🔰 #گزارش | روایت ایرانی مستدل از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی
📝مراسم رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «#ایستگاه_خیابان_روزولت» برگزار شد.
🔸 این کتاب توسط محمد محبوبی نوشته شده و #تقریظ رهبر انقلاب بر آن طی مراسمی در موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شد.
▪️ ابراهیم زاده رئیس حوزه ریاست دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در این مراسم گفت: ما هنوز از مراسم هفته گذشته انتشار تقریظ #پاییز_آمد فارغ نشده بودیم که اطلاع دادند رهبر انقلاب بر کتاب آقای محبوبی تقریظ کردند؛ همچنین تأکید شده بود که این تقریظ قبل از ۱۳ آبان منتشر شود و ما زمینههای این برنامه را تدارک دیدیم.
🔹 ابراهیم زاده تصریح کرد: اهتمام رهبری به فرهنگ و #مطالعه بسیار است، ما نیز که باید اینها را نشر دهیم گاهی از سرعت مطالعه و حتی انتشار مطالبی که از طرف ایشان بیان میشود جا میمانیم.
* این کتاب فواره سند است
▪️ در ادامه این برنامه حجتالاسلام والمسلمین احمد خزایی رییس مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی مطرح کرد: امیدواریم این کتاب مشوقی باشد برای #جوانان.
🔹 وی افزود: رهبر انقلاب قبلا درباره کتاب ظهور و سقوط سلطنت #پهلوی تقریظی انجام دادند اما تاکنون منتشر نشده است؛ هنوز اسنادی درباره #لانه_جاسوسی هست و انتشار پیدا نکرده است.
🔸 وی با بیان اینکه این کتاب فواره سند است، تصریح کرد: این کتاب اسناد معتبری دارد و #اسناد در این کتاب حرف میزند، حتی تحلیلها بر آمده از اسناد است.
🔹 وی تأکید کرد: اسناد سلاح تحقیق است و مهماتی است که در اسلحه است و در فرآوری ذهن و ضمیر و دل جان قرار میگیرد و تبدیل به محتوایی میشود که پا به #جنگ_نرم میگذارد؛ تولید محتوا و تولید تحلیل به شکل مستند در این زمان بسیار کار مهم و ارزشمندی است.
🔸 خزایی تاکید کرد: اگر به جوانان اعتماد کنیم حتما شاهد و ناظر دستاورد های مکرری مانند این #کتاب خواهیم بود. این کتاب نتیجه دو سال رنج و زحمت آقای محبوبی بوده است.
* این کتاب یک روایت ایرانی مستدل از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی است
▪️ محمدی سیرت استاد دانشگاه در این نشست عنوان کرد: موضوع رابطه ایران و #آمریکا مدتی است در آثار داخلی مورد توجه قرار گرفته، اما معمولا آثاری که تولید شده به نیت رفع سوء تفاهم انجام شده است اما امتیاز این کتاب این است که چنین نگاهی ندارد.
🔸 محمدی سیرت تاکید کرد: عبور از #تاریخ_نگاری شعاری از دیگر امتیازات این کتاب است و این کتاب پاسخ به شبهات را میدهد.
🔹 وی همچنین افزود: این کتاب قابلیت ترجمه دارد و این نکته بسیار مهمی است؛ یک روایت ایرانی مستدل از ماجرای #تسخیر_لانه_جاسوسی است.
* نویسنده درک درستی از اندیشه سیاسی انقلاب اسلامی دارد
▪️ سید جواد حسینی مسئول بخش بررسیهای تاریخی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب نیز در این مراسم گفت: ماجرای #سفارت_آمریکا یکی از جایگاه های تاریخی است که هم بعد و هم قبل آن را روشن کرد؛ این اتفاق توسط حضرت امام(ره) #انقلاب_دوم نام گرفت. به نظر من اگر انقلاب ما در سال ۵۸ جنبه استبدادزدایی داشت، این واقعه استکبارزدایی بود.
🔹 وی تاکید کرد: این کتاب تاریخ شفاهی نیست و این نکته مهمی است؛ #تاریخ_شفاهی اعتبار پایینتری دارد؛ این کار سندپژوهی است.
🔸 حسینی مطرح کرد: نویسنده این کتاب درک درستی از #اندیشه_سیاسی انقلاب اسلامی دارد و روایتی در این کتاب بازسازی شده است. این کتاب فقط #تاریخ نیست و در ضمیر خود تحلیل امنیتی و سیاسی میدهد.
🔹 وی عنوان کرد: از اسناد #غیر_ایرانی در این کتاب بهره برده شده است و به همین دلیل بر اعتبار این کتاب افزوده شده است.
@rahbari_plus
🔰 #روایت | تکبیرهای لهجهدار - ۱
📝 سهشنبه ۲۷ آذر ۱۴۰۳ جمعی از اقشار مختلف بانوان با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. روایت اختصاصی «خط رهبری» از این دیدار را به ✏️ قلم «اسماء خواجهزاده» در ادامه میخوانید:
* از طرفِ صفِ آخریها!
🔸 روایت را معمولا آنهایی مینویسند که در حسینیه، در صفهای جلوتر مینشینند. مهمانهایی که معمولا، و اصلا برای نوشتن به حسینیه آمدهاند و دوربینشان را در نزدیکترین نقطه به رهبر انقلاب کار میگذارند. اما روایتِ من، روایتِ #آخر_مجلس است؛ روایتِ مهمانهایی که پشت ستون نشستهاند. روایتِ مهمانهایی که برای دیدن چهرهی حضرت آیتالله خامنهای تا آنجا که میتوانند روی پنجهشان قد میکشند و پابلندی میکنند. نه اینکه برای نوشتن، این انتخابِ من باشد. نه! من، شاید از طرفِ صفِ آخریها برای این نوشتن انتخاب شده باشم! یک زنِ معمولی در دیدارِ رهبر انقلاب با #زنان.
* قبل از صف
🔹 نشستهایم دورِ هم! بین دمنوش و چای، مجبور شدهایم دمنوش را انتخاب کنیم. بخار از لیوانها و صدا از حنجرهی ما تا سقف خوابگاه بالا رفته. بحث سر این است که ساعت چند باید جلوی #حسینیه باشیم تا بتوانیم زودتر برویم داخل و «آقا» را هرچقدر که میشود از نزدیکتر ببینیم. وقتی لیوان خالی دمنوشها را داخل آشپزخانه گذاشتیم، قرار شد لباسپوشیده و آماده، «الله اکبر» اذان را که گفتند، نماز را بخوانیم و بیرون بزنیم. همین کار را هم کردیم، اما آنقدر #جمعیت داخل کوچه و خیابان ایستاده که تمام نقشههایمان نقش بر آب میشود.
* صف
🔸 در #صف ایستادن، یکی از دوستنداشتنیترین کارهای زندگی من است. هرجا صف بوده فرار کردهام. اصلا فکر نمیکردم برای ورود به مکانی یا دیدن شخصی داخل صف بایستم، اما برای دیدار رهبر انقلاب، هرقدر زود بیایید، باز هم با صف طولانی افرادی مواجه میشوید که برای ورود به حسینیه، حاضرند ساعتها سرِ پا بایستند و خم به ابرو نیاورند.
🔹 همهشکل و همهسِن خانمی توی صف دیده میشود؛ از خانمهای اتوکشیده با چادرهای طرحدار گرفته تا زنان خوشسلیقه که لباسِ محلیشان را پوشیده و به دیدار رهبر انقلاب آمدهاند. حتی زنان #غیر_ایرانی. دختربچههایی که بیتفاوت روی شانهای مادرانه سر گذاشتهاند، دخترکانی که دنبال هم میدوند و زنان پابهسن گذاشتهای که دختر یا عروسشان را همراهی میکنند.
🔸 از بین همهی آنها، توجهم را حرفهای دختری جلب میکند که سریع و پرهیجان درباره خواستگارهایش حرف میزند و در انتخاب بین #خواستگار مؤمن و کمدرآمد با پسرِ به قول خودش «حقوقبالادار»ی که با معیارهای اخلاقیاش تناسب ندارد، دوبهشک است. زنی که همصحبتش است نوزادی در بغل دارد.
🔹 همانطور که نوزادش را از این دست به آن دست میدهد دختر جوان را راهنمایی میکند. دختران انتظامات چند بار به او میگویند میتواند بهخاطر اینکه بچه دستش است به جلوی صف برود، اما بحث آنقدر برایش جذاب است که ترجیح میدهد همانجا بایستد. دخترِ جوان برای برخی دلایل زن مدام #بهانه میتراشد!
* هوای زنانه
🔸 حال و هوای حسینیه خیلی زنانه و لطیف است؛ از انتخابِ رنگِ لباسِ انتظاماتیها و خوشرفتاریهایشان بیرونِ حسینیه یا رنگِ پردههای پشتِ سِن و بیرقهایی که روی دیوارها آویختهاند تا حدیث «اوصانی جبرئیل علیه السلام بالمرأة»ی رسول خدا (ص)؛ همه نشاندهندهی سلیقهای است که برای این #روز_خاص به خرج دادهاند.
🔹 سالن حسینیه از تصویری که در ذهنم بود بزرگتر است. آن تقسیم زنانه و مردانه را ندارد و تمام ظرفیتش را زنانی پر کرده بودند که از #نقاط_مختلف_کشور آنجا حضور داشتند.
🔸 راستش را بخواهید من همیشه تصور میکردم افرادی که در این جلسات حضور دارند از یک غربال ریزدانه، از یک ارتباط نزدیک یا از یک جامعهی کوچک انتخاب میشوند، اما #تنوع لباسها، چهرهها و لهجهها در حسینیه حرف دیگری میزد!
🔹 عاقلهزنی را دیدم که خیلی از خستگی مینالید و از طیِ مسافتِ زیاد برای رسیدن به این دیدار حرف میزد. جثه سنگینی داشت و از آن پیادهروی و انتظارِ طولانی، اتوبوسِ بین شهری و بیخوابی گلایه میکرد، اما گلایهاش با #شوقی_عجیب آمیخته بود و در پایان تمام آنها فقط یک جمله گفت: «خدا را شکر که رسیدیم.»
@rahbari_plus