eitaa logo
چگونه شهید شویم؟
140 دنبال‌کننده
38 عکس
38 ویدیو
0 فایل
راه های شهادت
مشاهده در ایتا
دانلود
🔔زنگ تفریح آموزش نارنجک😅 شلمچه بودیم! شیخ مهدی می خواست آموزشِ پرتابِ نارنجک بده. گفت: « بچه ها خوب نگاه کنید. محمد! حواست این جا باشه. احمد! این جوری نارنجکو پرتاب می کنند. خوب نگاه کنید تا خوب یاد بگیرید. خوب یاد بگیرید که یه وقتی خودتون یا یه زبون بسته ای رو نفله نکنید. من توی پادگان بهترین نارنجک زن بودم. اول، دستتون رو می ذارین این جا. » بعد شیخ مهدی ضامنو کشید و گفت: « حالا اگه ضامنو رها کنم، در عرض چند ثانیه منفجر می شه.» داشت حرف می زد و از خودش و نارنجک پرانی اش تعریف می کرد که فرمانده از دور داد زد:« آهای شیخ مهدی! چیکار می کنی؟» شیخ مهدی یه دفعه ترسید و نارنجک و پرت کرد. نارنجک رفت و افتاد رو سرِ خاکریز. بچه ها صاف ایستاده بودند و هاج و واج نارنجک و نگاه می کردند که حاجی داد زد: « بخواب برادر! بخواب!» انگار همه رو برق بگیره. هیچ کس از جاش تکان نخورد. چند ثانیه گذشت. همه زُل زده بودند به سرِ خاکریز؛ که نارنجک، قِل خوردو رفت اون طرفِ خاکریز و منفجر شد. شیخ مهدی رو به بچه ها کرد و گفت: « هان! یاد گرفتید! دیدید چه راحت بود!» فرمانده خواست داد بزند سرش که یه دفعه ای صدایی از پشت خاکریز اومد که می گفت: « الله اکبر! الموت لِصدّام!» بچه ها دویدن بالای خاکریز ببینن صدای کیه؟ دیدند یه عراقی ای، زخمی شده و به خودش می پیچه. شیخ مهدی عراقی رو که دید، داد زد:« حالا بگویید شیخ مهدی کار بلد نیست؟! ببینید چیکار کردم!» راوی: محسن صالحی حاجی آبادی فلش کارت جغله های جهاد @raheshahadet
🔔زنگ تفریح اگر رفتی توی حال😌 بچه هایی که خیلی با هم صمیمی بودند و تقریباً می توانستند با همه ی مخفی کاری های دیگران متوجه شوند چه کسی نماز شب می خواند، وقتی می خواستند به نحوی التماس دعا بگویند، به شوخی می گفتند: "تو را به خدا تو حال رفتی در هال را روی خودت نبند" و یا این که "رفتی توی حال در هال را ببند نیفتی توی راه پله! " کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 1، صفحه:133 @raheshahadet
زنگ تفریح🔔 خارج از کشور😂 آدم شوخ طبعی بود، اولین بار که داخل خاک عراق شدیم، به محض عبور از مرز، شلوار خاکی رنگش را درآورد. پرسیدم: «پسر این چه کاری است می کنی؟» با خنده گفت: «دلم می خواهد این جا که دیگر ایران نیست، خارج از کشور است، هرطور مایل باشم لباس می پوشم. می خواهم آزاد باشم. شما هم اگر گرمتان است، می توانید لباستان را بیرون بیاورید». کتاب فرهنگ جبهه (شوخی طبعی ها)جلد 3، صفحه:239 @raheshahadet