSalehin