eitaa logo
چگونه شهید شویم؟
140 دنبال‌کننده
38 عکس
38 ویدیو
0 فایل
راه های شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔زنگ تفریح نصیحت با ادب🤦‍♂ نصیحت اخلاقی یک پدر به پسرش: پسر عزیزم بفرما و بنشین و بتمرگ هر سه یه معنی دارن ولی با هم فرق میکنن. حالا بیا بتمرگ تا فرقشو برات بگم! @raheshahadet
زنگ تفریح🔔 خارج از کشور😂 آدم شوخ طبعی بود، اولین بار که داخل خاک عراق شدیم، به محض عبور از مرز، شلوار خاکی رنگش را درآورد. پرسیدم: «پسر این چه کاری است می کنی؟» با خنده گفت: «دلم می خواهد این جا که دیگر ایران نیست، خارج از کشور است، هرطور مایل باشم لباس می پوشم. می خواهم آزاد باشم. شما هم اگر گرمتان است، می توانید لباستان را بیرون بیاورید». کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 3، صفحه:239 @raheshahadet
زنگ تفریح🔔 زهره😂 طرف میگه تا سی سالگی فکر میکردم اسمم زهره س . چون مامانم هر روز میگفت: ننه ظهره پاشو!! نارنگی😅 یارو می خواسته نارنگی بخره اسم نارنگی رو بلد نبوده به میوه فروش می گه : آقا لطفا"یه کیلو پرتقال کم باد بدید!!! فرغون😅😂 بنده خدا کیسه سیسمانو انداخته بود روی کولش داشت میبرد. مهندس بهش گفت: چرا با فرغون نمیبری؟ گفت: با فرغون امتحان کردم. لاستیکاش اذیتم میکنه!! صدای بز🤣🤣 پسرک صدای بز را، از خود بز بهتر درمی آورد. می گفت: « چوپانی همین چیزهایش خوب است». هر وقت دلتنگ بزهایش می شد، می رفت توی یک سنگر و مع مع می کرد. یک شب هفت عراقی که آمده بودند شناسایی با شنیدن صدا، طمع کرده بودند کباب بخورند. هر هفت نفر را دست به سر آورده بود عقب. توی راه هم کلی برایشان صدای بز درآورده بود. سالنامه ستاره ها، تاریخ:1388 @raheshahadet
🔔زنگ تفریح مقصر😅 طرف از تعلیم رانندگی برمی گرده خونه ؛ می بینه شلوغه ! می پرسه چی شده ؟ می گن : باباتو مار نیش زده، به رحمت خدا رفته ! می پرسه : مار از جلو نیش زده یا از عقب ؟ می گن : از عقب ! می گه : قطعا و صد در صد مار مقصره !!! امتحان رانندگی همین که نشستم افسره گفت ردی! بگو بنظرت ایرادت چیه؟گفتم اینکه زیادی مهربونم؟گفت نه چون سعی داشتی در ماشینو با سنجاق باز کنی! 🤣 مردی نزد روانشناس رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد. دکتر گفت: به سیرک شهر برو آنجا دلقکی هست، اینقدر تو را می خنداند که غمت یادت برود! مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم ...! دکتر گفت: برو بابا من فقط همینو بلدم، درمانِ دیگه ای بلد نیستم! مرد گفت : من پول ویزیت دادم باید درمانم کنی! دکتر گفت : اما من فقط همونو بلد بودم مرد گفت : پس پولمو پس بده و دکتر پول دلقک را پس داد! نکته داستان : آن مرد دروغ گفت و دلقک نبود؛ او يک خسیس بود و پول خود را پس گرفت و سپس به سراغ دلقک رفت. تسبیحت را بده یک دور بزنیم😅 نشسته بودیم دور هم کنار آتش و درددل می کردیم. هر کی تسبیح داشت درآورده بود و ذکر می گفت. تسبیح های دانه درشت و سنگی وقتی روی هم می افتادند صدای چریق چریقشان دل آدم را آب می کرد. من هم دست کردم داخل جیبم که دیدم تسبیحی نیست. از روی عادت دستم را بردم طرف تسبیح بغل دستیم تا تسبیح او را بگیرم که دستش را کشید به سمت دیگر. گفتم: «تو تسبیحت را بده یک دور بزنیم». که برگشت گفت: « بنزین نداره، اخوی!» گفتم شاید شوخی می کند به دیگری گفتم: «او هم گفت پنچره». به دیگری گفتم:«گفت موتور پیاده کردم» و بالاخره آخرین نفر گفت: «نه داداش، یک وقت می بری چپ می کنی، حال و حوصله دعوا و مرافه ندارم؛ تازه من حاجت دستم را به دیار البشری نمی دهم». همه خندیدند. چون عین عبارتی بود که خودم یادشان داده بودم. هر وقت می گفتند: تسبیح یا انگشتر و مهر و جانمازت را بده، این شعارم بود. فهمیدم خانه خراب ها دارند تلافی می کنند. مجله یادایام، صفحه:19، تاریخ:7/1384 @raheshahadet
زنگ تفریح🔔 لطیفه های بی مزه 🙈😅: به یارو می‌گن: یه جوک بگو. می‌گه: خیار🥒. می‌گن: چه بی نمک. می‌گه خب خیارشور.😅 یارو می‌ره مغازه می‌پرسه: آقا خیارشور دارین؟ یارو می‌گه: آره داریم. می‌گه: لطف می‌کنین خیارهای‌ منم بشورین؟🤦‍♂😂 یارو‌ تو ساندویچی می‌گه: آقا لطفاً خیارشور‌ نذار، یارو می‌گه: خیارشور ندارم، می‌خوای گوجه🍅 نذارم؟🤣 یارو با چکش🔨 و ساعت⏱می‌رفته ماهی‌گیری🎣. ازش می‌پرسن: چرا با این‌ها می‌ری ماهی‌گیری؟ می‌گه: وقتی ماهی‌ها اومدن ساعت بپرسن با چکش می‌زنم تو سرشون!😐 یارو در حموم رو باز می‌کنه بخارا بره بیرون، اشتباهی سمرقند میاد تو.😒 به یارو می‌گن: ژاپن کجاست؟🤔 می‌گه: مگه من نقشه‌ام؟ یارو سکه میندازه صندوق صدقات سوارش می‌شه.🤣 یارو رو برق می‌گیره، فیوز می‌پره. فیوز رو می‌زنن یارو می‌پره.🤣😅 @raheshahadet
زنگ تفریح🔔😂 1⃣فرشته ای که روی شونه سمت راستم نشسته امروز بهم گفت ... داداش حداقل یه صلوات بفرست ببینم خودکارم کار میکنه یا نه😐😂 2⃣‏آقا ما یه بار از یکی طلب داشتیم، بعد از چند سال شکایت کردیم! یه وکیل خوب هم گرفتیم که کارها زودتر جلو بره... آخرش موفق شدیم پول رو از اون یارو بگیریم و یه تومن روش بذاریم پول وکیل رو بدیم😰😂 3⃣رفتم کلیسا ببینم چجوریه؟ کشیش گفت: لطفا بیاین این میز رو جابجا کنید ۹۵ درصد گفتن یا علیییی😳😬😂 4⃣‏المپیک قبلی شناگر ایرانی بین پنجاه و هشت نفر پنجاه و هفتم شد ،🌊 رییس فدراسیون میگفت فراتر از انتظار ما بوده ، فک کنم انتظار داشت غرق بشه😐😂😂 5⃣یارو یک دستش قطع میشه افسردگی میگیره. یکی دیگه رو میبینه دو دستش قطعه ولی داره قر میده.!!!!!!!!! میگه: خوش به حالت چه روحیه ای داری؟ یارومیگه: روحیه کجا پشتم میخاره😅😂🤣🤣🤣 6⃣یه ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍینقدررر ﭘﯿﺮه ﮐﻪ ﯾﻪ ﻣﺪﺗﯽ ﺩﺳﺖ ﺟﻤﻌﯽ ﺭﯾﺶ گذﺍﺷﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﺸﮑﯽ ﭘﻮﺷﯿﺪﯾﻢ ﺑﻠﮑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭﺩﺭﻭﺍﯾﺴﯽ ﺑﯿﻔﺘﻪ ﻭ ﺑﻤﯿﺮﻩ . ولی بازم نمرد مام به زور خاکش کردیم!!😶 7⃣توشهربازی جیغ میزدم. یاروگفت چته؟ گفتم همه میان شهربازی جیغ میزنن. گفت نه وقتی به میله های شهربازی تکیه دادن😒😅🤣 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 8⃣یه بار بچگیا از چند نفر کتک خوردم بهشون گفتم جراتشو دارین همینجا وایستین تا برگردم... یه ساعت دیگه برگشتم ببینم رفتند یا نه ، دوباره کتکم زدن 😑 @raheshahadet ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔔زنگ تفریح😅 دختره ميگه: هر بار تصادف ميكنم بابام ميگه قربون دخترم بشم كه داره با تجربه ميشه اونوقت من يبار زنگ زدم به بابام گفتم تصادف كردم گفت يه خط رو ماشين افتاده باشه به ابالفضل میکشمت.. گفتم بابا ما كه اصن ماشين نداريم يه موتوري بهم زده توبيمارستانمم، گفت موتور یارو که صدمه ندیده؟ 😐😄 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ ازبس نورانی بوده😂😅 هر بار که به مرخصی می رفتم برای پسرم آن قدر از جبهه و صفا و صمیمیت، اخلاص و نورانیت بچه های رزمنده می گفتم که جبهه را ندیده یک دل نه صد دل عاشق آنجا شده بود و یک بار پایش را توی یک کفش کرد که من هم می آیم و الا نمی گذارم بروید.بالاخره یکبار با من به جبهه آمد ، مرتب از نورانیت نیروها برایش می گفتم. یکبار با یکی از برادران جنوبی برخورد کردیم که سیه چهره بود و او با حساسیتی گفت: «بابا مگر فرمانده ها نباید نورانی تر از بقیه باشند؟» من هم گفتم: «باباجون او از بس نورانی بوده صورتش سوخته!!» کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 2، صفحه:162 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ از خط برایت می آورم🤣 برای این که مجروحان دردشان را از یاد ببرند و جراحت یا نقص عضوشان زیاد نمود نداشته باشد، هنگامی که در رفت و آمد و کار و استراحت مشکلی پیدا می کردند، مناسب حال هر کدام کلمه ای شنیده می شد: برادر سرت درد می کند؟ «غصه نخور می روم خط یک، سر نو برایت می آورم»، پایت 🦵مجروح شده؟ «بکن بینداز دور، برو از خط یک پای قشنگ بردار.» دستت🤚 قطع شده؟ «عیبی نداره، رفتیم عملیات بعدی یک دست قوی و سالم💪 می آوریم.» همه ی این ها کنایه از این بود که در معرکه ی جنگ اعضا قطع شده فراوان است. کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 2، صفحه:172 @raheshahadet
زنگ تفریح🔔 1⃣دیگر نگران شب اول قبر نباشید!! گاج منتشر کرد : مجموعه سوالات شب اول قبر با پاسخهای طبقه بندی شده عزرائیل را به خانه ببرید! 😂😂 2⃣ـ لالایی چیست؟ هشدار پلیس عربستان به کسانی که در اتوبان لایی می کشند! « لا لایی » 3⃣مامانم زنگ زده آتش نشانی که آقا توی انباری خونه ی ما یه مار هست... هیچی اون بدبختا اومدن همه چیو زیر و رو کردن وسایلو انداختن بیرون، آخر سر هیچی پیدا نکردن و رفتن... بهش میگم مامان مطمئنی مار دیدی؟ میگه: نه مامان جون میخواستم انباری رو خالی کنم دست تنها بودم!😐😂😂 4⃣ﺩﯾﺮﻭﺯ ﮐﯿﺒﻮﺭﺩم ﻮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻤﯿﺰﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﯾﯿﻢ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺍﺯﻡ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﯿﻪ؟ ﻣﯽ ﮔﻢ : ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﻪ : ﻣﻦ ﻧﺒﺮﺩﻡ ! ﻣﯽ ﮔﻢ : ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻩ ! ﻣﯽ ﮔﻪ : ﻣﻦ ﻧﺒﺮﺩﻡ ! ﻣﯽ ﮔﻢ : ﮐﯿﺒﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﭘﺎ ﺷﺪ ﺭﻓﺖ ﭘﯿﺶ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ : ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺨﺪﺍ ﻣﻦ ﻧﺒﺮﺩﻡ ... ﯾﻌﻨﯽ ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻭ ﮐﻮﺑﻮﻧﺪﻡ ﺗﻮ ﺳﺮﻡ ! ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﻣﯿﮕﻪ : ﺻﺪﺍﯼ ﭼﯽ ﺑﻮﺩ؟ ﻣﯿﮕﻢ ﮐﯿﺒﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺲ ﮐﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﺠﺎﻟﺖ ﺑﮑﺶ ﻧﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﭽﻪ ﺑﺮﺩﻩ ، ﻧﻪ ﻣﻦ ، ﻧﻪ کس ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ! ﺧﻮﺩﺕ ﮔﻤﺶ ﮐﺮﺩﯼ! ﺗﻮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺗﺎﻗﻪ! ﭘﺎﺷﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﮕﺮﺩ !!! ﻫﯿﭽﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮ ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﯾﻪ ﺗﯿﻢ ﺗﺠﺴﺲ ﺣﺮﻓﻪ ﺍﯼ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﻧﺒﺎﻟﺶ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ!😂😩😟😂 5⃣شخصی نزد شیخی رفت تا از زبان‌ درازی و سرکوفت های زنش شکایت کند و مشورتی بگیرد شیخ گفت بابت هر کاری که زنت برایت انجام می‌دهد از او تعریف و تمجید کن هنگام شام زن سفره را پهن کرد. مرد با اولین لقمه‌ای که خورد شروع کرد از دستپخت زنش تعریف ‌کردن و گفت تا حالا چنین غذای لذیذی نخورده ام. زن گفت: زهرمار بخوری، چندین سال برایت غذا پختم اما یکبار هم تعریف نکردی حال که خواهرت برای اولین بار غذا برایمان فرستاده، تعریف و تمجید میکنی!😂 6⃣‏مهندسی معکوس! سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم چرا اینقدر غذا بی نمکه؟😕 گفت اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا😉 گفتم آهاااااا! اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه!😂 خواستم خودت اعتراف کنی!😁 7⃣‌ قیامت میشه به جهنمیا میگن با خودتون یه آدم خوب بیارین تا برین بهشت 😇 یکی شهید میاره... یکی یه جانباز میاره... نوبت جفر میشه، می بینن با فرغون خالی داره میاد 😳 می پرسن چیه؟ میگه: برید کنار، توش مفقود الاثره 😂😂‎ 8⃣این پدر مادرای جدیدو دیدید ؟ 😳 تا یه خرده چایی داغ میریزه رو دست بچشون جیغ و داد میکنن و پونصد بار محل سوخته شده رو بوس و نوازش میکنن که مبادا بچه دردش بیاد 😐 والا قدیما من یه بار افتادم توی دیگ حلیم ، کل وجوم سوخت بعدش پدرم گفت: داد نزن بچه مگه چی شده پس آتش جهنمو میخوای چکار کنی تو؟😳😐 مادرمم تا سه روز کتکم میزد که همسایه ها گفتن حلیم مزه پسرتو میده 😐😂😂😂 9⃣‏ده دوازده سالم بود همیشه یواشکی از زیر فرش خونه مادربزرگم یدونه دویست تومنی بر میداشتم میرفتم خوراکی میخریدم ، بزرگ که شدم رفتم قضیه رو تعریف کنم ازش حلالیت بگیرم زنگ زد خونه عمه ام گفت پاشو بیا دزد انگشترت پیدا شد..🤦‍♂😕 @raheshahadet ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🔔زنگ تفریح😅 1⃣دزدى😈 به خانه روضه خوانى وارد شد، اثاثیه او را جمع کرد وقتى که خواست آنرا از زمین بر دارد، گفت : یا على ! روضه خوان از صداى او بلند شد، دست دزد را گرفت و به او گفت : من این اموال را یک عمر با یا حسین یا حسین گفتن جمع کرده ام ، تو مى خواهى همه را با یک یا على ببرى . 2⃣پشت یه پراید نوشته بود : اعوذ بالله من النیسان الرجیم😅 3⃣ حیف نون رفته بوده مکه. تو مراسمی که باید به شیطان سنگ بزنه، یهو سنگاش تموم می شه،اونم به جاش شروع می کنه به فحش خواهر و مادر دادن !!!🤦‍♂🤣 4⃣به یاد دارم که یک روز توی کوچه نشسته بودیم . یک وقت دیدم یک زنی چادر سر کرده🧕 و صورتش را پوشانده ، به نزد من آمد تا رد شد سلام کرد و ما گفتیم این زن از همسایه ها است و جواب سلامش را دادیم و دو قدمی که رد شد دوباره برگشت و ما را بغل کرد و بوسید و بعد به طرف منزل ما راه افتاد و به داخل خانه رفت . آن لحظه من خیلی خجالت کشیدم و گفتم چرا این زن همسایه این کار را کرد ، رنگمان قرمز شده بود😰 و بعد با خود گفتم بروم ببینیم این خانم چه کسی بود . وقتی وارد حیاط شدم دیدم پسرم کمال است که با همان چادر و اسلحه ای که به کمر بسته در کنار مادر و همسرش نشسته و دارد به من می خندد😅 و من هم نیز خنده ام گرفت. شهید کمال‌ جان‌فزا منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره بزرگداشت سرداران و 23000 شهید استانهای خراسان وجعلنا 5⃣وجعلنایی شنیده بود، اما نمی دانست این آیه است یا حدیث یا چیزی دیگر. عبارت کامل را هم تا آن روز ندیده بود، فقط می دانست که بچه ها در خط مقدم، زیاد از این عبارت استفاده می کردند. خلاصه آن روز یک بنده ی خدایی را پیدا کرد و پرسید: «شماها وقتی با دشمن روبرو می شوید، چه چیزی می گویید که کشته نمی شوید؟!» آن بنده ی خدا که تا آن موقع، آدمی به این ناواردی ندیده بود، پاسخ داد: «البته بیشتر به اخلاص مربوط می شود» و ادامه داد: «اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله بایستی و آهسته بخوانی: اللهم الرزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لاقلبنا و مغزنا برحمتک یا ارحم الراحمین» و طوری این کلمات را به عربی تلفظ کرد که او باورش شد. هنوز چند قدمی دور نشده بود که کلمات درهم فارسی و عربی او را به شک انداخت و گفت: «اخوی، غریب گیر آوردی؟!» 😢 کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 2، صفحه:206 @raheshahadet
🔔زنگ تفریح 1⃣یکی با خدا لج میکنه نصف شب در مسجدو میزنه فرار میکنه.😅 2⃣ رو در مسجد نوشته بودن: اگر از گناه خسته شدی، وارد شو! یکی با خودکار زیرش نوشته بود: اگر خسته نشدید با این شماره تماس بگیرید!🤦‍♂😂 3⃣ یه بار یه تیمسار می ره بازدید از ارتش ، یه کفاش می بینه می گه : پسر اینجا چکاره ای ؟ کفاش هول می شه می گه تیمسارم کفاش! 😂 4⃣صحبت از سختیهای ماه رمضان شد . دوستی از روی مزاح گفت :« این سفره های ماه محرم و صفر است که ما را زنده نگه داشته وگرنه ماه رمضان ، کلک همه را کنده بود !!»😉 5⃣ یه معتاد تو پیغامگیر تلفونش ضبط کرده بود: هشتم ولی خشتم! 😌 6⃣طرف دل درد داشت رفت دکتر . دکتر یه ظرف کوچیک🧫 بهش داد و گفت :فردا تو این مدفوعت رو بریز بیار. طرف فرداش با یه سطل پر رفت پیش دکتر . دکتر گفت این چیه ، چرا اینقدر زیاد . گفت : آقای دکتر گفتم شاید تعارف میکنی.🤦‍♂😅😂 7⃣به غضنفر میگن دوست داری بچه ات پسر باشه یا دختر ؟ میگه فرقی نمیکنه ، سالم باشه ، سگ باشه !😐 @raheshahadet
🔔زنگ تفریح 1⃣از حیف نون میپرسن بابات چطور مرد؟ میگه: از پشت بام افتاد رو كولر،كولر شكست افتاد رو ایوون،ایوون خراب شد افتاد روی گلخونه ،گلخونه خراب شد ... دیدیم همینجور پیش بره خونه خراب میشیم ؛ رو هوا با تفنگ دو لول زدیمش! 😎😜😂 2⃣فامیلمون یه درخت گوجه سبز تو حیاطش داره کم کم داریم معذب میشیم که پیش خودش فکر میکنه بخاطر همون باهاش رفت و آمد میکنیم ، طفلک میخواست سینی چای رو بیاره بالای درخت نزدیک بود بیفته😂😂 3⃣از خواستگار پرسیدن : دستت کج نیست؟ گفت هرگز... معتاد نیستی؟ گفت خدا اون روز رو نیاره... پرسیدن چشمت دنبال ناموس مردم نیست؟ گفت بمیرم ولی دزد ناموس نشم... پرسیدن دست بِزن نداری؟ گفت بشکنه دستم اگه همچین کاری بکنم... هر چی از رذایل اخلاقی پرسیدن، تکذیب کرد... آخرش پرسیدن تو هیچ‌ خصلت بدی نداری؟ گفت: فقط دروغ میگم😂😁 4⃣از زنان کشور هاي مختلف سوال شد... اگر شوهرتون رو با زن ديگري ببينيد با شوهرتون چيکار ميکنيد؟؟ زن سويسي : ازش ميپرسم از چي من خوشش نيومده؟ زن روسي : خونه رو ترک ميکنم... زن ايتاليايي : اون زن رو ميکشم... زن اسپانيايي : شوهرم رو ميکشم... زن آمريکايي : جفتشون رو ميکشم... زن ايراني : شوهر من از اين کارها نمیکنه...😂 5⃣‏قبلنا مادرم مانتو دوزی داشت و بیشتر کاراش و من تن میکردم... یسری بابام با دوستش اومده بودن خونه ما بابام تا خرخره از من تعریف کرده بود که پسرم یلی شده برای خودش ، هیچوقت حالت چهره‌شون وقتی با مانتوی تنم براشون چایی بردم یادم نمیره😁😂 @raheshahadet
زنگ تفریح🔔 1⃣می دونید اگر به چاییا فحش ناموسی بدید چی میشن؟ غیرtea میشن😂 2⃣میدونی اگه پلنگ بره فیزیوتراپی چی میشه؟ میشه پَ😂😂 3⃣یه روز یه هشتپا یادش میره آلارم بذاره ده پا میشه😂😝 4⃣ میدونی یخچالا یه ضرب المثل دارن که میگن فریزر با فریزر ساید بای ساید.😅😅 5⃣میدونی اگه یه کتری 🫖 تو حادثه ای  بره تو کما و بعد از کما در بیاد، چی میگن؟ میگن : خدارو شکر به جوش  اومد😂😅 6⃣میدونی کاکتوسای 🌵 با معرفت بهم چی میگن؟ میگن خارداشتی در خدمتیم داداش🤣🌵 7⃣میدونی وقتی صبحانه ها 🍳🍞 به قولشون وفا میکنن  چی میگن؟ میگن حلورده وفا... 😆😆 8⃣میتونستی وقتی پارچه ها حوصله شون سر بره چی میشه ؟ ملافه میشن🤣😂 9⃣سگ ها 🦮 🐕🐕‍🦺🐩 یه ضرب المثلی دارند که میگه: هار که عار نیست.😅😆😂 @raheshahadet