دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی🌹
💠مهدي همواره مي گفت شهدا زنده اند و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت.
ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي كرديم. براي همين هميشه به رفتار وكردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و شهدا مي ديد.
💠هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي شديم، #سلام مي داد. يك بار از كنار عكس #شهيد_ابراهيم_هادي عبور كرديم.
مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي كني؟
💠گفت: «#ابراهيم زنده است و داره ما رو مي بينه.... »
☘ #به_روایت_دوست_شهید
@rahe_ebrahim
دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
#روزت_مبارک🌸🍃
💠برای #تدریس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبیر ورزش دبیرستان ابوریحان و معلم عربی در یکی از مدارس راهنمائی محروم، منطقه15 تهران.
💠#تدریس عربی #ابراهیم زیاد طولانی نشد. از اواسط همان سال دیگر به مدرسه راهنمائی نرفت!حتی نمی گفت که چرا به آن مدرسه نمی رود!
یک روز مدیر مدرسه راهنمائی پیش من آمد. با من صحبت کرد و گفت:
💠"تو رو خدا،شما که برادر #آقای_هادی هستید با ایشان صحبت کنید که برگردد مدرسه!
گفتم: مگه چی شده؟
کمی مکث کرد و گفت:
💠"حقیقتش، #آقا_ابراهیم از جیب خودش پول می داد به یکی از شاگردها تا هر روز زنگ اول برای کلاس نان و پنیر بگیرد!
💠#آقای_هادی نظرش این بود که این ها بچه های منطقه محروم هستند. اکثرا سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس نمی فهمد."
مدیر ادامه داد:
من با #آقای_هادی برخورد کردم.
گفتم:
💠"نظم مدرسه ما را به هم ریختی، در صورتی که هیچ مشکلی برای نظم مدرسه پیش نیامده بود. بعد هم سر ایشان داد زدم و گفتم:
"دیگه حق نداری اینجا از این کارها بکنی. #آقای_هادی از پیش ما رفت. بقیه ساعت هایش را در مدرسه دیگری پر کرد.
حالا هم بچه ها و اولیاء از من خواستند که ایشان را برگردانم."
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
@rahe_ebrahim
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#ابراهیم همیشه در مقابل بدی دیگران گذشت داشت.
بارها به من می گفت:
"طوری #زندگی و #رفاقت کن که احترامت را داشته باشند.
می گفت:
"این دعواها و مشکلات خانوادگی را ببین بیشتر به خاطر اینه که کسی گذشت نداره.
بابا #دنیا ارزش این همه اهمیت دادن نداره. آدم اگه بتونه توی این دنیا برای خدا کاری کنه ارزش داره."
#سیره_ابراهیم
#گذشت
@rahe_ebrahim
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
💠روی موتور پشت سر ابراهیم بودم.
ناگهان یک موتورسوار دیگر با سرعت از داخل کوچه وارد خیابان شد.
پیچید جلوی ما و ابراهیم شدید ترمز کرد.
💠 #جوان موتورسوار که قیافه و ظاهر درستی هم نداشت،
داد زد: هُو! چیکار می کنی؟! بعد هم ایستاد و با #عصبانیت ما را نگاه کرد!
همه می دانستند که او مقصر است.
#ابراهیم با #لبخندی که روی لب داشت در جواب عمل زشت او گفت:
💠"سلام،
خسته نباشید!"
موتورسوار عصبانی یکدفعه جا خورد. انگار توقع چنین برخوردی را نداشت.
کمی مکث کرد و گفت:
"سلام، معذرت می خوام، شرمنده."
💠ابراهیم در بین راه شروع به صحبت کرد.
"با یک سلام #عصبانیت طرف خوابید. تازه معذرت خواهی هم کرد.
حالا اگر میخواستم من هم داد بزنم و #دعوا کنم.
جز اینکه اعصاب و اخلاقم را به هم بریزم هیچ کار دیگری نکردم."
#سیره_ابراهیم🌸🍃
#شبیه_ابراهیم_باشیم
@rahe_ebrahim
#شهید_ابراهیم_هادی 🌹
همیشه آیه وجعلنا را زمزمه می کرد. یکبار گفتم:
"آقا ابرام این آیه برای محافظت در مقابل #دشمن است، اینجا که #دشمن نیست!
#ابراهیم نگاه معنی داری کرد و گفت:
"دشمنی بزرگتر از #شیطان هم وجود دارد؟!"
#سیره_ابراهیم
🌸🍃🌸🍃
@rahe_ebrahim
#سیره_ابراهیم🌸🍃
ذکر #الله_اکبر را بارها و بارها در نماز تکرار کرده بودم اما نه به آن صورتی که #ابراهیم به حقیقت #الله_اکبر توجه می کرد.
می گفت:
می دانی #الله_اکبر یعنی چه؟!
یعنی خدا از هر چه که در ذهن داری بزرگتر است.
خدا از هرچه بخواهی فکر کنی با عظمت تر است.
یعنی هیچ کس مثل او نمی تواند من و شما را کمک کند.
#الله_اکبر یعنی خدای با عظمت در کنار ماست،
ما کی هستیم؟
اوست که در سخت ترین شرایط ما را کمک می کند.
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
@rahe_enrahim
#شهید_ابراهیم_هادی 🌹
🍃از علمائی که #ابراهیم به او ارادت خاصی داشت مرحوم حاج آقا هرندی بود.
این عالم بزرگوار غیر از ساعات نماز مشغول شغل پارچه فروشی بود.
🍃با #ابراهیم به مغازه حاج آقا رفتیم. به حاجی گفت:
دو تا پارچه پیراهنی مثل دفعه قبل می خوام.
حاجی با تعجب نگاهی کرد و گفت:
پسرم، تو تازه از من پارچه گرفتی.
#ابراهیم چیزی نگفت. ولی من قضیه را می دانستم و گفتم:
🍃حاج آقا، این آقا ابراهیم پیراهن های قبلی را #انفاق کرده!
بعضی از بچه های زورخانه هستند که #لباس_آستین_کوتاه می پوشند یا وضع مالیشان خوب نیست.
#ابراهیم برای همین پیراهن ها را به آن ها می بخشد!
#سیره_ابراهیم
#انفاق
#کار_فرهنگی
#شبیه_ابراهیم_باشیم
join⤵️⤵️
@rahe_ebrahim
حضوردر کنار #ابراهیم اخلاق و رفتار ما را تغییر داد.
#دنیا و با ارزش ترین مواهب #دنیا برایش هیچ ارزشی نداشت.
بارها دیده بودم که #ابراهیم ، تسبیح شاه مقصود گران قیمت خریده.
واقعا هم این تسبیح زیبنده دست #ابراهیم بود.
وقتی یکی از دوستان می گفت:
چه تسبیح زیبایی داری!
بلافاصله #ابراهیم تسبیح را #هدیه می کرد نه تنها تسبیح که بارها حتی پیراهنش را بخشیده بود.
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
#انفاق
#هدیه_دادن
#سیره_ابراهیم
@rahe_ebrahim
#شهید_مدافع_حرم_مهدی_عزیزی
💠مهدي همواره مي گفت #شهدا زنده اند و به اين حرف اعتقاد قلبي داشت.
ما اين را در رفتار و عمل مهدي به عينه مشاهده مي كرديم. براي همين هميشه به رفتار وكردارش توجه داشت، چون خود را در محضر خدا و #شهدا مي ديد.
💠هر زمان از كنار عكس شهيدي رد مي شديم، #سلام مي داد. يك بار از كنار عكس #شهيد_ابراهيم_هادي عبور كرديم.
مهدي سلام كرد. باتعجب به مهدي گفتم: مهدي جان حمدي بخوان، صلواتي بفرست، چرا سلام مي كني؟
💠گفت: « #ابراهيم زنده است و داره ما رو مي بينه.... »
#به_روایت_دوست_شهید
@rahe_ebrahim
#شهید_ابراهیم_هادی🌹
باران شدیدی باریده بود.
خیابان 17شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند.
همان موقع #ابراهیم از راه رسید. پاچه شلوار را بالا زد. با کول کردن پیرمردها، آن ها را به طرف دیگر خیابان برد.
#ابراهیم از این کارها زیاد انجام می داد. هدفی هم جز #شکستن_نفس خودش نداشت.
مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود.
#شکستن_نفس
#رفیق_شهید
#سیره_ابراهیم
#سلام_بر_ابراهیم📚
@rahe_ebrahim
دخترانــ راهـ ـ ابراهیمـ
#شهید_ابراهیم_هادی 🌹
#ابراهیم به #مهمان و مهمان نوازی بسیار اهمیت می داد.
می گفت:
اگر می خواهیم کنار هم راحت باشیم، باید #تجملگرایی را کنار بگذاریم.
نباید خودمان را برای یک #مهمانی اذیت کنیم.
باید رفت و آمد ها و #صله_رحم را مطابق دستورات #دین و بدون #تجمل انجام دهیم،
تا رابطه خانواده ها همیشه برقرار باشد.
#سیره_ابراهیم
#مهمانی
#عید_دیدنی
@rahe_ebrahim