eitaa logo
چگونه شهید شویم؟
140 دنبال‌کننده
38 عکس
38 ویدیو
0 فایل
راه های شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
زنگ تفریح🔔 زهره😂 طرف میگه تا سی سالگی فکر میکردم اسمم زهره س . چون مامانم هر روز میگفت: ننه ظهره پاشو!! نارنگی😅 یارو می خواسته نارنگی بخره اسم نارنگی رو بلد نبوده به میوه فروش می گه : آقا لطفا"یه کیلو پرتقال کم باد بدید!!! فرغون😅😂 بنده خدا کیسه سیسمانو انداخته بود روی کولش داشت میبرد. مهندس بهش گفت: چرا با فرغون نمیبری؟ گفت: با فرغون امتحان کردم. لاستیکاش اذیتم میکنه!! صدای بز🤣🤣 پسرک صدای بز را، از خود بز بهتر درمی آورد. می گفت: « چوپانی همین چیزهایش خوب است». هر وقت دلتنگ بزهایش می شد، می رفت توی یک سنگر و مع مع می کرد. یک شب هفت عراقی که آمده بودند شناسایی با شنیدن صدا، طمع کرده بودند کباب بخورند. هر هفت نفر را دست به سر آورده بود عقب. توی راه هم کلی برایشان صدای بز درآورده بود. سالنامه ستاره ها، تاریخ:1388 @raheshahadet
🔔زنگ تفریح مقصر😅 طرف از تعلیم رانندگی برمی گرده خونه ؛ می بینه شلوغه ! می پرسه چی شده ؟ می گن : باباتو مار نیش زده، به رحمت خدا رفته ! می پرسه : مار از جلو نیش زده یا از عقب ؟ می گن : از عقب ! می گه : قطعا و صد در صد مار مقصره !!! امتحان رانندگی همین که نشستم افسره گفت ردی! بگو بنظرت ایرادت چیه؟گفتم اینکه زیادی مهربونم؟گفت نه چون سعی داشتی در ماشینو با سنجاق باز کنی! 🤣 مردی نزد روانشناس رفت و از غم بزرگی که در دل داشت برای دکتر تعریف کرد. دکتر گفت: به سیرک شهر برو آنجا دلقکی هست، اینقدر تو را می خنداند که غمت یادت برود! مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم ...! دکتر گفت: برو بابا من فقط همینو بلدم، درمانِ دیگه ای بلد نیستم! مرد گفت : من پول ویزیت دادم باید درمانم کنی! دکتر گفت : اما من فقط همونو بلد بودم مرد گفت : پس پولمو پس بده و دکتر پول دلقک را پس داد! نکته داستان : آن مرد دروغ گفت و دلقک نبود؛ او يک خسیس بود و پول خود را پس گرفت و سپس به سراغ دلقک رفت. تسبیحت را بده یک دور بزنیم😅 نشسته بودیم دور هم کنار آتش و درددل می کردیم. هر کی تسبیح داشت درآورده بود و ذکر می گفت. تسبیح های دانه درشت و سنگی وقتی روی هم می افتادند صدای چریق چریقشان دل آدم را آب می کرد. من هم دست کردم داخل جیبم که دیدم تسبیحی نیست. از روی عادت دستم را بردم طرف تسبیح بغل دستیم تا تسبیح او را بگیرم که دستش را کشید به سمت دیگر. گفتم: «تو تسبیحت را بده یک دور بزنیم». که برگشت گفت: « بنزین نداره، اخوی!» گفتم شاید شوخی می کند به دیگری گفتم: «او هم گفت پنچره». به دیگری گفتم:«گفت موتور پیاده کردم» و بالاخره آخرین نفر گفت: «نه داداش، یک وقت می بری چپ می کنی، حال و حوصله دعوا و مرافه ندارم؛ تازه من حاجت دستم را به دیار البشری نمی دهم». همه خندیدند. چون عین عبارتی بود که خودم یادشان داده بودم. هر وقت می گفتند: تسبیح یا انگشتر و مهر و جانمازت را بده، این شعارم بود. فهمیدم خانه خراب ها دارند تلافی می کنند. مجله یادایام، صفحه:19، تاریخ:7/1384 @raheshahadet
📕دفترچه گناهان یک شهید 16 ساله !!! . . در تفحص شهدا ، دفترچه یک شهید 16 ساله که گناهان هر روزش را می نوشت پیدا شد. گناهان یک هفته او اینها بود : شنبه : بدون وضو خوابیدم . یکشنبه : خنده بلند در جمع . دو شنبه : وقتی در بازی گل زدم احساس غرور کردم . سه شنبه : نماز شب را سریع خواندم . چهارشنبه : فرمانده در سلام کردن از من پیشی گرفت . پنجشنبه : ذکر روز را فراموش کردم . جمعه : تکمیل نکردن 1000 صلوات و بسنده به 700 صلوات . @raheshahadet
🔔زنگ تفریح😅 دختره ميگه: هر بار تصادف ميكنم بابام ميگه قربون دخترم بشم كه داره با تجربه ميشه اونوقت من يبار زنگ زدم به بابام گفتم تصادف كردم گفت يه خط رو ماشين افتاده باشه به ابالفضل میکشمت.. گفتم بابا ما كه اصن ماشين نداريم يه موتوري بهم زده توبيمارستانمم، گفت موتور یارو که صدمه ندیده؟ 😐😄 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ ازبس نورانی بوده😂😅 هر بار که به مرخصی می رفتم برای پسرم آن قدر از جبهه و صفا و صمیمیت، اخلاص و نورانیت بچه های رزمنده می گفتم که جبهه را ندیده یک دل نه صد دل عاشق آنجا شده بود و یک بار پایش را توی یک کفش کرد که من هم می آیم و الا نمی گذارم بروید.بالاخره یکبار با من به جبهه آمد ، مرتب از نورانیت نیروها برایش می گفتم. یکبار با یکی از برادران جنوبی برخورد کردیم که سیه چهره بود و او با حساسیتی گفت: «بابا مگر فرمانده ها نباید نورانی تر از بقیه باشند؟» من هم گفتم: «باباجون او از بس نورانی بوده صورتش سوخته!!» کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 2، صفحه:162 ❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️ از خط برایت می آورم🤣 برای این که مجروحان دردشان را از یاد ببرند و جراحت یا نقص عضوشان زیاد نمود نداشته باشد، هنگامی که در رفت و آمد و کار و استراحت مشکلی پیدا می کردند، مناسب حال هر کدام کلمه ای شنیده می شد: برادر سرت درد می کند؟ «غصه نخور می روم خط یک، سر نو برایت می آورم»، پایت 🦵مجروح شده؟ «بکن بینداز دور، برو از خط یک پای قشنگ بردار.» دستت🤚 قطع شده؟ «عیبی نداره، رفتیم عملیات بعدی یک دست قوی و سالم💪 می آوریم.» همه ی این ها کنایه از این بود که در معرکه ی جنگ اعضا قطع شده فراوان است. کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 2، صفحه:172 @raheshahadet
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین” شہید‌شدن یڪ‌اتفاق‌نیست ‌گلے‌ست‌ڪھ‌بࢪای‌شڪفتن باید‌خون‌دل‌بخوࢪے 🥀 @raheshahadet
🔔زنگ تفریح😅 1⃣دزدى😈 به خانه روضه خوانى وارد شد، اثاثیه او را جمع کرد وقتى که خواست آنرا از زمین بر دارد، گفت : یا على ! روضه خوان از صداى او بلند شد، دست دزد را گرفت و به او گفت : من این اموال را یک عمر با یا حسین یا حسین گفتن جمع کرده ام ، تو مى خواهى همه را با یک یا على ببرى . 2⃣پشت یه پراید نوشته بود : اعوذ بالله من النیسان الرجیم😅 3⃣ حیف نون رفته بوده مکه. تو مراسمی که باید به شیطان سنگ بزنه، یهو سنگاش تموم می شه،اونم به جاش شروع می کنه به فحش خواهر و مادر دادن !!!🤦‍♂🤣 4⃣به یاد دارم که یک روز توی کوچه نشسته بودیم . یک وقت دیدم یک زنی چادر سر کرده🧕 و صورتش را پوشانده ، به نزد من آمد تا رد شد سلام کرد و ما گفتیم این زن از همسایه ها است و جواب سلامش را دادیم و دو قدمی که رد شد دوباره برگشت و ما را بغل کرد و بوسید و بعد به طرف منزل ما راه افتاد و به داخل خانه رفت . آن لحظه من خیلی خجالت کشیدم و گفتم چرا این زن همسایه این کار را کرد ، رنگمان قرمز شده بود😰 و بعد با خود گفتم بروم ببینیم این خانم چه کسی بود . وقتی وارد حیاط شدم دیدم پسرم کمال است که با همان چادر و اسلحه ای که به کمر بسته در کنار مادر و همسرش نشسته و دارد به من می خندد😅 و من هم نیز خنده ام گرفت. شهید کمال‌ جان‌فزا منبع: اطلاعات دریافتی از کنگره بزرگداشت سرداران و 23000 شهید استانهای خراسان وجعلنا 5⃣وجعلنایی شنیده بود، اما نمی دانست این آیه است یا حدیث یا چیزی دیگر. عبارت کامل را هم تا آن روز ندیده بود، فقط می دانست که بچه ها در خط مقدم، زیاد از این عبارت استفاده می کردند. خلاصه آن روز یک بنده ی خدایی را پیدا کرد و پرسید: «شماها وقتی با دشمن روبرو می شوید، چه چیزی می گویید که کشته نمی شوید؟!» آن بنده ی خدا که تا آن موقع، آدمی به این ناواردی ندیده بود، پاسخ داد: «البته بیشتر به اخلاص مربوط می شود» و ادامه داد: «اولاً باید وضو داشته باشی، ثانیاً رو به قبله بایستی و آهسته بخوانی: اللهم الرزقنا ترکشاً ریزاً بدستنا یا پاینا و لاقلبنا و مغزنا برحمتک یا ارحم الراحمین» و طوری این کلمات را به عربی تلفظ کرد که او باورش شد. هنوز چند قدمی دور نشده بود که کلمات درهم فارسی و عربی او را به شک انداخت و گفت: «اخوی، غریب گیر آوردی؟!» 😢 کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 2، صفحه:206 @raheshahadet
51.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از راه های شهادت شنیدن خاطرات داستانها و راز های شهدا از خانواده ی آنهاست.. قسمت اول مستند پنجاه و چهارم4⃣5⃣ @raheshahadet
51.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از راه های شهادت شنیدن خاطرات داستانها و راز های شهدا از خانواده ی آنهاست.. قسمت دوم مستند پنجاه و چهارم4⃣5⃣ @raheshahadet
46.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی از راه های شهادت شنیدن خاطرات داستانها و راز های شهدا از خانواده ی آنهاست.. قسمت سوم مستند پنجاه و چهارم4⃣5⃣ @raheshahadet
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ محاسبه‌ی شبانه شهید حسن باقری 🔻 رهبر انقلاب:  پارسال یا پیرارسال بود که من شرح حال شهید افشردی (باقری) را میخواندم - به نظرم شرح حال ایشان یا یکی دیگر از همین شهدا بود - در آنجا ذکر شده بود که ایشان هر روز را مینوشته؛ همین که در توصیه‌ی علمای اخلاق و در توصیه‌های بعضی از احادیث و اینها هم هست که خطاهای خودتان را بنویسید، هر شب خودتان را کنید. او این چیزها را روی کاغذ مینوشته. ماها رومان نمیشود خودمان بنویسیم، روی کاغذ بیاوریم، علنی کنیم؛ ولو بین خودمان و کاغذ. او در یادداشتهای خود نوشته بود که مثلاً من شب دیدم امروز این چند تا گناه را انجام دادم. 🔹این ، خیلی چیز خوبی است. انسان باید خود را محاسبه کند، بعد از انجام گناهان خود کم کند. ما به بعضی از گناه‌ها عادت کرده‌ایم - گاهی انسان پنج تا، شش تا، ده تا گناه را عادت کرده - همت کنیم اینها را یکی یکی کنار بگذاریم؛ این نقاط ضعف را یکی یکی کم کنیم. ۱۳۹۰/۰۱/۲۳ شصت و سوم3⃣6⃣ @raheshahadet
43.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند کوتاه | قرار عاشقی با گل نرگس پدر شهید خانزاده در دیدار ۱۳۹۷/۱۲/۲۱ جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب، دست‌نوشته‌ای را قرائت کرد، که این شهید مدافع حرم در آن به ملاقات خود با حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی فرجه‌الشریف اشاره کرده است. 📥 سایر کیفیتها👇 https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49839 https://eitaa.com/raheshahadet