#حدیث
#قرآن
#اشرافی_گری
#سیره_نبوی
#پیامبر
#فقیر
#غنی
#طبقه_ممتاز
#امالی
#شیخ_طوسی
#آیت_الله_خامنه_ای
#درس_خارج_فقه
#جلسه48 (امروز یک شنبه 22-10-1398)
📌 نفی طبقه ممتاز
بسم الله الرّحمن الرّحیم
أخبرنا حمویه ، قال حدثنا أبو الحسین ، قال حدثنا أبوخلیفه، قال حدثنامسلم بن ابراهیم أبوعمرو، عن قره، قال
:حدثناعون بن عبد الله بن عتبه، قال کسی أبوذر بردین ،فاتزر بأحدهما وارتدی بشمله، وکسا غلامه أحدهما، ثم خرج إلی القوم فقالوا له یا أباذر لولبستهما جمیعا کان أجمل . قال أجل ، ولکنی سمعت النبی (صلی الله علیه وآله ) یقول أطعموهم مما تأکلون ، وألبسوهم مما تلبسون .
📚 «امالی شیخ طوسی، صفحۀ 403»
▪ شخصی دو قطعه برد یمنی را به جناب ابی ذر هدیه کرد. برد یمانی، پارچۀ درجۀ یک مورد استفاده بوده است. وقتی دو قواره میدادند، یعنی: یکی را به کمرش ببندد، یکی را روی دوشش بیندازد. لباس متعارفی در آنوقت بوده است، مثل حالت احرام، لنگی ببندند و روی دوششان هم یک چیزی بیندازند. فاتّزر بأحدهما و ارتدی بشملة، جناب ابی ذر آن قسمت ازار را که به کمر میبندند، خودش برداشت و استفاده کرد، اما آن که بعنوان رداء روی دوش می اندازند، آن را به غلامش داد، خودش یکی را برداشت، غلامش هم یکی را صاحب شد.
▪ مردم به او گفتند: اگر هر دو برد را خودت میپوشیدی، یکی را ازار میکردی، دیگری را دوش میانداختی؛ این، قشنگتر و بهتر بود. چرا اینطور کردی؟! قوارهها را لنگه به لنگه کردی! ایشان «فرمود: بله، قشنگتر بود
▪ و لکن از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: از آنچه خودتان میخورید، از همان غذا به غلامتان، به خدمتکارتان بدهید! و از آنچه خودتان میپوشید، به خدمتکارتان بپوشانید!
▪ اسلام، این است. نفی طبقۀ ممتاز، این، جزو مبانی و اساس اسلام است. نباید طبقۀ ممتازهای درست بشود، همه مثل هم.
▪ البته در بین آحاد مردم، یکی بالاتر است، یکی پائینتر است، این، اشکالی ندارد، در شرع مقدّس پیشبینی هم شده، مانعی هم ندارد. یکی فقیر است، یکی غنی است اما در جامعه یک طبقۀ ممتازی بوجود بیاید که امتیازات بارزی نسبت به طبقۀ فقیر داشته باشد، این را اسلام قبول ندارد.
▪ و زهد جناب ابی ذر همین چیزها است. این همان چیزی است که متأسفانه بعد از پیغمبر با گذشت چند سالی، این خواستۀ اسلام و این مبنای اسلامی نقض شد! بنده یک وقتی در خطبۀ نماز جمعه مفصّل شرح دادم که از صحابۀ بزرگ چه کسانی سمت دنیا رفتند و طبقۀ ممتاز را درست کردند.
▪ ما هم باید مراقب باشیم، در جمهوری اسلامی سعی کنیم طبقۀ ممتاز درست نکنیم، سعی کنیم اشرافیگری را تقویت نکنیم. متأسفانه یک عده ای بطور قهری، بر اثر تربیتهای غلط به این سمت حرکت میکنند، لکن این نباید عمومیت پیدا کند! این خطر وجود دارد که واقعاً عمومیت پیدا کند
.
☘☘☘
💻برای ترویج ؛تبلیغ و انتشار آموزه های قرآنی خالصانه تلاش کنیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وسَهِّلْ مَخْرَجَهُمْ
@rahighemakhtoom
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بی نیازی از منظر امام مجتبی علیه السّلام
از بیانات نورانی #امام_مجتبی (سلام الله علیه) رسیده است که از آن حضرت سئوال کردند: #توانگری و #بی_نیازی به چیست؟ فرمود: (رِضَا النَّفس بِمَا قُسِمَ لَها)، انسان به تقسیم الهی راضی باشد. آنچه را ذات اقدس اله برای او مقدّر کرده است، به او #رضا بدهد؛ این همان بی نیازی نفسانی است. این #غنا صفت ذات اقدس اله است که او #غنی است، یعنی اصلاً #محتاج نیست. بندگان صالح که مظهر ذات اقدس اله هستند، به جایی می رسند که احساس #نیاز نمی کنند.
🔷️ ر.ک تحف العقول / صفحه ۲۲۵
✅ درس اخلاق _ قم ؛ اردیبهشت ۱۳۸۲
#آیت_الله_جوادی_آملی
#علامه_جوادی_آملی
#جوادی_آملی
#امام_حسن_مجتبی
#امام_حسن
#سبط_اکبر
#حسن_بن_علی
🔅تفسیر و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#پرسش #پرسمان #آموزه #معارف #قرآنی #صمد #غنی
🔰تفاوت بین «صمد» و «غنی» 1
پیش از بیان تفاوت دو واژه «صمد و غنی» ، نخست معانی لغوی آن ها را بررسی می کنیم : الف ) واژه صمد: کتاب های لغت ، معانی متعددی برای آن بیان کرده اند که عمده آن سه تا است :
☑️۱ . صمد از ریشه صَمْد (بر وزن ضرب ) به معنای قصد است . صَمَد ، وصف به معنای مفعول ، یعنی مقصود است .
☑️۲ . دایمی ، ثابت و باقی است .
☑️۳ . یعنی آنچه درونش خالی نیست یعنی پُر است .۱ در قاموس آمده است : «صمد یعنی مصمود و مقصود; آن که مقصود همه است و برای بر آوردن حوایج به او روی می آورند ، لازمه اش غنا و بی نیازی است ; زیرا آن که همه ، او را قصد می کنند ، قهراً بی نیاز است .» (الرحمن ، ۲۹ ـ فاطر ، ۱۵)۲
🔘در روایات اهل بیت (علیهم السلام ) نیز واژه «صمد» به همین سه معنای یاد شده تفسیر شده است که برای نمونه به دو حدیث اشاره می کنیم :
۱ . از امام جواد(ع ) معنای صمد را پرسیدند . حضرت پاسخ داد: «صمد ، آقا و سروری است که مقصود همگان است و در کم و زیاد ]به او مراجعه [ می کنند .»۳
۲ . امام باقر از جدش امام حسین (علیهما السلام ) چنین نقل می کند: «صمد آن است که درونش خالی نیست (تو پُر است ) . آن است که مقام و منزلتش به نهایت رسیده و.. . و آن دایم و ثابتی است که پیوسته هست و زایل نمی شود .»۴
🔘مفسران نیز ضمن اشاره به روایات یاد شده ، همین معانی را تأیید کرده و بیشتر آنها معنای نخست را بر گزیده اند .۵ مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می فرماید: «صمد را به معانی متعدد تفسیر کرده اند که بازگشت بیشتر آنها به این است : «الله الصمد» یعنی: خداوند ، آقا و سروری است که در نیازمندی ها مقصود بوده ، به او روی می آورند و چون در آیه مطلق آمده ، مقصود در نیازمندی ها به نحو مطلق است و چون خداوند متعال به وجود آورنده هر موجودی است ، پس غیر او هر ـ آنچه که مصداق شیء است ، در ذات و صفات و آثار ، نیازمند به اوست و به او روی می آورد . (نجم ، ۴۲) و همه چیز به او منتهی می شود .۶
🔘بنابراین ، صمد از مفهومی بسیار عمیق و گسترده برخوردار است که هرگونه صفت مخلوق را از خداوند نفی می کند . مفاهیمی که در روایاتِ رسیده از اهل بیت (علیهم السلام ) برای آن بیان شده است ، به گونه ای به همین معنای یاد شده باز می گردد . برای نمونه ، پنج روایت نقل می کنیم :
۱ . امام حسین (ع ) در معنای صمد فرموده است : «آن که درونش خالی نیست ]از هر نظر پر و کامل و از هرگونه نقص و کمبودی مبرّا است[ و آن که مقامش به نهایت رسیده است و آن که نمی خورد و نمی آشامد و نمی خوابد.. . .»
۲ . امام باقر(ع ) فرموده است : «محمدبن حنفیه همواره می گفت : صمد آن است که به خود متکیّ و از غیر خویش بی نیاز است » و غیر او می گویند: «صمد از کون و فساد ]و تغییر و دگرگونی که از ویژگی های مخلوقات است[ مبرّا است و به تغایر ]غیر ثابت و دگرگونی[ وصف نمی شود .
۳ . امام باقر(ع ): «صمد ، آقا و سرور و فرماندهی است که دستور دهنده و نهی کننده ای بالاتر از او نیست .»
۴ . امام زین العابدین (ع ) فرمود: «صمد آن است که هرگاه چیزی را بخواهد و به او بگوید: باش ، فوراً موجود می شود و آن است که همه چیز را به گونه ای مختلف با اشکال متفاوت آفرید.. .» .۷
۵ . امام زین العابدین (ع ) فرمود: «اهل بصره نامه ای به امام حسین (ع ) نوشتند و از ایشان درباره صمد سؤال کردند . آن حضرت «فرمود: خداوند خود ، صمد را تفسیر کرده است : و لم یلد و لم یولد; نه زاد و نه زاده شد.. . ، از چیزی به وجود نیامده و در چیزی وجود ندارد و بر چیزی قرار نگرفته ، آفریننده همه اشیاء است .. . .»۸
⏺ب ) واژه غنی: کتاب های لغت برای این واژه نیز چند معنا بیان کرده اند که عمده آن سه تا است :
۱ . کفایت ، اکتفا و کم نیازی ۲ . بی نیازی مطلق ۳ . کسی که اموال فراوان و کسب و درآمدی بسیار دارد (ثروتمند) .۹
🔘راغب می نویسد: «معنای دوم ، به خداوند متعال اختصاص دارد;» ]در قرآن نیز معمولا در کنار «حمید» به کار رفته است . [(حج ، ۶۴ و فاطر ، ۱۵) معنای اوّل و سوم نیز در قرآن به کار رفته است . (معنای اول ـ ضحی ، ۸ ـ معنای دوم ـ نساء ، ۶ و توبه ، ۹۳ و آل عمران ، ۱۸۱)
🌷🌷🌷
🔅تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom
#پرسش #پرسمان #آموزه #معارف #قرآنی #صمد #غنی
🔰تفاوت بین «صمد» و «غنی» 2
🔘با مقایسه کردن معانی غنی در می یابیم که این صفت به طور کلی دو گونه است : یکی «غنی با لذات » که ویژه خداوند است و دیگری «غنی بالغیر» (و به واسطه مال و امثال آن ) که مربوط به ما سوی الله است .۱۰
از آنجا که واژه صمد از اسمای حسنای الهی بوده ، فقط یک بار در قرآن و در کنار کلمه «الله» آمده است ، برای بیان تفاوت میان آن و واژه غنّی ، تنها آن را با معنای دوم غنی ، (بی نیاز مطلق ) که حدود بیست بار در قرآن آمده است . (که آن نیز از اسمای حسنای الهی است )مقایسه می کنیم :
☑️۱ . صمد معنایی عام ، گسترده و عمیق دارد و آن عبارت است از کمال مطلقی که مستجمع جمیع صفات کمالیه بوده ، از هر نقص و کاستی پیراسته است (بر اساس معنای توپر و کامل ) و هر یک از معانی: «لم یلد و لم یولد» ، نمی خورد و نمی آشامد ، نمی خوابد ، ازلی و ابدی و تغییر ناپذیر است ، در زمان و مکان نمی گنجد ، شریک ندارد و.. . ، از مصادیق آن است و در هیچ یک به معنای غنی نیامده است ; ولی اگر «صمد» را به معنای اول (المصمود الیه ) بگیریم ، همان طور که از قاموس نقل شد ، لازمه این که همه خلایق به سوی خدا روی آورند ، این است که او غنی با لذات باشد; از این رو در خصوص این معنای صمد ، می توان غنی را لازمه آن دانست ; البته برخی مفسران معتقدند: سایر معانی صمد به معنای اول یعنی ازلی و ابدی و دایمی بودن خداوند باز می گردد; و معانی دیگری که در روایات آمده ، «لازمه مقصود همگان بودن » است ; مثلا در روایتی که از امام حسین (ع ) نقل شد ، حضرت ، «صمد» را به «لم یلد و لم یولد» تفسیر کردند; سپس زاد و ولد را به گونه ای معنا کردند که با پُر بودن و کامل بودن تناسب داشت .
هرچه دارای صفت زاد و ولد باشد ، به ناچار مرکب است و مرکب نیازمند به اجزا است ; در حالی که خداوند صمد بوده ، همه چیز در نیازمندی به او منتهی می شود; از این رو ، معنای سوّم (توخالی نبودن ) به معنای نخست باز می گردد .۱۱
☑️۲ . چه سایر معانی را لازمه معنای نخست بدانیم ، و چه هر معنا را جداگانه فرض کنیم . به هر حال ، صفتی است ویژه ذات باری تعالی; ولی غنی در یکی از معانی اش فقط برای خداوند به کار می رود و آن بی نیاز مطلق است .
☑️۳ . بر فرض که صمد اختصاص به خداوند نداشته باشد ، در قرآن فقط یک بار آن هم برای خداوند به کار رفته ; اما واژه غنی هم برای خداوند به معنای دوم (حدود ۲۰ بار) و هم به معنای غیر خداوند (با سایر معانی اش ) به کار رفته است .
با پی بردن به معنای جامع ، عمیق و وسیع صمد ، تا حدی سخن امام باقر(ع ) را در روایتی که اشاره کردید ، می توان درک کرد; امّا این روایت و مانند آن ، مربوط به مسأله «جری و تطبیق » مفاهیم قرآن بر مصادیق است که علم آن در اختیار امامان معصوم (علیهم السلام ) قرار دارد .۱۲
🔘در روایت یاد شده امام باقر(ع ) می فرماید: «الصمد ، پنج حرف است و هر حرفش بر مطلبی (درباره خداوند) دلالت دارد . سپس به صورت رمز ، بسیاری از صفات حق تعالی را بیان فرموده ، ادامه می دهند: «اگر برای دانشی که خداوند بر من ارزانی داشته ، حاملانی می یافتم ، توحید و اسلام و ایمان و دین و شرایع را از صمد منتشر می کردم ; اما کسی را نمی یابم تا این علوم را به او منتقل کنم .. .»۱۳
🌷🌷🌷
📚منابع متن:
۱. نهایه، ابن اثیر، ج ۳، ص ۵۲، نشر اسماعیلیان ـ اقرب الموارد، علامه شرتونی، ج ۳، ص ۲۳۱، دارالاسوه ـ مفردات، راغب اصفهانی، ص ۴۹۲، نشر دارالقلم دمشق ـ مجمعالبحرین، طریحی، ج ۳، ص ۸۸، دار و مکتبة الهلال بیروت. و نیز صحاح، تاج العروس و... .
۲. قاموس قرآن، قرشی، ج ۴، ص ۳ـ۱۵۲، دارالکتب الاسلامیه.
۳. اصول کافی، کلینی، ج ۱، ص ۱۷۴، التعارف للمطبوعات.
۴. توحید صدوق، ص ۸۹ـ۹۰، نشر جامعه مدرسین.
۵. مجمعالبیان، علامه طبرسی، ج ۱۰، ص ۳ـ۴۸۲، مؤسسه اعلمی للمطبوعات ـ المیزان، علامه طباطبایی، ج ۲۰، ص ۵۰ ـ ۴۴۹، مؤسسه الاعلمی و نیز جوامعالجامع، کشاف و... .
۶. المیزان، علامه طباطبایی، ج ۲۰، ص ۵۰ـ۴۴۹، مؤسسه الاعلمی.
۷. توحید صدوق، ص ۸۹ـ۹۰، نشر جامعه مدرسین.
۸. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۳، ص ۴ـ۲۲۳، داراحیاءالتراث العربی.
۹. مفردات راغب اصفهانی ، ص ۶۱۵ ، دارالقلم ـ لسان العرب ، ابن منظور ، ج ۱۰ ، ص ۱
۱۰. نگرش وحی بر خداشناسی ، سیدمرتضی حسینی اصفهانی ، ج ۲ ، ص ۵ـ۲۷۱ ، انتشارات فره
۱۱. اقتباس از المیزان ، همان ، ص ۴۵۱ .
۱۲. اقتباس از المیزان ، همان ، ج ۱ ، ص ۴۵ .
۱۳. بحارالانوار ، علامه مجلسی ، ج ۳ ، ص ۲۲۵ ، داراحیاء التراث العربی .
🌷🌷🌷
🔅تفسير و قرآن پژوهی
@rahighemakhtoom